ساواک و کابوس نوارها!

ساواک در گزارشی به تاریخ 2 اردیبهشت 1343 می‌نویسد: «اطلاع واصله حاکیست نوار سخنرانی آیت‌الله خمینی را که اخیراً در مسجد اعظم قم ایراد نموده[1] تکثیر و برای استماع و استفاده تبلیغاتی دستجات مخالف و هیئت‌های مذهبی و روحانیون به شهرستان‌ها ارسال نموده‌اند. دستور فرمایید به محض اطلاع از این جریان هر تعداد نواری که به منطقه استحفاظی آن ساواک رسیده جمع‌آوری و ضمن ارسال به مرکز چگونگی را سریعاً گزارش فرمایند.»[2]

ای کاش ملای اردبیلی در این دوره زنده بود...

ساواک فارس در گزارشی به تاریخ اول اردیبهشت 1342 می‌نویسد: «به‌طوری که استحضار دارند یک رشته فعالیت‌های ضد ملی از طرف اغلب روحانیون و مجامع مذهبی شهرستان‌های ایران من‌جمله فارس و شیراز صورت گرفته که با بررسی در وضع منطقه به این نتیجه رسیده که اکثر علمای شیراز تحت عنوان هماهنگی و همدردی با علمای سایر شهرستان‌ها مجالس تشکیل و روی منابر بر علیه اقدامات اخیر دولت مطالبی ایراد می‌نمودند. علمای مذکور با تحریک آقای سیدعبدالحسین دستغیب[1] که تا چندی قبل از روحانیون متقی و پرهیزگار بوده[!]

والعاقبه للمتقین

در 29 فروردین 1343 آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی[1] پس از آزادی از زندان و بازگشت به مشهد، اعلامیه‌ای به شرح زیر صادر کرد: «برادران مسلمان ایران! فداکاری و احساسات پاکی که شما مردم غیور و مسلمان ایران در حمایت از اسلام و روحانیت در این مبارزه عمیق و پیگیر اخیر نشان داده‌اید شایسته کمال تقدیر و تشکر است. احساسات پرشور شما در این مدت بار دیگر روشن کرد که قدرت ایمان و روحانیت در این کشور اصیل‌ترین و عمیق‌ترین قدرتی است که هیچ نیرویی تاب مقابله با آن را ندارد.

قطع آب و برق به روی دانشجویان

در سال 1340 با باز شدن نسبی جو فعالیت‌های سیاسی، من نیز به طرفداری از نهضت ملی و کسانی که به دنبال استیفای حقوق ملت ایران در مسأله نفت بودند، فعالیت‌های خود را آغاز کردم. روزی به مناسبت تولد حضرت حجت(عج) مجلس باشکوهی در دانشگاه شیراز برگزار شد و من [دکتر سیدعلی شریعتمداری] در آنجا سخنرانی کردم. در حین سخنرانی یکی از دانشجویان خبر کشته شدن هشت دانشجو در دانشگاه تهران را آورد و من بلافاصله این عمل را به شدت محکوم کردم و آن روز دانشجویان نیز متحصن شدند و فردای آن روز من هم به جمع متحصنین پیوستم.

إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ

در 28 فروردین 1342 آیت‌الله العظمی گلپایگانی به تلگرام جمعی از علمای کرمان[1] درباره فاجعه مدرسه فیضیه چنین پاسخ داد: «حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اصغر صالحی[2] تلگراف شریف آقایان علمای اعلام موجب تسلی خاطر و امتنان گردید. «انما اشکوا بَثی و حُزنی الی الله». خداوند متعال اسلام و مسلمین را نصرت فرماید و عظمت مقام شامخ روحانیت شیعه را در ظل حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه محفوظ بدارد. مستدعی است سلام و تشکر حقیر را خدمت حضرات حجج اسلام آقای نخعی و آقای شیخ الرئیسی و آقای مهرابی و آقای هوشمند و آقای مدنی دامت برکاتهم ابلاغ فرمایید.»[3]

نهضت امام خمینی؛ اهداف روحانیون چه بود؟

ساواک قم در گزارشی با موضوع «جشن مدرسه فیضیه به مناسبت ورود آقای خمینی به قم[1]» مورخ 26 فروردین 1343 می‌نویسد: «پس از ورود آقای خمینی به قم، طلاب طرفدار وی تصمیم گرفتند که روزهای 20 و 21 فروردین ماه که مصادف با پنجشنبه و جمعه می‌باشد در مدرسه فیضیه جشن مفصلی که جنبه میتینگ و دمونستراسیون هم داشته باشد برگزار نمایند و به همین مناسبت قبلاً وسیله نامه و مسافر به کلیه شهرستان‌ها پیغام دادند که مردم به‌طور دسته جمعی برای روزهای پنجشنبه و جمعه به قم بیایند و طلاب مشغول تزئین داخل صحن مدرسه فیضیه و میدان آستانه و همچنین خیابان‌های قم گردیدند.

اعلام موجودیت «حزب ملل اسلامی»

ساواک در گزارشی به تاریخ 24 فروردین 1342 از «پخش اعلامیه حزب ملت اسلام [حزب ملل اسلامی]» در تهران خبر می‌دهد.[1] متن اعلامیه مذکور به شرح زیر است: «استقرار حکومت اسلامى مطابق قانون اساسى هدف همه مسلمانان ایران است. کلیه قوانین... باید به تصویب مجلس شورای ملى برسد. (اصل شانزدهم قانون اساسى) قوانین جدیده... پس از تصویب مجلس به صحه همایونى موشح گشته به موقع اجرا گذاشته می‌شود. (اصل سى‌وسوم قانون اساسى)

فیلم: برخورد حکومت پهلوی با عملیات‌های مسلحانه گروهک‌ها

پیروان امام خمینی فقط به فعالیت‌های فرهنگی و اطلاع‌رسانی از سیاست‌های شاه مشغول بودند، اما ظلم ساواک موجب شد تا گروههایی نیز دست به عملیات‌های مسلحانه بزنند. مارکسیست‌ها در جنگل سیاهکل به پاسگاه ژاندارمری حمله کردند. واکنش شاه به این عملیات بسیار کوچک شدید بود. سازمان مجاهدین خلق نیز سعی داشت تا در جشن 2500 ساله شاهنشاهی عملیات مسلحانه انجام دهد که لو رفت و 13 نفر دستگیر و اعدام شدند. پس از آن نیز بیشتر عملیات گروه‌های مختلف لو رفته، شهربانی و ساواک به آن رسیدگی می‌کردند.

مسرت در عین اندوه

در 22 فروردین 1343 و در پی آزادی امام خمینی و جمعی از علما، آیت‌الله العظمی حکیم از مراجع نجف اشرف تلگرامی به شرح زیر به آیت‌الله حسن سعید تهرانی[1] ارسال کرد: «... تلگراف استخلاص آقایان علمای اعلام موجب مسرت گشته، لکن مجری بودن قوانین غیر مشروعه در کشور مسلمین برای اینجانب و علاقمندان به دین جای هیچ مسرتی نگذاشته. ان‌شاءالله تعالی به برکات وجود مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه به زودی حسن قوانین و فواید احکام اسلامی آشکار و رفع تمام گرفتاری‌ها می‌شود.»[2]

بخشنامه‌ای اجباری برای دانش‌آموزان

یکی از اقدامات شاه، برگزاری رفراندوم بود. به یاد دارم که در آن روز به دبیرستانی که شعبه اخذ رأی بود، رفتم. رئیس دبیرستان که در ضمن مسئول حوزه هم بود،‌ از اوضاع ایجاد شده، ناراحت بود. اون می‌خواست بازیچه دست شاه و دستگاه حکومتش گردد. از او درباره استقبال مردم پرسیدم. سرش را به زیر انداخته بود و می‌خواست از جواب دادن طفره رود. حالتش گویای این بود که او را به زور آنجا گذاشته‌اند. در پاسخ ...
...
68
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.