کتاب و نشریه

ایران بین دو انقلاب

رئوف گوهریان


ایران بین دو انقلاب ترجمه کتاب IRAN between Two Revolutions نوشته یرواند آبراهامیان است. این اثر توسط احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولی لایی به زبان فارسی برگردانده شده و در سال 1377 ش توسط نشر نی در شمارگان 3300 نسخه به زیور طبع آراسته گردیده است. البته ترجمه دیگری نیز توسط کاظم فیروزمند، حسن شمس‌آوری و محسن مدیرشانه چی بر روی این کتاب صورت پذیرفته و توسط نشر مرکز به دست چاپ سپرده شده است.

نویسنده کتاب یرواند آبراهامیان به سال 1320 ش در تهران به دنیا آمد. او در سال 1330 / 1950 م جهت ادامه تحصیل عازم انگلستان شد و در سال 1342/ 1963م از دانشگاه آکسفورد مدرک کارشناسی ارشد گرفت. وی در سال 1348 ش / 1969 م نیز از دانشگاه کلمبیا به اخذ درجه دکتری نایل آمد و در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران اشتغال ورزید.

کتاب ایران بین دو انقلاب بنا به ادعای مترجمان آن در تبیین و تحلیل پدیده‌ها و دگرگونیهای تاریخ معاصر ایران بر اساس داده‌ها و منابعی همچون اسناد، گزارشها، روزنامه‌ها و مذاکرات مجلس استوار بوده و از حیث جامعیت، روش آکادمیک تحقیق و وسعت اطلاعات و منابع در میان آثار مشابه خود بی‌نظیر است. البته مترجمین این کتاب بر این نکته نیز اذعان داشته‌اند که «حتی منابع بنیادی تاریخ معاصر ایران، از لحاظ اطلاعات تاریخی، خالی از تناقض و ابهام نبوده واسامی و عناوین، تاریخ دقیق رویدادها و حتی روند رویدادها‌ متفاوت ثبت شده است» و اثر حاضر را نیز مستثنی از این وضعیت ندانسته‌اند.

این اثر در جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر جایگاه برجسته‌ای داشته و نویسنده در مطالب پیش‌گفتار هدف از نگارش آن در سال 1343 ش/ 1964 م را بررسی پایگاه اجتماعی حزب توده به عنوان مهم‌ترین سازمان کمونیستی در ایران بیان داشته است. سپس نویسنده با طرح این سوال که چرا سازمانی آشکارا غیرمذهبی، رادیکال مارکسیست توانست در کشوری با ویژگیهای برجسته تشیع پر شور، پادشاهی سنتی و ملی گرایی افراطی، به جنبش توده‌ای تبدیل شود، دامنه تحقیق را گسترش داده و توجه به شکستهای بیشتر حزبهای ملی گرای معاصر حزب توده از یک سو و نا کامیهای اسلاف ایدئولوژیکی این حزب، بویژه سوسیال دمکراتهای سالهای 1288 – 1298، سوسیالیستهای دهه ش1300 و کمونیستهای دهه 1310 ش را مطمح نظر قرارداده است. با جمع بندی نهایی، هدف کلی و اصلی از نگارش این اثر تحلیل بنیانها و شالوده ‌های اجتماعی سیاست در ایران از طریق بررسی کشمکشهای محوری طبقاتی و قومی صد سال گذشته، ارتباط میان نوسازی اجتماعی – اقتصادی و توسعه سیاسی، پیدایش طبقه نوین و افول گروههای قدیمی و ترکیب اجتماعی احزاب عمده سیاسی و دیدگاه ایدئولوژیکی آنهاست.

حال با عنایت به مطالب پیش گفته، کتاب ایران بین دو انقلاب به سه بخش اصلی قابل تقسیم است:
در بخش نخست، با بررسی سده نوزدهم و اوضاع ایران در اواخر عصر قاجار و شرح وقایع و تحولات دوران انقلاب مشروطه و حکومت رضا شاه زمینه‌ای برای درک ایران نو فراهم می‌شود.

در این بخش با بررسی ساختار اجتماعی، افزون برویژگیهای طبیعی ایران، ترکیب قومی جمعیت مورد برررسی قرار گرفته و علاوه بر تعدد مذهب، زبان و اقوام مختلف در این برهه از زمان آشکار می‌شود که 20 درصد جمعیت ایران شهرنشین، 25 درصد عشایر و 65 درصد روستانشین بوده‌اند. علاوه بر آن در رابطه با ستیز‌های غیر طبقاتی که در این بخش از آن سخن رفته مبرهن است که در ایران سده نوزدهم اغلب سه نوع علت مرتبط به هم از قبیل: 1- مبارزه برای دست‌یابی به منابع کمیاب بویژه زمینهای آبی، مراتع حاصلخیز و قناتها 2- اعتقاد رایج به عدم رشد اقتصادی پایدار  3- رقابت برای دست‌یابی به مناصب محلی که اغلب به درگیری میان گروهها منجر می‌شده تعدد و گوناگونیهای اجتماعی را به رقابت تبدیل کرده است. علاوه بر مطالعه کشمکشهای غیرطبقاتی و آگاهی طبقاتی در بخش نخست ،سلسله قاجار و پادشاهان این سلسله مورد ارزیابی قرارگرفته و تداوم این سلسله به شیوه ناموفق استبداد شرقی و اینکه تسلط این سلسله برجامعه ناشی از ضعف شدید جامعه بوده، بررسی شده است.

انقلاب مشروطه شاخصه دیگر این بخش را تشکیل داده و از پیش زمینه‌ها و چگونگی پیدایش این انقلاب سخن به میان آمده است. نویسده در این بخش نفوذ غرب بویژه نفوذ اقتصادی و تلاقی وارتباط با غرب بویژه تماس فکری و ایدئولوژیکی از طریق نهادهای نوین آموزشی و در نتیجه فراهم شدن زمینه رواج مفاهیم و اندیشه‌های جدید و پیدایش طبقه روشنفکر را علل وقوع این انقلاب دانسته است. در تقویت همین علل، آبراهامیان تأثیرو نفوذ غرب از سال 1800 م با فشار نظامی روس و سپس انگلیس و تحمیل معاهده‌های ننگین گلستان و ترکمانچای و اینکه این معاهدات دیپلماتیک آغازگر نفوذ اقتصادی در ایران بوده و نفوذ اقتصادی باعث تضعیف صنایع سنتی و در نتیجه آشفتگیهای اجتماعی شدیدی را به همراه داشته است نادیده نگرفته و از عوامل پیدایش این انقلاب دانسته است. او با این تعبیر که تحت تأثیر غرب لااقل شکل ظاهری تجدد وارد ایران شد این بحث را به پایان می‌برد.

افزون بر انقلاب مشروطه، ظهور و بروز رضا شاه و نحوه به قدرت رسیدن وی و انقراض سلسله قاجار مطالب پایانی این بخش است.

بخش دوم کتاب ایران بین دو انقلاب عنوان «سیاست ستیز اجتماعی» را بر پیشانی خود دارد. در ابتدای این بخش ماجرای حمله نیروهای انگلیس و شوروی در شهریور 1320 و فروریختن پایه‌های استبداد و سقوط سلطنت نظامی رضا شاه مورد وارسی قرار می‌گیرد و به هرج و مرج و بی‌ثباتی 13 ساله در کشور تا آغاز سلطنت نظامی محمدرضا در مرداد 1332 می‌پردازد. نویسنده  بر این عقیده است که در این دوره سیزده ساله قدرت بین پنج قطب جداگانه از قبیل دربار، مجلس، کابینه، سفارتخانه‌های خارجی و مردم دست به دست می‌شده است.

به عبارتی مضمون اصلی سیاست در این 13 سال کشمکش‌های قومی و طبقاتی بوده است. آبراهامیان در ادامه بیان مطلب بر این نکته اصرار می‌ورزد که فروپاشی ساختار سیاسی در شهریور 1320 از وجود دو شکل عمده ستیز و کشمکش در ساختار اجتماعی پرده برداشت. تضادهای طبقاتی بویژه در شهرها و رقابتهای قومی به خصوص در میان قبایل همجوار، فرقه‌های مذهبی و گروههای زبانی در مناطق غیرشهری.

جریان انتخابات مجلس سیزدهم شورای ملی (آبان 1320 – آبان 1322) که با اشغال نظامی کشور توسط متفقین تقارن زمانی داشته از عناوین ذکر شده در این بخش است. افزون بر ارائه اطلاعات ذی قیمت از روند جریان انتخابات، صاحب اثر رشته سخن را به اینجا می‌کشاند که چون رضا شاه آخرین اقدامات و زمینه سازیها را برای انتخابات مجلس سیزدهم انجام داده بود شاه جدید وارث مجلسی شد که آماده بود با او مصالحه کند تا نظرش را در مسائل سیاسی اعمال نکند ولی ارتش و امور نظامی را همچنان در دست داشته باشد. این مجلس به رهبری حسن اسفندیاری و با فعالیت 4 فراکسیون متشکل از فراکسیون اتحاد ملی، میهنی، آذربایجان و عدالت تشکیل گردید.

از دیگر مواردی که در این بخش به آن پرداخته شده انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی (آبان – بهمن 1322)‌است و به نظر نگارنده طولانی‌ترین، رقابتی‌ترین و با اهمیت‌ترین انتخابات در ایران معاصر بوده است. مبارزات انتخاباتی این دوره از خرداد 1322 ، یعنی شش ماه پیش از پایان مجلس سیزدهم آغاز شد و به رغم تمام تلاشهای متفقین، آبراهامیان مدعی است تعداد اندکی از نمایندگان کرسی‌های خود را مدیون خارجی‌ها بودند. در جریان این دوره از انتخابات احزابی از قبیل همراهان، ایران ، عدالت، اتحادملی و حزب وطن فعالیت داشتند و در این دوره از مجلس تلاش نمایندگان در جهت اعمال محدودیتهایی بر ارتش بود. در مجلس چهاردهم قانون اساسی، سیاست خارجی حفظ استقلال ملی و نیز مسئله اجتماعی و اصلاحات داخلی از مسائل اساسی کشور بود که بنا به نوشته این اثر مجلس چهاردهم نتوانست به این بحرانها رسیدگی نموده و حمل و فصل نماید.

مبحث دیگر این بخش را حزب توده تشکیل می‌دهد. نویسنده به نحوه و علل شکل‌گیری این حزب پرداخته و برنامه‌های موقتی این حزب را مبنی بر از بین بردن بقایای دیکتاتوری رضا شاهی، حمایت از قانون اساسی، آزادیهای مدنی و حقوق بشر، حفظ حقوق شهروندان بخصوص توده مردم دانسته است. آبراهامیان بر این باور است اگر چه بنیاندگذاران حزب توده مارکسیست بودند اما برای جلو‌گیری از حملات روحانیان، مارکسیست را از برنامه خود کنار گذاشتند.

علاوه بر بررسی پایگاه طبقاتی و قومی حزب توده به چگونگی انحلال این حزب نیز اشاره شده و علل انحلال حزب سوء قصد مرموز به جان شاه در بهمن 1327 در دانشگاه تهران که حکومت آن را از ناحیه حزب توده دانست ،قلمداد گردیده است.

بخش سوم و پایانی این اثر که با عنوان «سیاست توسعه ناهمگون» آغاز گر است خلال سالهای 1332 تا 1342ش با نامگذاری دهه تثبیت قدرت محمدرضا شاه مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد. آبراهامیان بر این اعتقاد است که شاه پس از کودتای 28 مرداد 1332 قدرت خود را تحکم بخشید و رهبران کودتا را به مناصب کلیدی گماشت. در همین راستا سپهبد زاهدی را نخست‌وزیر، سپهبد تیمور بختیار را فرماندار نظامی تهران و سرهنگ هدایت را به ریاست ستاد ارتش برگزید و با همکاری سازمان اطلاعاتی اسرائیل، سیا (‌CIA ) و اف . بی.آی در سال 1336ش ساواک را تشکیل داد. همچنین شاه ضمن سرکوب احزاب مخالف و ایجاد حزب مردم و ملیون به امضای قرارداد کنسرسیوم مبادرت ورزید و همه اینها را در راستای تثبیت قدرت خود به منصه ظهور گذاشت.

در این دوره با اعمال اصلاحاتی در قانون اساسی که با دادن حق وتو به شاه در لوایح مالی منجر به تقویت وی می‌شد شاه در مقابل روشنفکران و طبقات کارگر قاطعانه ایستاد و در ارتباط با خانواده‌های بزرگ زمین‌دار و طبقه متوسط بازار جانب احتیاط را در پیش گرفت.

آبراهامیان بر این باور است سیاست دو گانه جذب طبقات سنتی و نظارت شدید بر طبقات جدید در فاصله سالهای 42 – 1339 ش به دلیل بحران شدید اقتصادی و فشار آمریکا برای اصلاحات ارضی بهم خورد. کافی نبودن درآمدهای نفتی برای تأمین هزینه برنامه هفت ساله و نیز هزینه‌های فزاینده نظامی که به کسری بودجه و دریافت وامهای هنگفت از خارج انجامید با ایجاد بحران در اقتصاد به بی‌ثباتی رژیم تقویت بخشید. نویسنده در این دوره از تاریخ استعفای شریف امامی و انتصاب علی امینی به نخست‌وزیری را دلیل فشارهای آمریکا می‌داند و اعلام می‌دارد خود شاه به شدت از امینی متنفر بود و به دلیل همکاریهای پیشین او با قوام و مصدق به او اعتماد نداشت او حتی به گفت و گوی شاه با یک خبرنگار آمریکا اشاره نمود که شاه در این مصاحبه اعلام داشته بود دولت کندی او را به انتخاب امینی برای نخست‌‌وزیری وادار ساخته بود. وی در ادامه همین مطلب با بیان اینکه اگر چه دولت امینی اصلاحات ارضی را اجراء و شرایط دشوار صندوق بین‌المللی پول را عملی کرد تنها چهارده ماه بر سرقدرت باقی ماند. پس از برکناری امینی و برطرف شدن جنبه‌های تند روانه این اصلاحات، شاه آن را ابتکار خود معرفی کرد و با بهره‌برداری از آن، طرح شش ماده‌ای جنجالی معروف به انقلاب سفید را اعلام کرد. براساس این طرح که افزون بر تقسیم اراضی، ملی کردن جنگلها، فروش کارخانه‌های دولتی به سرمایه‌گذاران خصوصی، فروش سهام کارخانه‌ها به کارگران، اعطای حق رای به زنان و ایجاد سپاه دانش را در برمی‌گرفت. شاه برای مشروعیت بخشیدن به انقلاب همه‌پرسی سراسری برگزار کرد. آبراهامیان همه این اقدامات و طرحهای محمدرضا شاه را بیهوده تلقی نموده و تظاهرات هزاران تن از مغازه‌داران، روحانیان، کارمندان، آموزگاران، دانش‌آموزان و دانشجویان، کارگران مزدبگیر و بیکار علیه شاه در خرداد 1342 (اوایل محرم) را در همین راستا می‌داند. او بر این مهم‌ اشاره می‌کند که فراخوانی مردم به راهپیمایی علیه شاه، توسط اصناف، ‌بازاریان، جبهه ملی و مهم تر از همه چهره مخالف جدیدی به نام آیت الله روح‌الله خمینی انجام گرفت. او پایگاه اجتماعی این مجتهد را اقشاری از قبیل بازگانان سابقه دار، زمین داران کوچک و روحانیان معمولی معرفی می‌کند. این تحرکات با رهبری آیت‌الله خمینی در نظر وی آنچنان مهم جلوه می‌نماید که به سیر زندگی ایشان از بدو تولد تا آن مقطع پرداخته و می‌افزاید: «آیت‌الله خمینی در نخستین کتاب خود با عنوان کشف الاسرار که در سال 1342 ش منتشر شد، از ایجاد نظام حکومت اسلامی بحث کرده است و بدون رد کلی اصل سلطنت، رضا شاه را مسئول بدرفتاری با علما می‌داند».

در ادامه تحرکات و اقدامات آیت‌الله خمینی، یرواند آبراهامیان اگر چه بیشتر روحانیان را به دلیل اصلاحات ارضی و حقوق زنان مخالف رژیم می‌داند اما وی بر این عقیده است که آیت‌الله خمینی ضمن درک استادانه مسائل سیاسی، فراگیرتر با دقت واحتیاط فراوان از طرح موضوعات پیشین دوری جست و با طرح مسائل دیگری از قبیل رواج فساد، تقلب در انتخابات، نقض قانون اساسی، سرکوب مطبوعات و احزاب سیاسی، از بین رفتن استقلال دانشگاه، نادیده انگاشته شدن نیاز‌های اقتصادی بازرگانان، کارگران و دهقانان، تضعیف و نابودی اعتقادات اسلامی مردم، تشویق غرب زدگی، اعطای کاپیتولاسیون به بیگانگان، فروش نفت به اسرائیل و تشدید مداوم دیوان سالاری دولتی از رژیم شاه به شدت انتقاد کرد.

کتاب ایران بین دو انقلاب این برهه تاریخی را پی گرفته و قیام خرداد ماه 1342 را قیامی فراگیر (بطوریکه نه تنها تهران و قم بلکه اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز را در بر گرفته) منعکس می‌نماید و در ادامه بازگویی آن واقعه کشته شدگان این قیام را صدها و شاید هزاران نفر می‌نگارد. تاثیر پذیری و موفقیت این قیام از رهبری آیت‌الله خمینی در نظر صاحب اثر آن چنان مهم است که به فرازی از اعلامیه‌های امام خمینی اشاره می‌نماید:«... نسل ما به خاطر دارد که مردم ایران در شهریور 1320 از اینکه قدرتهای خارجی اشغالگر شاه را ساقط کردند واقعا خوشحال شدند. من نمی‌خواهم این شاه هم به سرنوشت شاه قبلی دچار شود. به همین خاطر به شاه نصیحت می‌کنم که به علمای دین احترام بگذارد، به اسرائیل کمک نکند و از اشتباهات پدرش عبرت بگیرد».

آبراهامیان در ادامه در عکس العمل رژیم نیز نسبت به قیام 15 خرداد و در نتیجه دستگیری رهبران جبهه ملی و تبعید آیت‌الله خمینی به ترکیه و سپس عراق از سوی رژیم چنین می‌نگارد: « ... هر چند شاه توانست قدرتش را تثبیت کند، خاطره کشتارهای خرداد 1342، آتش زیر خاکستر باقی ماند تا در فرصتی مناسب شعله ور شود. همچنان که بحران تنباکوی سال 1291ش تمرینی برای انقلاب مشروطه بود، رویدادهای خرداد 1342 نیز تمرینی بود برای انقلاب اسلامی 1357 ش»

برواند آبراهامیان به دنبال قیام 15 خرداد 1342 با هدف ریشه یابی علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامی دراین بخش از کتاب فاصله سالهای 1342 تا 1356 ش را توسعه اجتماعی – اقتصادی نامیده و در ذیل این عنوان ضمن بازگویی تفاسیر طرفداران و مخالفان رژیم پهلوی، نظریات این دو گروه را نادرست و به بیانی دقیق‌تر نیمه درست می‌داند. از منظر او با نوسازی حوزه اقتصادی – اجتماعی که گسترش طبقه متوسط جدید و طبقه کارگر صنعتی را سبب ساز شد نوسازی حوزه سیاسی نیز هم زمان و هم گام آن به طور یکسان از سوی شاه صورت نپذیرفت و این ناتوانی و ناموزونی، حلقه‌های پیوند دهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد و در نتیجه در سال 1356 ش شکاف میان نظام اقتصادی – اجتماعی توسعه یافته و نظام سیاس توسعه نیافته آن چنان عریض شد که این توسعه ناهمگون سقوط رژیم شاه را به دنبال آورد. او توسعه اجتماعی اقتصادی را بیشتر مدیون درآمدهای روزافزون نفت در آن دوره دانسته است.

در مبحث توسعه نیافتگی سیاسی در فاصله سالهای 1342 تا 1356 ش آبراهامیان اشکالاتی را متوجه شاه نموده و عدم تلاش محمدرضا در مواردی از جمله اجازه شکل‌گیری گروههای فشار، ایجاد فضای بازسیاسی برای نیروهای مختلف اجتماعی، ایجاد پیوند میان رژیم و طبقات جدید را جزو این اشکالات برشمرده است و بر این نظر است که شاه به جای نوسازی نظام سیاسی قدرتش را همانند پدرش بر روی 3 عنصر نیروهای مسلح، شبکه‌ حمایتی دربار و دیوان سالاری گسترده دولتی متمرکز ساخت. وی در ذیل این مبحث به تبییین و تفسیر این سه عنصر پرداخته است.

عنوان مخالفان که تیتر دیگر مبحث این بخش را به خود اختصاص داده از احزاب سیاسی (1332 – 1356 ش)، روحانیان مخالف و سازمانهای چریکی به عنوان سه گروه عمده مخالفان رژیم یاد کرده است. در ادامه همین و در تبیین عملکرد احزاب سیاسی در این سالها به سیر تاریخی، فعالیت و فراز و فرود حزب توده پرداخته شده و پس از این حزب، فعالیت جبهه ملی و نهضت آزادی انعکاس یافته است. به عقیده مؤلف نهضت آزادی نقش مهمی در انقلاب اسلامی ایفا کرد و موقعیت خود را مرهون ارتباط با امام خمینی بود.

مؤلف در تبیین عملکرد روحانیان مخالف رژیم پهلوی ابتدا به تقسیم بندی این قشر پرداخته و معتقد است پس از قیام 15 خرداد 1342 سه گروه متغیر و متداخل در بین مذهبی‌ها شکل گرفت. آبراهامیان یک گروه از روحانیان را به عنوان علمای محتاط غیرسیاسی خوانده و از آیت‌الله خویی، آیت‌الله احمد خوانساری و آیت‌الله مرعشی نجفی به عنوان رهبران این گروه یاد کرده است. در تشریح نظریات این گروه نویسنده این را نیز افزوده است که این روحانیان غیرسیاسی با وجود برکنار بودن از سیاست، در سالهای 1356-1354 به دلیل تدوین و اجرای سیاستهای دولتی نامطلوب راجع به بازار و نهادهای مذهبی به عرصه سیاست کشیده شدند. او سپس در ادامه با اطلاق عنوان روحانیان مخالف میانه‌رو بر دیگر گروه این قشر، آیات: گلپایگانی، میلانی و شریعتمداری را رهبران این گروه شمرده است.

از روحانیان مخالف تندرو به عنوان سومین گروه مخالفان آشتی ناپذیر رژیم یاد شده و آبراهامیان ،آیت‌الله خمینی را رهبر این گروه دانسته که از عراق هدایت آنان را بر عهده داشت. افزون بر امام خمینی از آیت‌الله بهشتی با لقب هوشیارترین عضو سیاسی گروه و از آیت‌الله مطهری به عنوان روشنفکر برجسته این گروه نام برده شده است.

او در تبیین نظرات آیت‌الله خمینی به عنوان رهبر این گروه و شخصیت مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی چنین می‌نویسد: «... او می‌گوید که تنها راه نابودی ظلم و فساد و خیانت، یک انقلاب سیاسی اسلامی است و بر این امر پا فشاری می‌کند که نظام قضایی باید به روحانیون واگذار شود چرا که علما مفسران حقیقی شریعت هستند... آیت‌الله خمینی – برای نخستین بار – اعلام می‌دارد که نهاد سلطنت ضد اسلامی است، زیرا پیامبر (ص) پادشاهی موروثی را شیطانی و کفر آمیز خوانده است.»

سازمانهای چریکی (1350 – 1356) موضوع پایانی، بخش مخالفان بوده و با تقسیم این سازمانها از نظر پیشینه و دیدگاه سیاسی به پنج گروه از قبیل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، مارکسیستهای منشعب از مجاهدین، گروههای کوچک اسلامی محلی و گروههای کوچک مارکسیست اطلاعاتی از روند فعالیت آنان ارائه شده است.

مبحث پایانی بخش سوم به عنوان آخرین بخش کتاب ایران بین دوانقلاب، با نامگذاری انقلاب اسلامی، دو سال آخر منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی را تبیین نموده و با بهره گیری از مطالب پیشین کتاب وقایع مهم این دو سال از قبیل 29 بهمن 1356، دهم فروردین 1357 روز چهلم شهدای تبریز، 17 شهریور معروف به جمعه سیاه را کالبد شکافی نموده است. وی در پایان به نتیجه‌گیری پرداخته و با برشمردن ویژگیهایی از آیت‌الله خمینی از نقش بارز ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی مغفول نمانده است آبراهامیان در اولین ویژگی به شخصیت امام خمینی اشاره کرده واز ساده زیستی و عدم سازش ایشان با شاه با تعبیر «ظالم شیطان صفت» سخن گفته است وی در ویژگی دیگری به تبیین جایگاه برجسته آیت‌الله خمینی و هوشیاری او در رهبری طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی و اجتماعی پرداخته است.



 
تعداد بازدید: 5513



آرشیو کتاب و نشریه

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.