کتاب و نشریه

تاریخ انقلاب اسلامی در اردبیل

عباس واضح


تاريخ انقلاب اسلامي در اردبيل به قلم علي درازي در سال 1390توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. نویسنده با توجه به اهمیت شهر اردبیل به لحاظ موقعیت مکانی و جنبه تاریخی وسیاسی آن به نقش مردم این شهر در مسیر انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. مردم وعلمای آذربایجان به ویژه شهر اردبیل، همگام و همسو با مردم سایر نواحی ایران در مراحل تاریخ انقلاب اسلامی نقش آفرین بوده و با اتحاد و انسجامی اسلامی با امام خمینی همراه شدند.

نقش و جایگاه تاریخی آذربایجان در تحولات گوناگون و شکل گیری هویت ایرانی، بسیار پررنگ و تاثیرگذار بوده است. در این میان نقش اردبیل به عنوان خاستگاه خاندان صفوی - که دستاورد ایشان وحدت ملی و گسترده شدن ایران در جغرافیای تاریخی و فرهنگی آن بود و از سویی رسمیت یافتن تشیع در ایران که توانست مرز هویتی این کهن بوم را با همسایگان عثمانی و ازبک خود مشخص نماید - گویای اهمیت این سامان در شکل گیری هویت ملی (ایران اسلامی) است. جدا از تاریخ غنی و گسترده این شهر نقشی که اردبیل در جریان انقلاب اسلامی ایفا کرد، جدای از نقش مداوم آن نبود و به عنوان یکی از شهرهای پیشتاز در دوران مبارزات نهضت اسلامی محسوب می شود.

این اثر در هفت بخش و با 988 صفحه تدوین گردیده است: بخش اول با عنوان "اردبیل از عهد باستان تا ظهور سلطنت پهلوی" در چهار فصل علاوه بر بررسی موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اردبیل، مروری بر تحولات تاریخی اردبیل از عهد باستان تا ظهور سلطنت رضاخان را دارد.

بخش دوم با عنوان "اردبیل از ظهور تا سقوط سلطنت رضاخان" در سه فصل تحولات این دوران را روایت کرده است. نویسنده در فصول این بخش موضوعاتي چون سلطنت پهلوی اول، اقدامات و اصلاحات رضا شاه، اردبیل و روحانیت شیعه، خلع لباس روحانيون اردبيل، كشف حجاب در این شهر، خلع رضاشاه و جلوس محمدرضاشاه بر سلطنت را بررسي نموده است.

بخش سوم با عنوان "اردبيل از پيدايش تا سقوط فرقه دموكرات آذربايجان"  همچون بخش هاي گذشته درسه فصل با مطرح نمودن مباحثي از قبيل زمينه هاي پيدايش فرقه دموكرات آذربايجان، اهداف شوروي از تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان، تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان در اردبيل، انتخابات مجلس موسسان و مجلس ملي آذربايجان، به شرح تحولات اين دوران در اردبيل پرداخته است.

بخش چهارم "اردبيل از نهضت ملي شدن نفت تا سال 1341" مي باشد كه در دو فصل با پيش كشيدن موضوعات مختلفي چون انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراي ملي، قيام سي تير، رفراندوم، كودتاي 28 مرداد 1332، بازگشت ديكتاتوري و اختناق، رحلت آيت الله بروجردي، باشگاه لاينز در اردبيل، جامعه تعليمات اسلامي در اردبيل، اصلاحات ارضي در اردبيل به ثبت وقايع تاريخي اين دوره مي پردازد.

در بخش پنجم با آوردن وقايع مهمي چون زمينه هاي اصلاحات شاه، لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، انقلاب سفيد، فاجعه مدرسه فيضيه قم، اردبيل در قيام 15 خرداد 42، كاپيتولاسيون، ارتباط علماي اردبيل با امام خميني در نجف، طرح مرجعيت امام خميني در اردبيل به چگونكي آغاز حركت ها و مبارزات نهضت اسلامي در اردبيل مي پردازد.

پس از فاجعه مدرسه فيضيه و واقعه 15 خرداد 1342 كه منجر به دستگيري امام خميني گرديد مبارزات مردمي و همسويي با نهضت امام خميني شدت بيشتري گرفت. با انتشار خبر دستگيري امام خميني در قم، در تهران، ورامين و شهرهاي ديگر، سيل مردم به خيابان ها ريختند و در اعتراض به اين عمل رژيم به تظاهرات پرداختند. دربرخي از شهرها مثل ورامين، مردم كفن پوش كه در حمايت از مرجع و رهبر خويش راهي تهران شده بودند، توسط ژاندرمري به رگبار گلوله بسته شدند. طبق گزارش ساواك سمنان در آن درگيري "تعداد زيادي از آتها به قتل رسيده اند."

اولين بازتاب دستگيري امام خميني و حركت خونين مردم تهران، قم و ورامين در اردبيل، تعطيلي بازار بود كه با استقبال اكثر بازاريان مواجه گرديد و كل بازار تعطيل شد. علاوه بر اين، علما و روحانيون اردبيلي در اعتراض به اين رفتار رژيم تصميم گرفتند تا در تلگرافخانه شهر دست به تحصن بزنند.

در خصوص نحوه تصميم گيري و اجراي تحصن حجت الاسلام شيخ ابوذر بيدار اينگونه نقل نموده است:

" اينجانب در خلخال بودم كه آقاي سيد غني اردبيلي، يكي از شاگردان برجسته امام خميني و از فعالان سياسي نهضت 15 خرداد، پيغام فرستاد: "هر چه زودتر خلخال را رها كن و به اردبيل بيا، امام را گرفته اند." عصر همان روزحدود ساعت چهار بعد از ظهر با اتوبوس راهي اردبيل شدم. روحانيون و طلاب اردبيل در منزل يكي از علماي آن شهر تجمع كرده بودند. آقا سيد غني اردبيلي را در آن جمع يافتم. او نظر به اعتمادي كه به اينجانب داشت، گفت: "امام را گرفته اند. ما وظيفه داريم يك حركتي از خود نشان بدهيم.

پيشنهاد پذيرفته شد و تا جايي كه من يادم هست آقايان علما: آقا شيخ محمد صادق متشكري، آقا شيخ غفور عاملي، آقا حاج محمد مسايلي، آقاي سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، آقا سيد يونس يونسي، آقاي حاج ميرزا ابوالقاسم توسلي، آقا ميرزا بهاالدين اوستا(علم الهدي)، آقا بيوك آقا مروج و بنده به همراه عده اي ديگر كه در حدود سي نفر بوديم، رفتيم تلگرافخانه اردبيل رييس تلگراف كردي بود به نام آقاي رحيمي. او با ديدن اين همه روحاني در تلگرافخانه اردبيل وحشت زده شد و علت حضور ما را در آن مكان پرسيد. گفتم: "حضرت آيت الله روح الله خميني را گرفتنه اند. ما به اينجا كه خانه ملت است، آمده ايم تا يك تلگراف به حضور شاه بفرستيم." البته لحن ما مودبانه بود. او به آهستكي و تقريبا در گوشي گفت: "خوب كرديد آمديد من تلگرافخانه و پستخانه را در اختيار شما ميگذارم."

در تلگرافخانه من متني به اين مضمون خطاب به شاه نوشتم: "بازداشت يك مرجع تقليد بر خلاف قانون اساسي است، هر چه زودتر دستور دهيد ايشان را آزاد كنند." پس از آنكه اين نامه به امضاي همه آقايان رسيد، آن را براي شاه تلگراف كرديم.

نماز مغرب را در تلگرافخانه خوانديم. وقت خواب، چون وسيله اي براي خوابيدن در اختيار نداشتيم، فرستاديم تا برايمان از منزل پتو و بالش بياورند. ساعت 10 يا 11 بود رييس ساواك اردبيل به نام سرهنگ سليمي همراه رييس بهداري اردبيل به تلگرافخانه آمد. او آقايان را يكي يكي مي برد به اتاق هاي ديگر و با آنها صحبت مي كرد. در بين ما آقا سيد يونس يونسي از همه مسن تر بود. او را به اتاق ديگري بردند و در را بستند. پس از چند دقيقه دكتر سيد مجتبي عاملي رييس بهداري اردبيل، بيرون آمد و گفت: "آقا سيد يونس يونسي حالش خوب نيست، ناراحتي قلبي دارد و اگر در تلگرافخانه بماند، حتما مي ميرد. ايشان بايستي حتما از تلگرافخانه خارج شوند." ديدم آقاي يونسي تلگرافخانه را ترك كند، تحصن مي شكند و بازاريان نسبت به بستن بازار اقدام نخواهند كرد، چون آقا سيد يونس درسه مدرسه بزرگ اردبيل (مدارس حوزه علميه) شخص اول و صاحب نفوذ بود و پس از ايشان، آقايان ديگر در رديف هاي دوم و سوم قرار داشتند. به همين خاطر نزد سرهنگ سليمي رفتم و گفتم: "اجازه بدهيد من و آقا ميرزا بهاالدين اوستا (علم الهدي) نزد آقاي يونسي برويم تا ببينيم ايشان چه مي گويند." او اجازه داد و من به همراه آقاي علم الهدي به اتاق آقاي يونسي رفتيم و در را بستيم. من به آقا گفتم: "آقا، شما عمرتان را كرده ايد، اگر قرار باشد با چند ساعت استراحت در تلگرافخانه بميري اينجا بميريد بهتر است. فردا جنازه شما را با تشييع و تجليل مفصل بر ميداريم و دفن مي كنيم، و اين كار به نفع نهضت تمام مي شود.

می گویند آقای یونسی در راه نهضت، به رهبری آیات عظام در تحصن مرحوم شدند. به آبرو و حیثیت شما هم افزوده می شود. من یقین دارم که شما تا فردا زنده هستید و چند سال دیگرهم عمر می کنید. اگر به خاطر این است که چون سیمان و موزاییک است و شما نمی توانید استراحت کنید، ما پتوزیاد داریم، پتوها را روی هم می اندازیم تا شما استراحت کنید. خواهش می کنم از تلگرافخانه خارج نشوید." ایشان قبول کردند و قرار شد به رئیس بهداری بگویند عیبی ندارد، من اینجا می مانم، جای من خوب است وشما نگران سلامتی من نباشید. پس ازاین گفت و گو، ازاتاق بیرون آمدیم. من به سرهنگ سلیمی و دکترعاملی گفتم: "شما تشریف ببرید، آقا گفتند من اینجا استراحت می کنم. اگر دارو و درمانی دارید، بفرستیداینجا."

سرهنگ سلیمی گفت: "نقشه ما را خراب کردید! عیبی ندارد، خدمت شما می رسیم." و با تهدید بیرون رفت. شب ما مشغول بحث های طلبگی و بحث های دوره مشروطه و گذشته بودیم که دیدیم تلگرافی آوردند به این مضون: "حضرات علمای اعلام وحجج اسلام شهرستان اردبیل، تلگراف شما به ما رسید. انشاالله رفع بازداشت ازحضرت آقای روح الله خمینی خواهد شد. شاه" این تلگراف را که به ما دادند، دیدیم یکی از آنهایی که تلگراف را آورده لبخندی به لب دارد. معلوم بود که خودشان تایپ کرده اند تا ما را فریب بدهند و بفرستند منزل. به هرحال ما متوجه شدیم که تلگراف تقلبی است و خودشان ساخته اند. فردای آن روزسرهنگ رضوان پور، رئیس شهربانی اردبیل، به من گفت: "آقای بیدار شما نگذاشتید! تلگرافی درست کرده بودیم، اکثر این آقایان ساده هستند تحصن را می شکستند، آقای خمینی هم آزاد می شد." (ص 397)

خبرتحصن علما و روحانیون طراز اول شهر، در اندک زمانی به سرعت در اردبیل پیچید و حضور نیافتن علما در مساجد باعث نگرانی مردم گردید. البته خود این حرکت علما در بحث اطلاع رسانی به مردم بهترین کارکرد را داشت به طوری که حتی آن قشر از مردم اردبیل هم که از مسائل سیاسی بی خبرمی ماندند، با غیبت دسته جمعی علمای طراز اول شهراز مساجد و تحصن آنها در تلگرافخانه، ناخواسته کنجکاو گردیدند و با پرس و جو، پی به حادثه قیام15خرداد و دستگیری امام خمینی بردند.

از نکات بسیارجالب تحصن علما این بود که با وجود اینکه برخی از این علما، ازمدت ها پیش باهم اختلافاتی داشتند ولی در این موضوع و در پیشتیبانی از امام خمینی همگی زیر یک چتر قرار گرفته و همه یک خواسته را دنبال می کرده اند، در نتیجه قیام 15خرداد و کشتار مردم درقم، ورامین و تهران و اقدامات و اعتراضات علما و مردم نواحی مختلف کشور از جمله اردبیل که به صورت تحصن علما در تلگرافخانه صورت گرفت، رژیم شاه مجبورشد از موضع خود برای محاکمه و اعدام امام خمینی (ره) عقب نشینی کند. در اثر همین فعالیت ها و مجاهدت های علما و روحانیون هم بود که کم کم مردم اردبیل با نام امام خمینی آشنا شده و پی گیر احوال و اوضاع ایشان شدند. شهربانی اردبیل در تاریخ 19 /4 /1342، در گزارش خود به فرمانداری اردبیل دراین باره چنین می نویسد "طبق اطلاع واصله عده ای از اشخاص با دیانت که خیلی متعصب هستند با عناوینی از اوضاع و احوال آیت الله خمینی جویا می شوند و عده زیادی نیز گوش به زنگ و منتظرانقلاب آینده هستند. مخصوصا منطقه آذربایجان خود را برای یک فداکاری و انقلاب آماده می سازند.چون روز اربعین مصادف با روز جمعه 21 تیرماه جاری می باشد همچنین ایام وفات حضرت پبغمبر(ص) و امام حسن(ع) در اواخرصفر فرا می رسد لذا خواهشمند است دستورفرمایند در این باره کمیسیونی تشکیل تا نسبت به این موضوع پیش بینی های لازم و تصمیمات مقتضی اتخاذ گردد."

در ادامه در جریان مخالفت امام خمینی با کاپیتولاسیون و دستگیری و تبعیدایشان به ترکیه موجی از اعتراضات مردمی درسراسرکشورپدید آمد. به جز قم و تهران، مردم در بسیاری از شهرهای ایران با اعتصاب درمساجد، برقراری جلسات سخنرانی، توزیع اعلامیه، اعتصاب بازار و... در مورد تبعید امام خمینی از خود عکس العمل نشان دادند. شهرهایی که ساواک از عکس العمل آنها گزارش تهیه کرده، عبارتند از: اصفهان، نجف آباد، مشهد، اراک، محلات، سبزوار، دزفول، ورامین، یزد، اهواز، بهبهان، تبریز، شهرضا، شیراز، کرمان، جهرم، آبادان، کرمانشاه، قزوین، اردبیل، خرم آباد، لار و نی ریز. در اردبیل نیزعلمایی چون آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله علم الهدی(اوستا) به آگاه سازی مردم پرداخته و در نتیجه مردم و بازاریان به نشانه اعتراض تصمیم به اعتصاب و تعطیلی بازار گرفتند ولی دستگاه های امنیتی و انتظامی اردبیل با تجاربی که از اعتصابات گذشتۀ بازار اردبیل نظیرآنچه د رجریان رفراندوم، قیام15خرداد 42و انتخابات دورۀ بیست و یکم مجلس شورای ملی به دست آورده بودند، با تمام توان خود در جریان کاپیتولاسیون  وتبعید امام خمینی وارد صحنه شدند. و با برقراری حالتی شبیه حکومت نظامی و مراقبت های شدیدی که درباره تحریکات علما و روحانیون به کار بستند، نگذاشتند اعتراضات مردمی به مساجد و بازارکشیده شود.حتی شهربانی برای اینکه مانع تعطیلی بازار شود، با ایجاد فضای رعب و وحشت به اهل بازاراعلام کرد: "هرکسی مغازه اش را ببندد دیگرحق باز کردن نخواهد داشت." همچنین آزار و اذیتی هم که در حق علما روا داشتند، باعث گردید برخی از بزرگان روحانیت شهر که معمولاً در این جریانات نقش تأثیر گذاری ایفا می کردند، نظیرآیت ا... موسوی اردبیلی، مجبور شدند تا برای مقطعی کوتاه شهر را ترک کنند. (ص 398-399)

بخش ششم با عنوان "اردبیل در سال های 1356-1357 " در پنج فصل به گسترش نهضت اسلامی و مبارزات مردمی علیه در اردبیل تا پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. در اردبیل در دوران مبارزات نهضت امام خمینی و به خصوص از سال 1356 دو مسجد به عنوان کانون های اصلی انقلاب فعالیت داشتند: مسجد حاج میرصالح که زعامت این پایگاه مذهبی و سیاسی را آیت الله مسائلی برعهده داشت و دیگری مسجد میرزاعلی اکبر که زعامت این پایگاه نیز برعهدۀ آیت الله مروج بود. نویسنده در قسمتهای دیگر این بخش مسائلی چون چهلم شهدای قیام تبریز و نخستین شهید اردبیل، نخستین تظاهرات در اردبیل، هجرت امام خمینی به فرانسه، محرم ماه خروش یکپارچه مردم اردبیل، تظاهرات تاریخی روزهای تاسوعا و عاشورای این شهر، اعلامیه خلع شاه ازسلطنت، فرار شاه از کشور، استقبال از امام خمینی و حماسه 23بهمن اردبیل را پیش کشیده است.

بخش هفتم که بخش پایانی کتاب نیزمی باشد با عنوان "اردبیل از پیروزی انقلاب اسلامی تا برقراری امنیت" در دو فصل با مطرح نمودن مسائلی چون تشکیل سپاه پاسداران در اردبیل، انتخاب آیت الله مروج به سمت  امام جمعه اردبیل و رفراندوم  جمهوری اسلامی و غائله حزب خلق مسلمان در اردبیل به رویدادهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری نهادهای انقلابی می پردازد.

در انتها نیز اسناد و تصاویر(فهرست موضوعی اسناد، تصاویر)، کتاب نامه (کتاب، روزنامه ها، و مجلات، مصاحبه شوندگان،مراکز اسنادی و آرشیوی) و نمایه تکمیل کننده مطالب این کتاب می باشد.                       

 

 

 



 
تعداد بازدید: 5324



آرشیو کتاب و نشریه

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.