عباس واضح
پنجاه و چهارمین کتاب از سری کتابهای یاران امام به روایت اسناد، به اسناد تاریخی ساواک در خصوص فعالیتهای انقلابی و سیاسی حجتالاسلاموالمسلمین انزابی اختصاص دارد که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده است.
این کتاب با 642 صفحه در 1000 نسخه در سال 1393 به چاپ رسیده است. در این کتاب پس از نگارش زندگینامه حجتالاسلاموالمسلمین انزابی به انتشار اسناد ساواک که مربوط به فعالیتهای سیاسی و انقلابی اوست پرداخته شده و در ادامه فهرست اعلام و ضمائم و تصاویر مربوط به وی آمده است.
محمدحسین انزابی در سال 1299 ش در خانواده ای روحانی در انزاب متولد گردید. خاندان انزابی بر اساس مستندات تاریخی تا چندین نسل از علمای نجف بوده اند. او پس از تحصیلات ابتدایی و تحصیل علوم دینی در تبریز جهت ادامه تحصیلات سطوح بالاترحوزوی به شهر قم عزیمت نمود و پس از تلمذ از محضر بزرگانی چون امام خمینی و آیاتعظام کوهکمره ای و سید شهابالدین مرعشی نجفی به تبریز بازگشت و در کنار برپایی مجالس وعظ به تدریس در حوزههای علمیه آذربایجان پرداخت.
بر اساس اسناد منتشر شده در این کتاب فعالیتهای سیاسی حجتالاسلام انزابی علیه رژیم پهلوی در دهه 30 با سخنرانیهای انتقادی وی درباره اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی آغاز میگردد و با همراهی با نهضت امام خمینی در دهه 40 شدت میگیرد. در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهرماه 1341 در منابر خود ضمن مخالفت با این لایحه به حمایت از اندیشههای امام برخاست. در روز دوم فروردین 1342 که مصادف با سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) بود، در مدرسه فیضیه قم مراسم عزاداری و سوگواری برگزار شد که به ضرب و شتم و کشتار طلاب و مردم انجامید. در همین زمان جمعی از طلاب مدرسه طالبیه تبریز نیز به علت نصب اعلامیه امام خمینی (ره) به دیوار مدرسه مورد تهاجم قرار گرفتند که عدهای از آنها مجروح و برخی نیز به شهادت رسیدند. انتشار شایعه کشته شدن حجتالاسلام انزابی به این واقعه بر میگردد. در سندی از ساواک آمده است: «تعقیب صورتجلسه 2 /1 /1342 در مورد حادثه روز دوم فروردین، جناب آقای استاندار اظهار فرمودند: با وجود اینکه چهار روز از آن حادثه می گذرد متاسفانه هنوز اطلاعات کافی به دست نیامده و گزارش دقیقی به اینجانب نرسیده که کدام عوامل موجب بروز حادثه گردیده اند و مقدمات امر چگونه انجام گرفته و چه اشخاصی محرک اصلی بوده اند و لااقل این اندازه روشن نشده کسی که در مسجد جامع میرزا یوسف آقا به دروغ خبر کشته شدن آقای انزابی را اعلام و مردم را به عصیان تحریک نموده چه کسی بوده است تا شدیدا تحت تعقیب قرار گیرد.»
با نزدیک شدن به خرداد 1342 که مقارن با ایام محرم بود، رژیم پهلوی با صدور دستوراتی برای ساواک و نیروهای نطامی سراسر کشور، از جمله تبریز کوشید تا ضمن کنترل مردم، روحانیون را از پرداختن به موضوعاتی مانند در خطر بودن اسلام و مساله فلسطین که مورد تایید ویژه امام (ره)بود منصرف سازد.
بر اساس اسناد این مجموعه حجتالاسلام انزابی در سخنرانیهای خود پیش از قیام خونین 15 خرداد، موقعیت حساس کشور را بارها تذکر داده و مردم را به ایستادگی در برابر رژیم و حمایت از مرجعیت دعوت می کرد حجتالاسلام انزابی در 12 /3 /1342 چند روز قبل از کشتار مردم در شهرهای تهران و قم، با تطبیق شرایط زمان امام حسین (ع) با اوضاع جاری کشور میگوید:
«مردم! حضرت امام حسین علیهالسلام را به پای محاکمه کشیدند، بلکه جوانان رشید اسلام (را) از پیشامدی که خواهد شد بترسانند (تا) در مقابل دینفروشان مقاومت ننمایند. شما ای جوانان امروزی اسلام وحشت نکنید که یکی را به محاکمه کشیدند، بلکه سینه خود را سپر نموده و امروز که دین اسلام احتیاج به کمک شماها دارد نترسید بلکه استقامت به خرج دهید.»
وی در 15 خرداد 1342 نیز در سخنرانی تهدید آمیز در مسجد جامع تبریز، به دولت مهلتی چند روزه برای اصلاح قوانین خلاف اسلام داده و بر ضرورت پیروی کامل از مراجع تقلید تاکید کرد: «مراجع تقلید برای ما دستور داده بودند که در دهه عاشورا با منطق و استدلال احکام آنها را بازگو کنیم تا هیات حاکمه شاید پنبه ها را از گوش خود درآورده اگر به حرف ما گوش دادند فبهاالمراد و اگر گوش ندادند ما باید منتظر بمانیم تا دستوری از مراجع تقلید برای ما برسد. باید قوانینی که مخالف اسلام است از بین برود... ما اعلام خودمان را به دولت( ابلاغ) کردهایم شما گوش به زنگ باشید اگر تا روز دیگر به خواسته های ما جواب ندادند بایستی قیام نمائیم. 5 سال (با عزت) عمر کردن بهتر از 50 سال (ذلت) است.»
سند فوق نشان میدهد که حجتالاسلام انزابی با حضرتامام (ره) در ارتباط بوده و در طول ماه محرم به دنبال پیروی از منویات و دستورات ایشان بوده است. پس از دستگیری امام خمینی در 15 خرداد به اقدامات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد. در تلگرافی در تاریخ 2 /6 /1342 که از ساواک تبریز به مرکز مخابره شده، به اقدامات اشاره گردیده است: «پس از انتشار اعلامیههای سه نفر از مراجع تقلید، دو نفر از وعاظ به نام(های) انزابی و ناصرزاده به دستور میرزامحمدعلی قاضی طباطبایی و میرزاعبدالله مجتهدی مردم را در مساجد جمع و اعلامیههای منتشره را برای مردم قرائت و آنان را تحریک به عدم شرکت در انتخابات مینمودند و چنین تصمیم گرفتهاند که این جریان را هر روز تجدید نمایند. روی این اصل ساعت 8 امروز کمیته مبادله اطلاعاتی در استانداری تشکیل و تصمیم گرفته شد نظر به این که این عمل و سایر اعمال روحانیون اثر سوئی در بین مردم خواهد داشت و اگر شدت عملی انجام نگیرد آقایان جریتر شده و همه روزه حوادثی ایجاد خواهند کرد که ممکن است عواقب وخیمی داشته باشد، بنابراین نظر داده میشود که آقایان حاجی میرزا عبدالله مجتهدی، میرزا محمدعلی قاضی طباطبایی، سیداحمد خسروشاهی، حاجیمیرزا حسن ناصرزاده، محمدحسین انزابی و میرزا محمدعلی انگجی که محرکین اصلی هستند، دستگیر و به مرکز اعزام شوند. گر چه این عمل عکسالعمل شدیدی در بین بازاریان و مردم خواهد داشت و حتی ممکن است منجر به بستن و تصادفاتی بشود، ولی اگر بیشتر از این با آقایان مدارا و فرصت تحریکات داده شود، به تجری آنان افزوده و چه بسا ممکن است عواقب ناگوارتری پیش آید. در نتیجه قرار شد موضوع این صورتجلسه از نظر حفظ سیاست کلی کشور از طرف ساواک به مرکز گزارش و کسب تکلیف گردد. »
در گزارش دیگری از ساواک راجع به ایشان آمده است: «به منبر رفته، انتخابات را غیرقانونی اعلام و اهالی را به عدم شرکت در انتخابات تحریک و بدگویی علیه مقامات دولتی نموده است » و سرانجام در جریان همین مخالفتها در 14 /9 /1342 توسط ساواک تبریز بازداشت و راهی زندان شد.
اسناد منتشر شده در این کتاب از اسناد مربوط به سال 1336 ش تا سال 1354 می باشد که البته در قسمت سخن ناشر در ابتدای کتاب در خصوص کمبود اسناد مربوط به سالهای قبل از 1356 و سالهای 1356 تا 1357 که منجر به پیروزی انقلاب گردیده این گونه آمده است: «به دلیل عدم ثبت فعالیتها و سخنرانیهای ایشان قبل از سال 1336 اسناد این مجموعه صرفا به مبارزات ایشان به پس از این تاریخ مربوط می باشد. علاوه بر آن به دلیل اعمال فشار قابل ملاحظه و تضییقات شدید ساواک و ممنوعالمنبر شدن ایشان، ساواک دسترسی کامل خود به جلسات و اقدامات مخفیانه ایشان را در خلال سال های 1346 تا 1357 از دست داد، لذا در این مجموعه فقدان آن کاملا احساس می گردد.»
از نقدهای وارده به این نوع کتابهای منتشر شده از جمله کتاب حاضر که اسناد به دست آمده مرتبط با شخصیتهای سیاسی و انقلابی را ارائه می دهند عدم تحقیق و بررسی میدانی درخصوص گزارش ارائه شده در اسناد توسط مامور ساواک است. برخی از این اسناد گزارشاتی مبنی بر شایعات یا اخباری است که شاید هرگز صحت و سقم آن مشخص نباشد و یا اصلا آن گزارش هیچ نوع هویت و ارزش خبری و گزارشی ندارد و در پژوهشها شاید حوصله خواننده یا محقق را به سر می برد. همچنین در تعدادی از گزارشات چاپ شده در این کتاب که با قیود، پیرو، عطف یا بازگشت گزارش را به اسناد قبلی ارجاع داده پس از مراجعه به آن اسناد متوجه اشتباه در تاریخ یا شماره سند شده و یا به عدم وجود چنین سندی پی میبریم که نشان دهنده شتابزدگی در چاپ کتاب است و به این ترتیب جای خالی پژوهش و تحقیق مناسب در این نوع کتاب ها را میبینیم.
تعداد بازدید: 3642