نویسنده : گلی زواره، غلامرضا
دوران تحصیلات
آیة اللّه مرعشی در بیست صفر 1315 ه . ق در شهر نجف اشرف در بیت تقوا و معرفت چشم به جهان گشود و در مهدِ پدری فاضل و فرزانه و نیز دایی خویش، علامه حاج سید حسین خویی، دوران کودکی را سپری نمود. در آغاز به تحصیل علوم جدید و بخشی از طب سنتی روی آورد و سپس به تحصیل علوم متداول حوزوی پرداخت. مقدمات ادبیات عرب را از محضر والد مکرّمش سید شمس الدین محمود مرعشی و عارف معروف شیخ مرتضی طالقانی آموخت. تجوید را از شیخ نورالدین شافعی بکتاشی، علم انساب را از مرحوم پدر و سید محمدرضا صائغ بحرانی و دیگران یاد گرفت. در علم تفسیر شاگرد شیخ محمد حسین شیرازی بود و فقه و اصول را نیز از وی و میرزا محمدعلی مدرسی چهاردهی رشتی، صاحب کتاب شرح القبله، آقا میرزا محمود شیرازی، آقا شیخ محمدحسین تهرانی و نیز مسائل استدلالی این دو رشته از دانش حوزه را از محضر آقا ضیاء الدین عراقی و آیة اللّه شیخ مهدی مازندرانی فرا گرفت و از دروس آیة اللّه سید حسن صدر در فقه، حدیث، رجال و درایه و از حوزه پرفیض شیخ مهدی خالصی در اصول فقه استفاده شایان توجهی نمود و بدین گونه، زیر بنای دانستههای خویش را استوار ساخت. او در علم کلام محضر محمد جواد بلاغی صاحب تفسیر «آلاء الرحمن» و شیخ محمد اسماعیل محلاتی را مغتنم شمرد و ریاضیات را از شیخ یاسین علیشاه هندی و میرزا محمود اهری آموخت.(1)
آیة اللّه مرعشی در حالی که 27 بهار را پشت سر مینهاد به دلیل استعداد فوقالعاده، حافظه کمنظیر، اشتیاق به دانش اندوزی و همت عالی و استفاده از محضر استادانی که بدان اشاره کردیم به درجه اجتهاد نائل آمد و در زمره عالمان و فقیهان معروف عصر خویش قرار گرفت.(2)
مهاجرت به ایران و اقامت در قم
آیة اللّه مرعشی با کوله باری از دانش و اندیشه و خبرگی در غالب علوم و فنون رایج و دریافت اجازه از مشاهیر شیوخ خویش در 21 محرم الحرام سال 1342 ه . ق از عراق به ایران مهاجرت نمود و پس از دیدار با خویشاوندان و ملاقات با علمای اعلام و فقهای این سرزمین به آستان قدس رضوی عزیمت نمود و ضریح هشتمین فروغ امامت را در آغوش گرفت و پس از زیارت بارگاه آن فروغ ولایت از کتابخانههای مشهد مقدس بازدید نمود. در این فرصت کوتاه نیز بحثهایی با علمای این خطه داشت. سپس راهی تهران گردید و طی مدت چند ماه از محضر فرزانگان و بزرگان علم و فقه در این دیار استفاده نمود و پس از زیارت مرقد منوّر حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری، در دوازدهم شعبان سال 1343 ه . ق به شهر قم هجرت نمود و بنا به تقاضای مؤکّد مؤسس حوزه علمیه قم، حضرت آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری، در آن آشیانه اهل بیت علیهمالسلام و شهر عالم پرور اقامت نمود و مدتی در جلسات درس ایشان و دروس حاج شیخ مهدی قمی، میر سید علی یثربی و حاج میرزا علی اکبر حکمی یزدی و دیگران شرکت نمود.(3)
دفاع از ارزشها در کسوت مرجعیت
چنان که ملاحظه گردید سنین جوانی و بهترین ایّام زندگی آیة اللّه مرعشی در راه تحصیل علم و تزکیه درون مصرف شده است؛ امّا آن بزرگ مرد اجتهاد و تقوا وقتی به قم آمد، با نهایت فروتنی و پارسایی و با کوششی وصفناپذیر تمامی این تواناییها را برای صیانت از دیانت و رونق بخشیدن به مراکز دینی به کار گرفت.
ایشان در زمره افرادی بود که آیة اللّه بروجردی را برای زعامت حوزه، به قم دعوت کرد و در دوران پرتو افشانی آن فقیه بلند مرتبه، همکاری نزدیکی با ایشان داشت و در ضمن به تدریس خارج فقه و اصول و برخی علوم دیگر مبادرت نمود و نخستین رساله عملیه خویش را به طبع سپرد. پس از رحلت آیة اللّه بروجردی در سال 1380 ه . ق، آیة اللّه مرعشی در زمره معدود مجتهدانی بود که به عنوان مرجع شیعیان برگزیده شد و از آن پس به عنوان یکی از ارکان اصلی حوزه و جهان تشیع در آمد و به سهم خویش در اداره حوزه علمیه قم مشارکت نمود.
حوزه درس خارج آن نامدار عرصه فقاهت، از نادر حلقههای درسی بود که جمع بسیاری از علما، فضلا و طلاب در آن حضور مییافتند. بیان گرم، سخنان نافذ، گفتاری فصیح و ملیح و اجتناب از طرح زوائد و اُمور خسته کننده، درس ایشان را پرجاذبه ساخت. وی در این جلسات صرفا به بیان مطالب علمی و فقهی نپرداخت و در پی آن بود تا با مطرح نمودن مباحث اخلاقی، تربیتی و ادبی، شاگردانش به پرورشهای دینی آراسته شوند و با این دو بال علم و تقوا به پرتوافشانی در جامعه بپردازند و از باورهای دینی حمایت کنند.
وسعت نظر آیة اللّه مرعشی به اندازهای بود که بسیاری از افراد حوزوی و دانشگاهی از جمله مشاهیری چون آیات گرامی شهید مصطفی خمینی، شهید مطهری، شهید صدوقی، شهید قاضی طباطبایی، سید محمود طالقانی، شهاب الدین اشراقی، مرتضی حائری، دکتر عباس زریاب خویی، دکتر محمد تقی دانش پژوه، دکتر علیرضا فیض، دکتر حسین کریمیان و... در درس ایشان حضور مییافتند.(4)
آیة اللّه مرعشی در کنار امر تدریس، زعامت حوزه و مرجعیت، کارنامه علمی درخشانی از خود به یادگار نهاد. ایشان در طول زندگی با برکت خود موفق گردید بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله تألیف کند که برخی از آنها به زیور طبع آراسته گردیده و غالب آنها به صورت مخطوط در کتابخانه ارزشمندشان نگاهداری میشود. این آثار در موضوعاتی چون اصول فقه، فقه، تفسیر و علوم قرآنی، انساب، رجال، تراجم، ادعیه، زیارات ،تاریخ، جغرافیا، کلام، منطق و مسائل متفرقه دیگر میباشد.(5)
در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی
آیة اللّه مرعشی در بحبوحه حوادث سیاسی جهان اسلام و اندکی پس از مبارزات ضد استعماری آیة اللّه مجدّد میرزای شیرازی (متوفی در سال 1312 ه . ق) و قیام وی علیه استبداد ناصری و نهضت بیدارگرانه سید جمال الدین اسدآبادی (متوفی در سال 1314 ه . ق) در دنیای اسلام دیده به جهان گشود. نُه ساله بود که نهضت مشروطه خواهی در ایران ـ در سال 1324 ه . ق ـ به پیروزی رسید. در یازده سالگی شاهد به توپ بستن مجلس شورای ملی ایران توسط محمدعلی شاه قاجار بود. او از نزدیک با محافل علمی و فرهنگی نجف مرتبط بود و از تلاشهای سیاسی آخوند خراسانی احساس مباهات مینمود. هیجده سالش بود که جنگ جهانی اول (در سال 1333 ه . ق ـ 1914 م) آغاز شد و بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله عراق و زادگاهش ـ نجف اشرف ـ میدان تاخت و تاز استعمار انگلیس و دیگر دول استکباری قرار گرفت.
او در مجلس درس کسانی چون آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ الشریعه اصفهانی و آیة اللّه خالصی زانو بر زمین سایید که از پیشتازان مبارزات ضد استعماری بودند و در سنین نوجوانی و جوانی همراه پدر بزرگوار و دیگر استادانش در جهاد علما و ملت عراق علیه متجاوزان در نجف اشرف حضور یافت. وی سه سال بعد از کودتای رضاخان و دو سال بعد از شهادت میرزا کوچک خان جنگلی وارد ایران شد و ورود ایشان به این سرزمین مصادف با کشمکشهای شدید روس و انگلیس در ایران بود و از نزدیک در جریان مبارزات شهید آیة اللّه مدرّس قرار گرفت و با آن فقیه وارسته مأنوس گردید و از ایشان تجارب فراوانی کسب کرد.
در یادداشتهایی که از آیة اللّه مرعشی باقی مانده است، مشارالیه بارها رضاخان را عامل استعمار، دست نشانده بیگانگان و فردی فاسد که علیه روحانیت و اسلام کمر بسته است، یاد نموده و در مقابل نقشههای شوم و توطئههای وی به شدت مقاومت کرده است.(6)
آیة اللّه مرعشی طی سخنانی خاطر نشان ساخت: «...[ان شاءاللّه] به برکت مرقد منور این بیبی (حضرت فاطمه معصومه) فرجی عنایت بفرماید، اسلام و قرآن و حامیان آن را تقویت [کند]... خدایا خودت میدانی که ما علاقهمند به دیانت و حفظ مملکت هستیم... .»(7)
آیة اللّه مرعشی مدام در جلسات درس و سخنرانیها و بیانات خویش این پیام را به استماع حاضران میرسانید که رژیم رضاخان میخواهد ریشه مذهب را در ایران برکند. به همین جهت، مهمترین پایگاه و سنگر آن، یعنی حوزه علمیه را زیر شدیدترین فشارها و ضربات قرار داده تا این تشکیلات را از درون تهی سازد. به دلیل همین تنگناها و اختناق شدید، آیة اللّه مرعشی نگران از بین رفتن حوزه نوپای قم گردید و این روند موجب شد حتی شبها لحظهای استراحت نکند و همواره طلاب را تشویق و ترغیب به ادامه تحصیل و پرحرارت نمودن حوزه نماید. ایشان بر این باور بود که اگر حوزه حفظ گردد و بحثهای علمی و معرفتی آن تداوم یابد، چون سیلی خروشان طومار استبداد و استکبار را در هم میپیچد. از آن سوی، مبارزات خود را هر روز گسترش میداد؛ به نحوی که با شهید سید مجتبی نواب صفوی و شهید سید عبدالحسین واحدی ارتباط برقرار کرد.
ایشان که دخالت در سیاست را وظیفه شرعی و تکلیف دینی خود تلقّی میکرد، در غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی از هنگامی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی رحمهالله ، پرچم مبارزه را برافراشت، از آن روح قدسی حمایت نمود و در موارد مقتضی با صدور اعلامیههای مشترک یا احیانا مستقل نظر خویش را درباره مسائل کشور بیان کرد و موضع مناسبی اتخاذ نمود.
همراه با اوجگیری نهضت امام خمینی در 15 خرداد 1342 ش، ایشان نقش مؤثری ایفا نمود و چون سفاکان رژیم پهلوی رهبر قیام را دستگیر نمودند، به دفاع از امام پرداخت و با صدور اعلامیههای شدیداللحنی آزادی بیقید و شرط ایشان و سایر محبوسین را خواستار گردید. آن گاه که امام به ترکیه تبعید گردید از راههای گوناگون با مراجع نجف ارتباط برقرار کرد و از آنان خواست در این مورد اقدامی بنمایند و نفرت خویش را از این تصمیم طاغوت ابراز دارند.
در سال 1356 ش که عوامل دست نشانده دستگاه ستم در روزنامه اطلاعات مقالهای توهینآمیز علیه امام خمینی رحمهالله انتشار دادند، آیة اللّه مرعشی همگام با سایر بزرگان در این باره موضعگیری سختی نمود. با بازگشت امام از پاریس، ایشان همگام با بنیان گذار نظام اسلامی ایران از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرد.
فرازهایی از بیانات ایشان که در رجب سال 1384 ه . ق ایراد گردیده، مؤید این موضعگیریها میباشد: «در این حوادث علمای اعلام، خطبای عظام و تمام دانشمندان... و اصناف چه رنجها دیدند و چه محنتها کشیدند و چه هتاکیها شنیدند. آنچه در وسعشان بود... در حمایت از قرآن و اسلام [انجام دادند]... روحانیت اهداف مقدسی دارد که از جمله آن دو چیز است: حمایت از احکام الهی و حفظ نوامیس اسلامی، و حفظ استقلال و تمامیت این مملکت مد نظرشان بوده است و در این راه چه جانفشانی کردهاند، سینهها را سپر نمودهاند. همه علما با این هدف شریکاند.»
سپس خطاب به کارگزاران نظام طاغوتی میگوید: «مبارزه ما با این کانونهای فساد، تبلیغات سوء و مصوّبات نارواست. همین دیروز کسی، مُبلّغی (نشریاتی) از تبلیغات مسیحی را که در میان جوانهای تهران نشر شده آورده بود. آخر اگر مذهب جعفری رسمیت دارد، پس این تبلیغات سوء برای چیست! فِرَق ضاله از یک طرف، مسیحیها از سوی دیگر، پس روحانی هیچ نگوید و همین طور بنشیند. چقدر انسان صبر کند. تا حرف میزنی مجرمی. اندازه دارد بیانصافی.»(8)
امر به معروف و نهی از منکر
تبلیغ و ارشاد و اصلاح جامعه از وظائف مسلّم علما و فقهای جهان اسلام بوده و میباشد. حضرت آیة اللّه مرعشی نیز در این راستا همیشه پیشتاز بود و رسالت خویش را در این عرصه به درستی و شایستگی انجام داد. وی آنچه را در روایات و احادیث میخواند و در بیانات و مباحث خویش مطرح مینمود، به عرصه عمل درآورد و کوشید با اخلاق عملی به اصلاح جامعه بپردازد و در حد توان مردم را از ورطههای هلاک کننده و باتلاقهای ضلالت برهاند.
یک روز جلو آب انبار سید عرب که هنوز هم هست یک افسر شهربانی (از عوامل رضاخان) آمده بود تا چادر زنی را از سرش باز کند، آن بانو هم از ترس متواری شد و روی پلههای آب انبار افتاد و نزدیک بود تا انتها سقوط کند، امّا نجات یافت. آیة اللّه مرعشی وقتی این وضع اسفبار را مشاهده نمود، به شدت متغیر گردید و رگ غیرتش به جوش آمد. همان جا نام مبارک امام زمان علیهالسلام را بر زبان آورد و از ساحت آن فروغ امامت استمداد طلبید و سیلی محکمی به گوش آن افسر نواخت و فرار کرد. چون به مدرسه آمد و برای دوستانش ماجرا را باز گفت، آنها هشدار دادند که به زودی از سوی مأموران رضاخان به شدت مجازات میشوی، امّا ایشان باتوکّل به خداوند نگرانی به خویش راه نداد و خاطر نشان ساخت کار شخصی نبود که بترسم، میخواستم نهی از منکر کنم و از دین و حرمت بانوان دفاع کنم. آن افسر شب بعد، موقع نظارت بر بازار از سوراخ سقف بازار قم سقوط نمود و به هلاکت رسید.(9)
یک بار آیة اللّه مرعشی به محله جوی شور که آن زمان بیرون شهر بود، رفت تا خطبه عقدی را بخواند. در آن ایام از تاکسی خبری نبود و چون هوا به شدت سرد بود و به دلیل بارش برف درشکه هم نمیتوانست حرکت کند، از این جهت، ایشان پیاده رفتند و چون تا پاسی از شب طول کشید، به تنهایی از همان کوچههای باریک به خانه برگشتند. خودشان برای فرزند ارشدشان، دکتر مرعشی نقل نمودهاند: ناگهان از دور صدای عربده مستی را شنیدم. او جلو آمد و راه را بر من بست و گفت: سید کجا میروی؟ گفتم: منزل، گفت: کجا بودی؟ گفتم: برای کار خیر رفته بودم. پرسید: چه کارهای؟ گفتم: آخوندم و روضه میخوانم. گفت: باید برای من روضه بخوانی! در جوابش گفتم: آخر روضه منبر میخواهد، جایی لازم دارد. در این سرما و برف نمیشود. گفت: من دولا میشوم، شما روی پشت من بنشین و روضه بخوان. من هم نشستم و در چند دقیقه روضه کوتاهی از مصائب امام حسین علیهالسلام خواندم! در حین خواندن مشاهده نمودم او متأثر شده و گریه میکند و حتی از شدت ناراحتی شانههایش میلرزد، بعد گفتم: باید بروم، گفت: نه نمیشود، صبر کن من میآیم و تا درب منزل همراهتان هستم که مبادا آدمی چون من، مزاحم شما شود و بعد آقا را تا رسیدن به منزل همراهی نمود.
دو سه هفته بعد آیة اللّه مرعشی در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نشسته بود و قبل از نماز داشت دعا میخواند که کسی آمد و شروع کرد به گریستن و بوسیدن ایشان و افزود: امروز آمدهام شما را به جدّتان قسم بدهم که از حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بخواهی خداوند گناهان مرا بیامرزد، من واقعا توبه کردهام، شما هم مرا حلال کنید. آیة اللّه مرعشی میپرسد: شما چه کسی هستید؟ او پاسخ میدهد: من همان فردی هستم که آن شب شما را اذیت کردم. برخورد شما در آن شب همچون سیره جدت امیرمؤمنان علیهالسلام بود و مرا واقعا از خواب غفلت بیدار کرد. چند مدّتی از واقعه مزبور گذشت تا آنکه مشاهده گردید آن مرد در هر سه نوبت صبح و ظهر و شب در نماز جماعت حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام شرکت مینمود، روزی هم که فوت کرد تشییع جنازه باشکوهی از وی به عمل آمد و آیة اللّه مرعشی هم در این مراسم حضور داشت.(10)
جلوههای ارادت به خاندان طهارت
1. آیة اللّه مرعشی از بزرگ فقیهانی است که خود را در اسلام ذوب نمود و از حریم تشیع و اهداف مقدس ائمه هدی علیهمالسلام دفاع نمود. هیچ گاه به مخالفان مذهب اهل بیت عصمت علیهمالسلام اجازه نداد به ارزشهای شیعه آسیبی وارد نمایند. در مبانی علمی و روشهای فکری و مباحث حوزوی و تألیفات باارزش خود بر سیره اهل بیت علیهمالسلام تأکید فراوان داشت و خاطر نشان میساخت پیشقراولان علم و مشعل داران فضیلت باید خود را برای پذیرش بار امانت ثقلین مهیا کنند. در درسهایش وقتی نام اهل بیت علیهمالسلام را بر زبان جاری میساخت، تأثیرش بر قلوب حاضران عمیق بود؛ چرا که از لسان شیوایش ندای ولایت و از لحن او حماسه اولیا و صالحان به گوش میرسید.(11)
2. عشق سرشارش به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام چنان در او شوری ایجاد میکرد که در مجالس و محافلی که به نام آن حضرت تشکیل میشد، سر از پا نمیشناخت. در سوگ آن خامس آل عبا با صدای بلند میگریست. در ایام محرم و صفر لباس کاملاً سیاه بر تن مینمود و همه ساله دهه عاشورا و سایر ایام ماتم در منزل خویش و در این اواخر در مدارس علمی و حسینیه خود مجالس سوگواری برگزار میکرد و خود از خدمت نمودن به عزاداران دریغ نمیکرد. این علاقه تا بدانجا رسید که خدمت افتخاری و خادمی روضه مُنوّر حرم امام حسین علیهالسلام در کربلا را به خویش اختصاص داد و نیز مناصب سراسر مباهات نقیب الساداتی و تدریس در حرم حسینی و حضرت ابوالفضل علیهالسلام را در برههای از زندگی خویش عهده دار گشت.(12)
3. در وصیت نامه خویش نوشته است: «...و سفارش میکنم در کوشش در برگزاری شعائر الهی در حسینیهای که در قم مقدس بنیان گذاری کردهام... و سفارش میکنم دستمالی را که اشکهای زیادی در رثای جدم حسین مظلوم و اهل بیت مکرّم او ریخته و صورت خود را با آن پاک میکردم، بر روی سینه در کفنم بگذارند.»(13)
4. ایشان خاطر نشان نمودهاند: «از روزی که خود را شناختم و روی پای خود ایستادم همواره متوسل به خاندان طهارت بودهام و هر گاه لباس نوی تهیه میکردم نخستین بار به حرمهای ائمه اطهار میبردم و با مالیدن به ضریح، آن را متبرّک مینمودم و سپس از آن استفاده میکردم.»(14)
5. فرزند ایشان، دکتر سید محمود مرعشی بارها نقل نمودهاند: «هر ساختمانی که زیر نظر ایشان احداث میگردید، مقداری از تربت سیدالشهداء علیهالسلام را در پیهای آن میریخت و میگفت: با این تربت ساختمان را بیمه میکنم!»
6. آن زمان که حالش مساعد بود، به طور ناشناس در میان جمعیتها و هیئتهای عزادار میرفت و به سینه زنی میپرداخت و میگفت: این عزاداری مرا بیمه مینماید.
7. میفرمود: «در ایام اقامت در قم هرگاه مشکلی داشتم، میرفتم حرم مطهرحضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و چند ساعت در آنجا دخیل میشدم و معمولاً گره گشایی میشد.»(15)
8. بخش مهمی از آثار آیة اللّه مرعشی با شوق به خاندان نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله تألیف شده و در خصوص زیارات، شرح احوال امامان و امامزادگان و مزارات علویین و پژوهش در نسب سادات تألیف گردیدهاند.
9. بیست و پنج بار از نجف به کربلا به قصد زیارت سالار شهیدان رفتهاند که در این سفرها آیات عظام حکیم، شاهرودی و خویی نیز با ایشان همراه بودهاند.(16)
10. آیة اللّه مرعشی در یکی از یادداشتهای خود مینویسد: «هنگامی که در قم سکونت اختیار نمودم، صبحها در حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام اقامه جماعت نمیشد و من این سنت را رواج دادم تا این مراسم باشکوه در چنین مکانی برپا شود.» ایشان میافزایند: «نماز جماعت را در این حرم آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاریخ میگذرد، ادامه دارد. و از آن پس روزی سه بار در مسجد بالاسر حرم و صحن شریف نماز میخواندم.»
مکاتبه و اهدای کتاب
از امور تبلیغی و ارشادی آیة اللّه مرعشی نقش برجستهای است که در ایجاد وحدت بین علمای مذاهب مختلف اسلامی ایفا کرده و در تحقق این امر مهم و حیاتی کوشیده است. نامهها و نوشتههای فراوانی در میان اسناد ایشان موجود است که نشان میدهد با بسیاری از دانشمندان جهان اسلام و پیروان فرقههای گوناگون مکاتبه داشتهاند که این برنامه در تقویت اخوت اسلامی، تقریب بین مذاهب و ایجاد زمینه تفاهم و مودت و کاهش نفرتها و بدبینیها نقش ارزنده و مؤثری داشته است. برای نمونه، ایشان مکاتبات متعددی با رئیس جمعیت اخوت اسلامی مصر، علامه شیخ طنطاوی جوهری مصری (متوفی 1358 ه . ق) صاحب تفسیر قرآن و از اساتید برجسته جامع الازهر قاهره داشته است. در یکی از این نامهها وی به نمایندگی از جمعیت اخوت اسلامی از اینکه آیة اللّه مرعشی کتاب ریاض السالکین در شرح صحیفه امام زین العابدین علیهالسلام را برایشان ارسال نموده، تشکر میکند و میافزاید: این جمعیت خوش وقت خواهند بود اگر لطف بفرمایید و کتابهای دیگری از این نمونه که در کشور شما موجود است و میتواند به نوعی در ایجاد تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی نقش مؤثری ایفا کند، به نشانی این جمعیت ارسال کنید.(17)
اصولاً آیة اللّه مرعشی یکی از طرق تبلیغات دینی و ترویج مذهب تشیع را که تا آخر عمر به آن پای بند بود، اهدای تألیفات و آثار علما و مشاهیر اسلام میدانست. وی میکوشید برای معرفی اسلام راستین و حقایق ناب، کتابهای دانشوران شیعه را در زمینههای گوناگون جمعآوری کند و برای علمای بزرگ در مصر، سوریه، حجاز، عراق، ترکیه، هند، پاکستان، افغانستان، یمن، مراکش، تونس، الجزایر، لبنان و... ارسال نماید. نمونههای بسیاری از نامههای تشکرآمیز دانشمندان مسلمان و حتی پیروان دیگر ادیان هماکنون موجود است که طی آنها این بزرگان بابت فرستادن کتاب، برای آیة اللّه مرعشی پُست نمودهاند.
مسافرتهای با برکت
آیة اللّه مرعشی از همان آغاز جوانی با مسافرتهای علمی و تبلیغی به شهرها یا کشورهای گوناگون رفته و با دانشمندان بزرگی ملاقات نموده و در این دیدارها یا از آنان کسب فیض کرده و یا احیانا برایشان حقایقی از مکتب تشیع را مطرح نموده است:
1. نخستین مسافرت علمی و آموزشی ایشان قبل از رحلت والدشان در نجف اشرف انجام گرفت. وی در 21 سالگی و به سال 1326 ه . ق به همراه یکی از دوستان خود به سامرّا سفر کرد و حدود سه سال در آن شهر به فراگیری دانش پرداخت و اطلاعات و تجربیات ارزشمندی به دست آورد. در این دیار با طلاّب علوم دینی اهل تسنن طرح دوستی ریخت و به نزد آنان رفت و در مباحثه با آنان حقایقی را مطرح کرد و به دفاع از تشیع مبادرت نمود. با شیخ عبدالسلام کردستانی نیز ملاقاتی داشت. در بحث با این عالم سُنّی، او را علاقهمند به مذهب تشیع نمود و به تصریح معظم له در یکی از تقریرات خویش به ابن العلم اهوازی، این شیخ به او اجازه روایتی داد و در سال 1356 ه . ق در قم نزد ایشان آمد و مذهب شیعه را انتخاب کرد. همچنین آیة اللّه مرعشی در سامرا با شیخ نورالدین شافعی معروف به شیخ نوری ملاقاتی پرثمر داشت.
2. در سال 1340 ه . ق به کاظمین و بغداد مسافرت نمود و در این دو شهر با اشخاص مشهوری چون سیدابراهیم رفاعی بغدادی ملاقات کرد و از کتابخانههای جامع مرجان، جامع اعظم ابوحنیفه، آلوسها و چند کتابخانه دیگر بازدید به عمل آورد و با رؤسای برخی پیروان فرقههای اسلامی ملاقات کرد و ضمن آگاهی از طرز فکر و اعتقادات آنان، در بحثهای مفید و آموزندهای که داشت، از مکتب ائمه هدی دفاع نمود.
3. در همین سال به کربلا رفت و از شیخ عبدالهادی مازندرانی اجازه شفاهی گرفت. در این شهر مقدس ضمن زیارت بارگاه امام حسین علیهالسلام و دیگر یاران آن حضرت با حاج میرزا موسی اسکویی تبریزی، میرزا محمد ثقة الاسلام تبریزی و برادرش که از رؤسای فرقه شیخیه بودند ملاقات و با آنان مباحثه کرد و ضمن آگاهی از عقایدشان، باورهای آنان را نقد نمود.
4. مسافرت به شهرهای دیگر عراق چون حلّه، موصل، العماره، کوت، بصره، کوفه، مُسیّب، دجیل، زبیر و ... که طی این سفرها با شخصیتهای علمی و مذهبی ملاقات نمود و با آنان بحثهایی را ترتیب داد.
5. آیة اللّه مرعشی مسافرتی به هندوستان داشت و در شهر بمبئی با علما و مشاهیر این سرزمین و رؤسای مذاهب هندی و بودایی ملاقات کرد و با کوله باری از دانش و تجربه به ایران آمد. ایشان در سال 1345 ه . ق در قم به امر آیة اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، به استقبال فیلسوف و شاعر هندی رابیندارات تاگور رفت و با وی مباحثاتی انجام داد.
6. در سال 1342 ه . ق که به قصد زیارت بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام به ایران عزیمت نمود، در همان سال به کرمانشاه رفت و در این شهر از شیخ هادی، فرزند شیخ عبدالرحیم کرمانشاهی اجازه شفاهی روایتی دریافت کرد. در همین سال به بسیاری از شهرهای غربی و شمال شرقی کشور ایران مسافرت کرد و با علمای این نواحی ملاقات و مباحثههایی داشت.
7. در سال 1344 ه . ق به همدان رفت و با سید عبدالحسین، فرزند سید فاضل لاری دیدار نمود و از وی اجازه روایتی گرفت و نسخه خطی نادری را از وی خریداری نمود.
8. در سال 1345 ه . ق، پس از توقفی کوتاه در اصفهان، به شیراز رفت و در این شهر با شیخ عبدالحسین شیرازی، حاج میرزا عبدالباقی ملاّ باشی شیرازی، شیخ جعفر محلاتی و دیگر علمای آن شهر ملاقات کرد و سپس عازم دیگر شهرهای استان فارس گردید و به بوشهر هم مسافرتی نمود و طی این مسافرتها آگاهیها و اطلاعات ارزشمندی به دست آورد و خود نیز حقایقی را مطرح نمود.
9. در سالهای 1350 تا 1351 ه . ق بار دیگر به اصفهان و شیراز رفت و در اصفهان طی یک هفته در تخت فولاد این شهر سنگ نوشتههای قبرهای امامزادگان، علما، ادبا و سادات را به دقت بررسی و یادداشت نمود و بسیاری از مقابر را که ناشناس بودند، مورد شناسایی قرار داد. سپس در قبرستانهای دیگر اصفهان به کشفیاتی دست یافت. یادداشتهای کامل سفر ایشان به اصفهان در کتاب «الرحلة الاصفهانیة» آمده است که به صورت مخطوط میباشد.(18)
شیوهای ابتکاری
آیة اللّه مرعشی نجفی در حالی که بیست و دو سال داشت، در صدد ارتباط با طلاب سُنّی برآمد تا از این طریق حقایقی را به گوش آنان برساند. شیوه مقدماتی ایشان آن بود که دو طلبه مبتدی و کم سال را که به حد تکلیف نرسیده بودند، امّا هوش سرشاری داشتند، برگزید و به آنان ترکیبات دشوار صرف و نحو عربی، اشعار با حلاوت و نکات ادبی شیرین تعلیم نمود و آن دو را به مدرسهای که طلاب اهل تسنّن درس میخواندند فرستاد و دستور داد این دو نوجوان اطلاعات خود را در حضور طلبهها مطرح سازند. آنان این گونه عمل کردند. طلاب به دلیل علاقه به ادبیات گرد آن دو اجتماع نمودند و گفتگو با آنها برایشان جاذبه خاصی پیدا کرد. طلاب مدرسه از آن دو طلبه درباره مُدرّسشان پرسیدند، آنان پاسخ دادند: از محصلین مدرسه شیعه هستیم و نزد سید شهاب الدین درس میخوانیم. پس از آن ارتباط معظم له با آنان برقرار شد و با غلبه بر آنها در مباحثههای علمی، متمایل گردیدند که ادبیات را در مدرسه شیعی بخوانند. به تدریج رفت و آمد آنان رو به فزونی رفت و حتی برخی از علمای اهل سنت به آن مکان آموزشی میآمدند و به گفتگوهای کلامی میپرداختند. محصول این مناظرهها شیعه شدن برخی از پیروان اهل تسنّن بود.(19)
آذرخشی در کویر اختناق
آیة اللّه مرعشی یک بار برای معالجه به تهران رفت و در منزل سید محمد کاظم عصار (از دوستان زمان اقامت در نجف) چند روزی را اقامت نمود، جمعی از افرادی که دور رضاشاه را گرفته بودند و برایش قانون مینوشتند در آنجا حضور داشتند و منتظر بودند علی اکبر داور بیاید. سپس کتب قوانین فرانسه، ترکیه و دیگر کشورها را گشودند و برای خالی نبودن از عریضه کتاب «شرایع الاسلام» را هم جلوی خودشان نهادند، امّا مقصد ایشان کتب غربی بود. میخواستند دستورات شرعی را با این کتب موازنه نمایند و میکوشیدند در این راستا مدرکی به دست آورند و حکمی مطابق احکام اروپاییان درست نمایند. آیة اللّه مرعشی که ناظر این برنامه بود، عصبانی گردید و با سخنانی تند حاضران را به باد انتقاد و ملامت گرفت. علی اکبر داور نام وی را یادداشت نمود و گفت: باید از این آقا جلوگیری شود. اگر چه برای دستگیری ایشان اقداماتی هم صورت گرفت، ولی موفق نشدند.
مرحوم مرعشی میگفت: «به اسم تعلیمات اجباری انجمنی تشکیل دادهاند و در دبیرستان نوربخش در روز سیزدهم جمادی الاول سال 1366 ه . ق روز شهادت حضرت فاطمه زهرا مجلس جشنی فراهم نموده و پنجاه دختر را به آواز خوانی و رقص واداشته و بادهگساری کردهاند.»
آری، عدهای که در اطراف رضاخان جمع شده بودند، این برنامههای ضد دینی را پیاده کردند و میخواستند با تغییر ماههای قمری، وظائف هر ماه را از خاطر مردم فراموش سازند و تنها در یک روز جمعه اجازه دهند مردم برای زیارت مشاهد و اهل قبور مشرف شوند، آیة اللّه مرعشی ضمن مخالفت با این حرکتهای وقیحانه از برخی علما استمداد طلبید و از آنان خواست در برابر چنین طرحهای شومی عکس العمل نشان دهند.(20)
خدمات فرهنگی و اجتماعی
آیة اللّه مرعشی از سنین صباوت به کتاب و مطالعه علاقهای وافر داشت. این اشتیاق در سنین بعد به شوقی شگفت آور تبدیل گردید؛ به نحوی که ایشان روزها گرسنگی میکشید و از نان و آب خود کم میگذاشت تا بتواند کتابی را به دست آورد. او که شاهد به غارت رفتن منابع اسلامی و نسخ خطی بود، نتوانست در برابر این یورش فرهنگی خاموش بنشیند و باوجود تنگناهای معیشتی و اقتصادی کوشید تا این اوراق نفیس و گرانبها را فراهم آورد. محصول این اهتمام خستگیناپذیر و مستمر، کتابخانهای بسیار برجسته و گران قدر میباشد که به لحاظ نسخههای نفیس خطی و گاه منحصر به فرد توجه شخصیتهای جهان اسلام را به خود جلب کرده است و نیز این مرکز هم اکنون با چهارصد مؤسسه، مرکز علمی، دانشگاهی و کتابخانههای جهان ارتباط دارد و هر روز میزبان گروه زیادی از طالبان علم و محققان است.
آیة اللّه مرعشی در کنار تلاشهای علمی و آموزشی میکوشید به گرفتاریهای مردم رسیدگی کند و تا حدودی از مشکلات آنان بکاهد. تأسیس بیمارستان و درمانگاه، تهیه مسکن برای طلاب علوم دینی، تهیه وسایل زندگی اقشار محروم، پرداخت دیون و قرضهای برخی افراد نیازمند، کمک به زلزله زدگان، سیل زدگان، پناهندگان جنگ از جمله کارهایی بود که ایشان در زمان حیات به آنها توجه زیادی می کردند.
پانویس:
1. مجله نور علم، دوره چهارم، شماره مسلسل 37، مقاله ناصر باقری بیدهندی، ص51 ـ 50.
2. شهاب شریعت، علی رفیعی، ص175.
3. بر ستیغ نور، ص30 ـ 29.
4. همان، ص35 ـ 34؛ شهاب شریعت، مجله نور علم، شماره 37، ص51.
5. نک:نجوم امت، مقاله باقری بیدهندی، ص66 ـ 65؛ شهاب شریعت ص229 ـ 220 و نیز قبسات، عادل علوی.
6. بر ستیغ نور، ص51 ـ 49.
7. سخنرانی آیة اللّه مرعشی در شنبه 23 رجب 1384 ه . ق در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام .
8. گنجینه شهاب، زیر نظر دکتر سید محمود مرعشی نجفی، ج اول، ص188 ـ 187.
9. گفتگو با دکتر سید محمود مرعشی، مجله کیهان فرهنگی، شماره 204، مهر 82، ص19؛ گنجینه شهاب، ج اول، ص476؛ شهاب شریعت، ص287 ـ 286.
10. همان، ص9.
11. در محضر استاد، محمد علی حسینی، مقاله هشتم گنجینه شهاب، ج اول.
12. بر ستیغ نور، ص75 ـ 74؛ شهاب شریعت، ص285.
13. فرازهایی از وصیت نامه الهی اخلاقی آیة اللّه مرعشی، ص18 ـ 17.
14. گنجینه شهاب، ج اول، ص243.
15. همان، ص244.
16. المطالب المعالیه من العلم الالهی، ج7، ص277 ـ 275.
17. گنجینه شهاب، ج دوم، ص433.
18. شهاب شریعت، ص254 ـ 250 و نیز مجله نور علم، همان مقاله، ص65.
19. گنجینه شهاب، ج اول، ص202 و 203.
20. امالی دیزجی، اسماعیل بن ابراهیم دیزجی زنجانی (تقریر امالی حضرت آیة اللّه مرعشی که نسخه خطی آن در کتابخانه آیة اللّه مرعشی به شماره 10139 موجود است.)
مجله مبلغان - شهریور 1383 - شماره 57
تعداد بازدید: 4265