مقالات

بررسی عملکرد حزب مردم

نویسنده: رحیم روحبخش


«اخیراً به ایجاد یکی از مظاهر دیگر دموکراتیک پرداخته‏ام که تقریباً در کشور ما تازگی دارد و آن مسئله تشکیل احزاب‏ سیاسی است .»

محمدرضا پهلوی

تشکیل احزاب سیاسی در ایران تاریخچه طولانی ندارد؛ مثل سایر ارکان‏ دموکراسی از غرب وارد شده است. احزاب سیاسی علی‌رغم چالش‌هایی که با نظام سنّتی‏ ایران داشتند، توانستند در برخی از مقاطع تاریخ معاصر تا حدودی، جایگاه خود را بیابند.

شاید بتوان سه مقطع تاریخی مشروطه، فرار رضا شاه و وقوع انقلاب اسلامی را به عنوان سه رخداد مؤثّر در تشکیل احزاب سیاسی ایران قلمداد کرد. البته در برخی‏ مقاطع تاریخی دیگر نظیر دور نخست‌وزیری علی امینی (1341-1340) زمینه‏های‏ مساعدی برای شکل‏گیری احزاب به وجود آمد. ولی از نظر جامعیّت و تأثیرگذاری، سه‏ مقطع فوق‌الذکر از اهمیت خاصی برخوردارند.

اما در فواصل سه رخداد مذکور، وضعیت به گونه‏ای بود که دولت وقت یا مانع‏ تشکیل احزاب می‏شد و یا خود به تشکیل آن اقدام می‏کرد. بدیهی است که این گونه‏ احزاب که از بالا (حکومت) تشکیل می‏شدند با احزابی که از پائین(جامعه) برمی‏خاستند تفاوت ماهوی داشتند، این تفاوت‌ها را می‏توان در شکل‏گیری، ساختار، اهداف و... دو نوع احزاب برشمرد.

این مقاله تلاش دارد که به معرفی حزب مردم که یکی از احزاب نوع اوّل است‏ بپردازد، این حزب به دستور محمدرضا شاه در تاریخ 26 اریبهشت 1336 تأسیس شد. لازم به ذکر است که این حزب را نباید با احزابی نظیر «حزب مردم» دوره چهاردهم‏ مجلس شورای ملّی که مؤسس آن (محمدصادق طباطبائی) به ریاست مجلس نیز انتخاب شد (1) و «حزب مردم ایران»، یکی از احزاب تشکیل‏دهنده جبهه ملی که مؤسس‏ آن محمد نخشب بود، اشتباه نمود.

علی‏رغم فعالیت 18 ساله (1353-1336) این حزب در نقش حزب اقلیت، در مقابل احزاب اکثریت ملیّون (1339-1336) و ایران نوین (1353-1343) و برخورداری آن از فراکسیون پارلمانی در تمام دوره‏های مجلسین شورای ملی و سنا، اهمیّت آن از دید پژوهشگران تاریخ معاصر به دور مانده، به طوری که به جرأت می‏توان‏ گفت در پژوهش‌های تاریخ معاصر ایران جای این حزب خالی است، و اشارات‏ مختصری هم که در پاره‏ای از منابع در این زمینه موجود است از جامعیت و دقّت لازم‏ برخوردار نمی‏باشد. این مسئله از یک سو به خاطر عدم دسترسی به اسناد و مدارک مربوط به این حزب می‏باشد و از سوی دیگر به خاطر ماهیّت (دولتی بودن) آن تا حدودی عدم‏ تأثیر آن در تحوّلات سیاسی جامعه مربوط می‏شود.

لذا در این مقاله سعی داشته‏ایم که با استناد به اسناد موجود در سازمان اسناد انقلاب اسلامی و سایر منابع، نظیر خاطرات برخی شخصیت‌های سیاسی دوره پهلوی‏ دوّم، ضمن معرفی آن به تحلیلی از چگونگی شکل‏گیری، اهداف، فعالیت‌ها و انحلال‏ آن بپردازیم.

اندیشه‏های شکل‏گیری این حزب را می‏توان در روند رشد تحزّب در دهه 1320 که به عنوان یک دوره مهم از فعالیت‌های سیاسی احزاب و گروه‌های متعدد (با مرام‌ها و مسلک‌های مختلف) محسوب می‏شود، جستجو کرده رشد آگاهی سیاسی بخشی از مردم شهری این دوره را می‏توان در اقتدار جبهه ملّی و حزب توده مشاهده کرده این‏ رویکرد عمومی به فعالیت‌های سیاسی متقل نمی‏توانست بعد از موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 از دید محمدرضا شاه پنهان بماند.

شاه به خوبی از پتانسیل نیروهای حزبی جامعه و پیامدهای آزاد شدن این انرژی در دهه 1320، به خصوص در به قدرت رساندن مصدق (که بحران‌های شدیدی را برای وی‏ به دنبال داشت) آگاهی داشت، لذا بعد از کودتا ضمن کنترل شدید این نیروها، چاره کار را به انحراف کشاندن ماهیتی جریانات سیاسی مذکور می‏دید و به همین منظور با تشکیل احزاب دولتی، بخشی از عناصر سرخورده جریانات سیاسی سابق را در راستای‏ منافع خود جذب کرد. این بود که یک سال بعد از کودتا، ضمن تداوم مقابله با اعضای‏ جبهه ملی، با دستگیری اعضای افسران حزب توده به اهمیت و عمق خطر پی برد، وی‏ از این زمان به منظور پر کردن خلاء فکری جامعه به چاره‏جویی پرداخت و «در سفرهای‏ خود به چند کشور خارجی در سال 1335، یعنی آمریکا و [بعضی کشورهای‏] اروپا و هند و ترکیه، شخصاً به مطالعه درباره نهادهای پارلمانی این کشورها پرداخت». (2) در همین راستا و به تقلید از نظام‌های دو حزبی اکثریت و اقلیت در انگلستان و آمریکا بود که شاه دو حزب مردم (اقلیت) و ملیون (اکثریت) را تشکیل داد. معموله در عرف‏ سیاسی هم این امر مشاهده شده که برای مقابله با هر پدیده‏ای می‏توان با ایجاد بدل آن با ماهیتی متفاوت عمل کرد. این اصل به خصوص در مورد تشکیل احزاب وابسته، در تاریخ معاصر کشور ما، چند مورد مصداق دارد. به طوری که شاید بتوان، تشکیل‏ برخی از احزاب راست و دولتی دوره پهلوی را به منظور مقابله با احزاب چپ، تلقی‏ نمود. احزاب مثل «حزب دموکرات ایران» قوام‌السلطنه و «حزب اراده ملّی» سید ضیاءالدین طباطبائی از این دسته‏اند. این احزاب برای انجام مأموریتی خاص در دوره‏ای خاص پدید آمدند و بعد از ایفای نقش لازم از صحنه فعالیت سیاسی کنار رفتند. امّا در سال 1336، با تشکیل احزاب دولتی از سوی رژیم آغاز یک رویکرد جدید و جدی با توجه به تشکیل ساواک در همان سال، می‏توان به عمق ناتوانی رژیم‏ برای مقابله با خطراتی که آن را تهدید می‏کرد پی برد. می‏توان چنین استنباط کرد که رژیم‏ به کارگیری تدابیر امنیتی شدید، که در زمان رضا شاه نیز آزمایش شده بود عملاً ناتوانی‏ خود را در کنترل جریان‌های سیاسی جامعه، احساس می‏کرد، این بود که علاوه بر تشدید تدابیر امنیتی، اتخاذ یک راهکار سیاسی جدید را برای مقابله با وضع موجود، لازم‏ می‏دید. این راهکار تشکیل احزاب سیاسی دولتی بود. محمدرضا شاه در یکی از ملاقات‌های دکتر نصرالله کاسمی (دبیر کل حزب اکثریت ملیون) در آستانه تشکیل حزب‏ مذکور با وی، چنین می‏گوید: «سال‌ها فکر می‏کردم که به چه دلیل نظام مملکت در شهریور سال 1320 طی 48 ساعت طوری متلاشی شد که سربازها با لباس کهنه و پای‏ برهنه ... در کوچه و بازار تقاضای کمک می‏کردند ... بعد دریافتم که در داخل مملکت‏ تشکیلات و سازمانی وجود نداشت که پایه و اساس محکمی متکی به افکار مردم داشته‏ باشد که بتواند در روزهای سخت تشکیلات موجود را نگه دارد و نگذارد متلاشی شود. از این رو به فکر افتادم که باید در مملکت تشکیلات حزبی ایجاد شود تا منظورم عملی‏ شود. قبلاً حزبی تشکیل شده (حزب مردم) که حزب اقلیت است، حالا باید حزب‏ اکثریت تشکیل شود و این کار به عهده شماست. (3)

به طور کلی در این رویکرد جدید، تلاش رژیم این بود که بتواند علاوه بر سازماندهی گروه‌های وابسته در قالب تشکل‌های حزبی، به احراز وجه دموکراتیک، جلب مشارکت مردمی و کسب مشروعیت نایل آید. وی در سخنرانی خود در اردیبهشت 1336 خطاب به سناتورها می‏گوید: «مفهوم دموکراسی، آزادی مردم در اظهار عقیده و تشکیل احزاب است و حالا که احزاب را تشکیل داده‏ایم، دموکراسی‏ داریم.» جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران (4) و در جای دیگر می‏گوید: «در اجتماع ما که بر اساس رژیم پارلمانی و دموکراتیک اداره می‏شود ... [اساس کار بر محور] سیستم دو حزبی، حزب موافق دولت و حزب مخالف دولت ‏[قرار دارد]» (5)

در واقع منظور شاه از احزاب مذکور، دو حزب ملیون و مردم بود. لازم به ذکر است که حزب ملیون که به منظور ایفای نقش اکثریت در دی ماه 1336 به دستور شاه و رهبری منوچهر اقبال (نخست‌وزیری وقت 1339-1336) و به دبیر کلی نصرالله کاسمی‏ تشکیل شد، در طول سه سال فعالیت، دولت و اکثریت مجلس شورای ملی، عمر دولت اقبال به همراه حزب وی سر آمد و حزب «ایران نوین» (1353-1343) به جای آن به ایفای نقش حزب اکثریت پرداخت.

حزب مردم در 26 اردیبهشت 1336 به دستور شاه و به دبیر کلی امیر اسدالله علم‏ تشکیل شد و از تیر ماه همین سال شروع به عضوگیری نمود، در منابع این حزب، با عناوین حزب «دستوری»، «فرمایشی»، «شه‏ساخته»، «دولتی»، «برنامه‏ای» و «حزب‏ کارگزاران معتمد» به کار رفته است.

تشکیل این حزب بعد از مدت‌ها رایزنی کارگزاران حکومت صورت گرفت (سند شماره 1). این حزب در طول 18 سال فعالیت با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه شد. به طور کلی می‏توان روند فعالیت‌های آن حزب را به سه مرحله تقسیم نمود.

1-       دوره تثبیت: این دوره به دبیر کلی امیر اسدالله علم از اردیبهشت 1336 تا شهریور 1339 طول کشید.

2-       دوره تزلزل: این دوره به دبیرکلی پرفسور یحیی عدل، از شهریور 1339 تا اردیبهشت 1350 را شامل می‏شود.

3-       دوره تضعیف و انحلال: این دوره از اردیبهشت 1350 لغایت اواخر سال‏ 1353 را در بر می‏گرفت که به ترتیب با دبیر کلی علینقی کنی (3 /5 /1351- 28 /2 /1350)، پرفسور یحیی عدل (دوره دوّم 5 /4 /1352-4 /5 /1351)، ناصر عامری (8 /10 /1352-6 /4 /1352) و محمد فضایلی (؟ /12 /1353- 22 /10 /1353) تداوم یافت و در نهایت با اعلام رسمی تشکیل حزب واحد رستاخیز ملت ایران در فروردین 1354، این حزب به همراه سایر احزاب رسمی وقت، از طرف‏ حکومت منحل اعلام گشت.

به منظور تبیین سیر تاریخی فعالیت‌های حزب مردم، اهمّ فعالیت‌های مربوط به هر دوره را به طور مختصر تشریح می‏نماییم.

1-       دوره تثبیت: دوره چهار ساله (1339-1336) فعالیت حزب که با دبیر کلی‏ امیر اسدالله علم تشکیل و سازماندهی یافت به عنوان درخشان‏ترین دوره فعالیت حزب‏ مردم محسوب می‏شود.

امیر اسدالله علم از ملاّکان جنوب خراسان و فرزند محمد ابراهیم علم معروف به‏ شوکت‌الملک امیر کائنات که از دیرباز با ایجاد امنیت در منطقه سیستان و بلوچستان‏ روابط نزدیکی با رضاشاه و انگلیس‌ها به دست آورده بود در مدرسه عالی فلاحت کرج، تحصیلات خود را به پایان رساند و در بیرجند سرپرستی املاک پدرش را به عهده‏ گرفت. وی در کابینه قوام (1326-1324) به عنوان فرماندار کل سیستان و بلوچستان‏ انتخاب شد و بعدها در سال 1328 به سفارش محمدرضا شاه به عنوان وزیر کشاورزی‏ در کابینه ساعد(1329-1327) انتخاب شد و از این دوره در اکثر کابینه‏های بعدی با سمت وزیر فعالیت می‏کرد. در سال 1331 به عنوان سرپرست املاک و مستغلات پهلوی‏ منصوب شد و در دوره نخست‌وزیری مصدق (1332-1330) همانند برخی از درباریان، از دربار رانده شد و بر سر املاک خود به بیرجند مراجعت نمود. دنبال‏ موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 مجدداً از جانب شاه به سمت قبلی خود یعنی‏ سرپرستی املاک و مستغلات پهلوی منصوب گردید تا اینکه در کابینه حسین علا (15 /1 /1336-17 /1 /1334) به توصیه شاه به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. در این‏ زمان علم به عنوان یکی از محرم‌ترین کسان به شاه و از متنفذترین افراد در کشور محسوب‏ می‏شد، لذا شاه وی را مأمور تشکیل حزب مردم نمود. (6) علم از همان آغاز برای جذب‏ اشخاص متنفذ جهت عضویت در حزب و حتی ائتلاف با احزاب مهمی چون حزب‏ زحمتکشان مظفر بقایی تلاش‌های زیادی به عمل آورد. (سند شماره 2) نفوذ اجتماعی علم‏ از یک سو به خاطر وابستگی خاندانش به سلطنت بود و از سوی دیگر با تشکیل جلسات‏ بزم‏گونه‏ای در منزلش توانست با جذب عده‏ای از شخصیت‌های سیاسی، ادبی و اجتماعی نظیر پرویز ناتل خانلری، علینقی کنی، مهندس مهدی شیبانی و جهانگیر تفضلی و حتی اشخاصی با گرایش‌های چپ نظیر محمد معتضد باهری و رسول پرویزی‏ و دیگران در تأسیس حزب بهره بگیرد. (7) البته علاوه بر اشخاص فوق‌الذکر، می‏توان از مصطفی صاحبدیوانی، دکتر احمد فرهاد، پرفسور یحیی عدل، جمشید اعلم، محسن‏ مظاهر، علی معارفی، دکتر حسن افشار، محمد الهی، دکتر امیر بیرجندی، دکتر علی اکبر بینا، دکتر حسن ستوده تهرانی، مهندس قباد ظفر و دکتر موسی عمید به عنوان‏ اعضای مؤسسین حزب مردم نام برد.

یکی از نخستین اقدامات علم و گروه همفکرانش تدوین اولین اساسنامه و مرامنامه حزب مردم بر محور این دو استوار بود. اساسنامه حزب که چندین بار در معرض‏ اصلاح قرار گرفت در زمینه‏های چگونگی عضویت افراد (سند شماره 1) و معرفی‏ سازمان‌های وابسته به حزب بود به طور کلی مسائل داخلی حزب را تبیین می‏کرد. مرامنامه حزب نیز در خصوص تشریح اصول عقاید سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حزب بود. (اسناد شماره 11: متن اساسنامه و شماره 12: متن مرامنامه). «علم هدف حزب را از لحاظ رژیم سیاسی؛ حفظ استقلال و تمامیت ارضی و جغرافیایی سیاسی کشور، حفظ کلیه آزادی‌هایی که قانون اساسی و منشور سازمان ملل‏ متحد و اعلامیه حقوق بشر به همه افراد داده، و از لحاظ سیاسی خارجی حفظ و ایجاد رابطه حسنه و حسن تفاهم کامل با کلیه کشورهایی که به استقلال و تمامیت ارضی کشور ما احترام می‏گذارند، اعلام داشت، و از لحاظ رژیم اقتصادی، اصلاحات در امور کشاورزی، صنعتی، بازرگانی و اداری، اجتماعی و فرهنگی اعلام کرد.» (8)

یکی دیگر از اقدامات علم، برگزاری اولین کنگره حزب مردم بود که بر طبق‏ اساسنامه حزب می‏بایست هر دو سال یکبار تشکیل شود. اولین کنگره به مدت سه روز از بیست و ششم تا بیست و نهم دی ماه 1338 در تهران برگزار شد. البته به غیراز این‏ کنگره، کنگره دوم در بیستم اسفند 1340، کنگره سوم در چهارم اسفند 1343 و کنگره چهارم در اسفند ماه 1353 تشکیل گردید. به طور کلی نکات اصلی و مشترک‏ قطع‌نامه‏های کنگره‏های مذکور، تأکید بر حکومت مشروطه سلطنتی، اجرای اصول‏ قانون اساسی، تأکید بر لزوم بهبود زندگی عمومی مردم، اصلاحات ارضی، توسعه صنعتی کشور، رد مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور، رسیدگی به وضعیت‏ کارگران، تأکید بر اجرای قانون شاه و ملت (انقلاب سفید، از کنگره دوم به بعد) و... بود. البته برنامه‏های آینده حزب، خط‌مشی، انتخاب اعضای شورای مرکزی و گاهی‏ نیز انتخاب دبیرکل در این کنگره‏ها صورت می‏گرفت.

و اما از مهمترین اقدامات حزب مردم در دوره علم، تلاش برای جذب ناراضیان‏ جامعه در چارچوب حزب رسمی علیه حزب حاکم دولتی اکثریت به منظور کنترل و هدایت این گروه از افراد جامعه و یا ایجاد تعدیل در فعالیت‌های افراطی آنها بود، در همین‏ راستا جذب بخشی از اعضای سابق حزب منحله توده در حزب مردم قابل تأمل است. از همزمانی تصمیم رژیم به آزادی برخی از زندانیان عضو حزب توده که در سال‌های قبل‏ به اتهام براندازی رژیم دستگیر شده بودند، با تشکیل حزب مردم و به دنبال آن دعوت‏ مسئولین حزب از عناصر مذکور جهت عضویت در حزب، می‏توان چنین استنباط کرد که این برنامه‏ها، به مثابه سناریوهایی از پیش نوشته شده بود که رژیم با موفقیت در اجرای‏ آنها از یک طرف با اغماض از عملکرد گذشته مخالفان سیاسی خود بر آنها منّت‏ می‏گذاشت، و از طرف دیگر با قبول عضویت آنها در حزب مردم و اجازه انجام‏ فعالیت‌های سیاسی و حزبی ضمن استفاده از تجارب سازماندهی و حزبی آنها، از دشمنان‏ بالقوه خود، دوستان بالفعل می‏ساخت. توفیق رژیم از این جهت قابل تأمل است که‏ برخی از همین اعضای آزادشده حزب توده از زندان، برای اعلام وفاداری خود به نظام، تقاضای عضویت در حزب مردم را نمودند. علم (دبیر کل حزب مردم) ضمن استقبال از این درخواست در سخنرانی خود در جریان میتینگ حزب مردم در شیراز گفت‏ «جوان‌های روشنفکر و تحصیل‏کرده ما اگر در گذشته ندانسته با پذیرفتن مرام حزب توده‏ و عضویت در آن حزب مرتکب اشتباهاتی شده‏اند اینک می‏توانند به جبران مافات با پذیرفتن عضویت حزب مردم برای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، خود را آماده سازند .» (9) به دنبال ایجاد این شرایط مناسب، برخی از فعالان و اعضای عادی حزب توده به‏ عضویت حزب مردم درآمدند (سند شماره 4) و تجارب خود را در سازماندهی و تشکّل‏ حزبی در اختیار حزب مردم قرار دادند (سند شماره 5) و همین عناصر در مدت کوتاهی‏ به دستیابی به مناصب مهم حزبی جناح چپ (اقلیت) حزب مردم را به رهبری‏ محمد معتضد باهری تشکیل دادند (سند شماره 6) این جناح در طول سال‌های اولیه‏ فعالیت حزب مردم، علی‌رغم اتهام وارده از سوی جناح راست (اکثریت) مبنی بر سوابق خیانتکارانه عناصر آن جناح به شاه و وطن، با حمایت مستقیم علم توانست‏ گام‌های مفیدی در راستای احقاق حقوق انبوه کارگران بردارد.

بسیاری از این کارگران و گروه‌های کارگری که از سال‌های قبل با عضویت در حزب توده (که در سال 1325 از وفاداری 000 /300 کارگر برخوردار بود) و یا سایر تشکّل‌های چپ کارگری نظیر شورای متحده به دبیر کلی رضا روستا (که در همین سال‏ دارای 000 /400 عضو کارگر متشکل از اتحادیه و صنوف مختلف کارگری بود) توانستند از آگاهی‌های سیاسی بالایی در مقایسه با سایر طبقات جامعه برخوردار باشند (برای کسب آگاهی بیشتر می‏توان به بحث «حزب توده و جنبش اتحادیه‏های‏ کارگران» از کتاب جنبش کمونیستی در ایران سپهر ذبیح مراجعه کرد .)

هر چند در تحوّلات سیاسی جامعه در سال‌های بعدی این گروه‌ها و تشکل‌های‏ کارگری با محدودیت‌ها و ممنوعیت فعالیت مواجه شدند ولی برخی از آنها در قالب‏ سازمان‌های پوششی نظیر «جمعیت طرفداران صلح» و مراکز مشابه به دیگر به فعالیت‏ خود ادامه دادند.

تشکّل و سازماندهی سریع بسیاری از کارگران کارخانجات و مراکز تولیدی جهت‏ فعالیت، تحت پوشش و نظارت حزب مردم، نشانگر حزب مردم، نشانگر تداوم فعالیت تداوم غیررسمی آنها در سال‌های قبل بود، به تعبیر دیگر بسیاری از این گروه‌ها و صنوف کارگری از مدت‌ها قبل‏ به دنبال مفرّی برای فعالیت رسمی بودند تا در پوشش قانونی در روند فعالیت‌های خود نظم‏ و سازماندهی به عمل آورند. نکته قابل تأمل اینکه تشکل‌های کارگری مذکور در این دوره، از اصرار بر گرایشات ایدئولوژی سوسیالیستی کاسته و معمولاً به دنبال کسب منافع صنفی‏ گروه خود بودند تا از این طریق هم بهانه‏ای به دولت و به خصوص مقامات حزب مردم‏ ندهند و هم آزادی فعالیت رسمی خود را جهت احقاق حقوق صنفی خود حفظ کنند، به‏ هر حال جذب کارگران و تشکلات صنفی و کارگری در حزب مردم به حدی افزایش‏ یافت که به دنبال الحاق رسمی «شورای همکاری‌های سندیکای کارگری» به حزب، سخن‏ از تغییر نام حزب مردم به «حزب کارگر» به میان آمد. (10) البته از این نکته نباید غفلت کرد که عامل رویکرد بسیاری از سندیکاهای کارگری به حزب مردم، فعالیت‌های فراکسیون‏ پارلمانی آن حزب در احقاق حقوق کارگران و به خصوص تصویب طرح قانون کار بود. (11) به هر حال با توجه به اهمیت نقش سندیکای کارگری وابسته به حزب مردم، فهرستی از آنها ارائه می‏دهیم:

1.       سندیکای کارگران راه‏آهن

2.       سندیکای کارگران کارخانه سیمان

3.       شرکت واحد اتوبوسرانی با 800 عضو

4.       اتحادیه فروشندگان جراید

5.       سندیکای کارگران چاپخانه‏ها

6.       سندیکای رانندگان و کمک رانندگان

7.       کارگران میدان بارفروش‌ها

8.       اتحادیه رسمی روزنامه‏فروش‌ها

9.       اتحادیه رانندگان

10.     صنف فخّار

11.     سندیکای کارگران کارخانجات پلاستیک‏سازی تهران و حومه

12.     سندیکای سیلو

13.     کارگران کوره‏پزخانه‏ها

14.     سندیکای گرمابه‏داران

15.     سندیکای صاحبان کمپرسی تهران و حومه

16.     صنف نانوایان

از میان این تشکل‌ها، سندیکای کارگران کارخانه سیمان از لحاظ کثرت عضو و توده‏ای بودن قریب به اتفاق اعضای آن از اهمیت خاصی برخوردار بود. (12)

به طوری که روزانه 100 نسخه روزنامه اندیشه مردم (ارگان حزب مردم) در این‏ کارخانه توزیع می‏شد. البته این نکته نیز قابل تذکر است که برخی تشکلات کارگری‏ نظیر «کارگران کارخانجات تهران» که دارای قریب 1000 نفر عضو بود علی‌رغم اعلام‏ پیروی از حزب مردم در امور سیاسی، به خاطر برخی مصالح از عضویت در حزب مردم‏ خودداری می‏نمودند. (13)

این تشکل‌های کارگری عضو در چارچوب ضوابط حزب مردم توانستند به‏ فعالیت‌های خود ادامه دهند و حتی مسئولین حزبی به خاطر کثرت گروه‌های کارگری عضو حزب مردم، «سازمان کارگران حزب مردم» را تأسیس نمودند، در واقع عمده مسایل و مشکلات مطروحه از سوی تشکلات کارگری مذکور در زمینه‏های اخراج کارگران، حقوق و مزایا ،ساعت کاری، بیمه کارگران و غیره بود. در همین راستا جلسات‏ تشکیلات کارگری حزب مردم با مسئولیت محمد معتضد باهری و با شرکت دبیران‏ سندیکای کارگری حزب در محل «خانه کارگر» جهت حل و فصل مشکلات کارگران‏ تشکیل می‏شد. (14)

برای مثال به دو مورد دیگر از مشکلات دو تشکل کارگری اشاره می‏کنیم: صنف‏ نانوایان به ریاست ارباب جلیل خانلو با عضویت بیش از 1000 نفر از کارگران‏ نانوایی‏ها، ضمن پیوستن به حزب مردم، از دست‏اندرکاران حزب در خصوص‏ جلوگیری از تأسیس کارخانه نان‏پزی از طرف دولت در تهران، استمداد طلبید، زیرا اعضای این صنف معتقد بودند که با عملی شدن تصمیم دولت «نانواها به روز سیاه‏ خواهند نشست.»

در مورد دوم وقتی که مسئولین حزب مردم به حمایت از اعتصاب چند روزه رانندگان تاکسی تهران در اوایل 1337 به منظور جلب عضویت آنها در حزب اقدام‏ کردند، به کارشکنی در امور دولت متهم شدند، به ناچار مسئولین حزب به خاطر ناتوانی از مقاومت در مقابل حزب حاکم (ملیون) از دخالت در اعتصاب آنها، خودداری نمودند.

البته به غیر از تشکل‌های کارگری مذکور، برخی گروه‌های سیاسی نظیر جمعیت‏ آزادی به دبیرکلی حسن ارسنجانی، گروه راما، جمعیت برادران متفّق و جمعیت‏ گاودارها و... و همچنین انجمن‌های محلی نظیر شورای محلی کوی افسریه، انجمن‏ محلی جوادیه و... نیز به حزب مردم پیوستند. همچنین در کردستان، برخی فعالان‏ سیاسی کرد، با عضویت در حزب مردم و در پوشش جلسات حزبی به اشاعه نظریات و برنامه‏های تجزیه‏طلبانه خود می‏پرداختند. (15)

در مورد رابطه روحانیون دولتی با حزب مردم، باید گفت برخی از روحانیون متنفذ دولتی با این حزب میانه خوبی نداشتند (سند شماره 8)، شاید بتوان نفوذ عناصر توده‏ای را در این راستا مؤثر دانست.

علم با ایفای نقش تاریخی خود در تأسیس و تثبیت سازمان‌های حزب مردم و کمیسیون‌های مربوطه (سند شماره 13 چارت سازمانی حزب) به دنبال شکست حزب در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی(1339)، در حالی که از نیل به آرزوی پست‏ نخست‌وزیری ناکام ماند، در مواجهه با محدودیت‌های دوره امینی (1341-1340) به‏ ناچار خود را از حزب کنار کشید تا با کسب آمادگی کامل برای انجام مأموریتی بزرگتر (اجرای اصول ششگانه انقلاب سفید) پست نخست‌وزیری را تصاحب کند. البته‏ علی‌رغم کناره‏گیری از حزب، وی به عنوان حامی مهم حزب در دوره‏های بعد باقی‏ ماند. نتیجه آنی کناره‏گیری علم از حزب، تضعیف جناح چپ حزب بود. این جناح در دوره علم توانسته بود، با حمایت و پشتیبانی وی، بر تمام سازمان‌های حزب سیطره یابد و به خصوص از زمان استعفای دو لیدر جناح راست (جمشید علم و علی‌اکبر بینا) از عضویت حزب در آبان سال 1338، توانست اکثر مناصب عمده حزبی را تصاحب‏ نماید. اما به دنبال استعفای علم دو لیدر جناح چپ (محمد معتضد باهری و رسول‏ پرویزی) و برخی از اعضای حزب از فعالیت در حزب کناره‏گیری کردند.

ماحصل سخن اینکه دوره دبیرکلی علم، به عنوان دوره‏ای بالنده و شکوفا برای‏ حزب محسوب می‏شود. همان طور که گفته شد، تقویت و سازماندهی ساختار درونی‏ حزب در این دوره شکل گرفت و این ساختار با مختصر تغییراتی برای غریب چهارده‏ سال دیگر حفظ گردید. با وجود اینکه بعد از علم، حزب با بحران‌های متعددی مواجه‏ شد، ولی ساختار آن به گونه‏ای تحکیم یافته بود که از همه این بحران‌ها از جمله بحران‏ دوره نخست‌وزیر امینی جان سالم به در برد. امینی که انحلال مجلسین را جهت اصلاح‏ قانون انتخابات از شاه درخواست کرد، طبعاً نیازی به احزاب فرمایشی شاه نداشت، لذا علم از دبیرکلی حزب کناره گرفت و این مسئله حزب را تا مرز سقوط کشاند. یکی از گزارش‌های این دوره حکایت از این دارد که تمام شعبات حزب تعطیل گردید و رفت و آمدی به حزب صورت نمی‏گرفت. فقط 28 نفر از اعضای وفادار آن با عزمی راسخ به‏ فعالیت‌های حزب تداوم بخشیدند و توانستند حزب را از این مرحله بحرانی نجات دهند.

در تبیین موفقیت‌های حزب در سال‌های آغازین تشکیل آن، علاوه بر موقعیت‌های‏ خاص جامعه از لحاظ گرایشات سیاسی، می‏بایست به شخصیت خود علم نیز اشاره‏ کرد. فعالیت‌های حزب در این دوره علی‌رغم برخورداری از عنوان اقلیت از لحاظ قدرت و اهمیت، با حزب حاکم اکثریت ملیون – که از همه امکانات دولتی بهره‏مند بود – برابری می‏کرد. قباد ظفر (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم) قادر به مانور در مقابل‏ نمایندگان حزب اکثریت بود. نقش اسدالله علم در تشکیل و تثبیت و بقای حزب مردم‏ وقتی آشکار می‏شود که ملاحظه کنیم که بر خلاف حزب ملیون که با کنار گذاشتن‏ منوچهر اقبال (رهبر حزب ملیون) از پست نخست وزیر در سال 1339، عمر حزب وی‏ نیز به پایان رسید، «موجودیت این احزاب ‏[دولتی‏] صرفاً به وجود چند شخصیت‏ مملکتی بستگی داشته و با کنار رفتن آنها، پایه‏های این دسته‏جات متزلزل و بعضاً فعالیت‏ آنها (مانند حزب ملیون) به کلی متوقف گردیده است» (16)

ولی با کناره‏گیری از حزب مردم، این حزب به خاطر برخورداری از سازماندهی و تشکیلات منسجم و ایجاد شعبات متعدد در استان‌ها و فرمانداری‌های کل توانست به‏ فعالیت خود ادامه دهد.

2-       دوره تزلزل: این دوره که از شهریور 1339 تا اردیبهشت 1350 با دبیر کلی‏ پرفسور یحیی عدل، طول کشید، به عنوان دوره‏ای متزلزل در روند فعالیت‌های حزب مردم‏ محسوب می‏شود، با توجه به رسالتی که برای این حزب در نظر گرفته شده بود شاید بتوان انتخاب عدل را با عنایت به روحیه محافظه‏کاری‏اش به عنوان انتخابی مناسب در نظر گرفت. آنچه که شاه از این حزب توقع داشت «ادای حزب اقلیت درآوردن» بود و می‏بایست این نقش را نیز با «سروصدا راه انداختن» ایفا می‏کرد. لذا علی‏رغم اینکه‏ عدل از جریانات سیاسی به دور بود و از قاطعیت لازم یک دبیر کل حزب برخوردار نبود ولی به خاطر دوستی نزدیکش با شاه و به تبع اعتماد خاص شاه به وی، از منظر کارگزاران‏ حکومت، وی فردی مطلوب برای این سمت بود، «پروفسور عدل از تنها چیزی که سر رشته نداشت سیاست بود... شاه پروفسور عدل را برای خالی نبودن عریضه به دبیرکلی‏ حزب مردم انتخاب کرد تا ظاهراً حزب بازی در قالب حزب اقلیت و اکثریت حفظ شود.» (17)

سوابق عدل نشان می‏دهد که وی تخصص خود را در رشته جراحی از فرانسه اخذ و در سال 1318 به ایران برگشت و به عنوان استاد دانشکده پزشکی و سپس ریاست‏ بیمارستان سینا و بعداً به خاطر تبحر علمی به عنوان پزشک مخصوص شاه و در نهایت‏ به عنوان سناتور انتصابی فعالیت کرد. علاوه بر همه اینها، وی یکی از اشخاص‏ انگشت‏شمار محارم شاه محسوب می‏شد «از اطرافیان شاه که بیش از حد در او نفوذ داشتند و در پشت پرده نقش مهمی ایفا می‏کردند می‏توان از پروفسور یحیی عدل و... نام برد (2. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی (تهران: نشر علم، 1347) ج 2 ص‏ 891.)» حسین فردوست نیز از عدل به عنوان یکی از شرکت‏کنندگان در بزم‌های شبانه‏ شاه نام برده است (3. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (تهران: انتشارات اطلاعات، 1371) ص 263.) وی همچنین یکی از مؤسسین حزب مردم‏ محسوب می‏شد. عدل علاوه بر تصدی دبیر کلی حزب در دهه چهل، در دوره دبیر کلی علینقی کنی‏ (1351-1350) نیز عنوان تشریفاتی ریاست کل حزب را به عهده داشت و بعد از عزل‏ کنی نیز مجدداً وی به مدت یک سال (1352-1351) دیگر دبیر کلی حزب را به عهده‏ گرفت تا اینکه در دوره دبیر کلی ناصر عامری (1353-1352) به طور کلی از حزب مردم‏ کناره‏گیری کرد.

از وقایع عمده دوره اول دبیر کلی عدل بر حزب می‏توان به برگزاری دوبار کنگره‏ حزب به ترتیب در 20 /12 /1340 و 4 /12 /1344 (که در بحث قبلی به آن اشاره‏ کردیم) و همچنین برگزاری برخی سمینارها و کنفرانس‌های حزب نظیر «سمینار بررسی‏ امور روستایی» در 12 /2 /1346 و به خصوص بحران‌های ناشی از شرکت حزب در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی و انتخابات انجمن‌های شهر و برگزاری بسیاری از مراسم‌های مختلف به مناسبت‌های روز اشاره کرد.

نکته قابل تأمل در فعالیت‌های این دوره حزب در برخی مواقع، دنباله‌روی از سیاست‌های دولت بود. به تعبیر دیگر به همان میزان که حزب دچار ضعف قدرت و مدیریت می‏شد به همان میزان از توانایی‏اش در موضع‌گیری علیه دولت و حزب اکثریت‏ کاسته می‏شد. شعار «حفظ اتحاد ملی و یکپارچگی ملت» دستاویزی بود که بارها حزب‏ مردم با توسّل به آن همسو با حزب اکثریت ایران نوین (1353-1343) عمل می‏کرد.

دوّمین مرحله بازی حزب اقلیت و اکثریت، رقابت حزب مردم با حزب ایران نوین‏ محسوب می‏شد. هسته اولیه حزب ایران نوین «کانون مترقی» حسنعلی منصور بود، منصور با تصدی نخست وزیری (1343-1342) به دستور شاه در راستای تداوم نظام دو حزبی، با همکاری گروه روشنفکران و تحصیل‌کردگان عضو کانون مذکور، حزب ایران‏ نوین را به عنوان حزب اکثریت حاکم دولتی تأسیس کرد، این حزب به عنوان دوّمین‏ حزب اکثریت (اولین آن حزب ملیّون (1339-1336) منوچهر اقبال بود) به مدت یک‏ دهه در مقابل حزب اقلیت مردم به رقابت برخاست. هر چند بعد از ترور منصور در اول‏ بهمن 1343، امیرعباس هویدا (1356-1343) نخست‌وزیر بعدی مستقیماً دبیرکل‏ حزب ایران نوین نبود ولی از حامیان اصلی این حزب‏ (18) در نقش حزب حاکم اکثریت، در مقابل حزب اقلیت مردم قرار داشت. شعار و محور اصلی حزب ایران نوین اجرای‏ اصول انقلاب شاه و ملت (انقلاب سفید) بود.

یکی از نقاط عطف فعالیت‌های حزب مردم در این دوره، شکست جنجالی در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی و سنا در سال 1346 بود و به خصوص به دنبال آن، شکست دیگر حزب در انتخابات انجمن‌های شهر و شهرستان در سال بعد که منجر به‏ تشدید اختلافات درون حزبی و در نهایت استعفای دسته‏جمعی برخی اعضای‏ کمیته‏های حزب در شهرستان‌های کشور شد. کاندیداهای شکست‏خورده در انتخابات‏ مذکور، علت این شکست را در ضعف عملکرد مسئولین حزب دانستند و حزب را متهم‏ ساختند که با سازشکاری‌های پشت پرده با حزب اکثریت در مرکز و عدم توجه به موقعیت‏ حزب در شهرستان‌ها عامل این شکست‌ها شده است. ولی مسئولین حزبی ضمن رد این‏ اتهام علت اصلی شکست را در عدم تناسب امکانات و مقدوران طرفین عنوان کردند، به‏ دنبال این مسائل، گروهی از همین ناراضیان «جناح پیشرو و حزب مردم» را به رهبری‏ سید محمود سجاّدی (عضو شورای عالی حزب) تشکیل داده و ضمن صدور اعلامیه‏هائی به افشاگری علیه برخی مقامات حزب پرداختند (19) این جناح پیشنهاد نمود که دکتر محمد معتضد باهری به جای یحیی عدل دبیرکلی حزب را به عهده بگیرد. البته‏ قبل از این مسئله نیز 6 نفر از اعضای مؤثر حزب به پیشنهاد هلاکو رامبد (لیدر فراکسیون‏ پارلمانی حزب مردم در مجلس شورای ملی) در طی جلسه‏ای محرمانه به این نتیجه‏ رسیدند که «آقای پرفسور عدل مرد سیاسی نیست و قادر به ادامه رهبری حزب نمی‏باشد ولی از طرفی چون مردی صدیق و شاهدوست و مورد اعتماد است و ضمناً از طرف‏ شاهنشاه مسئول اداره امور حزب مردم است باید ناگزیر با او همکاری کرد (20) خود عدل‏ نیز مایل به ماندن در این سمت نبود و حتی در مقام پاسخگویی یکبار به صراحت اعلام‏ کرد «این حزب را به اجبار گردن من گذاشته‏اند (21).»

به دنبال این بحران‌ها، شورای عالی حزب (بالاترین مرجع) پیشنهاداتی مبنی بر ترمیم‏ وضعیت حزب ارائه نمود از جمله به دبیرکل حق انتخاب 15 نفر جهت عضویت کمیته‏ مرکزی حزب – اعضای کمیته مرکزی به خاطر بحران ناشی از شکست‌های انتخاباتی حزب‏ استعفا داده بودند – و همچنین انتخاب دو معاون به جای یک قائم مقام (22) این تغییر به خاطر عدم تفکیک وظایف آن دو به اختلافی دامنه‏دار بین دو معاون هلاکو رامید (لیدر فراکسیون‏ پارلمانی حزب مردم در مجلس شورای ملی) و کاظم حفرودی (لیدر فراکسیون پارلمانی‏ حزب مردم در مجلس سنا) منجر شد (23).

یکی از بولتن‏های ساواک که در تاریخ 2 /10 /1349 تهیه شده، علل ناکامی‌ها و ضعف حزب را چنین برشمرده: فقدان رهبری، دلسردی اعضای حزب به خاطر سیطره‏ تعدادی افراد خاص بر مقدّرات حزب، ایجاد محدودیت‌هایی از طرف مقامات دولتی که‏ اکثراً عضویت حزب ایران نوین می‏باشند، ضعف مالی به خاطر عدم پرداخت حق‏ عضویت از طرف اعضای حزب، اعمال نفوذ دولت حزبی (حزب ایران نوین تحت‏ حمایت دولت هویدا قرار داشت) در انتخابات نمایندگان مجلسین، فقدان ایدئولوژی و عدم رویکرد طبقه روشنفکر به حزب، ضعف مدیریتی و سازماندهی کادر رهبری و اجرایی و در نهایت وضع خاص جامعه ایران از لحاظ فعالیت احزاب سیاسی (24).

واقعیت امر این است که تعیین عوامل مذکور سرپوشی است برای گریز از علت‏ واقعی که همانا وابستگی حزب به شاه و نظام می‏باشد. به هر حال وقتی که اقدامات‏ مذکور نیز افاده نکرد، مقامات حزبی تصمیم گرفتند بر خلاف چارت سازمانی حزب‏ دفتر جدیدی تحت عنوان «دفتر سیاسی» جهت حل و فصل نهایی مسائل و مشکلات‏ حزب تأسیس نمایند و برای این دفتر آئین‏نامه‏ای نیز تدوین نمودند. و هنگامی که در یکی‏ از جلسات حزبی یکی از اعضا درباره تشکیل غیرقانونی این دفتر سؤال نمود عدل پاسخ‏ داد راجع به دفتر سیاسی نبایستی صحبت شود چون شخص شاهنشاه آریامهر خواسته‏اند که دفتر سیاسی در حزب مردم به وجود آید (25)

علاوه بر فعالیت‌های فوق‌الذکر در این دوره می‏توان بر برنامه‏های حزب جهت‏ برگزاری مراسم‌های ویژه به مناسبت‌های روز اشاره نمود البته این گونه مراسم‌ها در تمام‏ دوران فعالیت حزب انجام می‏شد ولی انجام آنها در این دوره از اهمیت زیادی برخوردار بود. این مراسم‌ها که در زمینه‏های بزرگداشت سالروز وقایع خاصی برگزار می‏شدند بعضاً در رقابت با حزب اکثریت هدف مراسم تحت‌الشعاع قرار می‏گرفت به طور مثال‏ یکی از اسناد اشاره به بروز مشاجره لفظی بین عطاءالله خسروانی (دبیر کل حزب ایران‏ نوین) با محسن موّقر (سردبیر ارگان حزب مردم) به خاطر تقدّم در نصب طاق نصرت‏ حزب مربوطه در میدان ششم بهمن به مناسبت بزرگداشت سالروز رفراندم ششم بهمن‏ 1341 دارد (3. همان، پرونده 168 ص 59.) به طور کلی مناسبت‌های عمده به قرار ذیل‏ بود:

1.       14 مرداد 1285 (جشن سالروز عید مشروطیت)

2.       17 دی 1314 (جشن سالروز اعطای آزادی به زنان، کشف حجاب توسط رضاشاه)

3.       21 آذر 1325 (جشن سالروز فرمان محمدرضا پهلوی جهت نجات‏ آذربایجان)

4.       15 بهمن 1327 (مراسم نیایش سلامتی شاه، روز ترور ناموفق محمدرضا شاه‏ توسط ناصر فخرآرائی)

5.       15 بهمن 1328 (سالروز ازدواج محمدرضا شاه با فرح دیبا) (سند شماره 14 متن دست خط شاه در خصوص تشکر از اسدالله علم به عنوان دبیرکل حزب مردم به خاطر آن حزب)

6.       9 اسفند 1331 (مراسم «روز ملت»، انصراف محمدرضا شاه از سفر! به‏ خارج به درخواست طرفداران سلطنت)

7.       28 مرداد 1332 (مراسم جشن قیام ملی! علیه مصدق)

8.       4 آبان 1339 (جشن تولد رضا پهلوی، ولیعهد)

9.       6 بهمن 1341 (جشن سالروز انقلاب شاه و ملت، رفراندوم لوایح ششگانه)

10.     21 فروردین 1344 (مراسم نیایش سلامتی محمدرضا شاه: سالروز ترور ناموفق شاه توسط رضا شمس‏آبادی)

11.     4 آبان 1346 (جشن تاجگذاری شهبانو و ولیعهد)

و بسیاری از مراسم‌های دیگر به مناسبت‌های مختلف از جمله استقبال از بازگشت‏ شاه از سفرها و ... و به خصوص مراسم جشن‌های 2500 ساله در 19 مهر 1350 از اهمیت خاصی برخوردار بود.

در واقع بخش عمده‏ای از بودجه حزب مردم برای این قبیل مراسم و جشن‌های‏ دولتی هزینه می‏شد، از لحاظ مالی، مخارج حزب از طریق پرداخت حق عضویت‏ اعضا و به ویژه با کمک‌های مالی برخی اشخاص متمکن از جمله خود اسدالله علم تأمین‏ می‏گردید. در یکی از گزارش‌های مالی حزب راجع به بودجه حزب آمده است:

بودجه حزب در سال 1345 بالغ بر 000 /360 /1 ریال می‏باشد که برای پرداخت‏ هزینه‏های جاری حزب از قبیل حقوق کارمندان، نشریات و امور خدماتی، و برگزاری‏ مراسم جشن‌های فوق‌الذکر خرج شده است. در همین گزارش بودجه سال 1346 مبلغ‏ 00 /980 /3 ریال پیش‏بینی شده است که این افزایش بودجه از یک‏سو به خاطر برگزاری‏ مراسم جشن تاجگذاری 4 آبان در این سال بود که مبلغ 000 /000 /1 ریال اختصاص‏ به آن داده شده بود و دیگر اینکه برای افزایش شعبات حزب در سرتاسر کشور پیش‏بینی‏ هزینه شده بود (26).

البته اسنادی دیگر نشان می‏دهد که شاه برای انجام کمک‌های مالی به حزب‏ دستوراتی صادر کرده بود «اوامری به دولت شرف صدور یافت به حزب مردم کمک‏ [مالی‏] شود و در دو فقره کمک‌هایی که به عمل آمده اکنون محل وسیع و آبرومندی‏ [برای‏ حزب‏] ماهیانه 000 /120 ریال اجاره گردیده است (27)». در سندی دیگر که جنبه‏ افشاگری علیه حزب دارد چنین آمده است «در حال حاضر [اسفند 1352] دولت فقط ماهیانه 15 میلیون تومان (28) به حزب مردم پول می‏دهد و مقامات به عامری‏ [دبیرکلی‏ حزب مردم‏] اطلاع داده‏اند که اول سال 1353 دولت فقط ماهیانه 9 میلیون ریال به‏ حزب پرداخت خواهد کرد (29).»

3-       دوره تضعیف و انحلال: به دنبال چندین بار تقاضای عدل جهت کناره‏گیری از دبیرکلی حزب، بالاخره شاه در اواخر 1350 با استعفای وی موافقت کرد (سند شماره 15) سپس دوره سوم فعالیت‌های حزب به ترتیب با دبیرکلی علینقی کنی، یحیی‏ عدل (مرتبه دوم)، ناصر عامری و محمد فضایلی شروع شد، عدل، علینقی کنی را در اردیبهشت 1350 به عنوان دبیرکلی حزب پیشنهاد نمود و این پیشنهاد توسط شورای عالی‏ حزب تأیید شد و کنی رسماً از 28 اردیبهشت همین سال شروع به فعالیت نمود. اما علی‏رغم عدم تمایل عدل به ادامه فعالیت در حزب، کارگزاران حکومت که حضور وی‏ را لازم تشخیص می‏دادند بر خلاف اساسنامه حزب، او را به سمت تشریفاتی ریاست‏ کل حزب انتصاب نمودند. گویا حضور رسمی ولی کم‏رنگ وی به عنوان یک ناظر عالیه‏ بر روند فعالیت‌های حزب باعث می‏شد که چنانچه روند فعالیت حزب از چارچوب‏ ترسیم شده خارج شود بلافاصله به طور رسمی در حزب حضور یافته و هدایت حزب را در کانال مخصوص خود به عهده بگیرد.

تمایز دوره سوم با دو دوره ماقبل در انتقادات بی‏پروای حزب اقلیت علیه حزب‏ اکثریت بود. در واقع قبلاً نیز این گونه انتقادات صورت می‏گرفت ولی هدف غایی آنها فریب افکار عمومی بود ولی عملکرد نقادانه آن دوره چهار ساله پایانی حزب نشان داد که گویا بسیاری از اعضای حزب که هنوز به آن وفادارند به کنه قضیه پی برده و دیگر حاضر نیستند که رفتاری تصنعی داشته باشند و لذا میزان و شدت انتقادات در این دوره به حدی افزایش یافت که عملاً موجب تضعیف آن از جانب مقامات بالا گردید و باعث شد که به طور بی سابقه‏ای در طول فعالیت چهارساله حزب، چهار دبیر کل تعویض شد.

علینقی کنی دارای مدرک دکتری علوم سیاسی و حقوق و از شاغلین وزارت‏ دادگستری بود. وی قبل از تشکیل حزب از گروه همراهان و یاران اسدالله علم‏ محسوب می‏شد و با ترغیب علم عضو حزب شد و از فعالین و مؤسسین حزبی دوره اول‏ محسوب می‏شد، با تصدی پست نخست‌وزیری از سوی علم، وی ابتدا به ریاست کل‏ دفتر نخست‌وزیری و سپس به معاونت نخست‌وزیر برگزیده شد و در نهایت به سمت‏ مدیرعاملی بنیاد فرهنگی ولیعهد منصوب گردید. (30)

نکته قابل تذکر اینکه طبق اساسنامه حزب انتخاب دبیرکل می‏بایست از سوی‏ شورای عالی حزب (بالاترین مرجع حزب مردم) و از میان یکی از اعضای کمیته مرکزی‏ حزب صورت می‏گرفت اما کنی بعد از تصدی دبیرکلی حزب، به عضویت کمیته‏ مرکزی و شورای عالی حزب درآمد. همین عمل خلاف قاعده، از همان اوان زمینه‏ مخالفت برخی از اعضای مؤثر حزب را با کنی فراهم ساخت از جمله دو معاون (هلاکو رامبد و کاظم جفرودی) دبیرکل در اعتراض به این عمل از سمت خود استعفا دادند.

البته از آنجا که در این گونه انتصابات، عواملی خارج از حزب دست داشتند، چنانچه در مورد کنی، گویا سوابق دوستی وی با علم باعث شده بود که وی به این سمت‏ برسد «کنی ... از سوی علم مأمور شده بود تا حزب او را (مردم)اداره کند (31).»

به هر حال دوره کنی با تحول و جنب‏وجوش زیادی همراه بود و حضور وی به‏ یک دهه رکورد و سکون دوره عدل محسوب می‏شد. سخنرانی‌ها و مصاحبه‏های وی در اوایل‏ دبیرکلی‏اش بسیاری از افراد فعال ولی منزوی حزب را متوجه افکار رادیکالی وی نمود و این امر، محبوبیت زیادی برای وی در افکار عمومی به دنبال داشت. از یک سو بی‏پروایی‏ کنی و توانایی جلب افکار عمومی و از سوی دیگر افزایش معضلات و مشکلات جامعه‏ برای وی زمینه مساعدی ایجاد می‏کرد که با بهانه قرار دادن هر معضلی، به عنوان دستاویزی‏ علیه دولت و حزب حاکم تبلیغ نماید و آن معضلات را نشانه بی‏کفایتی دولتمردان قلمداد کند به طوری که هنوز 14 ماه از دبیر کلی وی نگذشته بود که به دنبال ابراز ناخرسندی شاه از صراحت و شدت انتقاداتش، وی مجبور به استعفا گردید. (32) (سند شماره 16) زیرا از نظر شاه نحوه سخنرانی‌های انتقادآمیز وی از دولت در زمینه‏های فساد اداری، جوّ خفقان‏آمیز کشور، نارضایتی عمومی و رسالت دولت در راستای تأمین منافع آمریکا مطلوب نبود. (33) لذا استعفای کنی از منظر مردم دارای این پیام بود که حکومت تحمل هیچ انتقادی را ندارد. به هر حال اسدالله علم از دوره کنی به عنوان تجدید حیات فعالیت حزب مردم ذکر کرده و در خاطرات روز 15 خرداد 1351 خود چنین آورده است: «شرفیابی کوتاه‏ گزارش شکایت دکتر کنی، دبیرکل حزب مردم را تقدیم کردم، که مدعی است هر کس‏ مقامی دولتی دارد، به محض پیوستن به حزب او از کار برکنار می‏شود، از جمله مدیر یک دبیرستان دولتی را نام برد. شاه خیلی ناراحت شد و بلافاصله به نخست‌وزیر تلفن‏ زد که کنی در شکایتش محق بوده است سابقاً شاه این قبیل مسائل را با بی‏اعتنائی رد می‏کرد. (امیر اسدالله علم گفتگوهای من با شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی‏ (تهران: طرح نو، 1371 ص 352.)) از دیدگاه کارگزاران حکومت، کنی پای خویش‏ را از گلیم خود درازتر گذاشته بود «بعدها چند نفری که از حد مجاز مردم تخطی کرده‏ بودند از حزب برکنار شدند مانند علینقی کنی (34).»

عزل کنی در حالی صورت گرفت که وی با سخنرانی‌های منتقدانه‏ای که علیه دولت‏ هویدا در طی سفرهای تبلیغی به شهرها به منظور ترغیب اعضای حزب به شرکت در انتخابات انجمن‌های شهر و شهرستان انجام می‏داد، در همه سفرها با استقبال عمومی‏ مواجه می‏شد، بسیاری از کمیته‏های حزبی شهرها که دوران طولانی‏ای از رکود را پشت سر گذاشته بودند، با ورود کنی به تحرّک تازه‏ای روی می‏آوردند و خود را برای‏ شرکت در انتخابات جدید آماده می‏نمودند. در حالی که محبوبیت کنی در میان اعضای‏ عادی حزب افزایش می‏یافت، دست‏اندرکاران محافظه‏کار حزب با تشکیل دو جناح با رهبری یحیی عدل و هلاکو رامبد به همراه برخی از مقامات سیاسی خارج از حزب (35) علیه‏ کنی موضع‌گیری نمودند تا از یک طرف زمینه‏های عزل وی را فراهم سازند و از سوی‏ دیگر برای جلوگیری از انحراف حزب از مأموریت محوله چاره‏جویی نمایند.

در واقع امر غیرمنتظره و بی‏سابقه‏ای رخ داده بود گویا برای اولین باز حزب اقلیت‏ در نقش واقعی خود به ایفای نقش می‏پرداخت. گویا کنی به رسالت آرمانی یک حزب‏ واقعی اقلیت روح تازه‏ای دمیده بود که از مدت‌ها پیش بسیاری از اعضای حزب در انتظار آن لحظه‏شماری می‏کردند. یکی از اسناد، جریان عزل وی را چنین بازگو می‏کند «استعفای دبیرکل ‏[کنی‏] ... به خاطر میتینگی بود که در اصفهان در باغ همایون تشکیل داد که در آنجا شدیداً به دولت حمله نمود ... و حزب حاکم را به صورت یک محیط کثیفی‏ دانسته ... و شایع است که آقای هویدا بسیار ناراحت شده و مراتب را به عرض‏ همایونی رسانید و اعلیحضرت همایونی مقرر فرمودند ترتیبی اتخاذ شود که نامبرده از دبیرکلی حزب برکنار شود ... (36)

عزل کنی،یکی از بحران‌های بزرگ حزب مردم را در طول 15 سال فعالیت به دنبال‏ آورد. زیرا به دنبال عزل وی و اعمال نفوذ مسئولین حزب مرکز در مورد تعیین اشخاص‏ مورد نظر جهت نمایندگی انتخابات انجمن‌های شهر و در نتیجه سلب آزادی و ابتکار عمل‏ کمیته‏های حزب شهرستان‌ها، تعداد زیادی از کمیته‏های حزبی شهرستان‌ها نظیر کمیته‏های حزب مردم اهواز، زاهدان، خرمشهر، فیروزآباد و ... به صورت دسته‏جمعی‏ از حزب استعفا دادند و حتی برخی از آنها به صورت دسته‏جمعی به حزب ایران نوین‏ پیوستند.

به دنبال این بحران شایعاتی مبنی بر احتمال دبیرکلی اشخاصی نظیر داریوش‏ همایون، هلاکو رامبد، مهدی سمیعی، محمد معتضد باهری، کاظم جفرودی، محمد مؤمنی و فضل‌الله صدر (دبیرکل حزب ایرانیان) بر حزب مردم به وجود آمد ولی در نهایت‏ خود یحیی عدل از تاریخ 3 /5 /1351 مستقیماً امور حزب را به عهده گرفت اما در عمل‏ قدرت واقعی را به کاظم جفرودی و گروه وابسته وی سپرد. این دوره که قریب یک سال تا 6 /4 /1352 طول کشید به عنوان دوره‏ای آشفته برای حزب محسوب می‏شود حضور عدل به عنوان بازگشت مجدد رکود در حزب محسوب می‏شد (سند شماره 17) در این‏ دوره حزب نه تنها تا حدودی از فعالیت‌های عادی خود بازماند بلکه تشکّل و سازماندهی‏ خود را از دست داد این امر به خاطر یأس و ناامیدی حاکم بر حزب به دنبال برکناری کنی و استعفای تعدادی از کمیته‏های شهرستان‌ها به وجود آمد. دوره یک ساله دبیرکلی مجدد عدل را می‏توان به عنوان دوره فترت در روند فعالیت‌های‏ حزب مردم نامید، سلطه جناح محافظه‏کاران بر حزب که از یک طرف خواهان حفظ و تأمین منافع شخصی بودند و از طرف دیگر نیز تمایلی به رنجانیدن خاطر حزب اکثریت‏ نداشتند عامل اصلی این فتور محسوب می‏شد.

به هر حال دوره فترت، هم برای اعضای حزب و هم برای ناظران جریانات جامعه، صحنه‏ای از مقایسه ملموس رویکرد انتقادی (دوره کنی) و رویکرد محافظه‏کارانه‏ (دوره عدل) را به نمایش می‏گذاشت. افکار عمومی این نکته را دریافت که اولین‏ شرط لازم برای فعالیت حزب اقلیت، استقلال عمل آن می‏باشد و از آنجا که کارگزاران‏ حکومت تحمّل انتقاد را ندارند لذا مایل به استقلال حزب اقلیت نیستند.

تداوم یک ساله این دوره بار دیگر بلاتکلیفی حزب اقلیت را در نظام دموکوراسی! مورد نظر شاه به نمایش گذاشت در حالی که ادامه این روند ممکن بود فلسفه موجودیت‏ حزب اقلیت را از دیدگاه خود کارگزاران رژیم زیر سؤال ببرد، به مثابه دفعات قبل، این‏ بار نیز خود شاه تکلیف حزب را معین کرد. شاه در جریان ملاقات اعضای مؤثر حزب‏ مردم با وی، خطاب به آنها گفت «حزب اقلیت باید مراقب کارهای قوه مجریه باشد تا احیاناً اگر عیبی بود بگوید.» (37) به دنبال این رهنمود به پیشنهاد یحیی عدل، شورای عالی‏ حزب مردم، ناصر عامری را به دبیرکلی حزب برگزید. سوابق شغلی عامری نشان می‏دهد که وی بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی از آمریکا در سال 1333 به ایران برگشت‏ و در سازمان عمران کرمان (از سازمان‌های وابسته به اصل 4، کمک‌های آمریکا به ایران) مشغول کار شد و در این سمت سلسله مراتب اداری و مدیریتی را تا مدیر کلی امور اجتماعی عمرانی دهات در وزارت کشور طی کرد و آخرین سمت وی قبل از تصدی‏ پست دبیرکلی حزب، معاونت بانک مرکزی ایران بود. (38) سندی دیگر از وی به عنوان‏ ریاست صندوق اعتبارات کشاورزی (39) و ریاست صندوق توسعه کشاورزی نام برده‏ است. منبعی دیگر وی را مسئول عمران و توسعه در وزارت کشور و از تحصیل‏کردکان‏ دانشگاه یوتا (Youta) معرفی کرده است. (40) اما از لحاظ سوابق فعالیت‌های حزبی، عامری در دوران فعالیت در کرمان، به‏ عضویت حزب مردم در همان شهر پذیرفته شد و در 1348 به عنوان قائم مقام دبیرکل‏ حزب انتخاب شد و در اواخر دوره اول دبیرکلی از حزب مردم مستعفی و به حزب‏ ایران نوین پیوست. با برکناری کنی مجدداً در دوره فترت به فعالیت‌های حزبی، حزب‏ مردم روی آورد (41) و با توصیه شاه به مقام‌های حزب مردم، عدل وی را برخلاف قاعده‏ حزب مردم به دبیرکلی این حزب انتصاب نمود و در 6 /4 /1352، شورای عالی حزب‏ وی را تأیید نمود. از آنجا که عامری عضو شورای عالی حزب نبود، وی نیز همانند کنی‏ نمی‏توانست به عنوان دبیرکل انتخاب شود به هر حال عدول از این قاعده یکی از طولانی‏ترین بحران‌های حزب را در آخرین سال‌های فعالیت آن به وجود آورد.

در این زمان سه جناح در حزب فعالیت می‏کردند یکی گروه هلاکو رامبد (لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم) که نسبت به عمل غیرقانونی عدل با اغماض برخورد کرد. گروه دیگر گروه کاظم جفرودی بود که از همان آغاز با شدت تمام علیه جناح‏ عامری موضع‌گیری کرد و عامری نیز در اقدامی شتاب‌زده با تشکیل دادگاه حزبی، حکم اخراج گروه جفرودی از حزب داد. که این عمل جنجال بزرگی برای حزب به دنبال‏ داشت.(42)

جفرودی که زمانی عنوان لیدر فراکسیون حزب مردم در مجلس سنا را به عهده داشت‏ خود را مستحق دبیرکلی می‏دانست، و طرفدارانش نیز که از اعضای قدیمی و متنفذ حزب محسوب می‏شدند بسیاری از مقامات عمده حزبی را در دست داشتند، اینک‏ موقعیت حزبی و حیثیت اجتماعی خود را از دست داده بودند، لذا با سازماندهی و تشکیل گروهی تحت عنوان «اصلاح‏طلبان حزب مردم» به برگزاری جلسات منظم‏ حزبی در منازل گروه اقدام و به افشاگری علیه عامری و سایر مسئولین حزبی پرداختند و انتخاب عامری را به عنوان اقدامی تحمیلی از جانب دولت تلقی و عامری را متهم به‏ جاسوسی برای سازمان امنیتی آمریکا (43) و حزب حاکم ایران نوین نمودند و مدعی شدند که کسی که سابقه عضویت در حزب رقیب حزب مردم را دارد شایستگی دبیرکلی حزب‏ مردم را دارا نمی‏باشد و لذا به نشر اعلامیه‏های فراوان در روزنامه‏های کشور علیه‏ عامری پرداختند، عنوان و محتوی برخی از اعلامیه‏ها عبارت بودند از: دبیرکل حزب‏ مردم عضو حزب ایران‏نوین می‏باشد، اقلیت از اکثریت دستور می‏گیرد، حزب مردم‏ شعبه‏ای از حزب ایران‏نوین می‏باشد، جامعه به سوی نظام تک‏حزبی ... اعلامیه‏هایی با این مضامین نه تنها رسوایی بزرگ برای حزب اقلیت بود بلکه ماهیت و رسالت نظام‏ دوحزبی را نیز افشا می‏کرد.

عامری که در دوران انتخابش محور برنامه‏های خود را تداوم اصلاحات ارضی، مبارزه با فساد، رفاه عمومی، و جلب مردم به مشارکت سیاسی اعلام کرد، (44) هرچند ضعف عملکرد حزب را در رسیدن به اهداف خود، به خاطر دسته‏بندی‏ها و اختلافات‏ درونی حزب می‏دانست (45) ولی خود وی با اقدام به اخراج گروه جفرودی، بانی و باعث‏ یکی از شدیدترین جناح‏بندی‌های حزبی گردید.

نکته قابل تأمل اینکه عامری نیز به پیروی از کنی، گویا فعالیت‌های حزب مردم‏ را جدی تلقی کرد و به انتقادات شدید علیه دولت پرداخت و در اولین موضع‌گیری‌های‏ خود از مسایلی نظیر شهریه مدارس، انقلاب اداری و وضعیت دادگستری انتقاد نمود. هرچند این امر افکار عمومی را متوجه وی ساخت ولی بلافاصله وی نیز به سرنوشت‏ کنی دچار شد و در «8 /10 /1353» از دبیرکلی عزل شد اما برای عامری سرنوشت‏ تلخی در انتظار بود. زیرا مدت کوتاهی بعد، وی در یک تصادف در گیلان کشته شد. این حادثه، شایعات فراوانی در افکار عمومی ایحاد کرد که گویا تصادف ساختگی بود. و دولت را متهم به قتل وی نمودند «عامری محدودیت‌های انتقاد واقعی را تجربه نمود و در چند مورد سیاست‌هایی را انتقاد کرد که کاملاً به شاه مربوط می‏شدند، پاسخ شاه را می‏شد پیش‏بینی کرد. عامری از حزب اخراج شد و مدت کوتاهی پس از آن در یک‏ تصادف اتومبیل به قتل رسید. مردم فکر می‏کردند که حادثه قتل عامری تصادفی نبوده‏ است (46).»

واقعیت امر این بود که چون سرنخ تمام جریانات کشور به دست شاه بود، در نزد آگاهان سیاسی هرگونه انتقاد از دولت متوجه خود شاه می‏شد «بعدها که چند نفری از حد مجاز حزب مردم تخطی کرده بودند از حزب برکنار شدند مانند ... ناصر عامری که‏ یکی از رؤسای بانک‌ها بود نیز به سرنوشت بدتری مبتلا گردید و به طور مرموزی در گیلان‏ جان سپرد» (47) این حادثه وحشتی در بین اعضای حزب ایجاد کرد و بسیاری از فعالان‏ حزبی حاضر به قبول دبیرکلی حزب نبودند «کسی داوطلب عهده‏دار شدن این شغل‏ نامطمئن (دبیرکلی حزب مردم) نبود. (48) اما در نهایت شورای عالی حزب در تاریخ‏ 22 /10 /1353 محمد فضایلی را به دبیرکلی حزب منصوب نمود، سوابق شغلی و فعالیت‌های حزبی فضایلی نشان می‏دهد که وی در جریان کودتای 28 مرداد 1332 در سمت فرمانداری شیراز در طرفداری از مصدق مجسمه محمدرضا شاه را پایین کشیده‏ بود و بعدها به طرفداران سلطنت پیوست و از طرف حزب اکثریت ایران‏نوین دوبار به‏ نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. (49) چنین شایعه بود که وی به همراه هلاکو رامبد از اعضای فراماسون می‏باشند. (50) به هر حال فضایلی از اعضای قدیمی حزب مردم‏ بود و سمت‌های مختلف حزبی نظیر عضو هیأت حل اختلاف کارگر و کارفرما را در حزب‏ مردم داشت و آخرین سمت وی قبل از تصدی دبیرکلی حزب، ریاست شورای عالی‏ حزب در دوره عامری بود.

فضایلی با شناختی که از اوضاع به دست آورده بود و از سرنوشت دو دبیر کل قبل از خودآگاهی داشت از همان آغاز، برنامه کاری خود را تفاهم با حزب حاکم و دولت‏ اعلام کرد «چون هویدا نخست وزیر 12 ساله مملکت است و نسبت به انتقاد شدید حساسیت دارد چه بهتر که با وی از طرف حزب مردم ایجاد حسن تفاهم نماید ... چرا در روزنامه‏ها مطالب حاد عنوان گردد که هم به امر تحزّب لطمه بزند و هم موجب‏ کدورت نخست وزیر شود که به هر حال برای حزب اقلیت نتیجه مطلوبی ندارد و دلیل‏ آن هم رویه دولت، با دبیرکل‏های سابق (کنی و عامری) است.» (51) با این سخنان وی‏ اعلام کرد که مشروط به ابقا در مقام دبیر کلی حزب از انتقاد علیه دولت هویدا و حزب‏ اکثریت خودداری خواهد کرد.

رویه متخذه توسط فضایلی از دیدگاه اعضای حزب به عنوان «تبانی فضایلی با دولت‏ جهت انحلال حزب مردم» (52) تلقی گشت. گروه جفرودی (اصلاح‏طلبان حزب مردم) که از مخالفین سرسخت عامری محسوب می‏شد در این دوره نیز با این ادعا که باتوجه‏ به سابقه فضایلی در دوره مصدق (1332-1331)، ممکن است در صداقت وی نسبت‏ به شاه تردید حاصل کرد (53) به مخالفت با وی پرداختند.

یکی از وقایع عمده دبیرکلی سه‏ماهه فضایلی، برگزاری کنگره چهارم حزب بود (54) که شاه با عدم پذیرش درخواست ملاقات هیأت رئیسه کنگره مهر تأییدی بر پایان عمر حزب مردم زد. (55) و سرانجام این مظهر دموکراسی به دستور بانی آن در اسفند 1353 به همراه سه‏ حزب دیگر وقت؛ حزب ایران‏نوین (1353-1343)، حزب پان ایرانیست به رهبری‏ داریوش فروهر و حزب ایرانیان به دبیرکلی فضل‌الله صدر به بهای تشکیل حزب واحد رستاخیز ملت ایران منحل اعلام گشتند.

ارزیابی و نتیجه گیری:

هرگونه تحلیل و ارزیابی از عملکرد این حزب باید باتوجه به ماهیت وابسته بودن‏ آن، انجام گیرد. حزب مردم، یک حزب آزاد نبود تا به عنوان یک حزب رفتاری واقعی و قابل ارزیابی داشته باشد. هر نقشی که ایفا کرد و هر قشری که جذب آن شد، دیکته شده‏ و زیر نظر حاکمیت بود. این حزب هرگاه راه انتقاد واقعی و ایفای نقش اقلیت واقعی را در پیش گرفت، به شدت تضعیف می‏شد. انحلال نهایی نظام دو حزبی و ایجاد حزب‏ واحد رستاخیز، این نکته را آشکار می‏کند که شاه، حتی نمی‏خواست زحمت کنترل‏ حزب و سوءاستفاده احتمالی از آن را به خود بدهد. و این نشان‏دهنده بیداری جامعه و استفاده آنها حتی از کانال‌های دولتی وقت (و نامشروع) جهت احقاق حقوق و خواسته‏های مشروع می‏باشد.

با این حال حزب مردم، به جای آنکه، وعده‏گاه اقلیت باشد و اکثریت حاکم را مورد انتقاد قرار دهد، عملاً کانالی برای منفعت‏طلبی فرصت‏طلبان بود.

تمایلات منفعت‏طلبانه نیز یکی از عوامل جذب افراد به این حزب محسوب‏ می‏شد. برخی از تحصیل‏کردگان داخل و غالباً خارج از کشور که در پی کسب‏ مناصب شغلی بالا بودند، از طریق عضویت در حزب می‏توانستند هرچه بیشتر به‏ کارگزاران سیاسی جامعه نزدیک شده و به مناصب شغلی موردنظر خود دست‏ یابند. (سند شماره 9) «هر دو حزب سیاسی (مردم، ملیّون) باشگاه‌هایی بودند که‏ از شیفتگان قدرت و تشنگان ثروت و شهرت انباشته بودند (56)» فرمایشی بودن احزاب‏ مذکور، نه تنها منجر به ناتوانی از جذب توده‏های مردم در مشارکت سیاسی گردید بلکه با رقابت‌های سودگرایانه و سوداگرایانه حزبی باعث سلب اعتماد عمومی مردم از احزاب شد. «احزاب مردم و ملیون که مرام و اساسنامه آنها ظاهراً به نفع و خدمت‏ به مملکت تنظیم شده بود، هر چند یک بار، متناسب با الزامات سیاسی از درون‏ اتاق‌های دربسته خود، به تظاهر در صحنه سیاسی ایران کشانده می‏شدند و به‏ رقابت‌های حزبی با یکدیگر می‏پرداختند ... این دو حزب هیچ نفوذ و ریشه‏ای در توده مردم نیافتند ... [این احزاب‏] برای کسب میز و مقام وکالت مجلس بودند که با کنار رفتن رهبران در ظرف 24 ساعت از هم می‏پاشید. (57) شاید بتوان عامل اصلی‏ عضویت افراد متمکّن در شهرستان‌ها را در حزب مردم یا ملیون در راستای کسب‏ نمایندگی مجلس شورای ملی دانست. در یکی از اسناد که گویای چگونگی پیوند تأسیس شعبات حزب با کسب نمایندگی مجلس شورای ملی است چنین آمده است‏ «وضع مالی کمیته‏های حزبی بدین صورت انجام می‏گرفت که هر یک از افرادی که‏ در شهرها دنبال وکالت بودند به ادامه حیات حزب در آن کمک‌هایی می‏نمودند و اگر وکیل می‏شدند با شور و علاقه بیشتری در حفظ کمیته‏ای که از آنجا نماینده‏ شده بودند می‏کوشیدند ... و نیز شعباتی هم بودند که وقتی کاندیدای شکست‏ خورده آنها به کلی کنار می‏رفت آنها [اعضای حزب مردم آن شهرستان‏] نیز چون قادر به پرداخت هزینه حزب نبودند و یا میل نداشتند چنین هزینه‏هایی را عمل کنند تابلوی‏ حزب را پایین می‏آوردند (58).»

و گویا از منظر کارگزاران حکومت نیز رسالت این دو حزب، شناسایی افراد وفادار به سلطنت در سرتاسر کشور به منظور واگذاری مقامات محلی به آنها بود و در گام بعدی‏ تربیت و آموزش فکری آنها نیز از وظایف حزب بود و لذا «اعلام موجودیت این دو حزب ‏[مردم و ملیون‏] به اندازه‏ای مسخره بود که خود رهبران و اعضای اصلی آن‏ نمی‏دانستند تفاوت آنها در کجاست، گویا این دو شخص‏ [علم و اقبال‏] در اجرای اوامر همایونی به تأسیس حزب مبادرت کرده و اعضای بی‏ایمان این احزاب هم تنها چیزی که‏ می‏خواستند پست و مقام و یا امتیاز و وجهه بود که عاید آنها گردد و گویا انتخابات یکی از دو حزب هم در اختیار خود آنها بود (59).»

یکی از نکات قابل تأمل در بررسی این حزب اعطای نقش اقلیت به آن می‏باشد، به‏ این ترتیب که این حزب در راستای اجرای مأموریت محوله در طول فعالیت 18 ساله‏ هرگز نمی‏توانست اکثریت پارلمانی مجلس را به دست آورد و یا کابینه تشکیل دهد.

اگرچه یکبار در انتخابات جنجالی دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال 1339 این امید برای آن حاصل شد که به رقابتی سخت با حزب اکثریت بپردازد. چون شاه‏ مخصوصاً تأکید کرده بود که این انتخابات آزاد خواهد بود و حزب پیروز مسئول تشکیل‏ کابینه است. حزب مردم به تبلیغات وسیعی برای به دست آوردن اکثریت کرسی‌های‏ مجلس دست زد «به طوری که شاید بتوان گفت با اینکه نظام دوحزبی جدید کاملاً تصنعی‏ به نظر می‏رسید، اما رقابت برای نشستن بر مسند صدارت از راه مبارزات انتخاباتی، سبب گردید که روحیه آزادی که از زمان سقوط رژیم مصدق در 1953 [28 مرداد 1332] از بین رفته بود دوباره جان گیرد (60)» اما کسب پیروزی حزب ملیون، دولت متهم‏ به تقلب در انتخابات شد و حزب مردم همراه با حزب توده و جبهه ملی خواستار لغو انتخابات گردید. شاه نیز انتخابات را باطل اعلام کرد. لذا عنوان «اقلیت» برای حزب‏ مردم از یک واقعیت عینی (در اقلیت بودن در مقابل حزب حاکم ملیون) نشأت‏ نمی‏گرفت بلکه این امر ناشی از اراده و تصمیم شاه با اقلیت نگه‏داشتن این حزب بود، لذا طبق گزارش یکی از اسناد، وقتی برخی اعضای منفرد مجلس شورای ملی از اسدالله‏ علم تقاضای عضویت در فراکسیون پارلمانی حزب مردم را نمودند «وی این موضوع را موکول به کسب اجازه از پیشگاه ملوکانه کرده و بالاخره پس از شرفیابی به نمایندگان‏ مذکور پاسخ داد متأسفانه در حال حاضر اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه، ورود هیچ یک‏ از نمایندگان منفرد را به حزب مردم صلاح نمی‏دانند و معتقدند در این صورت اقلیت‏ به صورت اکثریت درآمده و وضع دولت دکتر اقبال را متزلزل خواهد کرد (61).»

از دیدگاه شاه این حزب موظف بود ادای حزب اقلیت را درآورد، به تعبیر خود وی‏ «مقصود من ‏[از تأسیس حزب اقلیت مردم‏] سروصدا راه انداختن است (62)» اما اگر این سروصدا از مرز خط قرمز فراتر می‏رفت و امکان ایجاد بحران پیش می‏آمد به دستور خود شاه‏ عامل این بحران از حزب اخراج می‏شد. وی که گاهی در مقام پاسخگویی به تناقضات‏ به وجود آمده از اصول دموکراسی با فعالیت احزاب دولتی عاجز می‏شد، به تناقض‏گویی‏ می‏پرداخت «ما از شنیدن صدای مخالف روی‏گردان نیستیم. ما به صف مخالف هم‏ نیازمندیم، خودم مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق می‏کنم، در صف مخالف‏ احزابی مثل حزب مردم داریم. اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت‏ وجود ندارد. (63)

در حالی که وی در گفتار دیگری تشکیل دو حزب را به خود منتسب می‏داند از سال‏ 1366 به این طرف که اوضاع سیاسی کشور ما ثباتی پدید آورد خود من با علاقه وافری‏ از تشکیل دو حزب اکثریت و اقلیت پشتیبانی کرده و مکرراً به مرحله عمل درآوردم (64)» در کتاب مأموریت برای وطنم همین مطلب را رد کرده و چنین می‏گوید «بعضی از افراد از احزاب ما انتقاد می‏کنند به این معنا که این دو حزب از طرف مردم بنیان‏گذاری نشده و از طرف مقامات عالیه کشور تحمیل گشته‏اند و حتی برخی از بدگویان مدعی هستند که‏ این احزاب دست‏نشانده مقام سلطنت و دولت هستند (65).»

چند سال بعد در اواخر سال 1353 گوینده این سخنان چون خود را از پاسخگویی‏ به چالش‌های حاصله ناتوان دید به یکباره تمام احزاب سیاسی را منحل اعلام کرد، در حالی که در کتاب مذکور رژیم‌های تک‏حزبی را فاشیستی نامیده بود خود سیاست‏ تک‏حزبی را پیشه ساخت و حزب واحد رستاخیز ملت ایران را تأسیس نمود، تا تمام‏ فعالان حزبی دولتی را در قالب یک حزب واحد متحد و یکپارچه متمرکز نماید. در واقع‏ این اقدام از ناتوانی احزاب اکثریت و اقلیت از ایفای نقش محوله صورت گرفت، «حزب‏ مردم که رل اقلیت را به عهده دارد به علت خلاء فکری و سیاسی سال‌های اخیر [گزارش‏ مربوط به سال 1352 می‏باشد] قادر نگردیده نقش واقعی خود را عمل نموده و برای‏ طبقه ناراضی و ناراحت مملکت در مقابل تحریکات و تبلیغات بیگانگان ملجاء و پناهگاهی باشد (66)» هر چند در واقع ماهیت سیستم دوحزبی مردم و ملیون نیز یکی بود «اساسنامه هر دو حزب اصولاً با یکدیگر فرقی نداشت (67)» و هر دو رسالت واحدی به عهده‏ داشتند «حزب مردم اصولاً دارای ایدئولوژی خاصی نیست و مقامات حزبی بارها گفته‏اند ایدئولوژی احزاب ‏[دولتی‏] به اساس اصول انقلاب شاه و ملت است و حزب‏ اقلیت و اکثریت مبارزه ایدئولوژی ندارند بلکه این احزاب برنامه‏ای هستند که هر کدام‏ عقیده دارند از حزب دیگر بهتر قادر به اجزای برنامه‏های انقلاب هستند و دلیل می‏آوردند که فعالیت احزاب ایران نظیر آمریکاست (68)». در واقع شاید بتوان چنین قضاوت کرد که‏ هر چند قبل از تأسیس حزب واحد ملت، رستاخیز، اسماً دو حزب اکثریت و اقلیت‏ داشتیم ولی با مدنظر قرار دادن عملکرد و رسالت آنها، می‏توان آن دو را جناح‌های یک‏ حزب واحد تلقی کرد چنانچه به تعبیر دیگر می‏توان دو جناح «سازنده» و «پیشرو» حزب‏ رستاخیز ملت ایران را نیز به مثابه دو حزب سابق (مردم و ملیون) و بعداً (مردم و ایران‏ نوین) تلقی کرد.

با این روند فعالیت احزاب، هر گونه انتظار پیدایش فرهنگ تحزب در آن دوره‏ رویایی بیش نبود، در واقع «دکتر اقبال ‏[رهبر حزب ملیون‏] و اسدالله علم ‏[دبیرکل‏ حزب مردم‏] هر دو از سرسپردگان شاه بودند و پیروزی یک حزب بر دیگری تأثیری در وضع رژیم بجای نمی‏گذاشت (69). «به قول یکی از روزنامه‏های انگلیسی، ما در ایران دو حزب داریم، حزب‏ بله قربان و حزب البته قربان (70)»

ماحصل سخن اینکه کارگزاران اصلی این دو حزب، خود شاه بود و خط‌مشی‏ حزب اکثریت و اقلیت را خود شاه تعیین می‏کرد، (سند شماره 3) در یکی از اسناد بعد از گزارش تصمیمات متخذه کادر رهبری حزب مردم راجع به لزوم رقابت با حزب‏ ملیون در انتخابات هیأت رئیسه مجلس شورای ملی، چنین آمده است «قرار است پس از مراجعت شاهنشاه از لندن آقای علم شرفیاب و تقاضا نمایند که اجازه فرمایند حزب‏ مردم در انتخابات هیأت رئیسه مجلس ‏[شورای ملی‏] فعالیت بیشتری از خود ابراز دارد. (71)

این بود سرنوشت یکی از نهادهای سیاسی که شاه با این توهّم که برای ثبات‏ سلطنتی ضروری است تشکیل داد تا شاید از حمایت حزبی منسجم در شرایط بحرانی‏ جامعه برخوردار شود، اما همان طور که تاریخ نشان داد با طلیعه روزهای بحرانی آغاز انقلاب، ناکارآمدی این گونه احزاب همچون حزب رستاخیز – که از اولین نهادهای‏ سیاسی وابسته به حکومت بود که منحل اعلام گشت – معلوم شد.

 

سند شماره 1

برای تشکیل حزب در تاریخ بیستم فروردین 36 مطالعه شروع گردید.

بدواً صورت جامعی از افراد تحصیل‏کرده و خوشنام که دارای افکار روشن بوده و وطن‏پرستی و شاه‏دوستی خود را در مراحل مختلف به ثبوت رسانیده‏اند تهیه شد و در اطراف هر یک مطالعات کافی به عمل آمد و عده‏ای که بتوانند به عنوان مؤسس، حزب را تشکیل دهند در مدّنظر گرفته شد (با تیمسار سرلشگر بختیار هم نسبت به سوابق هر یک‏ مشورت می‏گردید) و چند مرتبه هم مراتب به عرض جناب آقای نخست وزیر رسید که‏ نسبت به اشخاص نظر خود را بدهند و برای اینکه بتوان نظریه بعضی‌ها را نسبت به تشکیل‏ حزب به دست آورد که در این قسمت چه فکر می‏کنند و تا چه حد استقبال می‏نمایند با بعضی‌ها تماس گرفته شد، مشاهده گردید که اگر این حزب از افراد خوشنام و وطن‏پرست و شاه‏پرست و بی غرض تشکیل شود حسن استقبال خواهد شد پس از این‏ بررسی‌ها و مطالعات کافی این اشخاص برای تشکیل حزب مناسب به نظر می‏رسند.

آقای دکتر هدایتی

آقای دکتر سرداری

آقای دکتر پورهمایون

آقای دکتر صورتگر

آقای صارمی

آقای دکتر فرهاد

آقای سردار فاخر حکمت

آقای دکتر کیهان

آقای دکتر راد

آقای دکتر خانبابابیانی

آقای دکتر کاسمی

آقای دکتر عرب شیبانی

آقای دکتر پیرنیا

آقای مهندس فروغی

آقای دکتر عسکری

آقای دکتر ابوالضیاء

آقای دکتر ستوده

با بعضی از آقایان مذاکره به عمل آمد و جلسات کوچک تشکیل گردیده و تبادل افکار شده که مقدمه‏ای برای تشکیل جلسه عمومی شود.

نسبت به مرامنامه 26 فقره مرامنامه‏های مختلف تحت مطالعه قرار گرفت و چند مرامنامه احزاب ممالک خارجی مطالعه شد و طرح مرامنامه هم تدوین گردید که زمینه‏ برای مذاکره و بحث در جلسات اولیه هیئت مؤسسین باشد (یک نسخه از طرح مزبور ضمیمه است) در مدت مسافرت اینجانب آقای دکتر هدایتی عهددار بررسی و اقدام نسبت به این امر بوده تا اینکه قرار شد در هفته آینده جلسه عمومی برای تأسیس حزب‏ تشکیل شود.

طرح پیوست فقط یک مطالعاتی است که نسبت به تهیه مرامنامه شده و حک و اصلاح زیادی لازم دارد که در جلسات هیأت مؤسسین مورد بررسی قرار گیرد.

 

سند شماره 2

آقای علم وزیر سابق کشور برای جلب همکاری دستجات مختلف و محافل‏ مطبوعاتی با حزب اقلیت شدیداً به فعالیت پرداخته و حتی با جهانگیر تفضلی و برادرش‏ محمود تفضلی وکیل دادگستری و رسول پرویزی عضو هیأت مدیره شرکت تلفن برای‏ استفاده از روزنامه ایران ما به عنوان روزنامه ارگان اقلیت مذاکره نموده است ولی‏ نامبردگان با تمام دوستی که با ایشان داشته‏اند هنوز حاضر به قبول پیشنهاد آقای علم‏ نگردیده و گفته‏اند چون تکلیف نمایندگی آقای علم روشن نیست و از طرفی هنوز دستجاتی تشکیل نشده است صلاح نمی‏دانند در آغاز زمامداری آقای دکتر اقبال در روزنامه خود لحن مخالفت آغاز کنند.

ضمناً آقای علم سعی می‏نماید با تماس با آقای دکتر بقائی نظر نامبرده را به سوی‏ خود جلب و زمینه همکاری و هماهنگی حزب زحمتکشان ملت ایران را با حزب اقلیت‏ فراهم نماید ولی به قراری که یکی از نزدیکان دکتر بقائی می‏گفت در این مورد نیز دکتر بقائی‏ صلاح ندیده در آغاز کار متمایل به شخصی گردد که هنوز قدرت مشارالیه مشهود نگردیده است ولی چون آقای علم اظهار داشته‏اند تا ثروتمندان دارای ثروت بیکران و قراء و قصبات متعدد هستند کاری از پیش نمی‏رود تا اندازه‏ای توجه دارودسته طرفدار دکتر بقائی و حتی خلیل ملکی را به سوی خود جلب نموده‏اند.

منبع کاملاً موثق – ارزش خبر – تأیید شده

 

سند شماره 3

گزارش اطلاعات داخلی

موضوع: حزب مردم‏ محل: پارلمان

عطف به شماره ..........

منبع خبر: الف

تقویم: 2

شماره 2-3-3122

تاریخ حادثه:

تاریخ وصول خبر: 19 /8 /36

تاریخ گزارش: 20 /5 /36

نمایندگان وابسته به فراکسیون حزب مردم در مجلس شورای ملی قصد داشته‏اند بنا به توصیه سید جعفر بهبهانی سخنرانی‌های شدید را علیه دولت و آقای دکتر اقبال در مجلس بنمایند ولی اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه از این اقدام جلوگیری نموده و فرموده‏اند که حمله به آقای دکتر اقبال ممکن است حمل بر جانبداری و دفاع از طرفداران‏ سابق جبهه ملی گردد مع‌هذا نمایندگان فراکسیون حزب مردم تصمیم دارند در یکی از جلسات آینده که پیش‏بینی می‏شود جلسه روز سه‏شنبه آینده 1 /8/ /36 باشد مانوری‏ در مجلس شورای ملی علیه دولت بدهند.

ضمناً در جلسه عمومی روز پنجشنبه گذشته حزب مردم آقای علم در مورد تغییر قوانین کار، مذاکرات مفصلی نموده و به کمیسیون‌های مربوطه دستور داده شد که‏ قوانین مذکور را مورد مطالعه قرار دهند.

 

سند شماره 4

اسامی اشخاصی که سابقاً در حزب توده بوده و فعلاً در حزب مردم نام‏نویسی کرده‏ و یا خواهند کرد.

 

سند شماره 5

رونوشت اعلامیه شماره 2-3-2376-16 /6 /37

اخیراً طبق تصمیم کارگردانان حزب مردم حوزه‏های حزبی مرتباً در منازل افراد تشکیل و چون کارگردانان تشکیلات داخلی حزب مذکور را عموماً افرادی که سابقاً در حزب توده بوده‏اند تشکیل می‏دهند روی این اصل توانسته‏اند به میزان قابل ملاحظه‏ای دیسیپلین حزبی را برقرار سازند ولی در حزب ملیّون با اینکه دو ماه است اقدام به تشکیل‏ حوزه شده حتی برای نمونه یک حوزه حزبی هم تشکیل نگردیده است و آنهائی که عضو حزب ملیون هستند حتی هیأت مؤسسین آن از سیاست روز حزب بی‏اطلاع می‏باشند.

عدم تشکیلات صحیح داخلی در حزب ملیون سبب شده است غیر از کارمندان دولت و کارگران که به دستور مقامات مسئول خود انکت حزبی را پر کرده‏اند طبقات از قبیل‏ اصناف تهران و دانشجویان و افرادی که دارای شغل آزادی باشند رسماً عضویت حزب را نپذیرند.

 

سند شماره 6

محترماً با توجه به اطلاعیه پیوست و برابر گزارش دایره 2 این بخش سجادی در حزب مردم باندی در مقابل افراد توده‏ای حزب مردم با همکاری آقایان دکتر دفتری، دکتر سناتور خانلری کوشایار تشکیل داده و مشغول فعالیت می‏باشد، هدف این باند این‏ است که از اختلاف و شکاف بین افراد توده‏ای حزب مردم و افراد دیگر در حزب‏ جلوگیری نمایند و این باند به دستور جناب آقای علم تشکیل شده و تا کنون نقش خود را خوب بازی نموده است به طوری که تا کنون تعادل حزب را حفظ نموده است.

سجادی در حزب مردم عضو کمیسیون کادر تعلیماتی و عضو کمسیون کار و عضو شوراهای بحث یعنی کلیه شعب حزب که در تهران می‏باشد و ضمناً رئیس حوزه 5 و مسئول کلیه کارمندان و کارگران راه‏آهن عضو حزب است.

اخیراً سجادی کلیه کارگران کافه رستوران‌های راه‏آهن را وابسته به حزب نموده و قرار است در این مورد در راه‏آهن جشن بزرگی ترتیب داده رسماً آقای علم جشن مزبور را افتتاح نمایند، سجادی عضو وزارت راه می‏باشد و در قسمت بازرسی راه‌آهن مشغول‏ کار است، ایشان سابقاً در حزب توده عضویت داشته و اینک در جوادیه عضو یکی از انجمن‏های محلی می‏باشد و در هفته یک‏بار در دزاشیب منزل آقای علم به طور خصوصی‏ درباره فعالیت‌های خود و اوضاع حزب با ایشان صحبت می‏کند و کارهای انجام شده را به عرض می‏رساند، سجادی با اینکه باندی در مقابل افراد توده‏ای حزب مردم تشکیل‏ داده ولی با باند افراد توده‏ای بیشتر همکاری داشته و عقیده دارد که باند رسول پرویزی و دکتر باهری افراد توده‏ای حزب مردم دسته روشنفکر می‏باشند بیشتر به درد و گرفتاری‌های افراد حزب آشنایی دارند ولی باند آقای پرفسور جمشید اعلم و امیر متقی که افراد راست‏حزب هستند صددرصد انگلیسی می‏باشد و این دسته خائن هستند نباید به آنها اجازه داد که قدرت پیدا نمایند. سجادی این روزها سخت در فعالیت است و با همکاری‏ آقایان دکتر دفتری، سناتور خانلری، رضا هدایتی، جاودیان، حسین شربیانی، این سه نفر عضویت حزب توده را داشته و از افراد سابقه‏دار هستند و برای انتخابات کنگره حزبی‏ فعالیت شدید دارند، طی بخشنامه حزبی که به تمام شهرستان‌ها گردیده دستور داده شده که‏ برای شرکت در کنگره حزب که از تاریخ 26 /7 /38 تا تاریخ 29 /7 /38 انتخابات‏ نمایندگان حزب است و شورا تشکیل می‏شود دو نفر انتخاب نموده به کمیته مرکزی حزب‏ در تهران معرفی نمایند.

 

سند شماره 7

پیرو گزارش شماره فوق در مورد دستور آقای ابتهاج مدیرعامل سازمان برنامه به‏ انصاری معاون خود جهت اخراج کارگرانی که دارای تمایلات چپی بوده و در حزب مردم‏ فعالیت دارند چون آقای دکتر خشایار عضو هیأت نظارت سازمان برنامه که عضو حزب‏ مردم نیز می‏باشد جریان دستور آقای ابتهاج را به اطلاع آقای علم رهبر حزب مزبور رسانیده لذا کارگردانان حزب مردم با آقای ابتهاج مذاکره و در نتیجه از اعزام انصاری به‏ کارخانجات و تهیه صورت افراد مورد بحث خودداری و به جای آن طی بخشنامه شماره‏ 25299-2 /10 /36 که رونوشت آن به ضمیمه تقدیم می‏گردد به کلیه واحدها و شرکت‏ها و کارخانجات تابعه سازمان دستوراتی داده شده است. به طور کلی رؤسای‏ کارخانجات به علت آنکه اعضای حزب مردم مورد حمایت آقای علم رهبر حزب می‏باشند از اجرای دستور صادره و جلوگیری از فعالیت کارگران در داخل از خانه و اخراج آنها بیم‏ دارند.

 

سند شماره 8

جعفر بهبهانی به دوستان خود گفته است فعالیت آقای علم که می‏خواهد از طریق‏ تشکیل حزب مردم زمام امور کشور را به دست گیرد برای آینده او و دوستانش زیان‌بخش‏ می‏باشد و نباید گذاشت دوستان آقای علم بین مردم نفوذ و اعتباری به دست آورند.

وی افزوده پدرش آیت‌الله بهبهانی و سایر مقامات روحانی نیز با فعالیت آقای علم و حزب مردم نظر مساعدی ندارند.

جمال امامی هم به دوستان خود توصیه نموده است که نباید گذاشت این جوان‏ سرنوشت سیاسی کشور را به دست گیرد.

در حال حاضر طرفداران مقامات مذهبی و دوستان جمال امامی از جمله کسانی‏ هستند که علیه آقای علم و تشکیلات او بین طبقه روشنفکر تبلیغ می‏کنند و تبلیغات آنها تا درجه محسوسی هم افکار این طبقه را نسبت به حزب مردم بدبین ساخته و اقدامات حزب‏ مردم را پایه‏ای برای فعالیت به نفع سیاست انگلستان قلمداد نموده‏اند.

 

سند شماره 9

در حال حاضر افراد و اعضای حزب مردم به امید زمامداری سران حزب و کسب مقام‏ و موقعیت بهتر بیش از سایر عناصر مخرب علیه دولت تحریک و تبلیغ می‏کنند.

دکتر اکرامی یکی از افراد حزب مردم که در زمان دکتر مصدق از کارگردانان جبهه ملی‏ بوده می‏گفت اکنون بهترین موقعیت برای عاجز نشان دادن دولت آقای دکتر اقبال در برابر حوادث سیاسی احتمالی که ممکن است در ایران به وجود آید به دست حزب مردم افتاده‏ است.

 

سند شماره 10

تاریخ تقاضای عضویت ....... تاریخ پذیرش

امضاکننده زیر حسن فرزند مرحوم محمدامین دارای نام خانوادگی شجیعی شناسنامه‏ شماره 955 صادره از تربت‏حیدریه متولد شده سال 1305 در تربت‏حیدریه که هیچ گونه‏ محکومیتی که باعث محرومیت از حقوق اجتماعی باشد ندارم با مطالعه کامل مرامنامه و اساسنامه حزب علاقمند هستم که به عضویت حزب مردم درآیم و تعهد می‏کنم که برای‏ تحقق مرام و اجرای مرامنامه حزب در حدود اساسنامه حزب ساعی و کوشا بوده با کمال‏ صداقت و صمیمیت دستورها و تعلیمات حزبی را تبعیت و اجرا نمایم.

نشانی کار قرارگاه بخش 4 تربت حیدریه

شماره تلفن

نشانی سکونت تهران خیابان روزولت کوچه کیوان شماره 7

شماره تلفن 756405

 

سند شماره 11 / دارای 13 برگ

اساسنامه حزب مردم‏ عضویت

ماده 1- حزب مردم از افرادی تشکیل می‏شود که مرام حزب را پذیرفته و واجد شرایط زیر باشند:

الف- تابعیت ایران.

ب- نداشتن سوء شهرت.

پ- داشتن دو معرف از اعضا حزب.

ت- عدم عضویت در احزاب و جمعیت‏های سیاسی دیگر.

ث- داشتن حداقل 18 سال تمام.

تبصره. کسانی که سن آنان کمتر از 18 سال تمام است طبق آئین‏نامه مربوط در سازمان جوانان حزب پذیرفته می‏شوند.

ماده 2- تقاضاهای عضویت در کمیسیون پذیرش (که بر اساس ماده 19 تشکیل‏ می‏گردد) مورد رسیدگی قرار می‏گیرد و پس از تأیید صلاحیت متقاضی کارت عضویت‏ صادر خواهد شد.

ماده 3- وظایف اعضاء حزب به شرح زیر است:

الف- گذراندن یک دوره آموزشی به مدت سه ماه.

ب- اجرای کلیه مقررات حزب و دستورهای حزبی.

پ- شرکت منظم در یکی از حوزه‏های حزبی.

ت- تبلیغ مرام و کوشش برای توسعه و پیشرفت حزب.

ث- پرداخت حق عضویت به طور مرتب.

ج- شرکت در انتخابات.

ماده‏4- کلیه اعضاء حزب دارای حقوق متساوی هستند و ترقی آنان منوط به ابراز لیاقت و فعالیت آنان است.

ماده 5- اعضاء حزب بر اثر ابراز فعالیت یا قصور در اجرای مقررات و تکالیف‏ حزبی به موجب آئین‏نامه مصوّب شورای عالی تشویق یا تنبیه و یا به موجب رأی‏ دادگاه‏های حزبی اخراج می‏شوند.

ماده 6- حزب از سازمان‏های زیر تشکیل می‏گردد:

الف- حوزه

ب- سازمان محلی

پ- سازمان شهرستان

ت- سازمان مرکزی

حوزه

ماده 7- هر حوزه از پنج تا بیست نفر از اعضاء حزب تشکیل می‏گردد.

ماده 8- اداره امور حوزه و ارتباط آن با سازمان‏های محلی حزب به عهده سرپرست‏ حوزه و تنظیم صورت جلسات و تهیه آمار غائبین و گزارش‏هائی که باید به امضاء سرپرست حوزه برسد با منشی و جمع‏آوری حق عضویت‏ها و کمک‏های مالی افراد و تحویل آنها به صندوق حزب با مسئول مالی خواهد بود.

ماده 9- سرپرست حوزه و مسئول مالی و منشی حوزه با رأی اکثریت اعضاء حوزه‏ برای مدت یک سال انتخاب می‏شوند. مسئول تشکیلات هر شهرستان می‏تواند تا سه ماه‏ اداره موقّت امور حوزه را به یک رابط تشکیلات واگذار کند.

تبصره: جز در هنگام انتخاب مسئولان حوزه که حضور نصف به علاوه یک اعضاء ضروری است، جلسات حوزه با هر عده تشکیل خواهد شد.

ماده 10- وظایف حوزه عبارتند از:

الف- تشکیل منظم جلسات لااقل ماهی یک بار در مراکز حزب.

ب- بحث در مسائل سیاسی – اقتصادی – اجتماعی – حزبی و هر مسئله دیگر و پیشنهاد طرح‌های مفید.

پ- اجرای دستورات و تعلیمات حزبی.

ت- تهیه و تنظیم صورت جلسات و ارسال آنها برای مراجع مسئول حزب.

سازمان محلی حزب

ماده 11- حزب در هر محل به وسیله یک کمیته محلی اداره خواهد شد. محل به‏ قسمتی از شهرستان یا شهر یا حومه شهر یا مراکز اجتماعی کارگران و کشاورزان اطلاق‏ می‏شود که به تشخیص مسئول تشکیلات شهرستان مربوط، تشکیل سازمان حزب در آن‏ لازم باشد و یا حداقل ده حوزه در آن محل تشکیل شده باشد.

ماده 12- کمیته محلی از 5 تا 15 نفر تشکیل می‏شود که سرپرستان حوزه‏ها از بین اعضاء حزب ساکن آن محل برای مدت یک سال انتخاب خواهند کرد. اولین کمیته هر محل می‏تواند بنا به پیشنهاد مسئول تشکیلات شهرستان مربوط از طرف کمیته حزب‏ شهرستان یک بار و برای مدت یک سال منصوب گردد.

ماده 13- کمیته محلی در اولین جلسه خود یک رئیس - یک نایب‏رئیس – یک منشی‏ و یک مسئول مالی انتخاب خواهد کرد.

رئیس کمیته محلی علاوه بر اداره جلسات کمیته رابط سازمان محلی حزب و سازمان شهرستان خواهد بود.

ماده 14- وظایف کمیته محلی عبارتند از:

الف- تشکیل جلسه حداقل هر پانزده روز یک بار.

ب- جمع‏آوری گزارش‏های رسیده از حوزه‏ها و ارسال آن به سازمان شهرستانی‏ حزب.

پ- ابلاغ دستورهای حزبی به حوزه‏ها از طریق سرپرستان حوزه.

ت- تهیه گزارش حضور و غیاب اعضاء و وضع انضباطی و اجتماعی آنان و ارسال‏ گزارش‏های منظم به سازمان شهرستانی حزب.

سازمان شهرستانی حزب

ماده 15- سازمان در هر شهرستان به وسیله (شورا و کمیته) حزب در آن‏ شهرستان اداره می‏شود.

تبصره: برای هر یک از مناطق و بخش‏های کشور با تصویب دبیرکل می‏توان‏ سازمان شهرستانی مستقلی تشکیل داد.

شورای شهرستان

ماده 16- تعداد اعضاء شورای حزب در هر شهرستان با توجه به تعداد اعضاء حزب و جمعیت آن شهرستان از طرف مسئولین امور تشکیلات شهرستان‏ها پیشنهاد و پس از تصویب دبیرکل تعیین می‏گردد. تعداد اعضاء شورای شهرستان حزب نباید هیچگاه از 21 نفر کمتر و از یکصد نفر زیادتر باشد مگر در مورد شورای حزب در تهران‏ که عده آن تا یکصد و پنجاه نفر می‏تواند باشد.

ماده 17- اعضاء شورای حزب در هر شهرستان با رأی اعضاء حزب در همان‏ شهرستان به موجب آئین‏نامه‏ای که به تصویب کمیته مرکزی خواهد رسید برای مدت دو سال انتخاب می‏شوند و انتخاب مجدد آن بلامانع است.

ماده 18- شورای حزب در هر شهرستان در اولین جلسه خود که به ریاست‏ مسن‏ترین عضو شورا تشکیل می‏شود یک رئیس – دو نایب رئیس – دو منشی برای مدت‏ یک سال انتخاب خواهد کرد. تجدید انتخاب هیأت رئیسه بلامانع است.

ماده 19- وظائف شورای شهرستان عبارتند از:

الف- تشکیل جلسه لااقل هر سه ماه یکبار.

ب- انتخاب اعضاء کمیته شهرستان برای مدت یک سال.

پ- نظارت در اجرای دستورات حزبی و همچنین رسیدگی به گزارش کمیته‏ شهرستان.

ت- تهیه گزارش از فعالیت‏های حزبی شهرستان و ارسال آن به امور تشکیلات‏ شهرستان‌ها حداقل هر شش ماه یک بار.

ث- انتخاب نمایندگانی که باید در کنگره شرکت نمایند.

ج- انتخاب پنج نفر از اعضاء شورا برای عضویت کمیسیون پذیرش.

چ- تشکیل جلسه مشترک با کلیه اعضاء کمیته‏های محلی به منظور بررسی نحوه‏ فعالیت حزب در سطح شهرستان هر شش ماه یک بار.

ماده 20- هر گاه در هر یک از مناطق کشور موجبات تشکیل واحد مستقل حزبی‏ برای اولین بار فراهم شده باشد برای شروع فعالیت دبیرکلی می‏تواند اولین شورای‏ حزبی را با توجه به ماده 15 برای مدت دو سال از بین اعضاء حزب آن منطقه تعیین‏ نماید.

ماده 21- به منظور بررسی نحوه فعالیت حزب و ایجاد هماهنگی جلسه مشترک‏ شوراهای شهرستان هر استان سالی یک بار زیرنظر سازمان مرکزی حزب در یکی از شهرستان‏های آن استان تشکیل می‏شود.

کمیته شهرستان

ماده 22-کمیته حزب در هر شهرستان تشکیل می‏شود از هفت تا یازده نفر عضو که شورای شهرستان مربوط از بین خود برای مدت یک سال انتخاب می‏کند به علاوه‏ چهار نفر مسئولان تشکیلات، تبلیغات، مالی و اداری که به پیشنهاد رئیس کمیته و تصویب کمیته از بین اعضاء حزب برای همان مدت انتخاب می‏شوند. کمیته شهرستان تا تشکیل شورای جدید و انتخاب کمیته جدید به وظائف خود عمل خواهد کرد.

ماده 23- اعضاء منتخب شورا برای کمیته شهرستان در اولین جلسه خود یک‏ رئیس، دو نایب رئیس، دو منشی برای مدت یک سال انتخاب خواهد کرد.

ماده 24- رئیس کمیته شهرستان علاوه بر انجام وظائف مقرر رابط سازمان‏های‏ حزبی آن شهرستان با سازمان مرکزی حزب و دبیرکل [ملاقات] خواهد کرد.

ماده 25- وظائف کمیته شهرستان عبارتند از:

الف- تشکیل جلسات حداقل هر پانزده روز.

ب- رسیدگی به امور کمیته‏های محلی مربوط و نظارت در اجرای دستورهای‏ حزبی.

پ- تهیه و تنظیم صورت جلسات و تصمیماتی که اتخاذ می‏شود و ارسال این‏ گزارش‏ها هر سه ماه به شورای شهرستان و سازمان مرکزی حزب.

ت- ارسال گزارش‏های انضباطی و اجتماعی رسیده از کمیته‏های محلی به سازمان‏ مرکزی حزب.

تبصره: چنانچه کمیته‏های محلی انتخاب نشده باشند کمیته شهرستان رأساً باید در تهیه گزارش‏های انضباطی و اجتماعی اعضاء حزب اقدام نماید.

سازمان مرکزی حزب

 

ماده 26- ارگان سازمان مرکزی حزب عبارتند از:

1-       کنگره.

2-       شورای عالی.

3-       کمیته مرکزی.

4-       دبیرکل.

5-       هیأت بازرسی.

6-       فراکسیون‌های پارلمانی.

کنگره

ماده 27- کنگره عالی‌ترین مرجع حزب است.

ماده 28- کنگره حزب هر چهار سال یک بار با شرکت نمایندگان منتخب شوراهای‏ حزبی هر شهرستان تشکیل می‏شود حداقل سه ماه قبل از پایان دوره شورای عالی از طرف دبیرکل تاریخ انعقاد آن تعیین می‏گردد ولی در هر حال کنگره باید یک ماه قبل از پایان دوره شورای عالی تشکیل شود.

تبصره: در مواقع ضروری شورای عالی می‏تواند با تصویب دو ثلث اعضاء حاضر در جلسه به پیشنهاد کمیته مرکزی یا دبیرکل یا هیأت بازرسی و یا یک ثلث اعضا شورای‏ عالی کنگره فوق‏العاده را دعوت نماید. دستور جلسه کنگره فوق‏العاده را شورای عالی‏ تعیین و در دعوتنامه قید خواهد شد.

ماده 29- دبیرکل به تناسب فعالیت و عده اعضاء حزب و جمعیت هر شهرستان‏ تعداد نمایندگان آن شهرستان را برای شرکت در کنگره تعیین و پس از تصویب کمیته‏ مرکزی به شورای شهرستان مربوط جهت انتخاب و معرفی نمایندگان ابلاغ خواهد کرد. شورای شهرستان مکلف است ظرف مدت چهل و پنج روز از تاریخ صدور دعوت‏نامه نمایندگان کنگره را با توجه به سابقه میزان فعالیت و اطلاعات علمی و تجربی تعیین و معرفی نماید، چنانچه شورای شهرستان در مدت مقرر نمایندگان خود را معرفی نکرد دبیرکل می‏تواند از میان اعضای حزب آن شهرستان، نمایندگان کنگره را با توجه به سابقه و میزان فعالیت اطلاعات علمی و تجربی تعیین و معرفی نماید چنانچه‏ شورای شهرستان در مدت مقرر نمایندگان خود را معرفی نکرد، دبیرکل می‏تواند از میان اعضای حزب آن شهرستان نمایندگان کنگره را انتخاب و معرفی نماید.

تبصره: حداکثر نمایندگانی که از هر شهرستان می‏توانند در کنگره شرکت نمایند برای هر یکصد هزار نفر جمعیت بیست نفر خواهد بود.

ماده 30- جلسه کنگره بوسیله رئیس سنّی افتتاح می‏گردد و پس از انجام تشریفات‏ لازم هیأت رئیسه خود را مرکب از یک رئیس و دو نایب‏رئیس و شش منشی انتخاب‏ می‏نمایند.

ماده 31- وظائف کنگره عبارت است از:

1-       استماع گزارش دبیرکل و بررسی و اظهار نظر نسبت به آن.

2-       انتخاب و تعیین کمیسیون‌های بررسی گزارش دبیرکل و اصلاح مرامنامه و اساسنامه و رسیدگی به پیشنهادها و تهیه قطعنامه و دیگر کمیسیون‌هایی که از طرف هیأت‏ رئیسه کنگره ضروری تشخیص داده شود.

3-       تعیین خط‌مشی آینده حزب.

4-       انتخاب دویست نفر برای عضویت در شورای عالی حزب.

5-       اصلاح و تغییر مرامنامه و اساسنامه حزب به پیشنهاد شورای عالی.

6-       رسیدگی و اظهارنظر نسبت به پیشنهادهای جدید که از طرف حداقل یکصد نفر از اعضای شرکت‏کننده در کنگره پیشنهاد می‏شود.

ماده 32- تعداد اعضای شورای عالی از هر استان، فرمانداری کل و پایتخت طبق‏ جدول پیوست این اساسنامه تعیین خواهند شد.

تغییرات در جدول مزبور متناسب با فعالیت و عدّه اعضای حزب و جمعیت هر منطقه باید به تصویب شورای عالی برسد.

ماده 33- جلسات کنگره حضور نصف به علاوه یک اعضای کنگره تشکیل و تصمیمات با اکثریت نسبی قابل اجراء خواهد بود مگر در مورد اصلاح و تغییر مرامنامه‏ که دو ثلث آراء موافق اعضای کنگره ضروری است.

ماده 34- اعضاء شورای عالی و به همان تعداد علی‌البدل ایشان از هر استان یا فرمانداری کل یا پایتخت به تعداد مصرّح در جدول ماده 32 بنا به معرفی اعضاء کنگره از همان منطقه با تصویب نهایی کنگره انتخاب خواهند شد و در صورت فوت، استعفا یا اخراج هر یک علی‌البدل او به عضویت شورای عالی برگزیده می‏شود.

شورای عالی

ماده 35- شورای عالی حزب مرکب است از:

1-       دویست نفر از اعضای منتخب کنگره که بر طبق اساسنامه برای مدت چهار سال‏ انتخاب می‏شوند.

2-       وزرا و استانداران حزبی و رؤسای فراکسیون‏های پارلمانی حزب در مجلسین سنا و شورا.

3-       معاونان دبیرکل و سرپرستان سازمان‏های حزب در استان‏ها بدون حق رأی در جلسه شرکت خواهند کرد.

4-       حداکثر پنجاه نفر از اعضای فراکسیون حزب در مجلس شورای ملی به انتخاب‏ و رأی اعضای آن فراکسیون.

5-       حداکثر پانزده نفر از اعضای فراکسیون حزب در مجلس سنا به انتخاب و رأی‏ اعضاء آن فراکسیون.

ماده 36- اولین جلسه شورای عالی به وسیله رئیس سنّی افتتاح می‏شود و بلافاصله‏ هیأت رئیسه شورای عالی مشتمل بر یک رئیس و دو نایب‏رئیس و چهار منشی برای مدت‏ یک سال انتخاب خواهند شد.

ماده 37- نحوه کار شورای عالی به موجب آئین‏نامه‏ای خواهد بود که باید به‏ تصویب خود شورای عالی برسد.

ماده 38- اعضاء شورای عالی تا تشکیل کنگره بعدی و انتخاب اعضاء جدید وظائف خود را انجام خواهند داد.

ماده 39- وظائف شورای عالی عبارتند از:

1-       انتخاب دبیرکل برای مدت چهار سال.

2-       انتخاب ده نفر اعضاء کمیته مرکزی برای مدت یک سال.

3-       انتخاب هفت نفر عضو هیئت بازرسی برای مدت یک سال.

4-       رسیدگی و تصویب برنامه‏های حزبی که از طرف دبیرکل پیشنهاد می‏شود.

5-       بررسی و اظهارنظر نسبت به گزارش‏های کمیته مرکزی و هیئت بازرسی.

6-       تصویب آئین‏نامه‏های حزبی که از طرف کمیته مرکزی پیشنهاد می‏شود.

7-       تصویب دستور جلسه کنگره.

ماده40- جلسات شورای عالی هر سه ماه یک بار در تهران یا با تصویب هیأت رئیسه‏ شورای عالی هر شهرستانی که دبیرکل پیشنهاد نماید تشکیل خواهد شد.

تبصره: دبیرکل با کمیته مرکزی و یا یک سوم اعضاء شورای عالی و یا هیأت‏ بازرسی می‏توانند تقاضای تشکیل جلسه فوق‌العاده شورای عالی را بنماید و در این‏ صورت رئیس شورای عالی اقدام به تشکیل جلسه خواهد کرد.

ماده 41- جلسات شورای عالی با حضور نصف به علاوه یک عده اعضاء رسمیت‏ خواهد یافت و تصمیمات با اکثریت آراء حاضرین در جلسه اتخاذ می‏گردد.

ماده 42- دبیرکل حزب بالاترین مقام اجرایی و اداری حزب است و برای رسیدن به‏ هدف‏های مندرج در مرامنامه و بر طبق این اساسنامه و آئین‏نامه‏های اجرایی آن و مصوبات و قطع‌نامه‏های کنگره و شورای عالی با ایجاد تشکیلات و سازمان‏های لازم‏ حزب را اداره می‏کند و در برابر شورای عالی مسئول و بنام و از طرف حزب حق امضاء داشته و دارای وظائف و اختیارات زیر می‏باشد:

1-       نماینده تام‌الاختیار حزب در مراجع قضائی و غیرقضائی با حق توکیل غیر ولو به کرّات با حق انتخاب نماینده و تفویض اختیارات لازم به وکیل یا نماینده مزبور.

2-       تعیین کلیه مسئولان سازمان‏ها و ارگان‏های اجرایی اداری و مطالعاتی حزب با حق عزل و نصب و تفویض قسمتی از اختیارات خود به آنان.

3-       استخدام کارمندان اداری و متخصصان و تعیین میزان حقوق آنان و ارتقاء و اعطای پاداش و اضافه حقوق و مزایا و برکناری آنان.

4-       تنظیم اعتبارات و دخل و خرج حزب و نظارت در اجرای صحیح آن پس از تصویب کمیته مرکزی.

5-       تهیه و تنظیم آئین‏نامه‏ها و برنامه فعالیت‏ها و صورت کاندیداهای حزبی در انتخابات عمومی کشور و پیشنهاد آن برای تصویب به کمیته مرکزی.

ماده 43- در صورت استعفا یا فوت دبیرکل رئیس شورای عالی وظائف او را موقتاً عهده‏دار می‏شود و رئیس شورای عالی مکلف است حداکثر سه ماه از تاریخ استعفاء یا فوت دبیرکل جلسه شورای عالی را برای انتخاب دبیرکل جدید دعوت نماید. شورای‏ عالی یک نفر از اعضاء خود را تا تشکیل کنگره بعد به سمت دبیرکل حزب انتخاب خواهد کرد.

کمیته مرکزی

ماده 44- کمیته مرکزی مرکب است از:

1-       دبیرکل

2-       رئیس شورای عالی

3-       رئیس هیأت بازرسی

4-       رؤسای فراکسیون‌های پارلمانی حزب در مجلسین

5-       ده نفر از اعضای شورای عالی به انتخاب شورای عالی

6-       نخست‌وزیر حزبی و دو نفر از وزرای حزبی به انتخاب وزرای حزبی

تبصره: کمیته مرکزی و دبیرکل می‏توانند هر یک از مسئولان اجرایی را برای‏ حضور در جلسه کمیته مرکزی دعوت بنمایند.

ماده 45- کمیته مرکزی در اوّلین جلسه خود یک رئیس و دو نایب‏رئیس و دو منشی‏ انتخاب خواهد کرد.

ماده 46- نحوه اداره جلسات و امور داخلی کمیته مرکزی به موجب آئین‏نامه‏ای‏ خواهد بود که باید به تصویب خود کمیته مرکزی برسد.

ماده 47- وظائف کمیته مرکزی به شرح زیر است:

1-       بررسی و اظهارنظر نسبت به کلیه مسائل سیاسی روز.

2-       بررسی و اظهارنظر نهایی نسبت به کلیه طرح‌ها و برنامه‏هایی که کمیته‏های فنی‏ و تحقیقات حزب تهیه و از طرف دبیرکل به کمیته مرکزی پیشنهاد می‏شود.

3-       تعیین خط‌مشی کلی فراکسیون‌های پارلمانی.

4-       بررسی و اظهارنظر نهایی نسبت به طرح‌ها و لوایحی که از طرف حزب تقدیم‏ قوّه مقننه خواهد شد.

5-       بررسی و اظهارنظر نسبت به پیشنهادهای حوزه‏ها که در کمیته‏های فنی و تحقیقاتی یا کمیسیون‌های خاص مطالعه شده است.

6-       بررسی پیشنهادهائی که در مورد تغییر مرامنامه و اساسنامه از طرف دبیرکل مطرح‏ می‏گردد.

7-       رسیدگی به اعتبارات و دخل و خرج حزب.

8-       بررسی و تصویب آئین‏نامه‏هائی که از طرف دبیرکل پیشنهاد می‏شود. مگر آنکه‏ در این اساسنامه نحوه دیگری برای تصویب آن در نظر گرفته شده باشد.

9-       بررسی و اظهارنظر نسبت به کلیه مسائل حزبی که از طرف دبیرکل پیشنهاد می‏شود.

ماده 48- جلسات عادی کمیته مرکزی حداقل ماهی دوبار تشکیل می‏گردد، دبیرکل یا رئیس کمیته مرکزی و یا نخست‌وزیر حزبی می‏توانند جلسه فوق‌العاده کمیته‏ مرکزی را دعوت نمایند.

ماده 49- جلسات کمیته مرکزی با نصف به علاوه یک اعضای رسمیت خواهد یافت و تصمیمات با اکثریت آرای حاضرین در جلسه اتخاذ خواهد شد.

هیئت بازرسی

ماده 50- هیأت بازرسی از هفت نفر تشکیل می‏شود که با رأی مستقیم و مخفی‏ شورای عالی و از بین اعضاء آن شورا برای مدت یک سال انتخاب می‏شوند.

ماده 51- هیأت بازرسی در اولین جلسه از بین خود یک رئیس و یک نایب‏رئیس و یک منشی برای مدت یک سال انتخاب می‏نماید.

ماده 52- وظائف هیأت بازرسی به قرار زیر است:

1-       بازرسی و اظهارنظر به طرز کار کلیه سازمان‌های حزبی و گزارش به دبیرکل و شورای عالی.

2-       نظارت بر حسن جریان کلیه انتخابات داخلی حزب در سراسر کشور.

3-       رسیدگی به تخلفات حزبی اعضاء و سازمان‌های حزبی و بررسی و اظهارنظر نسبت به شکایاتی که به هیأت بازرسی ارسال می‏شود.

4-       تطبیق تخلفات حزبی اعضاء و سازمان‌های حزبی با آئین‏نامه انضباطی و درخواست تنبیه افراد و مسئولان طبق مواد آئین‏نامه.

5-       رسیدگی به دفاتر حسابداری و تطبیق هزینه‏های انجام شده با اعتبارات‏ مصوّب.

6-       رسیدگی و اظهارنظر در مورد کلیه امور محوله از طرف دبیرکل.

ماده 53- هیأت بازرسی می‏تواند برای تسهیل کارهای خود نمایندگانی در شهرستان از بین اعضای شورای حزبی شهرستان و همچنین می‏تواند نمایندگانی از بین‏ اعضای حزب برای اعزام به شهرستان‌ها انتخاب نماید و این نمایندگان مستقیماً مسئول‏ هیأت بازرسی خواهند بود.

ماده 54- اعضای هیأت بازرسی و نمایندگان آن نمی‏توانند مسئولیت‌های اجرائی در حزب عهددار شوند.

ماده 55- هیأت بازرسی برای انجام وظائف خود می‏تواند به مکاتبات، دفاتر حسابداری و صورت جلسات حزب از طریق دبیرکل دسترسی پیدا کند بدون ایجاد وقفه‏ در امور اجرائی حزب.

ماده 56- هرگاه فعالیت شورا یا کمیته حزب در هر شهرستان کافی تشخیص داده‏ نشود و مراتب مورد تأیید هیأت بازرسی قرار گیرد دبیرکل پس از تصویب کمیته مرکزی‏ سازمان حزبی مربوط را منحل و اقدام به تجدید انتخاب خواهد کرد.

فراکسیون‌های پارلمانی

ماده 57- فراکسیون پارلمانی حزب تشکیل می‏شود از اعضای حزب که نماینده‏ یکی از دو مجلسین قانون‌گذاری باشند.

ماده 58- فراکسیون پارلمانی حزب در هر یک از دو مجلس مجری سیاست عمومی‏ حزب و تصمیمات کمیته مرکزی که از طرف دبیرکل ابلاغ می‏شود می‏باشند و چنانچه‏ به علت فوریت تشکیل کمیته مرکزی مقدور نباشد مجری تصمیمی است که به وسیله‏ دبیرکل حزب اتخاذ می‏شود.

ماده 59- فراکسیون پارلمانی دارای یک رئیس، دو نایب رئیس و دو منشی است که‏ برای مدت یک سال با آرای مستقیم اعضای فراکسیون انتخاب می‏شوند و تجدید انتخاب آنان بلامانع است.

ماده 60- کلیه لوایحی که دولت حزبی تقدیم مجلس خواهد کرد باید قبلاً در فراکسیون پارلمانی مطرح و نظریات اعضاء فراکسیون نیز برای اخذ تصمیم نهائی در اختیار کمیته مرکزی حزب قرار گیرد و همچنین لوایحی که سایر دولت‌ها تقدیم مجلسین‏ می‏کنند باید به موقع در فراکسیون پارلمانی مطرح و نظریات اعضای فراکسیون همراه با نظریات کمیسیون‌های اختصاصی برای اخذ تصمیم و اتخاذ رویه توسط رئیس فراکسیون‏ در اختیار دبیرکل قرار گیرد تا در کمیته مرکزی مطرح شود.

ماده 61- در مواقع ضروری و فوری در مجلس اعضای فراکسیون از تصمیم رئیس‏ فراکسیون و در غیاب او از یکی از نواب رئیس تبعیت خواهند کرد.

ماده 62- اداره جلسات فراکسیون و سایر امور پارلمانی مربوط به موجب آئین‏نامه‏ای‏ خواهد بود که به تصویب فراکسیون پارلمانی خواهد رسید.

ماده63- انتخاب مجدد هیأت رئیسه و اعضای هر یک از سازمان‌ها و ارگان‌های حزب‏ بلامانع است.

این اساسنامه مشتمل بر 63 ماده و 8 تبصره در جلسه مورّخ بیست و هفتم مهر ماه‏ 1353 شورای عالی حزب به تصویب رسید.

رئیس شورای عالی حزب مردم محمد فضائلی

 

سند شماره 12، 5 برگ

مرامنامه

قسمت اول – اصول عقاید سیاسی

ماده 1- استقلال ملی

حزب مردم مدافع استقلال ملی و حافظ تمامیّت ارضی و جغرافیائی ایران است و به همین سبب با کلیه عواملی که هر گونه خدشه‏ای به این اصل وارد سازند مبارزه می‏کند.

ماده 2- نظام حکومت

حزب مردم معتقد به حکومت دموکراسی در قالب نظام مشروطه سلطنتی مصرّح در قانون اساسی تحت رهبری شاهنشاه می‏باشد.

ماده 3- روابط خارجی

حزب مردم اعتقاد دارد که اصول منشور ملل متحد باید حاکم به روابط بین‏المللی‏ باشد و کلیه اختلافات کشورها بر این اساس حل و فصل گردد.

استعمار که به هر نام و به هر صورت مایه ننگ جامعه بشری و موجب تذلیل‏ شخصیت انسانی است باید از عرصه زمین زدوده شود.

کلیه روش‌ها و آثار استعماری باید از میان برود و صلح جهانی توأم با آزادی و رفاه‏ برقرار گردد.

قسمت دوم- اصول عقاید اقتصادی

ماده 4- حزب مردم برای استفاده بهتر و هر چه بیشتر از کلیه منابع طبیعی و صنعتی‏ کشور ارشاد اقتصادیات را وظیفه دولت می‏داند و سرمایه‏گذاری خصوصی را تا حدی‏ که از یک طرف خطر انحصار نداشته باشد و از طرف دیگر منجر به تفرقه سرمایه‏های‏ ملی نشود حمایت و تقویت می‏نماید.

بخش کشاورزی

ماده 5- حزب مردم اصول زیر را در کشاورزی لازم‌الاجرا می‏داند:

الف- بهره‏برداری صحیح اقتصادی و علمی از منابع طبیعی کشور بر اساس نظام‏ مترقی کشاورزی

ب- جلوگیری از خرد شدن یا بزرگ شدن واحدهای کشاورزی به نحوی که از یک‏ طرف تبدیل به واحدهای غیراقتصادی زراعی نشوند و از طرف دیگر وسیله سوءاستفاده‏ از کار دیگران نگردند.

پ- تعیین قیمت مناسب برای فرآورده‏های کشاورزی مورد نیاز عمومی آنچنان که با خرید این قبیل محصولات توسط دولت حداقل زندگی برای روستائیان فراهم گردد و با تثبیت نرخ فروش دولتی از نوسانات قیمت محصولات کشاورزی جلوگیری به عمل آید.

بخش صنایع

ماده 6- حزب مردم عقیده دارد که اصول زیر در اداره و توسعه صنایع کشور باید حکومت کند.

الف- تدوین برنامه‏های اقتصادی بر اساس صنعتی شدن کشور.

ب- ملی کردن صنایع سنگین و صنایع آهن و فلزات قیمتی – مواد رادیواکتیو و هیدروکربورها

پ- سرمایه‏گذاری در صنایع سبک به نحوی که اولاً تولید در جهت تأمین احتیاجات‏ باشد، ثانیاً به منظور جلوگیری از تجاوز به حقوق مصرف‏کننده نرخ فرآورده‏های صنعتی‏ کنترل و تثبیت گردد و ثالثاً نیروی کار انسانی در اسارت سایر عوامل تولید نبوده و سهم‏ عادله هر کدام مشخص باشد.

بخش بازرگانی

ماده 7- در امور بازرگانی اصول زیر راهنمای حزب مردم می‏باشد:

الف- سیاست بازرگانی باید بر اساس حمایت فرآورده‏های داخلی استوار باشد بنابراین این ورود کالاهائی که مشابه آن‏ها در کشور تهیه گردد و همچنین کالاهای غیر ضروری باید ممنوع شود.

ب- بازرگانی خارجی در کنترل دولت خواهد بود و بازرگانی داخلی با راهنمائی‏ دولت با بخش خصوصی است.

بخش پولی و مالی

ماده 8- حزب مردم سیاست پولی و مالی خود را بر اصول زیر استوار ساخته‏ است:

الف- حفظ ارزش واحد پول رایج کشور نخستین مأموریت نظام پولی می‏باشد و پیوسته باید موازنه پرداخت‌ها در روابط مالی بین‏المللی رعایت گردد و بانکداری در داخل‏ کشور باید منحصراً بر اساس تسهیل روابط مالی اشخاص باشد.

ب- هدف سیاست مالیاتی باید جلوگیری از رکود سرمایه‏های خصوصی و کمک‏ به تأمین رشد مداوم اقتصادی و تعدیل ثروت باشد.

قسمت سوم- اصول عقاید اجتماعی:

ماده 9- حزب مردم معتقد است که با تعمیم عدالت اجتماعی و تأمین آزادی‌های‏ فردی باید در جامعه شرایطی به وجود آید که امکان بروز و پرورش و استفاده از استعدادها را به طور مساوی و به نحوی که شایسته لیاقت هر فرد است فراهم سازد و به هر حال منافع جامعه را بر منافع فرد مقدم می‏شمارد.

فرهنگ

ماده 10- تحکیم مبانی دینی و اخلاقی و تعمیم آموزشی مجانی ابتدائی و ترویج و تسهیل آموزش حرفه‏ای و متوسط و تشخیص و پرورش استعدادهای علمی – فنی و هنری‏ جهت ادامه تحصیلات دانشگاهی به قسمی که فرزندان وطن همگی بتوانند استعدادهای خود را ظاهر سازند و جامعه از وجود افراد کاردان و دانشمند برای تأمین نیازمندی‏های خود بهره‏مند گردد.

بهداشت و بهداری

ماده 11- تأمین موجبات درمان همگانی مجانی از طریق تعمیم بیمه‏های اجتماعی و ملی و سپردن تدریجی آن به بخش‏های خصوصی و محلی با نظارت کامل دولت در امر دارو و درمان

ماده 12- حزب مردم اعتقاد دارد کلیه افراد ایرانی در برابر پیری – بیماری – بیکاری و از کارافتادگی بیمه شوند.

اداره جمعیت

ماده 13- جمعیت کشور بر حسب برنامه‏های ملی – کشاورزی و اقتصادی و رعایت‏ اصول علمی و فنی در تأمین احتیاجات زندگی جدید در مناطق مختلف مستقر گردد.

امور اداری

ماده 14- تجدیدنظر در اصول تشکیلات اداری بر اساس عدم تمرکز و سپردن کارهای‏ مردم به مردم با تقسیم و تعیین حدود مسئولیت‏های محلی در برابر قوای مرکزی.

ماده 15- حزب مردم طبقات مولد ثروت به ویژه کشاورزان و کارگران را مورد حمایت‏ خود قرار می‏دهد و برای رفع نیازمندی و تأمین آسایش آنان کوشش لازم را به کار خواهد برد.

تربیت بدنی

ماده 16- حزب مردم در راه تأمین تندرستی و نیرومندی افراد جامعه به وسیله توسعه‏ سازمان‏های ورزشی به منظور استفاده کلیه افراد کشور کوشش خواهد کرد.

نیروی دفاعی

ماده 17- قوای تأمینیه برای حفظ امنیت داخلی و نیروهای دفاع ملی مادام که صلح‏ جهانی بین‏المللی عملی نشده برای مقابله با هر گونه تجاوز باید کاملاً تقویت شود.

 

سند شماره 14

جناب اسدالله علم دبیرکل حزب مردم

از تبریکات و ابراز احساسات صمیمانه شما به مناسبت روز 15 بهمن خرسندی و رضامندی خاطر حاصل گردید عنایات و توجهات مخصوصه ما را به اعضای شورای‏ مرکزی و افراد حزب مردم ابلاغ نمائید.

شاه،20 بهمن ماه 1336

 

این دست‌خط شاهانه در پاسخ عریضه تلگرافی حزب به مناسبت روز 15 بهمن به‏ افتخار دبیرکل حزب شرف صدور یافته است.

 

سند شماره 15

پروفسور یحیی عدل دبیرکل حزب مردم اظهار داشته علت واقعی استعفای من این‏ بود که پس از نطق شاهنشاه در کنگره کشاورزان پیرامون عدم پیروزی نقش احزاب، نظر معظم‏له را درباره ادامه فعالیت‌های حزبی بدانم به این معنی که مخصوصاً استعفا دادم و قصد اصلی من این بود که اگر اعلی‌حضرت علت استعفایم را پرسیدند استعفایم را پس‏ بگیرم ولی اگر برای ایشان بی‏تفاوت بود دیگر گرد فعالیت حزبی نگردم و چون اتفاقاً اعلی‌حضرت در این مورد از من توضیح خواستند و من استنباط کردم که ایشان مایل به‏ ادامه فعالیت من در حزب مردم هستند استعفای خود را پس گرفتم. محسن موقر افزود که پروفسور عدل همچنین گفت که وی قلباً و باطناً مایل به ادامه کار در حزب مردم‏ نیست زیرا او مانند آقای علم خیال نخست‌وزیری ندارد که حاجتی به دارودسته داشته‏ باشد و ادامه این کار جز اتلاف وقت برای او خاصیتی نخواهد داشت ولی منتظر امر صریح اعلی‌حضرت است که از کار معافش دارند. پروفسور عدل همچنین از عدم‏ پرداخت تعهدات مالی و حق عضویت از طرف اعضای حزب اظهار نارضایتی کرد و گفت اگر این وضع ادامه پیدا کند حتی قبل از انتخابات آینده یا حزب را منحل خواهم‏ کرد و یا شخصاً برای همیشه و به طور کاملاً جدی از رهبری حزب استعفا خواهم داد. ناگفته نماند که به مناسبت نزدیکی انتخابات رفت‏وآمد به حزب مردم بیشتر شد و افراد حزب به مسائل حزبی توجه و علاقه بیشتری پیدا کرده‏اند ولی جز عده بسیار معدود بقیه‏ حاضر نیستند تعهدی را که از لحاظ مالی در قبال حزب دارند انجام بدهند و حق‏ عضویت خود را بپردازد و به همین جهت پرداخت مال‌الاجاره کلوپ حزب به تعویق افتاده و موجر این ساختمان، پروفسور عدل و مهندس سعید هدایت را سخت تحت فشار قرار داده است.

در حزب مردم این نکته نیز قابل ذکر است که اخیراً در زعمای حزب این فکر پیش‏ آمده است که مهندس سعید هدایت قائم مقام دبیرکل حزب به کار اداره امور یک حزب‏ سیاسی نمی‏خورد و عده‏ای در خفا مشغول فعالیت هستند تا او را معزول و کس دیگری‏ را به جایش انتخاب کنند. این عده روی جانشینی قائم مقام فعلی حزب هنوز توافق‏ نکرده‏اند و فعلاً روی دو نفر بیشتر از سایرین بحث است که اولی مهندس کاظم جفرودی‏ و دومی دکتر دفتری است. اعتقاد عمومی بر این است که مهندس جفرودی قائم مقام‏ مناسب و پرکار و مطلعی برای دبیرکلی حزب خواهد بود ولی اشکال بر سر این است که‏ نخست‌وزیر فعلی با او موافق نیست و بیم آن می‏رود که انتخاب او به این سمت سبب‏ جدائی بیشتر دولت و حزب بشود.

گیرندگان: سه نسخه در بخش 312 - اداره سوم - اداره دوم.

تعداد نسخه: 5 نسخه

 

سند شماره 16

شورای عالی حزب مردم

شورای عالی حزب مردم در ساعت 1630 مورخه 3 /5 /51 با حضور پرفسور عدل، سپهبد ورهرام، سناتور علامه وحیدی، هلاکو رامبد و سایر اعضای شورای عالی تشکیل‏ جلسه داد. در این جلسه علینقی کنی ضمن گزارش فعالیت‌ها و اقدامات خود برای‏ پیشرفت حزب مردم و تشکر از همکاری اعضاء و حزب استعفای خود را از مقام دبیرکلی تسلیم شورای عالی نمود و علت استعفاء خود را ضعف و بیماری اعلام کرد. آقایان‏ مهندس والا و محمد اسدی ضمن تمجید و تعریف از کارهای علینقی کنی گفتند؛ آقای‏ دکتر کنی در جهت اعتلای حزب اقدامات مؤثری کرده و با صدای بلند اعلام کردند شورای عالی این استعفا را نمی‏پذیرد و درخواست کردند ایشان در سمت خود باقی‏ بماند. اسدی گفت شما قرار بود به آذربایجان مسافرت کنید. جواب مردم آذربایجان را چه خواهید داد و ما جواب مردم را چه باید بدهیم. دکتر کنی از دادن پاسخ به سؤالات‏ مهندس والا و اسدی خودداری کرد، پرفسور عدل ضمن سخنرانی کوتاهی از تصمیم به استعفای دبیرکل حزب اظهار بی‏اطلاعی نمود و از کنی خواست که تا انتخاب دبیرکل‏ جدید در سمت دبیرکلی باقی بماند و وظایف دبیرکلی را انجام دهد، در پایان جلسه‏ چند نفر از هلاکو رامبد خواستند که کنی را از استعفا منصرف نماید ولی رامبد اظهار داشت موضوع کاملاً قطعی و خاتمه یافته است و استرداد استعفای ایشان عملی نخواهد بود. در خاتمه بنا به تقاضای کنی اختیارات دبیرکل به پروفسور عدل تعویض شد.

نظریه شنبه: علل استعفای کنی

1-       علینقی کنی از اینکه عده‏ای از اعضاء مؤثر حزب بدون اطلاع به ملاقات‏ پرفسور عدل رفته‏اند نزدیک‌تر مؤتمنی گله نموده و گفته است این کارها موجب تضعیف‏ من در حزب می‏شود.

2-       ساعت 21 مورخه 2 /5 /51 علینقی کنی به مؤتمنی گفته است که قبل از ساعت 2300 امروز باید شرفیاب شوم ممکن است در این شرفیابی به وی تکلیف شده‏ است که استعفاء بدهد چون تا قبل از این شرفیابی هیچ‏گونه آثاری از استعفای کنی‏ مشاهده نشده و قصد مسافرت آذربایجان داشته است.

3-       عده‏ای از اعضاء حزب معتقدند که کنی در میتنگ‏های حزبی در اصفهان‏ انتقادات شدیدی کرده و ممکن است استعفای وی به همین علت باشد.

4-       بعضی از دوستان کنی معتقدند که کنی با این استعفا برای خود حفظ اعتبار کرده‏ است. چون مردم پی خواهند برد که کنی اهل سازش نیست و با دولت تبانی نمی‌کند. زیرا اعلام کرده بود که اگر انتخابات آزاد باشد. انتخابات را رسماً تحریم خواهد کرد (منظور انتخابات انجمن‏های شهر و شهرستان است.)

5-       عده‏ای دیگر می‏گویند هر وقت حزب مردم خواسته است جنبشی نموده و تحرکی پیدا کند و فعالیت سیاسی مؤثری بنماید از طرف مقامات سرکوب شده است و این استعفا هم ضربه‏ای بود برای جلوگیری از تحرک و فعالیت حزب مردم.

نظریه چهارشنبه: گزارش خبر مورد تأیید است و مفاد نظریه شنبه که مبتنی بر اظهارات اعضاء حزب و شایعات می‏باشد قابل بررسی است.

 

سند شماره 17

حزب مردم

حزب در سکوت مطلق بسر می‏برد. بعضی‏ها می‏گویند حیف نیست که این همه خرج‏ حزب و اجاره محل می‏دهند کسی در آن رفت و آمد نمی‏کند. بعضی‏ها می‏گویند نمی‏توان‏ در حزب را بست چون یک نان‏دانی برای یک عده است و بعضی‏ها می‏گویند که حزب برای‏ یک عده خانه شخصی شد و کارهای خصوصی خودشان را انجام می‏دهند. بعضی‏ها به اصطلاح گمراه در انتظار تشکیل کنگره حزب هستند که دبیرکل انتخاب شود تا حزب‏ به صورت اولیه خود برگردد ولی تاکنون هیچ خبری از تشکیل کنگره در کار نیست.

در هر صورت تعداد مراجعین روزانه به حزب مردم در آبان ماه 10 الی 15 نفر بیشتر نیست‏ و آنها هم کسانی هستند که از بودجه حزب حقوق دریافت می‏نمایند.

نظریه چهارشنبه- عدم فعالیت حزب مردم مورد تأیید است.

اوضاع حزب مردم در شهرستان‌ها

وضع حزب مردم در شهرستان‌ها جنبه‏های خاصی پیدا کرده است و در فارس آقای‏ دلائلی قادر به تشکیل سازمان جدیدی نشده و عده‏ای از انتصاب وی ناراحتی دارند در خوزستان وضع به صورتی درآمده که نامه‏ها و اعتراض‌هائی علیه انتصابات جدید به عمل آمده‏ مخصوصاً در منطقه دزفول، اندیمشک و شوش که از طرف دبیرکل آقای قطب و طهماسبی‏ مأموریت‏هائی یافته‏اند موجب سروصداهائی شده و اعتراض افراد حزبی نسبت به این کار بالا گرفته است.

در منطقه شاهرود بلاتکلیف هستند و در سمنان وضع به همین منوال است در تبریز و استان آذربایجان اعتراض‌ها بسیار زیاد است. در گیلان آقای رامبد درصدد است که حزب را به آقای چهاردهی بسپارد و کادر فعلی را کنار بگذارد و ناراحتی اعضای این استان نیز زیاد شده در کرمان که آقای دبیرکل بایستی به خاطر موطن خود در جهت شکل دادن به کارها اقداماتی انجام دهد وضع هنوز مبهم است و اعضای حزب به طنز به یکدیگر می‏گویند آقای‏ دبیرکل اگر شایستگی دارد چرا اول در شهر خودش حزب را تقویت و سامان نمی‏دهد.

به طور کلی در شهرستان‌ها وضع به صورتی درآمده که موجبات رنجش و کناره‏گیری‏ اعضای قدیمی را فراهم آورده است.

نظریه چهارشنبه- شنبه از مطلعین امور حزبی است و گزارش وی صحت دارد.

برای تشکیل حزب در تاریخ بیستم فروردین 36 مطالعه شروع گردید.

؟؟؟صورت جامعی از افراد تحصیل‏کرده و خوشنام که دارای افکار روشن بوده و وطن پرستی‏ و شاه‏دوستی خود را در مراحل مختلف به ثبوت رسانیده‏اند تهیه شد و در اطراف هر یک‏ مطالعات کافی به عمل آمد و عده‏ای که بتوانند به عنوان مؤسس حزب را تشکیل دهند در مد نظر گرفته شد (با تیمسار سرلشگر بختیار هم نسبت سوابق هر یک مشورت می‌گردید) و چند مرتبه هم مراتب به عرض جناب آقای نخست‌وزیر رسید که نسبت با شخص نظر خود را بدهند و برای اینکه بتوان نظریه بعضی‌ها را نسبت به تشکیل حزب به دست آورد که در این سمت – چه فکر می‌کنند و تا چه حد استقبال می‌نمایند با بعضی‌ها تماس گرفته شد مشاهده گردید که‏ اگر این حزب از افراد واقعاً خوشنام و وطن‏دوست و شاه‌دوست و بی غرض تشکیل شود حسن استقبال خواهد شد بس از این بررسی‌ها و مطالعات کافی این اشخاص برای‏ تشکیل حزب مناسب به نظر می‌رسند.

آقای دکتر هدایتی

آقای دکتر سرداری

آقای دکتر پورهمایون

آقای دکتر صورتگر

آقای صارمی

آقای دکتر فرهاد

آقای سردار فاخرحکمت

آقای دکتر کیهان

آقای دکتر راد

آقای دکتر خانبابابیاتی

آقای دکتر کاسمی

آقای عرب شیبانی

آقای دکتر پیرنیا

آقای مهندس فروغی

آقای دکتر عسکری

آقای دکتر ابوالضیاء

آقای دکتر ستوده

با بعضی از آقایان مذاکره به عمل آمد و جلسات کوچک تشکیل گردیده وتبادل افکار شده‏ که مقدمه برای تشکیل جلسه عمومی شود.

نسبت مرامنامه 26 فقره مرام‌نامه‏های مختلف تحت مطالعه قرار گرفت و چند مرامنامه‏ احزاب ممالک خارجی مطالعه شد وضوح مرام‏نامه هم تدوین گردید که زمینه برای مذاکره‏ و بحث در جلسات اولیه هیئت مؤسسین باشد (یک نسخه از طرح مزبور ضمیمه است) در مدت مسافرت اینجانب آقای دکتر هدایتی عهده‏دار بررسی و اقدام نسبت به این امر بوده تا اینکه‏ قرار شد در هفته آینده جلسه عمومی برای تأسیس حزب تشکیل شود.

طرح پیوست فقط یک مطالعاتی است که نسبت به تهیه مرامنامه شده و چک و اصلاح‏ زیادی لازم دارد که در جلسات هیئت مؤسسین مورد بررسی قرار گیرد.

 

پی‌نوشت‌ها :

1- ناصر نجمی، بازیگران رضاشاهی محمدرضا شاهی (تهران: انتشارات انیشتن، 1373) ص 258.

2- پیترآوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی (تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطائی، 1368) ج‏ 3، ص 72.

3- محمود تربتی سنجابی، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران (تهران، انتشارات آسیا، 1375) ص 295.

4- (قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1361) ج 1، ص 587-586.

5-  آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 155، ص 21.

6- محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی (تهران: نشر علم، 1374) ص 452-442.

7- علی بهزادی، شبه خاطرات (تهران: انتشارات زرین، 1375.) ص 147،145.

8- محمد علی سفری، قلم و سیاست (تهران: نشر نامک، 1373) ج 2، ص 271.

9- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پروند 140 ص 36.

10- آرشیو اسناد اسلامی، پرونده 151، ص 159.

11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 156، ص 16.

12- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 156، ص 88.

13- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 135، ص 34.

14- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 156، ص 126.

15- همان، پرونده 15، ص 19.

16- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 155، ص 68.

17- احمد علی مسعود (انصاری، پس از سقوط (تهران؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی، 1371) ص‏ 55.

18- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 162، ص 46

19- همان، پرونده 162، ص 165-151.

20- همان، پرونده 162، ص 82-81.

21- همان، پرونده 154، ص 11.

22- همان، پرونده 162، ص 249-247.

23- همان، پرونده 162، ص 125-124.

24- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 162، ص 278-272.

25- همان، پرونده 166، ص 86.

26- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 145، ص 204-203.

27- همان، پرونده 168، ص 240.

28- احتمالاً مبلغ 15 میلیون ریال صحیح می‏باشد.

29- آرشیو اسناد اسلامی، پرونده 163، ص 312-311.

30- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 154، ص 43.

31- مسعود بهنود. از سیدضیاء تا بختیار (تهران: بی‏نا، 1368) ص 545.

32- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 166، ص 40.

33- آرشیو، اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 166، ص 65، 58.

34- جلال عبده، چهل سال در صحنه (تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1367) ص 574.

35- همان، پرونده 64، ص 198.

36- همان، پرونده 64 (ص 198).

37- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده انفرادی یحیی عدل، کد شماره 167 ص 173.

38- همان، پرونده 150، ص 205.

39- همان، پرونده 164، ص 235،224.

40- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، احزاب سیاسی ایران (تهران: مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، 1366) ص‏ 42.

41- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 166، ص 235،234.

42- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 155، ص 11-8.

43- همان، پرونده 164، ص 222-221.

44- همان، پرونده 154، ص 81-69.

45- همان، پرونده 154، ص 79.

46- ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه فرشته سرلک (تهران: نشر گفتار، 1371) ص 486-485.

47- جلال عبده، چهل سال در صحنه (تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1368) ص 574.

48- مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار (تهران: بی‏نا، 1368) ص 545.

49- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 164، ص 235-224.

50- همان، پرونده 163، ص 8-7.

51- همان، پرونده 166، ص 122-121.

52- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 164، ص 205-204.

53- همان، پرونده 164، ص 251-250.

54- همان، پرونده 164، ص 220-219.

55- همان، پرونده 164، ص 203-201.

56- حسین تبریزنیا، علل ناپایداری احزاب سیاسی ایران (تهران: مرکز نشر بین‏الملل، 1371). ص 286.

57- یوسف مازندی، ایران ابرقدرت قرن (تهران، نشر البرز، 1373) ص 556.

58- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 155، ص 238-237.

59- عبدالرحیم ذاکر حسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1370.) ص 303.

60- سپهر ذبیح، تاریخ جنبش کمونیستی در ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی (تهران: مؤسسه مطبوعاتی‏ عطایی، 1364) ص 362.

61- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 139، ص 39.

62- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 167، ص 51.

63- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ،پرونده 167، ص 50.

64- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 167، ص 51.

65- به نقل آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 167، ص 50.

66- به نقل از آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 155، ص 68.

67- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 139، ص 39.

68- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی پرونده 155، ص 242.

69- پیترآوری، پیشین، ص 79.

70- اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی (تهران: طرح نو، 1371) ج 1. ص‏ 352.

71- آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده 139، ص 41.


مجله پانزده خرداد - زمستان 1376 (دوره اول) ، شماره 28
 
تعداد بازدید: 4321



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.