نویسنده: حشمت الله سلیمی - دبیر تاریخ منطقهی 6 شهر تهران
نهضت مشروطه به عنوان سرآغاز بیداری فکری ایرانیان، ویژگیهای متعددی داشت که از جملهی آنها میتوان به توهای شدن مبارزات ضد استبدادی اشاره کرد.هرچند مبارزات ضد استبدادی در شرایطی در میان تودههای مردم رایج شد که هنوز اکثریت افراد جامعه بیسواد بودند و اهداف سیاسی مشخصی را دنبال نمیکردند،اما بذری که در نهضت مشروطه کاشته شد،هم در دورهی استبداد صغیر موجب حمایت مردم از خواستههای ضداستبدادی رهبران مشروطه شد و هم در دهههای بعد(در نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز نهضت امام خمینی(ره))موجبات پشتگرمی رهبران به حمایت مردمی را فراهم آورد.
البته مردمی شدن مبارزات به خودی خود میسر نشد، بلکه در بسیاری موارد به قیمت حبس،تبعید و گاهی مرگ کسانی که تودهی مردم را به صحنهی مبارزات میکشیدند، تمام میشد.یکی از عوامل مؤثر در ورود تودهها به صحنهی فعالیتهای سیاسی،وجود وعاظ بود.در شرایطی که هنوز از وسایل ارتباطی امروزی در جامعهی ایران خبری نبود، وعاظ با امکانات محدود و با سادهترین شکل ممکن،از طریق وعظ و ایراد خطابه در منابر،مردم را در معرض افکار،آرا و مواضع رهبران مبارزات قرار میدادند و حمایت آنان را از اهداف سیاسی رهبران برمیانگیختند.
یکی از مشهورترین وعاظ ایران در یکصد سال اخیر،شیخ جمال الدین واعظ بود.در ذکر شجاعت وی همین بس که وقتی بر منبر قرار میگرفت،به هیچ وجه و در هیچ شرایطی جانب احتیاط را رعایت نمیکرد.او با شیواترین و سادهترین بیان،مردم را علیه استبداد زمانهی خویش برمیانگیخت و سرانجام نیز،جان خویش را در راه اهداف مشروطه فدا کرد. [یغمایی،1357؛صفحات متعدد].
هرچند بیش از نیم قرن فاصلهی زمانی بین نهضت مشروطه و نهضت امام خمینی(ره)وجود داشت،اما این دو نهضت دارای ویژگیهای مشترکی هستند که از جمله آنها میتوان به ضداستبدادی بودن،تکیه بر باورها و شعائر مذهبی و حضور وعاظ و روحانیون اشاره کرد.
طلیعهی نهضت اسلامی
وجود ریشههای عمیق مذهبی در جامعه و تعارض برنامههای فرهنگی حکومت پهلوی با باورها و معتقدات مذهبی مردم،موجب نوعی دوگانگی بین اعتقادات مردم و فرهنگ رسمی و حکومتی شده بود.به همان نسبت که برنامههای فرهنگی و اصلاحات اجتماعی موردنظر حکومت پهلوی،در شکلهای گوناگون و بدون توجه به بافت فرهنگی و مذهبی جامعه به اجرا درمیآمد،در حوزههای علمیه و مجامع مذهبی،حرکتی در جریان بود که ضمن تلاش در جهت آموزش علوم دینی،به آگاه کردن طلاب و روحانیون از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز توجه میکرد.این رویکرد جدید که در اواخر عمر آیت اللّه بروجردی رفتهرفته زمینهی بروز یافت،همزمان شد با برنامههای اصلاحی پیشنهادی آمریکا در ایران و از سوی دیگر،اساسا با رویکرد حاکم بر حکومت پهلوی که مبتنی بر جدایی دین از سیاست بود، مغایرت داشت.
هرچند مرحلهی اول اصلاحات ارضی،همانند لوایح و برنامههای اصلاحی آن،با مخالفت شدید علمای روحانی مواجه نشد.اما در همان حال نشانههایی از تغییر سیاست حکومت پهلوی در رابطه با تعامل با طبقات سنتی وجود داشت[آبراهامیان،1381: 518].اولین مصداق این تغییر در مورد مرجعیت و پس از رحلت آیت اللّه بروجردی(فروردین 1340)بروز کرد.با فوت ایشان،شاه پیام تسلیت رحلت او را برای آیت اللّه سید محسن حکیم در نجف فرستاد.هدف شاه از این اقدام،نشان دادن بیتوجهی خود به علمای حوزهی علمیهی قم و انتقال مرجعیت شیعیان از قم به نجف بود.
حکومت پهلوی در همان حال که پیام تسلیت فوت آیت اللّه بروجری را صادرمیکرد،توسط ساواک از برگزاری مجالس وعظ و سخنرانی برخی وعاظ در مجالس ترحیم بروجردی جلوگیری میکرد[قیام پانزده خرداد،1378:280]. با وجود سختگیریهای ساواک،وعاظ معروف تهران به مناسبت رحلت آیت اللّه بروجردی،مجلس ترحیمی در مسجد ارک برگزار کردند که وعاظ معروفی نظیر چهل ستونی، لواسانی،صدر بلاغی،سید علی سدهی،شیخ عباسعلی اسلامی و محمد تقی فلسفی در آن حضور داشتند.در آن مجلس،فلسفی ضمن گرامیداشت یاد آیت اللّه بروجردی، دولت را به خاطر پخش موسیقی و آواز از رادیو در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)،مورد انتقاد قرار داد[همان، ص 288-287].
لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی
در آستانهی مطرح شدن لایحهی اصلاح انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی،برداشت حکومت پهلوی از ظرفیت نیروهای مذهبی این بود که این نیروها به دلیل خلأ مرجعیت،قدرت مخالفت با برنامههای دولت را ندارند.البته این به معنای نادیده گرفتن نفوذ نیروهای مذهبی بین مردم نبود و حکومت در همان حال با این طیف،با احتیاط رفتار میکرد؛چنانکه ساواک در«طرح ایام سوگواری»پیشبینی کرده بود ه در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1431(22 و 23 خرداد)عناصر مذهبی در مجالس روضهخوانی در تکایا و مساجد به فعالیتهای ضددولتی بپردازند.بر همین اساس، ساواک به نیروهای خود مأموریت داد که تحرکات نیروهای مذهبی را به موقع گزارش کنند(همان،ص 429 و 432).
با این حال میتوان گفت که حکومت پهلوی،در ارزیابی توان علما و روحانیون در مقابله با برنامههای خود و بهویژه در موضوع نادیده گرفتن مسائل مذهبی این برنامهها،دچار اشتباه محاسباتی شده بود.این امر در تصویب و الغای زود هنگام لایحهی اصلاح انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی خود رانشان داد.مخالفت قاطعانهی علما و روحانیون و وعاظ با لایحهی مذکور،پرده از این واقعیت برداشت که نه تنها تلاش برای انتقال پایگاه مرجعیت به نجف بیثمر بوده، بلکه انتظار سکوت مجامع مذهبی در قبال برنامههای دولت نیز،برداشتی اشتباه بوده است.
در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی،حکومت پهلوی مانع از انعکاس اخبار مربوط به اعتراض علما به لایحهی مذکور در روزنامهها شد،اما وعاظ با استفاده از منابر مساجد و تکایا،مردم را در جریان مخالفت علما با لایحهی انجمنها قرار دادند.آنان ضمن اعلام مواضع علما،متن تلگفرافهای مخابره شده به شاه و نخستوزیر را برای مردم قرائت میکردند و در واقع مردم را با اهداف و آرمانهای رهبری نهضتی که قدمهای اولیهی مبارزه را برمیداشت،آشنا میکردند.وعاظ و روحانیون مساجد در جریان این مبارزه، حلقهی ارتباط رهبری نهضت و تودهی مردم بودند[روحانی، 1381:181].
نامهای که امام خمینی(ره)در هفتم آبان 1431 خطاب به محمد تقی فلسفی نوشته است،از تلاش وی و دیگر وعاظ در زمینهی افشا برنامههای پهلوی حکایت دارد.در نامهی مذکور،امام خمینی(ره)ضمن ابلاغ تشکر علما از تلاش در این زمینه،آقای فلسفی را زبان گویای اسلام معرفی کرد و او و دیگر وعاظ را به ادامهی مبارزه فراخواند:«امید است که جنابعالی و سایر وعاظ محترم که زبان قرآن و ملت هستید، در این قضیهی دینی،دین خود را به نحو احسن ادا فرمایند و موجب رضای خداوند تعالی و نبی اسلام(صلی اللّه علیه و آله و سلم)و ائمهی هدا(علیهم صلوات اللّه)را فراهم فرمایند» [پارسانیا،1376:238].
امام خمینی(ره)در نامهای دیگر در روز نهم آبان 1431،از فلسفی خواست که در اجتماع اعتراضآمیز مردم در«مسجد حاج سید عزیز اللّه تهران»،به دولت اخطار کند که روحانیون قدرت بسیج مردم در خارج از تهران و یا صحرای قم را دارند و در صورت لزوم به این کار اقدام خواهند کرد[همان، ص 420-239].
گزارشهای ساواک حاکی است که در طول مبارزه برای لغو لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی،مساجد تهران، بهویژه مسجد حاج سید عزیز اللّه،و فخریه،به کانون فعالیت وعاظ و روحانیون برای انتقال نظرات علما و افشاگری در برنامههای حکومت پهلوی تبدیل شده بودند.وعاظ معروف با امام خمینی(ره)در تمام بودند و رهنمودهای رهبری نهضت را در زمینهی تداوم مبارزه تا لغو لایحهی انجمنها به اطلاع مردم میرساندند[آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 1025،ص 42].
رفراندوم لوایح ششگانه
کمتر از دو ماه پس از لغو لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و،شاه در نوزدهم دیماه 1431،اصول ششگانهی معروف به«انقلاب سفید»را اعلام کرد.لوایح ششگانه نیز همانند لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی را در ایام فترت مجلس شورای ملی مطرح شد و دولت نیز ششم بهمن را برای برگزاری همهپرسی اصول مذکور تعیین کرده بود. لوایح مذکور در شرایطی مطرح شدند که بسیاری از مردم به دلیل بیسوادی قادر به درک ماهیت آنها نبودند.علاوه بر آن،فاصلهی زمانی بین اعلام آنها و تاریخ تعیین شده برای برگزاری همهپرسی،آنقدر کم بود که فرصت کافی برای کنکاش در مورد لوایح،در اختیار افکار عمومی نبود.
پس از انتشار خبر رفراندوم،مراجع دینی در قم جلسهای تشکیل دادند که در آن امام خمینی(ره)،ضمن تشریح اهداف برنامههای حکومت پهلوی،علما را به مبارزهی پیگیر با رفراندوم دعوت کردند.امام(ره)در یکی از موضعگیریهایشان در مقام رفراندوم مذکور اعلام کردند:«مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر میکنند.به نظر میرسد،این رفراندوم اجباری مقدمهای برای از بین بردن موارد مربوط به مذهب است.علمای اسلامی از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام و قرآن و مملکت احساس خطر کردهاند و به نظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دست جمعی مردم سادهدل اغفالشده، اجرا کنند.علمای اسلام وظیفه دارند،هر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند،به مردم گوشزد کنند تا در پیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند»[صحیفهی نور،ج1،ص 51-52].
با وجود تبلیغات دامنهدار حکومت در راستای تشویق مردم به شرکت در همهپرسی،در نتیجهی روشنگریهای امام(ره)و دیگر علما،به تدرج بیاعتنایی مردم نسبت به لوایح ششگانه،به مخالفت تبدیل شد.مخصوصا پس از بیانیهی شدیدی که امام(ره)منتشر کردند و در آن اعلام شده بود:«رفراندوم مخالف رأی جامعهی روحانیت اسلام و مغایر با قوانین ایران است»[حسینیان،1382:200].به دنبال صدور اعلامیهی تاریخی امام(ره)مبنی بر تحریم رفراندوم،مخالفت عمومی با رفراندوم جنبهی عملی به خود گرفت.همانند جریان مخالفت با لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی،در جریان مخالفت با رفراندوم نیز،آنچه که مردم را به سمت مخالفت سوق داد،برگزاری مجالسی بود که از طرف روحانیون و وعاظ برای انتقال مواضع علما برگزار میشد[روحانی،1381:262].
اسناد و گزارشهای ساواک نشان میدهند که بعد از صدور اعلامیهی امام خمینی(ره)در روز دوم بهمن 14، سخنرانیهای شدیدی توسط دو تن از وعاظ معروف، یعنی شیخ عباسعلی اسلامی و محمد تقی فلسفی در تهران انجام شد که در آنها،رفراندوم را غیرقانونی معرفی و مردم را به ادامهی مبارزه دعوت کردند.در اجتماعات مخالفتآمیز مردم که با سخنرانی وعاظ همراه بود، اعلامیههای امام خمینی و دیگر علما که حکومت اجازهی پخش آنهارا نمیدا،بین مردم توزیع میشدند[آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی،کد1026،ص 7-5].
روز دوم بهمن،هنگامی که جمعیت معترض به منزل آیت اللّه بهبهانی رسید،فلسفی پشت تریبون قرار گرفت و آنطور که یکی از مأموران ساواک گزارش داده است،به شرح زیر در مخالفت را رفراندوم سخنرانی کرد:«اجرای مواد ششگانه برخلاف قرآن مجید است...ما نخواهیم نشست تا کشته شویم.کشور ایران کشور اختناق است. مرگ بر اختناق(اجتماع داد میزدند:مرگ بر اختناق).ما برنامه داریم.اول،تا روز سهشنبه باید بازار تعطیل شود تا به دنیا ثابت شود ایران کشور خفقانآور است.(همه داد زدند:صحیح است).تا دولت رسما رفراندوم را ملغی نکند،نمازهای ائمهی جماعت خوانده نخواهد شد؛یعنی قرآن در خطر است.[ساعت]سه و نیم بعدازظهر همه در مسجد حاج سید عزیز اللّه اجتماع کنید»[آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی،کد 1026،ص 7].
هرچند جمعیتی که از سوی آیت اللّه بهبهانی و آیت اللّه خوانساری به اجتماع در مسجد حاج سید عزیز اللّه دعوت شده بودند،با حملهی مأموران پلیس مواجه شده و تعدادی نیز ضرب و شتم شدند،و فلسفی نیز بلافاصله تحت تعقیب قرار گرفت و از رسیدن به مسجد حاج سید عزیز اللّه بازماند و پلیس نیز از رفتن آیت اللّه خوانساری به آن مسجد ممانعت کرد،اما مخالفت عمومی با رفراندوم که بدین شکل در تهران صورت گرفت،به شهرهای دیگر هم سرایت کرد.در بسیاری از شهرها،مردم با بستن بازارها و مغازهها و برپایی تظاهرات،مخالفت خود را (به تصویر صفحه مراجعه شود) با رفراندوم نشان دادند.روحانیون و وعاظ در مساجد و مجامع مذهبی اعلامیههای امام خمینی(ره)و دیگر مراجع را برای مردم قرائت میکردند و آنها را در جریان ماهیت لوایح ششگانه و رفراندوم مربوط به آن قرار میدادند.
مبارزه با رفراندوم لوایح ششگانه،با توجه به این که شخص شاه مأمور اجرای لوایح بود،از نظر حکومت پهلوی تفاوت زیادی با مبارزه با لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی داشت.به همین دلیل،برخورد حکومت با روحانیون و وعاظ در جریان مبارزه با رفراندوم لوایح مذکور بسیار شدید بود.بسیاری از روحانیون و وعاظ در شهرهای گوناگون،در نتیجهی مواضع تندی که علیه رفراندوم اتخاذ کرده بودند،زندانی و یا تبعید شدند[روحانی،1831،ج 1:492-392].یک روز پس از برگزاری رفراندوم و همزمان با شروع ماه رمضان،منبر حجت الاسلام فلسفی در مسجد حاج سید عزیز اللّه از طرف دولت ممنوع اعلام شد و تعدادی از ائمهی جماعت و وعاظ تهران دستگیر شدند[دوانی،1376:249-247].
رمضان سال 1431
نقش تأثیرگذار وعاظ و روحانیون مساج در عمومی کردن اعتراضهای علیه برنامههای حکومت پهلوی که در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و رفراندوم لوایح ششگانه خود را نشان داده بود،حکومت پهلوی را بر آن داشت که در آستانهی ماه رمضان سال 1341 که از روز هفتم بهمن آغاز میشد،دستور العملهای آمرانه و شدیدی برای کنترل فعالیت وعاظ و روحانیون صادر کنند.نخستوزیر روز ششم بهمن خطاب به استانداران و فرمانداران کل،بخشنامهی زیر را صادر کرد:
«هوشیار باشید،به محض این که کوچکترین ناراحتی پیدا شد،فوری مسببین را دستگیر و به تهران بفرستید. به وعاظ تذکر بدهید باید به امور دینی بپردازند. به محض انحراف[از]این دستور،با کمال شدت اقدام و متخلف را دستگیر نمایید...ایام رمضان بهطور قطع عناصری خواهند خواست که از منابر سوءاستفاده بکنند. مخصوصا در ایام قتل،این پیشامد ممکن است خیلی گران تمام شود.بنابراین آقایان استانداران و فرمانداران خیلی گران تمام شود.بنابراین آقایان استانداران و فرمانداران کل باید بیدار باشند که در ایام قتل،دیگر ناراحتی وجود نداشته باشد و به قوای انتظامی نیز در این مورد دستور کافی داده شده است»[روحانی،1381،ج 1:294-392].
از سوی دیگر،در آستانهی ماه رمضان،روحانیون قم و تهران در اعتراض به برنامههای حکومتی پهلوی و اعلام انزجار از انقلاب سفید،برگزاری نماز جماعت و جلسات وعظ و تبلیغ را تعطیل اعلام کردند.این ابتکار تا چند روز ادامه یافت و تأثیراتی هم بر جای گذاشت،اما از آنجا که بیتوجهی به خواست مردم برای استفاده از جلسات وعظ و تبلیغ،بیش از آنجایز نبود،با درخواست عمومی از آیت اللّه خوانساری و رفتن ایشان به مسجد،اعتصاب شکسته شد و فصل تازهای از مبارزات روحانیون و وعاظ در مقابل حکومت پهلوی گشوده شد[حسینیان،1382: 216].
با توجه به حساسیت اوضاع در قم،سرلشکر پاکروان، رئیس ساواک،روز چهاردهم رمضان تلگرافی به این شرح به ساواک قم مخابره کرد:«دستور دهید کلیهی وعاظ و روحانیون را تحت مراقبت لازم قرار داده و هرگاه اهانت یا اتهامی به مقام شامخ سلطنت وارد آوردند و یا مردم را بر علیه امنیت و مصالح کشور تحریک نمودند،برابر مقررات و طبق قانون ساواک،آنها را تحت تعقیب قرار دهند»[آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی،کد 202،ص 44].
ادارهی کل سوم ساواک نیز با یادآوری موقعیت حساس کشور،به ساواک تهران دستور داد که عوامل خود را به مراقبت از فعالیت روحانیون در مساجد و تکایا بگمارد: به روحانیون هم تذکر داده شود که در منابر منحصرا به مسائل مذهبی و اخلاقی بپردازند و از طرح مسائل سیاسی خودداری ورزند.«در صورتی که در اینگونه مسائل دخالت نمایند،برابر مقررات با آنها رفتار خواهد شد و اشخاصی که برخلاف این دستور عمل کنند،فورا آنها را دستگیر و برابر مقررات و به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور تحت تعقیب قرار دهند»[همان،کد 178،ص 83].
با نزدیک شدن شبهای قدر و ایام ضربت خوردن و شهادت علی(ع)،حساسیت ساواک نسبت به فعالیتهای روحانیون و وعاظ بیشتر شد.در بیست و سوم بهمن که مصادف با هفدهم رمضان بود،ساواک مرکز در ارتباط با کنترل روحانیون و وعاظ،دستور العملی به شرح زیر به ساواک قم فرستاد:
«چون ممکن است از طرف روحانیون و یا دستههای مذهبی برای روزهای 12-19 و 23 رمضان تحریکاتی خلاف مصالح کشور به عمل آید،لذا به منظور خنثا نمودن هر گونه تحریکات و تظاهرات در روزهای مزبور،دستور فرمایید:
1.به مأموران هدف داده شود که از همین حالا اطلاعات لازم را در این مورد کسب و در اختیار مقامات انتظامی قرار دهند.
2.پیرو دستورات قبلی،چنانچه اظهارات وعاظ و ناطقین در مساجد و تکایا از مسائل مذهبی تجاوز و وارد مسائل سیایس شوند،مرتکبین را پس از خروج از مسجد و تکایا،دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار دهند.
3.به منظور پیشبینیهای لازم در روزهای روزهای 12-19 و 23 رمضان و خنثا نمودن هرگونه تحریکات از جانب هر دسته که باشد،کمیسیون امنیت یا انتظامی تشکیل و پیشبینیهای لازم به عمل آید»[همان،کد 202،ص 64].
کنترل فعالیت وعاظ و روحانیون به تهران و قم محدود نبود.حاج عباسعلی اسلامی که در ماه رمضان از سوی گروههای مذهبی برای وعظ به بندر انزلی دعوت شده بود، در سخنرانی مشهور خود در مسجد قائمیهی آن شهر، شاه و سیاستهای حکومت پهلوی را مورد حمله قرار داد.شدت انتقادهای او چنان بود که ساواک بلافاصله او را دستگیر و زندانی کرد[کرمیپور،1380: 51-52]. اسلامی پس از آزادی از زندان،روز عید فطر به دیدار امام خمینی(ره)رفت و ایشان در سخنرانی مشهور خود در روز عید فطر سال 14،ضمن محکوم کردن رفتار حکومت در جریان همهپرسی لوایح ششگانه،بر تداوم مبارزه با حکومت پهلوی و نقش بارز روحانیون و وعاظ تأکید کرد:«اگر با بردن عدهی زیادی از علما و خطبا به زندان،آنها را از سخن گرفتن بازداشتند،سایر آقایان روحانیون که هنوز توقیف نشدهاند،سخن خواهند گفت و مردم را متوجه خواهند کرد.مگر میشود زبان روحانیت را برید؟»[صحیفهی نور،1370،ج 1:60-50].
این سخنان نشان میداد که با وجود کنترل فعالیت روحانیون و وعاظ،نهضتی که آغاز شده بود در مقابل حاکمیت جو پلیسی و امنیتی،عقب نخواهد نشست. حوادث سال 24،یعنی تحریم عید نوروز،واقعهی مدرسهی فیضیه و مدرسهی طالبیهی تبریز و قیام 51 خرداد،خود بهترین گواه بر این بود که حرکت وعاظ و روحانیون در پشتیبانی از نهضت امام خمینی،با زور سرنیزه و تبعید و زندانی کردن،متوقف نمیشود.
منابع
1.یغمایی،قبال.شهید راه آزادیت سید جمال الدین واعظ اصفهانی. انتشارات توس.چاپ اول.7531.
2.آبراهامیان،یراوند.ایران بین دو انقلاب.ترجمهی احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی.نشر نی.چاپ اول.1831.
3.قیام 51 خرداد به روایت اسناد،ج 1،زمینهها،مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،چاپ اول.1378.
4.پارسانیا،حمید.حدیث پیمانه،پژوهشی در انقلاب اسلامی.معاونت امور اساتید و دروس و معارف اسلامی.چاپ اول.1376.
5.روحانی،سید حمید.نهضت امام خمینی(ج 1).مؤسسهی چاپ و نشر عروج.چاپ پانزدهم.1381.
6.آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی،پروندهی کدهای 1025،1026، 202 و 178 .
7.صحیفهی نور(ج 1).چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.چاپ دوم.1370.
8.دوانی،علی.خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی.مرکز اسناد انقلاب اسلامی.چاپ اول.1376.
9.حسینیان،روح اللّه.سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران1341 - 1343. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.چاپ اول.1382.
10.کرمیپور،حمید.جامعهی تعلیمات اسلامی و آیت اللّه عباسعلی اسلامی و نقش ایشان در انقلاب اسلامی.مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ اول.1380.
رشد آموزش تاریخ - شماره 37 (صفحه 20)
تعداد بازدید: 4478