مقالات

مبارزه سیاسی امام خمینی؛ پیش و پس از رحلت آیت‌الله بروجردی

نویسنده: میرزا باقر علیان نژاد


اشاره

شروع مبارزه سیاسی امام خمینی با رژیم پهلوی، شروعی طوفانی نبود. ایشان که پیش از رحلت آیت‌الله بروجردی فعالیت سیاسی بارزی نداشتند، پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در فروردین 1340 و پس از تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی با نوشتن نامه به سران رژیم حکومت پهلوی (شاه و اسدالله علم)تلاش کردند آنان را هدایت کنند. در واقع امام خمینی در ابتدا از روش تربیتی استفاده کردند. اما وقتی این روش نتیجه نداد، مبارزه خود را علنی و تمام عیار کردند. در این مقاله به چرایی این روش امام خمینی در مبارزه (پیش و پس از رحلت آیت‌الله بروجردی)  پرداخته شده است.


سابقه مخالفت با رژیم پهلوی
 

البته تاريخي‌ترين سند مبارزاتي امام خميني مربوط به تاریخ 15 ارديبهشت 1323 / 11 جمادي الاول 1363 است. امام خمینی در پیامی به علما و ملت ايران آنان را دعوت به قیام برای خدا کردند. در بخشی از این پیام آمده است: «خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان رابر ما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران درآورده . قيام براي منافع شخصي است كه روح وحدت و برادري را در ملت اسلامي خفه كرده . قيام براي نفس است كه بيش از ده ميليون جمعيت شيعه را به طوري از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتي شهوت پرست پشت ميزنشين شدند. قيام براي شخص است كه يك نفر مازندراني بيسواد [رضاخان پهلوي] را بر يك گروه چندين ميليوني چيره مي كند كه حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كند. قيام براي نفع شخصي است كه الان هم چند نفر كودك خيابانگرد رادر تمام كشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حكومت داده . قيام براي نفس اماره است كه مدارس علم و دانش را تسليم مشتي كودك ساده كرده و مراكز علم قرآن را مركزفحشا كرده . قيام براي خود است كه موقوفات مدارس و محافل ديني را به رايگان تسليم مشتي هرزه گرد بيشرف كرده و نفس از هيچ كس درنمي آيد. قيام براي نفس است كه چادر عفت را از سر زنهاي عفيف مسلمان برداشت و الان هم اين امر خلاف دين و قانون در مملكت جاري است و كسي بر عليه آن سخني نمي گويد. قيام براي نفعهاي شخصي است كه روزنامه ها كه كالاي پخش فساد اخلاق است ، امروز هم همان نقشه ها را كه ازمغز خشك رضاخان بيشرف تراوش كرده ، تعقيب مي كنند و در ميان توده پخش مي كنند. قيام براي خود است كه مجال به بعضي از اين وكلاي قاچاق داده كه در پارلمان بر عليه دين و روحانيت هرچه مي خواهد بگويد و كسي نفس نكشد.» (1)
البته این پیام در سطح گسترده انعکاس نیافت.

اولین انعکاس نام آیت‌الله خمینی در مطبوعات دوران پهلوی

برای اولین بار نام امام خمینی در مطبوعات دوران پهلوی در فروردین 1340 مطرح شد.
روزنامه كيهان در 12 فروردين 1340 از حضرت آيت‌الله حاج آقا روح‌الله خميني به عنوان جانشيني براي مرجعيت تقليد پس از رحلت آيت‌الله بروجردي نام برد و زندگي‌نامه‌اي بدين‌شرح از ايشان منتشر كرد: «حضرت آيت‌الله حاج آقا روح‌الله خميني در سال 1321 هجري قمري متولد شدند و تحصيلات علمي خود را در شهر قم گذراندند. ايشان قسمتي از سطوح را در محضر مرحوم آيت‌آلله سيدعلي يثربي كاشاني و بقيه دروس خود را در محضر مرحوم آيت‌الله شيخ عبدالكريم حائري طي كردند. ايشان يك درس فقه صبحها و يك درس اصول عصرها در حوزه علميه قم تدريس مي‌ نمايند كه در هر يك از دروس ايشان متجاوز از 400 نفر دانشجو و طلاب علوم ديني شركت دارند. اكثر شاگردان حوزه درس ايشان را فضلاي طراز اول حوزه علميه قم تشكيل مي‌دهند و درس‌هاي ايشان توسط حاج ميرزا جعفر سبحاني به صورت كتاب تدوين شده و تاكنون دو جلد آن منتشر گرديده است. مرحوم آيت‌الله العظمي آقاي بروجردي در مسايل مهمي كه پيش مي‌آمد با چند تن از علما مشورت مي‌نمودند كه يكي از آنان، ‌آيت‌الله خمیني بودند. ايشان تأليفات متعددي دارند كه از جمله كتاب طهارت (پاكيزگي از نظر قانون مقدس اسلام)، كتاب مكاسب محرمه (دستورات تجارت و بازرگاني از نظر دين اسلام) و دوره كامل اصول را مي‌توان نام برد. مهم‌ترين آثار ايشان حاشيه‌نويسي بر كتاب عروه‌الوثقي است كه قريب بيست سال وقت صرف تحشي آن نموده‌اند. كتاب عروه‌الوثقي يك دوره كامل فقه است و حضرت آيت‌الله خميني علاوه بر آن بر كتاب وسيله‌النجاه مرحوم آيت‌الله آقا سيدابوالحسن اصفهاني، نيز حاشيه نوشته‌اند. به طور كلي اوقات ايشان عموما صرف مطالعه، نگارش و تدريس مي‌شود و به همين جهت كمتر در اجتماعات ديده مي‌شوند. حضرت آيت‌الله خميني نزديك به 25 سال است كه به تدريس اشتغال دارند و در دوران طلبگي نيز اجازه تدريس داشتند.) (2)
با توجه به مسئله جانشيني آيت‌الله سيدمحمدحسين بروجردي که مورد توجه ويژه مراكز مذهبي قرار گرفته بود. روزنامه كيهان در گزارشي با عنوان «شخصيت‌هايي كه براي مرجعيت تقليد صلاحيت دارند» نوشت:‌ «هم‌اكنون در حوزه علميه شهر قم و ساير حوزه‌هاي علميه علماي اعلامي هستند كه داراي صلاحيت براي مرجعيت تقليد مي‌باشند. كسي كه به عنوان مرجع تقليد شيعيان انتخاب مي‌شود بايد اعلم‌الناس، اعلم‌العلماء و بطور كلي اعلم و اتقي باشد. بدين‌معني كه هم از نظر تقوي و پرهيزكاري و هم از نظر علم ممتاز و ارجح باشد.» روزنامه كيهان در ادامه گزارش خود نوشت طبق نظر علماي علوم ديني و كليه اعضاي حوزه علميه شهر قم چهارده نفر داراي صلاحيت مرجعيت تقليد هستند. نخستين نام در فهرست چهارده نفره روزنامه كيهان «حضرت آيت‌الله حاج آقا روح‌الله خميني» بود. (3)
خبرنگار روزنامه كيهان عصر روز 14 فروردين 1340 راهي قم شد تا مسئله جانشيني آيت‌الله بروجردي را با علماي اعلام و شخصيتهاي مذهبي طراز اول مطرح كند. حضرت آيت‌الله حاج آقا روح‌الله خميني به خبرنگار روزنامه كيهان گفت: «اكنون اعضاي حوزه سرگرم عزاداري هستند،‌ لكن پس از تخفيف مجالس سوگواري،‌ مدرسين كار خود [شروع مجدد دروس حوزه علميه] را آغاز خواهند كرد.» حضرت آيت‌الله حاج آقا روح‌الله خميني در ادامه درباره آينده حوزه علميه قم فرمودند: «حوزه علميه قم را خدا حفظ مي‌كند قبل از مرحوم آيت‌الله [بروجردي] به دست ديگران محفوظ شد و بعد از ايشان هم امر با خداست، ان‌شاءالله خداوند آن را حفظ خواهد كرد.» (4)

شروع صدور اجازه‌نامه از سوی امام خمینی

پس از رحلت آیت‌الله بروجردی امام خميني به عنوان يكي از مراجع تقليد اجازه‌نامه‌هاي متعددي صادر كردند. كه در اين‌جا به اجازه‌هاي صادره از سوي ايشان از فروردين 1340 تا مهرماه 1341 اشاره شده است:
1ـ اجازه‌نامه به سيدسجاد حججي در 17 /1 /1340.
2ـ اجازه‌نامه به صادق احسان‌بخش در 27 /2 /1340.
3ـ اجازه‌نامه به سيدهاشم رسولي محلاتي در 27 /2 /1340.
4ـ اجازه‌نامه به سيدعلي غيوري نجف‌آبادي در 28 /2 /1340.
5ـ اجازه‌نامه به علي مختاري در 28 /2 /1340.
6ـ اجازه‌نامه زين‌العابدين ذوالفقاري اصفهاني در 2 /3 /1340.
7ـ اجازه‌نامه به عبدالصمد خويي در 3 /3 /1340.
8ـ اجازه‌نامه به سيدشمس‌الدين آيت‌اللهي در 8 /3 /1340.
9ـ اجازه‌نامه به عقيل ترابي در 9 /3 /1340.
10ـ اجازه‌نامه به سيدحسن طاهري در 12 /3 /1340.
11ـ اجازه‌نامه به سيدمحسن هزاره‌اي همداني در 13 /3 /1340.
12ـ اجازه‌نامه به اسدالله خادمي در 13 /3 /1340.
13ـ اجازه‌نامه به صادق خلخالي در 20 /3 /1340.
14ـ اجازه‌نامه به محمد امامي دارابي در 20 /3 /1340.
15ـ اجازه‌نامه به سيدعطاالله زين‌الدين در 20 /3 /1340.
16ـ اجازه‌نامه به طه محلاتي در 20 /3 /1340.
17ـ اجازه‌نامه به ضياءالدين برهاني در 20 /3 /1340.
18ـ اجازه‌نامه به علي‌اصغر معصومي در 12 /4 /1340.
19ـ اجازه‌نامه به مهدي خوانساري در 15 /4 /1340.
20ـ اجازه‌نامه به سيدابوطالب پيشوايي در 14 /8 /1340.
21ـ اجازه‌نامه به سيدمهدي لاجوردي در 26 /8 /1340.
22ـ اجازه‌نامه به احمد محصل يزدي در 13 /10 /1340.
23ـ اجازه‌نامه به محمدحسين مجتهدي بهبهاني در 22 /10 /1340.
24ـ اجازه‌نامه به محمدباقر شريعتي در 12 /11 /1340.
25ـ اجازه‌نامه به سيدعلي حسيني كاشاني در 13 /11 /1340.
26ـ اجازه‌نامه به حسين محقق قمي در 14 /11 /1340.
27ـ اجازه‌نامه به عبدالحسين مهدوي همداني  در سال 1340.
28ـ اجازه‌نامه به محمدعلي گرامي در 17 /11 /1340.
29ـ اجازه‌نامه به سيدموسوي حجتي شفقي در 9 /1 /1341.
30ـ اجازه‌نامه به سيدمهدي لواساني در 19 /7 /1341. (5)

ورود جدی امام خمینی به عرصه سیاسی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی

امام خمینی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی به طور جدی وارد عرصه سیاسی نیز شدند. با شروع نهضت اسلامی در ابتدای دهه 1340 آیت‌الله مکارم شیرازی نیز به این نهضت پیوست. ایشان درباره رفتار امام خمینی پیش و پس از رحلت آیت‌الله بروجردی می‌گوید: «بعد از وفات آیت‌الله بروجردی در 10 فروردین 1340 یک تفاوت بسیار اساسی در وضعیت امام خمینی دیده می‌شود. شخصیتی که ساکت و خاموش بود و شاید عده‌ای خیال می‌کردند که ایشان در حاشیه مسایل اجتماعی قرار دارد، ناگهان به طوفانی عظیم و سلسله‌جنبان یک حرکت فوق‌العاده مردمی و اسلامی مبدل شد.» آیت‌الله مکارم شیرازی در ادامه، این پرسش را مطرح کرد: «این دوگانگی در حرکت امام خمینی و این تفاوت در خط‌‌‌مشی اجتماعی ایشان از کجا پیدا شد؟» و خودش در پاسخ گفت: «کسانی که امام خمینی را شناخته و آثار ایشان را خوانده باشند، حتی آثاری که در دوران پیش از نهضت نوشتند، به‌خوبی می‌دانند که روحیه امام خمینی همواره روحیه یکسانی بوده است، منتها در طول این مدت شرایط و موقعیت اجتماعی عوض شد.» به اعتقاد آیت‌الله مکارم شیرازی، هر انقلابی احتیاج به زمینه‌هایی دارد و یکی از مهم‌ترین این زمینه‌ها، آگاهی مردم است. به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی در دوران مرجعیت آیت‌الله بروجردی، حکومت شاه به اندازه‌ای از ایشان ترس داشت که جرئت نداشت پرده‌ها را زیاده از حد کنار بزند و آشکارا دست به اعمال ضد مذهبی و ضد اسلامی بزند. در آن زمان، هم‌چنین توده‌های مردم در حداقل آگاهی به سر می‌بردند و قادر نبودند به هیچ عنوان دست به حرکت‌های پرشور و انقلابی بزنند. طبعاً امام خمینی در انتظار فرصتی بودند تا آنچه را در کتاب کشف اسرار و برخی دیگر از آثارشان نوشته بودند، تحقق بخشند. بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، حکومت پهلوی احساس کرد موانعی که سر راهش بوده، از بین رفته است. به این ترتیب شروع کرد به کنار زدن پرده‌ها و به تدریج برنامه‌های ضد مذهبی و ضد مردمی را آشکار کرد و شدت بخشید. هنگامی که رژیم شاه این اقدامات را شدت بخشید، بر آگاهی مردم نیز افزوده شد و در این هنگام امام خمینی که زمینه را مهیا دیدند با اعلامیه خود درباره لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اولین جرقه انفجار را زدند. ایشان اعلام کردند: «شاه‌پرستی، یعنی غارتگری». گفتن این حرف در آن زمان بسیار مهم و وحشتناک بود. امام خمینی با اعلامیه‌ها و سخنرانی‌ها به مردم آگاهی و شجاعت دادند و جو رعب و وحشت را که رژیم پهلوی ایجاد کرده بود شکستند. این دو عنصر، یعنی ریختن ترس مردم از رژیم و جانشینی شهامت در دل مردم و آگاهی آنان، دست به دست هم دادند و زمینه قیام 15خرداد1342 را فراهم آوردند. (6)

اولین تلگرام امام خمینی به شاه درباره انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي

در 17مهرماه1341 امام خمینی در اولین گام در تلگرامی خطاب به شاه نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايوني
پس از اهداي تحيت و دعا، به طوري كه در روزنامه‌ها منتشر است ، دولت درانجمن‌هاي ايالتي و ولايتي ، اسلام  را در راي دهندگان و منتخبين شرط نكرده ؛ و به زنها حق راي داده است . و اين امر موجب نگراني علماي اعلام و ساير طبقات مسلمين است. بر خاطر همايوني مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعي است امر فرماييد مطالبي را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمي مملكت است از برنامه‌هاي دولتي و حزبي حذف نمايند تا موجب دعاگويي ملت مسلمان شود.
الداعي : روح الله الموسوي (7)

اولین تلگرام امام خمینی به اسدالله علم درباره انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي
از آنجایی که شاه این تصویبنامه را متوجه نخست‌وزیر کرده بود، امام خمینی  در 28مهرماه1341 در تلگرامی به اسدالله علم درباره انجمن هاي ايالتي و ولايتي نوشت:
بسم‌ الله الرحمن الرحيم
تهران - جناب آقاي اسدالله علم ، نخست وزير ايران
اقدام به اين امر شده است. اكنون كه اعليحضرت درخواست علماي اعلام را به دولت ارجاع فرموده‌اند و مسئوليت به دولت شما متوجه است، انتظار مي‌رود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتي، اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد، و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود. و اگر ابهامي در نظر جنابعالي است مشرف به آستانه قم شويد تا هرگونه ابهامي حضوراً رفع شود، و مطالبي كه به صلاح مملكت است و نوشتني نيست تذكر داده شود.
در خاتمه يادآور مي‌شود كه علماي اعلام ايران و اعتاب مقدسه و ساير مسلمين، درامور مخالفه با شرع مطاع ، ساكت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالي امور مخالفه با اسلام رسميت نخواهد پيدا كرد. (8)
    
دومین تلگرام امام خمینی به شاه در اعتراض به عملكرد اسدالله علم

امام خمینی در 15آبان1341در تلگرامی به محمد رضا پهلوي در اعتراض به عملكرد اسدالله علم و پافشاري نخست‌وزیر براي تصويب لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايوني
تلگراف مبني بر آنكه اعليحضرت بيش از هركس در حفظ شعائر مذهبي كوشا هستند، و تلگراف اينجانب را براي دولت ارسال داشتند، و توفيق اينجانب را در ترويج مقررات اسلامي و هدايت عوام خواستار شدند، موجب تشكر گرديد. البته ملت مسلمان ايران از اعليحضرت همين انتظار را دارند. فرموده اعليحضرت موافق است با آنچه از پيغمبر اسلام - صلي الله عليه و آله - به ما رسيده : اذا ظهرت البدع في امتي فليظهر العالم علمه ؛ فمن لم يفعل . فعليه لعنه الله. البته شغل روحاني ، ارشاد و هدايت ملت است. ارشاد مفيد خطباي اسلام احترامي قائل شدند...
آقاي علم از نشر افكار عمومي در مطبوعات و انعكاس تلگرافات مسلمين و اظهار تظلم آنها به اعليحضرت و علماي ملت جلوگيري كرده و مي‌كند؛ و برخلاف قانون اساسي مطبوعات كشور را مختنق كرده؛ و به وسيله مامورين در اطراف مملكت ، ملت مسلمان را كه مي‌خواهند عرض حال خود را به اعليحضرت و علماي ملت برسانند ارعاب و تهديد مي‌كند. آقاي علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسي اعلام و برملا نموده. آقاي اسدالله علم گمان كرده با تبديل كردن قسم به قرآن مجيد به كتاب آسماني  ممكن است قرآن كريم را از رسميت انداخت؛ و اوستا و انجيل و بعض كتب ضاله را قرين آن يا به جاي آن قرار داد. اين شخص تخلف از قانون اساسي را به بهانه الزامات بين‌المللي شعار خود دانسته؛ با آنكه الزامات بين‌المللي مربوط به مذهب و قانون اساسي نيست. تشبث به الزامات بين‌المللي براي سركوبي قرآن كريم و اسلام و قانون اساسي و ملت ، جرم بزرگ و ذنب لايغفر است.
اينجانب ، به حكم خيرخواهي براي ملت اسلام ، اعليحضرت را متوجه مي‌كنم به اينكه اطمينان نفرماييد به عناصري كه با چاپلوسي و اظهار چاكري و خانه زادي مي‌خواهند تمام كارهاي خلاف دين و قانون را كرده و به اعليحضرت نسبت دهند و قانون اساسي را كه ضامن اساسي مليت و سلطنت است، با تصويبنامه‌هاي خائنانه و غلط از اعتبار بيندازند تا نقشه‌هاي شوم دشمنان اسلام و ملت را عملي كنند. انتظار ملت مسلمان آن است كه با امر اكيد، آقاي علم را ملزم فرماييد از قانون اسلام و قانون اساسي تبعيت كند، و از جسارتي كه به ساحت مقدس قرآن كريم نموده، استغفار نمايد و الا ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگري را تذكر دهم. از خداوند تعالي استقلال ممالك اسلامي و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسئلت مي‌نمايم.
روح الله الموسوي الخميني (9)
هرچند امام خمینی در این تلگرام نوشته بود « ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگري را تذكر دهم.» اما این تلگرام آخرین نوشته امام خمینی به شاه و حکومت پهلوی بود. و از این به بعد جلوه سیاسی امام خمینی نمایان شد.

جلوه سیاسی امام خمینی

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای معتقد است جلوه سیاسی امام خمینی از سال 1341 نمایان شد. در کتاب شرح اسم  آمده است: «جلوه سیاسی آقای خمینی از سال 1341ش نمایان شد و آن زمانی بود که دولت محمدرضا پهلوی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد و ما چهره سیاسی آقای خمینی را برای اول بار کشف کردیم... وقتی مبارزات پیش آمد در حقیقت ما... احساس کردیم آن شخصیتی که می‌تواند از لحاظ فکری و روحی ما را اشباع کند ایشان است و لاغیر.» (10)
پس از این امام خمینی در صحنه سیاسی کشور حضور پررنگی داشت و به بیداری توده‌های مردم پرداخت؛ پیام‌ها، سخنرانی‌ها، تحریم رفراندوم انقلاب سفید، عزای نوروز 1342 و سرانجام سخنرانی آتشین عاشورای 1342 و قیام 15 خرداد1342 آوازه امام خمینی را جهانی کرد. امام خمینی که مبارزه خود را از مهرماه 1341 (در سن شصت سالگی) از طریق نامه‌نگاری با سران رژیم شاه آغاز کرده بود و از این روش ناامید شده بود مبارزه خود را از طریق سخنرانی و پیام برای مردم پی‌گرفت و سرانجام موفق شد پس از پانزده سال مبارزه سرسختانه در تبعید با کمک مردم رژیم شاه را در سال 1357 ساقط کند.

پانوشتها:

1 –  صحیفه امام (جلد 1)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص22.
2 - روزنامه كيهان ـ ش 5320 ـ 12 /1 /1340 ـ ص 15. 2
3 – همان.
4 - روزنامه كيهان ـ ش 5322 ـ 15 /1 /1340 ـ ص 2.
5- صحیفه امام (جلد 1)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، صفحات مختلف - 5
6- باقرى، على ـ خاطرات پانزده خرداد ـ جلد 5 ـ تهران ـ سوره مهر ـ 1376، ص127.      - 6
7 - صحیفه امام (جلد 1)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 78
8 – همان،  صص 80 -81
9 - همان، صص 88-89
10- بهبودی، هدایت‌الله، شرح اسم : زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی حسینی‌خامنه‌ای (۱۳۵۷ش - ۱۳۱۸ش)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1391.  ص99


پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 42
 
تعداد بازدید: 4445



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.