مقالات

کاپیتولاسیون؛ سابقه آن در ایران، الغاء، احیای دوباره و عکس‌العمل امام خمینی و پیامد‌های آن

نویسنده: علی رضا اسدی


 

 

 

۱. تعریف کاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون در لغت به معنای فصل‌بندی و طبقه‌بندی مطالب است و در اصطلاح عبارت است از معاهداتی که به موجب آن بیگانگان حق اقامت در کشور دیگری را برای خود تحصیل می‌کنند و از برخی از حقوق و مزایا به طور اختصاصی بهره‌مند می‌شوند؛ به عبارت دیگر، کاپیتولاسیون عبارت است از حق قضاوت خارجیان در کشور بیگانه.(1)

مفهوم عام حقوقی کاپیتولاسیون عبارت است از نظام قضاوت کنسولی و برخی از تصمیمات و امتیازات و مصونیت‌های قضایی که به موجب تصمیمات یک‌جانبه یا عهدنامه‌ها یا اسناد قضایی دیگر به اتباع دول مسیحی در سرزمین‌های غیرمسیحی داده می‌شود.(2)

بنابراین، سه عنصر تشکیل دهنده‌ی کاپیتولاسیون عبارت‌اند از:

1. بیگانگان به تمام معنی از شمول قوانین و دادگاه‌های دولتی که در سرزمین آن ساکن‌اند خارج و مستثنی هستند.

2. بیگانگان تابع قدرت و مقامات ملی خود (کنسول‌ها) می‌باشند.

3. دولت نسبت به آنان از حق قانون‌گذاری و قضایی، که قسمتی از حق حاکمیت داخلی کشور را تشکیل می‌دهد، یا طیب ‌خاطر صرف نظر می‌نماید.(3)

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی بر اساس قرارداد خاص یا استفاده از شرط دولت کامله‌‌الوداد است. در تاریخ معمولاً کشور‌های نیرومند، بنابر دلایل و شرایط و بهانه‌های بسیار، این اختیارات را در ممالک ضعیف به دست آورده‌اند. بر طبق کاپیتولاسیون، اتباع بیگانه از شمول قوانین جزایی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنی هستند و رسیدگی به دعاوی حقوقی و جرایم آنها در دادگاه‌های مخصوص و یا محاکم مختلط یا با حضور کنسول کشور خارجی انجام می‌گیرد. این وضعیت نشان می‌دهد کشوری که برتری نظامی و سیاسی و فرهنگی دارد می‌تواند به تحقیر دیگر ملت‌ها پرداخته دستگاه قضایی آنها را بی‌اعتبار بشناسددر قرون اخیر، در کشورهای چین، ترکیه، ایران،‌مر و سایر کشورهای مشابه در آسیا و آفریقا قضاوت کنسولی به نفع کشورهای سلطه‌جو برقرار شده در حالی که با قواعد اسلامی تطبیق نداشته است.(4)

سابقه کاپیتولاسیون در کشورهای اسلامی

در سال 1535 میلادی فرانسوای دوم پادشاه فرانسه موفق شد با پادشاه عثمانی، سلیمان پاشا، معاهده‌ای منعقد کند که آن معاهده بعداً از سوی سلاطین دیگر تکمیل گردید و، به موجب آن معاهدات، خارجیان و مخصوصاً فرانسویان موفق شدند خود را از قضاوت دادگاه‌های ترک معاف نموده در داخل کشور عثمانی به محاکم فرانسوی که برای این منظور تشکیل شده بود مراجعه نمایند.(5) این امتیاز به علت ضعف دولت عثمانی نبود زیرا در آن زمان دولت عثمانی در اوج قدرت خود قرار داشت و مورخان آن را مدارای اسلامی در مقابل بیگانگان دانسته‌اند. البته بعدها که دولت عثمانی در آستانه زوال و ناتوانی قرار گرفت همین دادن امتیاز قضاوت کنسولی به بیگانگان، عامل مداخلات روزافزون و تجزیه آن امپراتوری بزرگ گردید.(6)

 

سابقه کاپیتولاسیون در ایران

در سال 1708 برای اولین بار از طرف شاه سلطان حسین صفوی سندی که فرانسوی‌ها آن را عهدنامه می‌نامیدند حاوی برخی از شرایط کاپیتولاسیون به نفع فرانسویان صادر گردیدکه در آن قضاوت کنسولی در دعاوی بین فرانسویان پیش‌بینی شده بود. در سال 1715 شاه سلطان حسین موادی به این سند افزود که، به موجب آن، برای کنسول ایران دز مارسی نیز متقابلاً حق رسیدگی به دعاوی بین ایرانیان مقیم فرانسه در نظر گرفته شده بود.(7) اما این سند چون موجب تسلط و نفوذی نمی‌گردید از آن به عنوان مبنای تسلط بیگانه در شکل کاپیتولاسیون واقعی کمتر نام می‌برند و قرارداد ترکمنچای مورد اساس شناخته می‌شود.(8)

 

ترکمنچای و برقراری کپیتولاسیون در ایران

بعد از عهدنامه گلستان که پس از اولین جنگ با روسیه منعقد گردید و به موجب آن قسمتی از خاک ایران جدا شد، جنگ دومی به ایران تحمیل شد که نتیجه آن معاهده تحمیلی ترکمنچای در سال 1828م (1203 ه.ش) به لامضای عباس میرزا و ایوان پاسکویچ نماینده و فرمانده سپاه روس بود، که مدت یک قرن صدمات بسیاری برای ایران داشت.(9) استقلال ایران در نتیجه برقراری کاپیتولاسیون به کلی از بین رفت و بعداً هر کشوری با ایران معاهده‌ای منعقد نمود پایه و اساس آن را معاهده ترکمنچای قرار داد. چون مواد و فصول معاهده ترکمنچای دارای اهمیت است، لازم است که چند ماده آن عیناً در اینجا نقل شود؛ فصل هفت در امور حقوقی و فصل هشت در امور جزایی است:

فصل هفت- تمام امور متنازع فیه و مرافعاتی که بین اتباع روس به وقوع می‌رسد، موافق قوانین و رسوم دولت روسیه، فقط به رسیدگی و حکم سفیر یا کنسول‌های اعلی‌حضرت امپراطور روس حل و فصل می‌شود و همچنین است اختلافات و دعاوی حاصله ما بین اتباع مملکت دیگر در صورتی که طرفین به حکومت مشارّالیه تراضی نمایند. اختلافات و مرافعاتی که مابین اتباع ایران و اتباع روسیه به ظهور می‌رسد مراجعه به محاکم ایران شده رسیدگی و صدور حکم آن باید در حضور مترجم سفارت یا کنسول‌گری به عمل آید. به این دعاوی، که بر وفق قانون ختم شده است، مجدداً رسیدگی نمی‌شود. اگر تجدید نظر لزوماً اقتضاء نمود باید به استحضار وزیر مختار یا کاردار یا کنسول روس در حضور مترجم سفارت و یا کنسول‌گری در یکی از دفترخانه‌های اعلی‌حضرت شاهنشاه ایران، که در تبریز و یا تهران منعقد است، تجدید سیدگی به عمل آمده حکم داده شود.

فصل هشت- هرگاه شخصی از اتباع روس با اتباع مملکت دیگری متهم به جرمی گردد مورد هیچ تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید مگر در صورتی که شرکت او در جرم ثابت شود و در این صورت، و نیز در صورتی که تبعه روس بشخصه به جرم متهم شود، حاکم مملکتی نباید بدون حضور مأموری از طرف سفارت یا کنسول‌گری به جرم مزبور رسیدگی و حکم دهند. و هرگاه در محل وقوع جرم، سفارت یا کنسول‌گری وجود ندارد، کارگزاران آنجا مجرم را به محلی اعزام خواهند داشت که در آنجا کنسولی یا مأموری از طرف دولت روسیه برقرار شده باشد؛ حاکم و یا قاضی محل استشهاداتی که برعلیه مولد شخص مظنون است تحصیل کرده و امضاء می‌نماید. این دو استشهاد، که به این ترتیب نوشته شده و به محل حاکمه فرستاده می‌شود نوشته معتبر دعوی محسوب خواهد بود، مگر اینکه شخص مقصر خلاف و عدم صحت آن را به طور واضح ثابت نماید. پس از اینکه کما هو حقه تقصیر شخص مجرم به ثبوت رسید و حکم صادر شدمشارّالیه به وزیر مختار یا کاردار یا کنسول روس تسلیم خواهد شد که به روسیه فرستاده شود و در آنجا موافق قوانین سیاست شود.(10)

خلاصه اینکه عهدنامه ترکمنچای صلاحیت دخالت و حضور کنسول‌های روس و نمایندگان آنان را در دعاوی مدنی و جزایی تعیین می‌نمایند:

1. دعاوی مدنی، که به موجب فصل هفتم عهدنامه سه حالت پیش‌بینی شده بود:

الف. در فرض دعوا بین اتباع روسیه، محاکم ایران صلاحیت نداشتند و فقط مأمورین کنسولی روس به حل و فصل موضوع می‌پرداختند.

ب. در دعاوی بین اتباع روس و تبعه دولت ثالث نیز علی‌الاصول محاکم ایران حق دخالت نداشتند مگر به رضایت طرفین دعوا.

ج. در مورد دعوا بین اتباع روسیه و اتباع ایران حضور کنسول روس در جریان محاکمه الزامی بود.

2. امور جزایی: طبق مقررات فصل هشتم قتل و سایر جرائم بر تکیه بین اتباع دولت روسیه در صلاحیت انحصاری وزیر مختار یا کاردار یا کنسول روس و بر اساس مقررات جزائی روسیه بود.

در مواردی که اتباع روسیه مستقیماً یا با شرکت اتباع دول دیگر متهم به ارتکاب جرمی می‌شدند رسیدگی به جرائم آنها بدون حضور کنسول و یا نماینده او امکان نداشت.

پس از اثبات جرم و صدور حکم، مجرم تسلیم مقامات روسیه شده جهت مجازات به روسیه اعزام می‌گردید.

به طوری که ملاحظه می‌شود، طبق مفاد این فصل صلاحیت تعقیب جزائی و، به‌ویژه، اجرای مجازات، که یکی از مهم‌ترین و بارزترین عناصر حق حاکمیت ملی می‌باشد. رسمأ از دولت ایران سلب و به مقامات دولت روسیه تزاری تفویض گردیده است. کنسول‌های روسیه تزاری، به موجب حقوقی که به دست آورده بودند، نه تنها در موارد خاص خود حق قضاوت را در یک کشور به ظاهر مستقل غصب کرده بودند بلکه در مواردی هم که فقط اشاره به لزوم حضور آنان در محاکم شده بود، بر خلاف مواد عهد‌نامه عملاً از حدود خود تجاوز می‌کردند و با ایجاد نوعی حق وتو در اخذ تصمیم و حق تصویب در اجرای حکم، نتیجه احکام قضایی را مطابق مصالح و امیال خود تغیر می‌دادند و به طور مستقیم در صدور رأی محاکم کارگزاری دخالت می‌کردند.(11)


استفاده کشورهای دیگر از کاپیتولاسیون

معاهده ترکمانچای موجب شد که سایر دولت‌های خارجی نیز از این فرصت استفاه کنند و امتیاز کاپیتولاسیون را به نفع اتباع خود در ایران به دست آوردند. در نتیجه توسعه روابط اقتصادی و سیاسی بین دربار قاجار و دولت‌های اروپایی و آمریکایی در نیمه دوم قرن نوزدهم، به تدریج، معاهداتی در زمینه تجارت، اقامت و دریانوردی و یا معاهدات سیاسی تحت عنوان عهدنامه مودت بین ایران و دول مزبور منعقد گردید. اغلب دول غربی کوشش کردند که فرصت این عهدنامه را غنیمت شمرده و ماده یا شرطی برای استفاده از مزایا و مصونیت‌های کاپیتولاسیون بگنجانند. این امر به دو شکل انجام شد. برخی از کشورها به طور صریح در عهدنامه خود استفاده از مزایا کاپیتولاسیون را ذکر کرده‌اند که به ترتیب عبارت‌اند از: اسپانیا، فرانسه، آمریکا، اتریش، بلژیک، یونان، ایتالیا و آلمان. گروه دوم دولت‌هایی هستند که باذکر کردن شرط دول کامله‌‌الوداد از این امتیاز بهره‌مند شدند، که عبارتند از: انگلیس، هلند، دانمارک، سوئد، نروژ، سوئیس، مکزیک، آرژانتین، شیلی، اوروگوئه و برزیل؛(12) یعنی، علاوه بر روسیه، حدود بیست کشور دیگر نیز از امتیاز کاپیتولاسیون در ایران بهره‌مند شدند.

 

پیامدها و مرزهای کاپیتولاسیون

حمایت کنسول‌ها خارجی از منافع اتباع خود در زمینه کاپیتولاسیون بسیار وسیع و قدرت اجرایی آنها نیز قابل ملاحظه بود. کنسول‌های خارجی به تدریج حمایت خود را از اتباع دولت خود به اتباع داخلی گسترش دادند. ابتدا مترجم کنسول و کارمندان و خدمه‌ای که شهروندان داخلی بودند از حمایت کنسول به موجب نامه‌ای که کنسول می‌داد بهره‌مند شدند. بعداً بعضی از اتباع دیگر داخلی به علت هم مذهب بودن یا طرف معامله بودن یا انجام دادن سایر امور کنسول، با دریافت نامه‌ها در حوزه حمایت کنسول، در مقابل مقامات انتظامی و محلی قرار گرفتند. در مراحل بعدی، کنسول‌ها به هر کس از اتباع داخلی که تقاضا می‌کرد، با شرایط سهل و در بعضی از موارد نیز در مقابل پرداخت پول، از این نوع نامه‌ها می‌دادند بدون اینکه رضایت و موافقت دول محل مأموریت کسب شود.(13) این امر باعث شد تا رجال سیاسی کشور به سوی بیگانگان سوق داده شوند و بعضی علنأ تابعیت کشور خارجی را بپذیرند تا از مزایای بیشتری برخوردار شوند.

با استفاده از کاپیتولاسیون، اشخاص به ارتکاب اعمال خلاف قانون و بست نشستن در سفارت کشور‌های دیگر ترغیب می‌شدند. تشدید اختلاف بین اتباع چند کشور برای دولت ایران ایجاد گرفتاری می‌کرد، مسائل اقتصادی را تابع خواست و منافع بیگانگان قرار می‌داد و آنها هر چه می‌خواستند به کشور وارد و یا از آن خارج می‌کردند. بر خلاف حقوق بین‌الملل، اصل حاکمیت و استقلال را متزلزل کرده به قوانین خارجی اعتبار برون مرزی می‌داد. از نظر قضایی، اتباع کشور را از حمایت کامل قضایی محروم می‌ساخت و باعث می‌شد که اقلیت‌های مذهبی و ملی اطراف کنسول‌گری کشور‌های خارجی جمع شوند. با مداخلات نمایندگان کنسولی دول صاحب این امتیاز، در حقیقت، حکومت واقعی به دست غیر ایرانی‌ها بود. صنیع‌الدوله وزیر مالیه ایران به دست یکی از اتباع روس کشته شد. اما قاتل او بدون هیچ تحقیق و محاکمه‌ای، حتی بر‌خلاف مقررات کاپیتولاسیون، به توسط روس‌ها به روسیه فرستاده شد. سید مهدی فرخ در کتاب خاطرات سیاسی خود می‌نویسد: «حکومت کنندگان واقعی ایران سفرای روس و انگلیس بودند و قنسول‌های این دو سفارت‌خانه نمایندگان جبار می‌بودند که می‌زدند و می‌سوختند و می‌کشتند و کسی را یاری مقاومت در مقابل آنها نبود.» (14)

الغاء کاپیتولاسیون

بعد از انقلاب مشروطیت، عدم رضایت و گاهی خشم مردم نسبت به کاپیتولاسیون شدت گرفت و حتی یکی از علل انقلاب مشروطیت همین مسئله بود. پس از مشروطیت، دولت ایران نظامنامه‌ای منتشر کرد به نام قانون عدلیه که در فصل اول آن آمده بود: «مطلق دعاوی و تظلماتی که در ممالک محروسه ایران طرح می‌شود، اعم از اینکه متداعیین رعیت خارجه یا داخله یا از طبقه نظام یا از صنف تجار باشند، رسیدگی و حکم قضیه بالانحصار راجع به وزارت عدلیه عظمی است...»(15) خلاصه اینکه شروع اصلاح در دادگستری بعد از انقلاب مشروطه مقدمه‌ای برای الغای کاپیتولاسیون گردید.

قبل از کودتای 1299 چند واقعه دیگر کار الغای کاپیتولاسیون را تسهیل کرد:

1. جنگ جهانی اول و تأسیس جامعه ملل و برقراری حق حاکمیت برابر برای کلیه ملل؛

2. الغاء کاپیتولاسیون در ترکیه در سال 1914؛

3. انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و الغای عهد‌نامه ترکمنچای؛

4. صدور تصویب‌نامه در کابینه صمصام‌السلطنه بختیاری.(16)

در سال 1297 ه.ش دو تصویب‌نامه در دولت صمصام‌السلطنه تصویب شد و در یکی از آنها قید گردید:

«معاهدت، مقاولات و امتیازاتی که از یکصد سال به این طرف دولت استبدادی روس و اتباع آن از ایران گرفته‌‌اند تماماً تحت فشار و جبر و زور یا به وسیله عوامل غیر مشروعه از قبیل تهدید تطمیع بر خلاف صلاح و صرفه مملکت و ملت ایران شده است و با اسناد به قانون اساسی و حق حاکمیت ایران الغاء می‌گردد.» و در تصویب‌نامه دیگر آمده: « محاکمات وزارت خارجه باید موقوف و رسیدگی به دعاوی واقعه بین اتباع خارجه واتباع ایران در محاکمات عدلیه موافق قوانین مملکتی به عمل آید.»

این زمانی است که دولت شوروی قدرت را در روسیه به دست گرفته بود، دولتی که خود با امتیازات دوره تزاری مخالف بود و پس از مذاکراتی با امضاء قرارداد 1921 (1299 ه.ش). از برخی امتیازات تحمیلی روسیه تزاری صرف‌نظر کرد، البته دولت شوروی عملاً تا سال 1306 ه.ش، که مجلس شورای ملی الغاء کاپیتولاسیون را تصویب کرد، از امتیازات آن استفاده می‌کرد.(17)

بعد از کودتای 1299 و به سلطنت رسیدن رضاخان در سال 1304، انگلیسی‌ها، که خیالشان از بابت تأسیس یک حکومت ضد کمونیستی و وابسته به خود در ایران راحت شده بود، مانعی ندید که رژیم جدید بعضی از امتیازاتی را که بیگانگان در قرن نوزدهم اخذ کرده بودند و اکنون بی‌فایده شده بود، لغو کند تا بدین وسیله به وجهه و اعتبار خود بیافزاید.(18) از جمله امتیازاتی که لغو شد کاپیتولاسیون بود که رضاشاه در ششم اردیبهشت 1306، خطاب به مستوفی‌الممالک، رئیس‌الوزرای وقت فرمان الغاء آن را صادر کرد.(19)و بالاخره مجلس شورای ملی الغاء کاپیتولاسیون را در سال 1306 ه.ش اعلام کرد و به همه دولی که از امتیاز کاپیتولاسیون استفاده می‌کردند یک سال وقت داده شد تا قراردادهای جدیدی منعقد سازند. فرانسه در قبول الغاء پیش‌قدم شد و دول دیگر هم کم‌کم تسلیم شدند.(20)

شایان ذکر است که هرچند مجلس شورای ملی بر اثر پافشاری مردمی چون شهید مدرس و همچنین اوضاع بین‌المللی سرانجام لایحه لغو کاپیتولاسیون را تصویب کرد؛ اما در تمام دوران سلطنت پهلوی حتی یک نفر اروپایی و آمریکایی به اتهام جاسوسی، تبانی در اختلال امور کشور، سوءاستفاده مالی و اجرایی، خیانت در امانت و ده‌ها نوع جرایم دیگر، در ایران مرتکب می‌شدند، بازداشت، محاکمه نشد و، به عبارت دیگر واقعیت این است که تا پیروزی انقلاب اسلامی، هیچ‌گاه کاپیتولاسیون به طور واقعی لغو نشد.(21)

 

احیاء کاپیتولاسیون

در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی آمریکا برای کمک به شوروی از جنوب وارد ایران شدند و پس از آن با قراردادهای مختلف برای آموزش ارتش ایران حضور خود را تداوم دادند. اولین دسته از نیروهای نظامی آمریکا به عنوان میسیون‌های نظامی ایران در دسامبر 1942 (آذر ماه 1321) وارد ایران می‌شوند. اینها اغلب از دسته مهندسی ارتش آمریکا بودند. بعد از اینکه مستشاران آمریکا وارد ایران شدند، قرارداد مربوط به هیئت نظامی آمریکا، مأمور بازسازی ارتش ایران، معروف به آرتمیش، در دوازدهم آبان 1321 امضا شد. قرارداد مربوط به هیأت نظامی آمریکا در ژاندارمری هم، که اختصاراً جنمیش خوانده می‌شد، در پنجم آذر 1321امضاء شد.(22)

در سال 1326 قوام سعی کرد پای آمریکا را هرچه بیشتر به ایران باز کند. به همین جهت در 26 مهر 1326 دولت ایران، با انعقاد پیمان محرمانه نظامی آمریکا، به مستشاران نظامی این کشور حق انحصاری دخالت در ارتش ایران را داد. نکته دیگر اینکه در این قراردادها مستشاران آمریکایی را از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی معاف نمودند، اما مسئله کاپیتولاسیون هنوز مطرح نیست و تا اواخر دهه 30 شمسی، حتی در دوره مصدق، مستشاران حضور داشتند و حقوقشان پرداخت می‌شد. در اوایل دهه 40 شمسی و دوره دولت دکتر اقبال، برای تجهیز ارتش دولت ایران و حضور بیش از حد مستشاران آمریکایی، برای اولین بار، مسئله مصونیت سیاسی مطرح شد. شاه، از سوی آمریکا، تحت فشار قرار گرفت تا به درجه‌داران آمریکایی، که در ارتش ایران به نام مستشار نظامی حضور داشتند، برخلاف قوانین بین‌المللی، مصونیت سیاسی اعطا شود. این فشارها در زمان عَلَم هم ادامه یافت و شاه نیز به علم فشار آورد تا قضیه حل شود.(23)

در اول آذر 1342، کندی به قتل رسید و «لیندن جانسن» ریاست جمهوری آمریکا را به عهده گرفت رئیس جمهور جدید بلافاصله طرحی را تصویب کرد که به موجب آن، ایران می‌توانست 200 میلیون دلار اسلحه و مهمات از آمریکا خریداری نماید. اما بهای موافقت جانسن با ارسال این مهمات، موافقت ایران با اعطای مصونیت سیاسی به پرسنل نظامی آمریکا و خانواده‌هایشان بود.(24)

دولت امیر اسداللّه علم، پس ز پشت سر گذاشتن واقعه 15 خرداد 1342 و انجام دادن انتخابات مجلس بیست‌ویکم، در تاریخ 13 مهر ماه 1342 تصویبنامه‌ای صادر کرد که به موجب آن، دولت هنگام تقدیم قرارداد بین‌المللی وین مربوط به مصونیت‌های دیپلوماتیک به مجلسین، ماده واحده‌ای را مبنی بر برخورداری اعضای هیئت‌های مستشاری آمریکا در ایران از امتیازات و مصونیت‌های مربوط به کارکنان اداری و فنی نمایندگی‌های دیپلوماتیک ذکر شده در قرارداد وین، به آن منضم نماید. این تصویبنامه به منظور قبول تقاضای دولت ایالات متحده‌آمریکا صادر شده بود. توضیح آنکه سفارت آمریکا در تهران، در اسفند ماه 1340 در دوران نخست‌وزیری دکتر علی امینی، طی یادداشتی به عنوان وزارت امور خارجه ایران، برخورداری اعضای هیئت‌های مستشاری آمریکایی از امتیازات و مصونیت‌های قرارداد وین را خواسته بود.(25)

عَلَم لایحه قرارداد بین‌المللی وین و ماده واحده کاپیتولاسیون را در اواخر عمر دولت خود، یعنی در 21 بهمن 1342به مجلسین ارائه نمود، تا فرصت بررسی این لایحه در زمان نخست‌وزیری او به دست نیاید و در نتیجه دفاع از این لایحه ننگین برعهده دولت بعدی، یعنی حسنعلی منصور، قرار بگیرد.(26)

 

جریان تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا

قرارداد بین‌المللی وین و ماده واحده ضمیمه آن در بهمن ماه 1342 به مجلس سنا تسلیم شد. قرارداد وین در جلسه 25 خرداد 1343به تصویب رسید؛ ولی ماده واحده را در آن جلسه مطرح نکردند. حدود شش هفته بعد که مجلس سنا در تعطیلات تابستانی بود، نخست‌وزیر جدیدحسنعلی منصور – که از اسفند 1342 جانشین علم شده بود – تشکیل یک جلسه فوفق‌العاده سنا را برای رسیدگی به لایحه تسهیل وصول مالیات‌ها و لایحه بودجه کل کشور درخواست کرد. عده‌ای از سناتورها به سفر رفته بودند؛ در نتیجه، جلسه فوق‌العاده روز سه‌شنبه سوم مرداد 1343 تنها با حضور 26 نفر از 60 سناتور و نخست‌وزیر و هیئت دولت و معاون وزارت امور خارجه، در ساعت نه و پانزده دقیقه صبح تشکیل شد. تمام روز جلسه ادامه یافت و لایحه اصلاح بودجه نزدیک ساعت یازده و نیم شب به تصویب رسید. سناتورها قصد رفتن کردند ولی رئیس مجلس سنا، مهندس شریف‌امامی، از آنها خواست که به متن نامه‌ای که از دولت رسیده بود توجه کنند. سپس متن نامه نخست‌وزیر را، که رسیدگی به دو ماده واحده مربوط به دو فقره یادداشت بین وزارت خارجه و سفارت ایالات متحده آامریکا در ایران را تقاضا کرده بود قرائت کرد و گفت: «البته مقدور هم بود که فردا جلسه فوق‌العاده تشکیل بدهیم ولی چون کار بسیار مختصری است اجازه بفرمایید الان تمامش کنیم.»(27)

متن ماده واحده به شرح زیر قرائت شد:

ماده واحده – با توجه به لایحه شماره 18-2291-57- 21 /11 /1342 دولت و ضمائم آن، که در تاریخ 21 /11 /42 به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می‌شود که رئیس و اعضاء هیئت‌های مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران که به موجب موافقت‌نامه‌ای مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می‌باشند از مصونیت‌ها و معافیت‌هایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند «واو» ماده اول قرارداد وین، که در تاریخ هجدهم آوریل 1961 مطابق بیست‌ونهم فروردین 1340 به امضاء رسیده است می‌باشد، برخوردار نماید.(28)

 

حسنعلی منصور برای طرح این لایحه تقاضای «فوریت» می‌کند و در جلسه سنا می‌گوید: «... استدعای فوریت می‌کنم برای اینکه بشود امشب، چون یک مطلب کاملاً ساده و عادی است، تصویب بشود.»(29)

سناتور‌ها ابتدا با قیام و قعود به فوریت لایحه رأی دادند و پس از بحث کوتاهی، که کمتر از نیم ساعت طول کشید، ماده واحده را در ساعت 12 شب در حالت خواب و بیداری تصویب کردند و لایحه برای تصویب به مجلس شورای ملی ارسال شد.(30) در آن ساعت نزدیک به نیمه شب، برای سناتورهای فرتوت که، به گفته شاهدان عینی، در شرایط معمولی هم در جلسات سنا به خواب می‌رفتند، آگاهی از آنچه تصویب شد بعید به نظر می‌رسید.(31)

در جلس سنا تنها سؤالی که شد این بود که سناتور عیسی صدیق گفت چون معافیت بند «واو» ماده اول قرداد وین متبادر به ذهن نیست، خوب است توضیحی بدهند. احمد میرفندرسکی معاون وزارت امور خارجه، که در کنار نخست‌وزیر، دفاع از لایحه را بر عهده داشت، توضیح داد: «پس از اینکه زیاد برای این موضوع فکر کردیم و مشاوره کردیم با دستگاه‌های مختلف مملکت به این نتیجه رسیدیم که اعطای این مصونیت‌ها و این مزایا ضرری برای دولت شاهنشاهی ندارد و معافیت مالیاتی است که از حقوق آنان مالیات گرفته نشود و یا برای مسکن و تغذیه معافیت داشته باشند، مهم نیست... این مستلزم همکاری است که ما با دولت آمریکا داریم و اگر فرض بفرمایید که ما این را به دولت دیگری بدهیم، این صحیح نیست....»(32)

پس از این تحریفات، که کاپیتولاسیون رادر حد معافیت مالیاتی معرفی می‌کنند، طبیعی است که سناتور مذکور که مکلف بود قانع شود، این اظهار نماینده دولت را پذیرفت و قانع شد؛ حال آنکه اگر چنین تکلیفی نداشت، می‌توانست از یک منشی بخواهد که از دفتر سنا متن قرارداد وین را برایش بیاورند و بایک نگاه بر مواد آن، دریابد که به آنها خلاف می‌گویند(33) و این معافیت‌ها در اصل کاپیتولاسیون دوم است.

بعد از توضیحات و، به عبارت بهتر، تحریفات نماینده دولت، رأی‌گیری به عمل آمد و در ساعت 12 شب کاپیتولاسیون به تصویب رسید. پس از جلسه بعضی از سناتور‌ها نارضایتی خود را از این لایحه به صورت شفاهی  ابراز داشتند، اما هیچ یک جرئت مخالفت علنی با این لایحه را در هنگام طرح آن نداشتند.(34)

 

تصویب در مجلس شورای ملی

مجلس دوره بیست‌ویکم، که نخستین ثمره «انقلاب سفید شاه» بود، چشم و گوش به فرمان شاه داشت. به همین جهت در مورد این قرارداد نیز آگاهی از، به اصطلاح، «منویات ملوکانه» مورد حاجت مبرم وکلا بود. حسنعلی منصور با ارتباط نزدیکی که با آمریکایی‌ها داشت درصدد بود با اعمال قدرت در تصویب این قرارداد موقعیت خود را تثبیت کند.(35)

دوره 21 مجلس شورا، که پس از تصویب انقلاب سفید شروع به کار کرده بود،‌ جمعاً 188 نماینده داشت. حزب ایران نوین، که نقش اکثریت را ایفا می‌نمود، نزدیک به 140 نماینده داشت. حزب مردم نقش اقلیت را به عهده داشت و چند نفر نیز به عنوان نمایندگان منفرد در مجلس حضور داشتند. درصد نمایندگان دانشگاه دیده در این مجلس قریب به 62 درصد اعضا می‌رسید که بیشترین رقم در تاریخ سیاسی ایران تا آن زمان بود.(36)

در مجلس شورای ملی نیز نحوه کار عادی نبود. مجلس که در تعطیلات تابستانی به سر می‌برد،‌ فردای روز تصویب لایحه در سنا، به تقاضای دولت جلسه فوق‌العاده تشکیل داد و فوریت لایحه را تصویب کرد. شور نهایی در جلسه سه‌شنبه 21 مهر ماه 1343 انجام گرفت.(37) جلسه روز 21 مهر در ساعت 8 صبح آغاز به کار کرد، تا ساعت 5 بعد‌از ظهر به کار خود ادامه داد و حتی برای صرف ناهار تعطیل نشد؛ زیرا مقامات دولت فکر می‌کردند اگر جلسه حتی برای یک ساعت متوقف شود ممکن است عده‌ای از نمایندگان از مجلس خارج شوند و جلسه از رسمیت خارج شود چون در آن روز 52 نفر، از 188 نماینده، غایب بودند که اکثرشان، غیبت غیر موجه داشتند.

عبدالله ریاضی رئیس مجلس نیز پنج روز قبل از طرح لایحه در جلسه علنی به بهانه معالجه عازم آمریکا شده بود و ریاست جلسه با معاون او، دکتر حسین خطیبی بود. تنها کمتر از 15 نفر از نمایندگان جرئت صحبت در مخالفت با لایحه را به خود دادند که آنها نیز حرف‌های خود را پس گرفتند.(38) اما جالب این است که حتی نمایندگان سر به راه و دست‌چین پهلوی به دشواری به لایحه رأی دادند و اخذ رأی به شکل مخفی و با ورقه انجام شد و از 136 رأی، لایحه با 74 رأی موافق و 61 رأی مخالف تصویب شد.(39) و بنابر گزارش کاردار سفارت آمریکا، که به واشنگتن نوشته است، ده نفر از نمایندگان حزب ایران نوین به علت رأی مخالفی که داده بودند از حزب اخراج شدند.(40)

مزایا و مصونیت‌هایی که داده شد

مصونیت‌های اعطا شده به نظامیان آمریکایی موضوع مواد 29 تا 36 قرارداد وین است که اهم آنها به این شرح می‌باشد:

الف. شخص مأمور سیاسی مصون از تعرض است و نمی‌توان او را به هیچ عنوان توقیف یا بازداشت کرد.(ماده 29)

ب. محل اقامت خصوصی مأمور سیاسی مانند اماکن سیاسی مصون از تعرض و مورد حمایت خواهد بود. اسناد و مکاتبات و همچنین اموال او مصون خواهد بود.(ماده 30)

ج. مأمور سیاسی، در کشور پذیرنده، از مصونیت تعقیب جزائی برخوردار است و از مصونیت دعاوی مدنی و اداری نیز بهره‌مند خواهد بود.(ماده 31)

د. معافیت‌های مالیاتی و گمرکی و ...(ماده 34 و 36)

در ابتدا ، بحث این بوده که مستشاران نظامی آمریکا صاحب این مصونیت‌ها گردند؛ اما در آخرین یادداشت سفارت کبرای آمریکا تفسیر عجیب و غریبی به دولت ایران تحمیل کرده‌اند و عجیب‌تر اینکه به همان صورت هم در مجلس تصویب شده است و عملاً مصونیت‌هایی فراتر از قرارداد وین به آمریکایی‌ها داده شد. در یادداشت سفارت آمریکا، که به لایحه ضمیمه شد، آمده است: «به نظر این سفارت، هیئت‌های مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران شامل است بر تکیه کارمندان نظامی یا مستخدمین غیر نظامی وزارت دفاع و خانواده‌های ایشان... که در ایران مسکن دارند.»؛ یعنی با این تفسیر، هر کسی را که آمریکا خواست به ایران وارد کند، چه مستشار باشد و چه نباشد، می‌تواند از این مصونیت‌ها و مزایا استفاده کند. غالب این اتباع آمریکایی معاف شده، هر سال چندین نوبت کالاهایی را به ایران وارد می‌کردند و، تحت عنوان مصونیت، حقوق گمرکی پرداخت نمی‌‌کردند. بسیاری از کالاهای ممنوع‌الورود به وسیله این افراد به کشور وارد می‌شد. فراوانی سیگار آمریکایی و مشروبات الکلی و دهها نوع کالای دیگر در سال‌هایی که این مصونیت‌ها قابل اجرا بود مفاسد عظیمی را به بار آورد.(41)


مخالفت امام خمینی در برابر کاپیتولاسیون

رژیم شاه، که از عکس‌العمل مردم در برابر این ننگ بزرگ به شدت نگران‌ بود، تلاش کرد تا مردم را بی‌خبر نگه‌دارد. خبر تصویب لایحه در مجلس سنا که مطلقاً منتشر نشد و از انتشار مذاکرات مجلس شورای ملی نیز جلوگیری کردند. روزنامه رسمی هم، که همیشه عین مذاکرات را درج می‌کند، چند روز به بهانه «نقص فنی چاپ‌خانه» انتشار نیافت.(42) اما هنوز چند روزی از احیا و تصویب رژیم کاپیتولاسیون نگذشته بود که مجله داخلی مجلس، متن سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای میان نمایندگان و رئیس دولت (حسنعلی منصور) در این زمینه را در برداشت، به دست حضرت امام خمینی رسید. و ایشان در‌یافت که رژیم شاه بار دیگر چه ضربه خانمان‌سوزی بر پایه استقلال ایران زده و چه خیانت بزرگی به ملت شریف و آزادی این کشور کرده است.(43)

امام خمینی، به منظور افشای این خیانت، تصمیم گرفتند که طی ایراد نطقی مضار این عمل رژیم رابه اطلاع برسانند. ایشان، برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستان‌ها، پیک‌هایی همراه با نامه به اطراف کشور روانه نمودند و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفت‌و‌گو نشستند. به تدریج تعداد کثیری از مرد وارد قم شدند تا شاهد سخنرانی امام باشند.(44)

رژیم شاه برای جلوگیری از این سخنرانی نماینده‌ای به قم اعزام کرد؛ اما او نتوانست با امام دیدار کند، و به ناچار تقاضای ملاقات با فرزند امام، آقا مصطفی،‌ را نمود و طی دیداری به ایشان اظهار داشت:

آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم با تمام قدرت فعالیت می‌کند و پول می‌ریزد. و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناک‌تر از حمله به شخص اول مملکت است آیت‌الله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس‌العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هرچه بگویند – حتی حمله به شخص شاه – چندان مهم نیست.(45)

حضرت امام خمینی هرگز به این تهدیدها توجهی نکردند. با فرارسیدن روز چهارم آبان 1343 مصادف با 20 جمادی‌الثانی، روز میلاد باشکوه بانوی انقلابی اسلام حضرت فاطمه سلام‌الله علیها، شهرستان قم از توده‌های انبوهی،‌ که از سراسر ایران آمده بودند، انباشته شده بود. منزل امام، کوچه‌های اطراف و باغ اناری که در مجاور منزل ایشان است از جمعیت موج می‌زد.(46) امام خمینی این سخنرانی را، با آنکه در روز تولد حضرت زهرا سلام‌الله علیها ایراد شد، با آیه «استرجاع» (انا‌لله و ان الیه راجعون) شروع کردند. جیمز بیل، محقق آمریکایی می‌گوید: «این سخنرانی پرشور یکی از مهم‌ترین و تحریک‌کننده‌ترین بیانات سیاسی ایراد شده در ایران در این قرن می‌باشد....»(47) امام خمینی در بخش‌هایی از سخنرانی خود چنین فرمودند:

 

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

پایمالی استقلال و عظمت ایران با احیای کاپیتولاسیون

انا‌لله و انا الیه راجعون. من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده (گریه حضار) ناراحت هستم،‌قلبم در فشار است، با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید (گریه شدید حضار). ایران دیگر عید ندارد؛ (گریه حضار) عید ایران را عزا کرده‌اند (گریه حضار) عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته‌جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من جای اینها بودم این چراغانی‌ها را منع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر سربازها بزنند،‌ بالای سر خانه‌ها بزنند، ‌چادر سیاه بالاببرند. عزت ما پایکوب شد،‌ عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی در مجلس بردند در آن قانون اولاً ما را ماحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند،‌ پلیس ایران حق ندارد محاکمه کند! بازپرسی کند! باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا ارباب‌ها تکلیف را معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت دولت حاضر این تصویب‌نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفس‌شان در نیامد. در این چند روز این تصویب‌نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت‌هایی کردند، مخالفت‌هایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت‌هایی کردند، صحبت‌هایی کردند، لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند. دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگ‌های آمریکا پست‌تر کردند، اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌ترین مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از آمریکا. آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد این جور است). بعد از سه چهار روز، وام دویست میلیونی، دویست میلیون دلاری تقاضا کردند. دولت تصویب کرد که در ظرف 5 سال مبلغ مزبور را به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال، سیصد میلیون بگیرند. می‌فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری 8 تومان در عرض 5 سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام و در عرض 10 سال 300 میلیون، آن طور که حساب کردند، 300 میلیون دلار از ایران بگیرند، یعنی 100 میلیون دلار، یعنی 800 میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند. مع‌ذلک ایران خودش را فروخت برای این دلارها. ایران [و] استقلال ما را فروخت، ما را جزء [جزو] دوَل مستمعره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست‌تر از وحشی‌ها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون دلار پس بدهند. ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطلب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟

 

کاپیتولاسیون مخالف رأی ملت است

سایر ممالک خیال می‌کنند که ملت ایران است، این ملت ایران است که این قدر خودش را پست کرده است؛ نمی‌دانند این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مجلس است که هیچ ارتباطی به ملت ندارد، این مجلس سرنیزه است. این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد!؟ ملت ایران به اینها رأی ندادند، علمای طراز اول، مراجع، بسیاری‌شان تحریم کردند انتخابات را؛ ملت تبعیت کرد از اینها، رأی نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد در این کرسی نشاند.


نفوذ روحانی مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت

در یکی از کتاب‌های تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه‌های ما تعلیم می‌شود، این است که بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این ملت فمید است. رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند. همین طور است؛ اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این ملت اسیر انگلیسی یک وقت باشد، اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را، نمی‌گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که اینها سر خود یک همچنین قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این هرج و مرجی که در بیت‌المال هست، بشود، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که هر دولتی هر کاری می‌خواهد انجام بدهد ولو صددرصد بر ضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که مجلس به این صورت مبتذل درآید. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که دختر و پسر با هم، در آغوش هم، کشتی بگیرند، چنان که در شیراز شده است. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که دخترهای معصوم مردم زیردست جوان‌ها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که زن‌ها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زن‌ها ببرند و فساد راه بیندازند. اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می‌زنند، توی دهن این مجلس می‌زنند، و وکلا را از مجلس بیرون می‌کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی‌تواند بشود یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی که حکومت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارند یک دست‌نشنده آمریکایی این غلط‌ها را بکند؛ بیرونش می‌کنند از ایران. نفوذ اینها، نفوذ روحانی مضر به حال ملت است؟ نخیر، مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائن‌هاست نه مضر به حال ملت. شما دیدید با نفوذ روحانی نمی‌توانید هر کاری را انجام دهید، هر غلطی را بکنید، می‌خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه‌سازی‌ها می‌توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی‌توانید؛ این خواب باید در مرگ برای شما حاصل شود، نمی‌توانید همچو کاری انجام دهید، روحانیون با هم هستند. من به تمام روحانیون تعظیم می‌کنم، دست تمام روحانیون را می‌بوسم؛ آن روز اگر دست مراجع را می‌بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می‌بوسم (گریه حضار). من امروز دست بقال را هم می‌بوسم (گریه شدید حضار).


اعلام خطر به کلیه اقشار ملت

آقا، من اعلام خطر می‌کنم، ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای بازرگانان، من اعلام خطر می‌کنم! ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‌کنم! ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم! خطردار است، معلوم می‌شود زیر پرده‌ها چیزی است و ما نمی‌دانیم، در مجلس گفتند نگذارید پرده‌ها بالا برود؛ معلوم می‌شود برای ما خواب‌ها دیده‌اند. از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی‌دانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می‌خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می‌آورد؟ این ملت فقیر ده سال 100 میلیون دلار، 800 میلیون تومان نفع پول آمریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشد برای یک همچو کاری؟!

نظامیان آمریکایی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت [در] اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می‌کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می‌زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از ارباب‌ها بالاترشان می‌کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می‌کنید. اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می‌کنند شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما [در] اشغال آمریکایی است پس بگویید؛‌ پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت. چه می‌خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می‌گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرم، این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است. این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که به ادعا می‌گوید ما،‌ ما، هی ما، از انقلاب سفید آمده‌ایم. آقا کو این انقلاب سفید؟! پدر مردم را درآوردند. آقا، من معطلم. خدا می‌داند که من رنج می‌برم،من معطلماز این دهات، من معطلم از این شهرستان‌های دورافتاده، از این قم بدبخت، من معطلم از گرسنگی خوردن مردم، از وضعیت زراعت مردم.

سکوت در مقابل ابرقدرت‌ها از معاصی کبیره است

آقا فکری بکنید برای این مملکت، فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید!! البته دلار نوکری هم هست، دلارها را شما می‌خواهید استفاده کنید نوکریش را ما بکنیم. اگر ما زیر اتومبیل رفتیم کسی حق ندارد به آمریکایی‌ها بگوید بالای چشمت ابروست لکن شماها استفاده‌اش را بکنید، مطلب اینطور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند (گریه شدید حضار).


به داد اسلام برسید

ای سران اسلام، به داد اسلام برسید! ای علمای نجف، به داد اسلام برسید! ای علمای قم، به داد اسلام برسید! رفت اسلام (گریه شدید حاضرین در مجلس) ای ملل اسلام!، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی!، ای شاه، به داد خودت برس! به داد همه ما برسید‍! ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر؛ همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.

 

امروز دولت آمریکا منفور‌ترین دولت در نظر ماست

اما امروز سرو کار ما با این خبیث‌هاست با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچنین ظلمی به دولت اسلامی کرده است؛ امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است. دولت آمریکا بداند این مطلب را؛ ضایع کردند او را در ایران، خراب کردند او را در ایران.

ما را به آمریکا فروختند

برای مستشارها مصونیت می‌گیرید؟ بیچاره وکلا داد زدند «آقا از این دوست‌های ما بخواهید به ما اینقدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، ما را به صورت مستعمره در نیاورید» کسی گوش نداد به اینها. از پیمان وین یک ماده را اصلاً ذکر نکرده‌اند؛ ماده 32 ذکر نشده است. من نمی‌دانم آن ماده چه است، من که نمی‌دانم؛ رئیس مجلس هم نمی‌داند،وکلا هم نمی‌دانند؛ نمی‌دانند که قبول کردند طرح را. طرح را قبول کردند، طرح را امضاء کردند، تصویب کردند؛ اما عده‌ای اقرار کردند که ما اصلاً نمی‌دانیم چیست (آنها هم لابد امضاء نکرده باشند) آن عده دیگر بدتر از آنها بودند، یک عده جهال‌اند اینها.

رجال سیاسی ما، صاحب منصب‌های بزرگ ما، رجال سیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می‌گذارند. الآن در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطن‌خواه باشند چیزی نیست، در دست آنها چیزی نیست. ارتش هم بداند یکی‌تان را بعد از دیگری کنار می‌گذارند. دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز آمریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟ یک آشپز آمریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران. دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می‌کردم، اگر من نظامی بودم استعفا می‌کردم؛ من این ننگ را قبول نمی‌کردم، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می‌کردم.


قطع نفوذ روحانی قطع ید رسول‌الله است

باید نفوذ ایرانی‌ها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای آمریکایی، برای مکانیک‌های آمریکایی، برای اداری آمریکایی، داری و فنی، مأمورین، کارمندان اداری، کارمندان فنی برای خانواده‌هایشان مصونیت باشد؛ لکن آقای قاضی در حبس باشند! آقای اسلامی را با دستبند ببرند این‌ور و آن‌ور! این خدمت‌گذارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند،‌ وعاظ اسلام در حبس باشند؟ طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند برای اینکه اینها طرفدار روحانیت هستند؟ خودشان یا روحانی‌اند یا طرفدار روحانی. این را در تاریخ ایران دست مردم دادند، اینها، سند دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیون بشود! یعنی که رفاه حال ملت در این است که قطع ید رسول‌الله... از این ملت بشود؟! روحانیون خودشان چیزی نیستند که؛ روحانیون هر چه دارند از رسول‌الله است، باید قطع ید رسول‌الله از این ملت بشود اینها این را می‌خواهند، این را می‌خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر کاری اینجا بکند، تا آمریکا با دل راحت هر کاری می‌خواهد بکند.


تمام گرفتاری‌های ما از آمریکاست‌

آقا، تمام گرفتاری‌های ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری‌های ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزراءهم از آمریکا هستند، همه تعیین آنهاست؛ اگر نیستند چرا نمی‌ایستند در مقابل،‌داد بزنند؟

روحانیت سدی در مقابل مطامع استعمارگران

من الان حافظه‌ام درست نیست، نمی‌توانم بفهمم مطلب را خوب. الان در حال انقلاب هستم؛ در یک مجلس از مجالس سابق، که مرحوم مدرس، مرحوم آسیدحسن مدرس، در آن مجلس بود، التیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهیم (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا که قزوین ظاهراً بوده است می‌آییم به تهران و تهران را می‌گیریم. دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کند. یکی از مورخین، مورخین آمریکایی، می‌نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: آقایان، اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم، رد کرد،‌ مجلس به واسطه مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند. روحانی این است؛ یک روحانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، پیشنهاد اولتیماتومش را یک روحانی ضعیف، یک مشت استخوان رد کرد. امروز هم باید روحانی نباشد، برای همین قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند، من چه بگویم؟

 

بر ملت است که فریاد بزند چرا ما را فروختید

اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است که من با این حالم، با این سینه‌ام، با این وضعم نمی‌توانم عرضه بکنم‌. نمی‌توانم مطالب را به آن مقداری که می‌دانم به عرض شما برسانم؛ لکن شما موظف‌اید به رفقایتان بگوید، آقایان موظف‌اند ملت را آگاه کنند، علماء موظف‌اند ملت را آگاه کنند، ملت موظف است که در این امر صدا در بیاورد، با آرامش عرض برساند، به مجلس اعتراض کند، به دولت اعتراض کند که چرا یک چنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم!؟

 

دولت و مجلس غیر قانونی و خائن به اسلام و ملتند

شما که وکیل ما نیستید؛ وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت، خود‌ به خود، از وکالت بیرون می‌روید. این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما، خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد، وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند، این پیرمردها، وکلای مجلس شورا آنهایی که رأی دادند خیانت کردند به این مملکت. آنها وکیل نیستند، دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند. اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزول‌اند؛ تمام تصویب‌نامه‌هایی که تا حالا نوشته‌ا‌ند تمامش غلط است. از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون. قانون را اگر قبول دارند به حسب نص، به حسب نص قانون، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس، قانون هیچی نیست. کدام مجتهد نظارت می‌کند الان؟ اگر پنج تا ملا تو این مجلس بود، اگر یک ملا تو این مجلس بود تو دهن اینها می‌زد، نمی‌گذاشت این کار بشود. من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند، این حرف دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نرختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین من مخالف‌ام سرجای خود بنشینید و آن همه تملق بگویید!؟ مخالف این است؟ باید هیاهو کنید. باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب؛ به صرف اینکه من مخالف‌ام درست می‌شود؟! دیدید که می‌گذرد، پس نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانون را که در مجلس واقع شد قانون نمی‌دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی‌دانیم. ما این دولت را دولت نمی دانیم؛ اینها خائن‌اند به مملکت ایران، خائن‌اند.

خداوندا، امور مسلمین را اصلاح کن. خداوندا، دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. خدایا، اشخاصی که خیانت می‌کنند به این آب و ملک، خیانت می‌کنند به اسلام، خیانت می‌کنند به قرآن، آنها را نابود کن.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

 

اعلامیه امام خمینی علیه احیای کاپیتولاسیون

حضرت امام خمینی علاوه بر ایراد نطق انقلابی و حماسه آفرین، اعلامیه‌ای ژرف، غنی و روشنی بخش نیز در مخالفت با احیای رژیم کاپیتولاسیون صادر کردند و مسئولیت همه طبقات و اقشار را در برابر این رهاورد جدید و نو‌ظهور «انقلاب سفید» مشخص و روشن کرده از عموم ملت ایران خواستند از مناقشات جزئی خود صرف‌نظر کرده در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. این اعلامیه تاریخی به دو گونه مختلف در تهران و اصفهان با تعداد بسیار زیادی به چاپ رسید و با شیوه‌ای ویژه و بی‌سابقه در سراسر کشور پخش شد. بیش از 40 هزار نسخه از این اعلامیه فقط در تهران در زمانی کمتر از ده دقیقه پخش شد.(48)

 

همراهی علما و مردم با حضرت امام خمینی

با طنین آوای انقلابی امام خمینی در فضای اختناق‌بار ایران و انعکاس و انتشار نطق تاریخی و اعلامیه افشاگرانه ایشان در میان مردم، موج جدیدی از خشم و نفرت بر ضد شاه و رژیم مزدور او در سراسر ایران را فرا گرفت. علما و روحانیون شهرستان‌ها با پشتیبانی و همراهی مردم طی تلگراف‌ها، نامه‌ها و طومار‌ها الغاء کاپیتولاسیون را خواستار شدند. سیل تلگرام و نامه‌های اعتراض آمیز به سوی هیئت حاکمه سرازیر گردید.(49) جالب اینکه در چهارم آبان 1343، همزمان با سخنرانی امام خمینی، شاه در مراسمی در کاخ مرمر نمایندگان مجلس را به شدت سرزنش کرد و از اینکه برخی نمایندگان به لایحه کاپیتولاسیون رأی نداده بودند ناراحت بود و گفت که کار‌ها باید با همان سرعت و کار‌آیی دورانی که مجلس نبود اداره شود [!](50)

 

پاسخ حسنعلی منصور

به دنبال بازتاب وسیع سخنان امام خمینی، حسنعلی منصور به منظور توجیه این خیانت به مجلس سنا شتافت و در آنجا طی یک سخنرانی سعی کرد که خیانت خود را به عنوان خدمت جلوه دهد و سعی کرد که به دروغ این مصونیت را کمتر از آنچه که تصویب شده بود نشان دهد و سه مورد را متذکر شد: اول اینکه مصونیت شامل اعمال خارج از حین انجام وظیفه نمی‌گردد؛ دوم اینکه خانواده و بستگان مستشاران تحت پوشش مصونیت قرار نمی‌گیرند؛ سوم اینکه کارمندان غیر‌فنی عضو هیئت مستشاری نیز از مصونیت برخوردار نخواهند شد. جالب اینکه این صحبت‌های منصور مورد اعتراض آمرییکاییان قرار گرفت.(51)

 

تبعید حضرت امام به ترکیه

شامگاه دوازدهم آبان ماه 1343 صدها کماندو و چترباز مسلح خانه امام خمینی در قم را محاصره کرده از بام و دیوار ‌وارد منزل و جهت دستگیری ایشان به جست‌وجو و ضرب و شتم خدام منزل پرداختند. حضرت امام خود از منزل خارج شدند و به محض اینکه وارد کوچه شدند کماندوهای شاه ایشان را محاصره کرده سوار ماشین نمودند و با شتاب به سمت تهران حرکت کردند. مستقیماً وارد فرودگاه مهر‌آباد شدند. حضرت امام را در صبح روز 13 آبان سوار بر هواپیمایی نظامی کرده به ترکیه تبعید نمودند.(52)

صبح همان روز شهر قم به اشغال نظامیان شاه درآمد تا از هرگونه قیام مردمی در مخالفت با تبعید امام خمینی ممانعت به عمل آید. در همین روز، کماندوهای شاه حاج آقا‌ مصطفی، فرزند امام، را دستگیر کردند و به زندان قزل قلعه تهران فرستادند. رژیم شاه از وضعیت حضرت امام به مردم خبری نمی‌داد. مردم و علما در تلگرافات و اعلامیه‌هایی حمایت خود را از امام خمینی اعلام کرده خواستار اطلاع از وضعیت ایشان شدند تا اینکه بالاخره موافقت کردند. نماینده‌ای از طرف مقامات روحانی به ترکیه رفته با ایشان ملاقات به عمل آورد. بعد، داماد آقای خوانساری به اسلامبول رفت و در حضور مأمورین ساواک چند مرتبه با حضرت امام ملاقات کرد.(53)

برخی نمایندگان قلابی و مسلوب الاراده مجلسین و همچنین برخی از روزنامه‌ها، از جمله پست تهران و فاتح کرمان به ساحت مقدس امام خمینی زبان به اهانت و بدگویی گشودند که موجب اعتراض مردم وعلما شد و درگیری‌هایی نیز ایجاد شد و دفتر روزنامه فاتح به دست مردم به آتش کشیده شد. مأمورین رژیم شاه برخی از مغازه‌ها را به بهانه اینکه صاحبان آنها در اعتصاب و اعتراض دست داشته‌اند، غارت کردند.(54) عده‌ای نیز روحانیون مبارز و عده زیادی از بازاری‌های مبارز و جوانان دانشگاهی نیز که در تعطیل شدن بازار و برپا شدن تظاهرات اعتراض‌آمیز در مورد تبعید غیر‌قانونی امام خمینی فعالیت چشم‌گیری داشتند بازداشت شدند. رژیم شاه، به منظور منحرف ساختن افکار توده‌های خشمگین ایران در مورد احیای کاپیتولاسیون و تبعید امام، قیمت نفت را بالا برد تا توده‌های محروم ایران بیش از پیش تحت فشار قرار بگیرند.(55)

 

افزایش اعتراضات مردم و روحانیون

اما، به رغم این فشار‌های رژیم هر روز به دامنه اعتراضات افزوده می‌شد. سیل اعتراض مردم با فرستادن تلگراف، نامه و طومار به دربار، کاخ نخست‌وزیری، سفارت ترکیه و سفارت‌خانه‌های کشور‌های اسلامی در ایران سرازیر شد. دانشجویان ایرانی مقیم خارج نیز با ملت ایران هم‌صدا شده اعتراضاتی انجام دادند. طلاب علوم اسلامی هر شب دعای توسلی در مسجد بالاسر حضرت معصومه، که محل تمرکز و تجمع زائرین است، ترتیب می‌دادند و در پایان برای بازگشت امام دعا می‌کردند، در مجالس مختلف به افشاگری می‌پرداختند. برای اولین بار روحانیون مبارز حوزه علمیه قم دست به تظاهرات خیابانی زدند و شعار‌هایی در حمایت از امام خمینی سر دادند. در تهران میتینگ‌های باشکوهی در تاریخ بیست‌ویکم آذر 43 از طرف بازاری‌های مبارز در مسجد سید عزیز‌الله و مسجد صاحب‌الزمان برگزار شد که منجر به تظاهرات خیابانی و زد و خورد مردم با پلیس گردید.(56)

طلاب، فضلا و مدرسین قم به شیوه‌های مختلف با عوامل رژیم برخورد داشتند: انتشار مخفیانه هفته‌نامه بعثت و بعد انتقام و اعلامیه‌ها و اخبار جهت آگاهی مردم، کوشش در آشکار کردن دست‌گیری روحانیون که ساواک سعی می‌کرد در اختفا باشد، پاسخ به اتهامات جراید دولتی، مسافرت به شهر‌های مختلف و رساندن پیام مردم و...

در پی این اعتراضات گسترده، رژیم شاه مجبور شد حاج آقا مصطفی را پس از 57 روز زندانی بودن آزاد کند؛ اما پس از پنج روز ایشان را در قم دست‌گیر نمودند و به ترکیه تبعید کردند.(57)

 

اجرای لایحه کاپیتولاسیون

پس از اعتراض حضرت امام به کاپیتولاسیون، منصور در مجلس سنا سخنرانی کرد و در ظاهر از حیطه لایحه کاست. این مسئله مورد اعتراض آمریکایی‌ها قرار گرفت و، با فشار بر شاه و منصور خواستار گسترش حیطه لایحه و اجرای زودتر آن شدند. سر‌انجام، در نوزدهم آبان 1343، که حضرت امام در تبعید بودند و مردم داغدار فراق ایشان، منصور در مجلس شورای ملی مخالفت‌های انجام شده با کاپیتولاسیون را محکوم کرد و با اشاره به یاد‌داشت‌های مبادله شده میان ایران و آمریکا، اشتباهات خود را در مجلس سنا تصحیح نمود و خواسته‌های نامشروع آمریکا را در مورد گسترش حیطه لایحه مورد تأیید قرار داد به طوری که عملاً هر آمریکایی حاضر در ایران می‌توانست از امتیاز مصونیت بهره‌مند گردد. نمایندگان که در مخالفت با لایحه صحبت کرده بودند طی نطق‌هایی در 14 آبان مخالفت‌های خود را پس گرفته‌ از لایحه تمجید نمودند.(58) سرانجام، در نتیجه اصرار مقامات آمریکایی، کارت‌های مصونیت صادر شد و در اختیار آمریکاییان قرار گرفت.(59)

 

پاداش خیانت منصور

با توجه به خشم و نفرتی که بر اثر احیای کاپیتولاسیون در میان مردم به وجود آمده بود و با تبعید امام خمینی و دستگیری‌های گسترده‌ای که رژیم شاه به راه انداخته بود و هر روز تعداد زیادی از علما و مردم را به زندان می‌فرستاد این نفرت چندین برابر شده بود. قابل پیش‌بینی بود که این خشم و نفرت گریبان رژیم شاه را خواهد گرفت. سرانجام، در یکم بهمن 1343، حسنعلی منصور (احیاگر کاپیتولاسیون) به دست یک جوان مذهبی به نام «محمد بخارایی» در جلوی در ورودی مجلس شورای ملی (محل احیای کاپیتولاسیون) اعدام انقلابی گردید. به علت همزمان بودن این واقعه با برگزاری مراسم دومین سالگرد انقلاب سفید و کاستن از عظمت آن، رژیم شاه در بتدا، خبر مرگ منصور را از رسانه‌های گروهی مخفی داشت و بعد از ششم بهمن، خبر هلاکت او را به اطلاع عموم رساند.(60)

هنوز سه ماه از اعدام انقلابی منصور نگذشته بود که صدای رگبار مسلسل کاخ مرمر را به لرزه در آورد. ساعت 9 صبح روز 21 فروردین 1344، یکی از نگهبانان کاخ مرمر به نام رضا شمس‌آبادی به طرف شاه تیراندازی نمود؛ ولی قبل از اینکه موفق شود شاه را به هلاکت رساند،‌ به دست دو درجه‌دار گارد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. این حادثه انعکاسیاز نارضایتی شدید و اوضاع قابل انفجار در ایران بود.(61)


اولین مصونیت

هنوز دو ماه از تبادل یادداشت‌های مربوط به احیای کاپیتولاسیون نگذشته بود که اولین سوء‌استفاده از مصونیت پیش آمد. در تاریخ دوازدهم اسفند 1343 یک درجه‌دار آمریکایی با دختر جوانی تصادف کرد و این ختر فوت کرد. سفارت آمریکا یادداشتی رابه وزارت امور خارجه ارسال کرد و در مورد درجه‌دار آمریکایی چنین نوشت: «ایشان طبق ماده 37 کنوانسیون وین... از امتیازات و مصونیت‌های سیاسی... برخوردار می‌باشد.»(62)

جالب این است که فرمانده مستشاران آمریکایی خواستار محاکمه این درجه‌دار از سوی مقامات نظامی آمریکا در ترکیه می‌شود ولی این درخواست مورد موافقت قرار نمی‌گیرد.

او در این تصادف آنقدر بی‌مبالات و مسامحه‌کار تشخیص که باید در یک دادگاه نظامی محاکمه شود... برداشت ما این است که ژنرال هریک تمایلی برای موافقت با این درخواست از خود نشان نداد.(63)

 

انتقال حضرت امام به نجف اشرف

در پی اعتراضات وسیع مردم، بنابر توصیه آمریکا شاه برای آرام کردن مردم و برقراری ثبات سیاسی، طرح انتقال امام از ترکیه به عراق را تنظیم می‌کند. دولت عراق با شروطی می‌پذیرد و امام با فرزندش حاج آقا مصطفی از ترکیه وارد نجف می‌شود.اگر چه با انتشار این خبر مردم تا حدودی خوشحال شدند. اما اقامت امام در نجف آنها را قانع نمی‌کرد و از شاه در نتیجه این اقدامش راضی نشدند.(64)

 

تسرّی مصونیت‌ها به غیر آمریکاییان

پس از گذشت چند سال از احیای کاپیتولاسیون و اعزام تعداد بسیار زیادی از مستشاران آمریکایی به ایران، مقامات آمریکایی نه تنها این مصونیت‌ها را به بستگان غیرآمریکایی مستشاران تسرّی دادند، بلکه حتی تصمیم گرفتند به نیروهای غیرآمریکایی خود نیز این مصونیت دده شود. نکته تأسف‌بار این است که مقامات وزارت خارجه درایران نه تنها به این گستاخی اعتراضی ننمودند بلکه خواسته‌های غیرقانونی آنها را به هر صورت برآورده می‌ساختند.(65) در سال‌های پایانی عمر رژیم شاه، بر اساس یک قرارداد نظامی با انگلستان حتی برخی از مستشاران انگلیسی نیز از مصونیت برخوردار شدند. در اولین ماده قرارداد صریحاً مستشاران انگلیسیتحت پوشش کاپیتولاسیون قرار گرفته بودند:

... تعداد و درجه افراد تیم تفنگداران سلطنتی منوط به ترتیباتی خواهد بود که گاه به گاه مورد موافقت دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده بریتانیا قرار می‌گیرد. اعضاء تیم مزبور به سمت اعضاء فنی و امور اداری وابسته به سفارت انگلیس خواهند بود و دارای امتیازات و مصونیت‌هایی می‌باشند که به همچین اعضایی تعلق می‌گیرد.(66)

 

پیروزی انقلاب اسلامی و الغاء کاپیتولاسیون

در 23 اردیبهشت 1358 وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلامیه‌ای به این شرح منتشر کرد:

بنا به پیشنهاد هیئت وزیران مصوب 21 مهرماه 1343 (13 اکتبر 1964) راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23 /2 /1358 لغو شد.(67)

دولت آمریکا قصد داشت باقیمانده مستشاران نظامی آمریکا را، تحت عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت، بار دیگر تحت پوشش مصونیت سیاسی قرار دهد، اما با مخالفت وزارت خارجه مواجه شد.(68)

سرانجام، در تاریخ 13 /8 /1358، با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، برای همیشه به حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران خاتمه داده شد و 37 سال تسلط این مستشاران بر ارتش ایران پایان پذیرفت. نکته در خور تأمل این است که چند ماه پس از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320 فعالیت مستشاران آمریکایی در ایران شروع شد و، چند ماه پس از سقوط او، فعالیت این مستشاران خاتمه پیدا کرد. این نکته خود گواه دیگری بر وابستگی کامل محمدرضا پهلوی به آمریکا می‌باشد.(69)

 

پی‌نوشت‌ها

1. علی‌اکبر دهخدا. لغت‌نامه. تهران، دانشگاه تهران، 1336. ج 34، ص 34.

2. ایرج سعید‌وزیری. نظام کاپیتولاسیون و الغای آن در ایران. تهران، وزارت امور خارجه، 2537. ص 4.

3. محمود عباسی. استرداد مجرمین. تهران، گنج دانش، 1373. ص 42.

4. جلال‌الدین مدنی. تاریخ سیاسی معاصر ایران. قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1369. ج 1، صص 88 – 90.

5. علی‌اکبر دهخدا، همان، ص 34.

6. جلال‌الدین مدنی، همان، صص 90 – 91.

7. ایرج سعیدوزیری، همان، صص 11 – 12.

8. جلال‌الدین مدنی، همان، ص 91.

9. همان.

10. علی‌اکبر دهخدا، همان، ص 36؛ جلال‌الدین مدنی‌، همان، صص 91 – 92.

11. ایرج سعیدوزیری، همان، صص 14 – 17.

12. همان، صص 18 – 19.

13. مسعود اسدالهی. اجیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن. تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373. ص 33.

14. جلال‌الدین مدنی، همان، صص 93 – 94.

15. جلال‌الدین مدنی، همان، ص 95.

16. ایرج سعیدوزیری، همان،‌ صص 25 – 27.

17. جلال‌الدین مدنی، همان، ص 96.

18. مسعود اسدالهی، همان، ص 37. به نقل از عبدالرضا هوشنگ مهدوی. تاریخ روابط خارجی ایران. تهران، امیرکبیر، 1364. ص 383.

19. همان، ص 37.

20. جلال‌الدین مدنی، همان، ص 96.

21. جواد منصوری. سیر تکوینی انقلاب اسلامی. تهران، وزارت امور خارجه، 1375. صص 206 – 207.

22. دکتر محمد هراتی. «کاپیتولاسیون در ایران»، به نقل از نشست تخصصی حق قضاوت کنسولی؛ کاپیتولاسیون. تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384. ص 12.

23. همان، ص 13.

24. مسعود اسدالهی،‌ همان، ص 51. به نقل از: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم، همان، ص 13.

25. عبدالرضا هوشنگ مهدوی. سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300 – 1357. تهران، البرز، 1373. ص 308.

26. مسعود اسدالهی، همان، ص 52.

27. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 309.

28. دانشجویان پیرو خط امام. اسناد لانه جاسوسی، ج 7: مستشاری نظامی آمریکا در ایران (2). تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، 1369. ص 11 و عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 310.

29. دانشجویان پیرو خط امام، همان، ص 12.

30. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 310.

31. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: محمدعلی صفری. قلم و سیاست (2)؛ از کودتای 28 مرداد تا ترور منصور. تهران، نامک، 1373. صص 649 – 650.

32. دانشجویان پیرو خط امام،‌ همان، ص 14.

33. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 310.

34. مسعود اسدالهی، همان، ص 56.

35. محمدعلی صفری، همان، ص 659.

36. مسعود اسدالهی، همان، صص 64 – 65.

37. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 313.

38. مسعود اسدالهی، همان، ص 65.

39. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، صص 313 – 316.

40. دانشجویان پیرو خط امام، همان، ص 136.

41. سید جلال‌الدین مدنی. تاریخ سیاسی معاصر ایران. قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1366. ج 2، صص 98 – 100.

42. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 317.

43. سید حمید روحانی. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی. تهران، راه امام، 1360. ج 1، ص 708.

44. مسعود اسدالهی، همان، صص 88 – 89.

45. سید حمید روحانی، همان، صص 710 – 711.

46. همان، ص 711.

47. مسعود اسدالهی، همان، ص 90. به نقل از: جیمز بیل، «عقاب و شیر»، ترجمه مهوش غلامی، روزنامه اطلاعات، مورخ 15 /6 /67، ص 12.

48. سید حمید روحانی، همان، صص 726 – 727.

49. مسعود اسدالهی، همان، ص 94.

50. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج 1، ص 165.

51. مسعود اسدالهی، همان، ص 95؛ و سید حمید روحانی، همان، صص 737 – 739.

52. سید حمید روحانی، همان، صص 739 – 741.

53. همان، صص 743 – 763.

54. همان، صص 764 – 766.

55. همان، ص 770.

56. همان، صص 771 – 783.

57. سید حمید روحانی، همان، صص 790 – 792.

58. مسعود اسدالهی، همان، صص 99 – 112.

59. همان، ص123.

60. همان، ص 128.

61. همان، ص 133.

62. دانشجویان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج 72، ص 101.

63. همان، ص 104.

64. جواد منصوری، همان، ص 222.

65. مسعود اسدالهی، همان، ص 157.

66. همان، ص 159؛ به نقل از دانشجویان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج 73، ص 90.

67. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج 72، ص 169.

68. ر.ک: همان، صص 173 – 180.

69. مسعود اسدالهی، همان، صص 170 – 171.


تاریخ معاصر ایران - تابستان 1387 - شماره 46
 
تعداد بازدید: 5462



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.