مقالات

صبح صادق - بررسی تحلیلی درباره ریشه‌های قیام 15 خرداد

غلامرضا گلی زواره


*زمینه‌ها

ریشه‌های نهضت مقدس پانزده خرداد سال 1342 (ه.ش) را باید در این نقشه دشمنان جستجو نمود که می‌خواستند با انواع واقسام حیله‌ها، سیل تهمت‌ها و مخدوش ساختن سنت‌های مذهبی، مردم را از اسلام اصیل و ارزش‌های الهی جدا سازند. آنها در خیزش‌های امت مسلمان به رهبری علما، قیام تنباکو و واقعه رژی، مبارزات شیخ فضل‌الله نوری در دفاع از موازین شرعی و قیام مردم به رهبری آیت‌‌الله کاشانی در برابر توطئه‌های استعماری؛ به این واقعیت رسیدند که تا مردم به دیانت و صیانت از مقدسات، پای‌بند باشند؛ این حماسه‌ها با شدت تمام به رهبری عالمان فرزانه ادامه و استمرار خواهد داشت.

رضا‌خان برای مقابله با این حقیقت هر گونه جلسه مذهبی، حتی عزاداری را ممنوع می‌نماید و پوشیدن عبا و عمامه را جرم قانونی و کیفرش را زندان قرار می‌دهد. او به عنوان ترقی‌خواهی و مخالف با کهنه پرستی و ارتجاع، سعی می‌کند مردم را از معنویت دور نماید و آنان را از محتوای اسلامی که رشد دهنده و تحول آفرین است، تهی سازد. این جرثومه فساد و عامل استعمار، برای تداوم بخشیدن به تسلط شوم خود، دو محور اصلی؛ یعنی «شعائر و سنت‌های دینی» و  «حوزه و روحانیت» را مورد یورش بی‌امان خود قرار می‌دهد. از سوی دیگر برای مقابله با اسلامی شدن جامعه و جلوگیری از رشد تفکر اصیل شیعی در میان اقشار مردم، در دو جهت نقشه‌های پلید خود را پیاده نمود: نخست: مراکز فرهنگی جدیدی تأسیس کرد تا این کانون‌ها را رو‌یاروی حوزه‌های علمیه قرار دهد و در مرحله بعد؛ زمینه‌های رشد رشنفکران غرب‌زده و خود باخته را فراهم آورد تا بتواند به مقابله خود با روحانیت ادامه دهد.

یک قرن قبل، سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشت: «هر مسلمانی باید بداند که انگلیس قصد دارد دین اسلام را براندازد و مسلمانان را در هر جای کره زمین، نابود سازد. اگرچه این کار شدنی نیست.»(1)

این تجربه سیاسی آگاهانه در میان علما و امت مسلمان، هیچ‌گاه به دست فراموشی سپرده نشد؛ بلکه همواره آن را نسل به نسل به یکدیگر منتقل کردند و از این جهت موضع‌گیری آگاهانه خویش را در برابر استبداد رضاخان و نقشه‌های ابر قدرت‌ها بخوبی بروز دادند.

با این وجود؛ در دوران حکومت منحوس پهلوی، مسلمانان ایران در میان اشک و خون روزگار می‌گذرانیدند. مقدسات اسلام همواره هتک گردید، حرمت اسلام فراموش شد، علمای اسلام زندانی، تبعید و یا شهید شدند، وعاظ و طلاب به زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها فرستاده شدند، مجالس سوگواری برای خامس آل‌عبا ممنوع گشت، مدارس اسلامی بسته شد، چادر از سر زنان مسلمان برداشته شد و ستیز بر علیه ارزش‌های دینی و جلوه‌ها و مظاهر آن پی‌گرفته شد؛ زیرا استکبار و نیز عوامل ستم و کارگزاران استعماری آنان به درستی متوجه بودند؛ یکی از مهمترین پایگاه‌های اجتماعی که مایه قوام و اتحاد ملت می‌شود؛ مذهب است و پای بندی به اعتقادات در پهنه سرزمین‌های اسلامی، ابر قدرت‌ها را مورد حمله و هجوم قرار داده است.

ایمان و تمایلات مذهبی، منشأ تحولات و دگرگونی‌های مهمی چون اقتدار معنوی گشت و سدی بزرگ و استوار به وجود آورد تا اجازه ندهد قدرت‌های زر و زور و تزویر به مقاصد پست و پلید خویش نایل ایند. بنابرین دشمنان تصمیم می‌گیرند ارزش‌های اصیل را نشانه گرفته و مردم را از سلاح دین و ایمان خلع کنند.

*تبانی استبداد با استکبار پس از کودتای 28 مرداد 1332 (ه.ش)

کودتای 28 مرداد سال 1332 (ه.ش) در زمان ریاست‌جمهوری «آیزنهاور» و با نقشه «کیم روزولت» با حمایت آمریکا در ایران به وقوع پیوست که به کمک آن محمدرضا پهلوی توانست تا حدودی موقعیت خود را تثبیت نماید و قدرت سیاسی مجدداً به شاه برگردد. «کرومیت روزولت» مشهور به کیم، عضو سیا و کارشناس امور خاورمیانه امریکا، در مصاحبه‌ای گفته بود: «کودتای ایران نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که بوسیله سازمان مرکزی جاسوسی امریکا (سیا) تنظیم شده بود.(2)»

در پی این توطئه ننگین، دولت‌هایی که پس از کودتا روی کار آمدند، برای از بین بردن هویت فرهنگی و خدشه‌دار نمودن استقلال ایران و سرکوب ساختن حرکت‌های مذهبی به اقدامات و عملیات ذیل‌الذکر روی آوردند:

1. انتخابات فرمایشی مجلس، در سایه حکومت نظامی که بر اساس آن حامیان امریکا و انگلیس روی کار آمدند؛

2. تصویب قراردادهایی با کنسرسیوم واگذاری نفت جنوب به انحصار امریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی که بیشترین سهم به انگلستان تعلق داشت. بدین ترتیب قانون ملی شدن صنعت نفت اگر‌چه به طور رسمی ملغی نشد، اما در عمل پایمال گردید؛

3. شاه که دریافته بود مردم مسلمان ایران او را فردی وابسته به بیگانگان می‌دانند و برای حکومتش اعتباری قائل نمی‌باشند، پس از کودتا ضمن تکیه افزون‌تر بر بیگانگان –  به خصوص امریکا – برای تداوم سلطه‌طلبی خود به سیاست سرکوب مخالفان روی آورد و در گام نخست خود در این زمینه، در سال 1335 (ه.ش) سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) را ایجاد کرد. اعضای این سازمان مخوف در امریکا و اسرائیل آموزش می‌دیدند و این تشکیلات مهم‌ترین ابزار برای شناسایی، دستگیری و به شهادت رسانیدن مخالفان مسلمان به شمار می‌رفت؛

4. دریافت وام‌های اسارت‌آور از کشور‌های اروپایی و همچنین امریکا؛

5. گشودن دروازه‌های کشور بر روی انبوهی از کالاهای خارجی و ایجاد زمینه برای نابودی تولیدات داخلی و تبلیغ در راستای تغییردادن فرهنگ مصرفی مردم؛

6. شرکت در پیمان استعماری و تجاوز کارانه بغداد (سنتو) در سال 1334 (ه.ش)؛

7. تصویب قانون جلب و حمایت سرمایه‌های خارجی در سال 1334 (ه.ش)؛

8. امضاء قرداد دو جانبه نظامی با امریکا در سال 1337 (ه.ش)؛

9. پیش‌گرفتن سیاست حمایت از ابر‌قدرت‌های جهان به رهبری امریکا و توطئه علیه نهضت‌های آزادی‌بخش و جنبش‌های اسلامی؛

10. سرکوب نمودن حرکت‌های دانشجویی، کارگری و سایر اقشار جامعه؛

11. محدود نمودن آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.

با وجود اختناق شدید، مردم مسلمان ایران در سال‌های پس از کودتا، در مقابل غارت منابع حیاتی کشور، حاکمیت بیگانگان و تهدید هویت اسلامی و مخدوش گردیدن فرهنگ برخاسته از باور‌های شیعی؛ حتی یک لحظه از مبارزه و مقاومت دست برنداشتند.

*سلاح بی‌خاصیت اصلاحات ارضی

اختناق و سرکوب پس از کودتا، فساد هیأت حاکمه، رشد مبارزات مردمی به رهبری علما، فقر و محدودیت‌های اقتصادی – اجتماعی، دولت امریکا را به موقعیت انفجاری جامعه ایران آگاه ساخت. به همین دلیل پس از انتخابات «کندی» (از حزب دموکرات) به ریاست جمهوری، امریکا برای حفظ حاکمیتش در ایران و تبدیل این کشور به بازار فروش و جذب هرچه بیشتر کالا و سرمایه و بدست آوردن نقش ابرقدرتی مسلط در منطقه، «اصلاحات ارضی» و سایر مواد انقلاب سفید را جهت بیرون راندن رقیبان و مقابله با موج انقلابی در کشور ایران، تجویز نمود. در راستای عملی ساختن این برنامه «شریف امامی» از نخست‌وزیری برکنار و «علی امینی» با برخورداری از حمایت سفیر امریکا «جولیوس هملس» توسط رییس‌جمهور امریکا به عنوان نخست‌وزیری محمد‌رضا شاه در 15 اردیبهشت 1340، تحمیل گردید. دکتر امینی کابینه خود را معرفی کرد و مجلس سنا و شورای ملی را که جناح انگلیسی و مالکان در آن دارای قدرت بودند، منحل نمود و قانون اصلاحات ارضی را در تاریخ سه‌شنبه 19 دی‌ماه 1340 (ه.ش) به تصویب رساند. محمد‌رضا پهلوی که توسط دکتر علی امینی از صحنه کنار نهاده شده بود، برای حفظ قدرت خود در فروردین 1341 رهسپار کاخ سفید واشنگتن گردید و در حضور ارباب خود متعهد گردید رأساً اقدام به پیاده نمودن برنامه‌های جدید امریکا نماید و بدین‌گونه توانست در تیر ماه 1341، پس از بازگشت از امریکا تحت عنوان اختلاف بر سر بوجه نظامی، امینی را برکنار و مهره مورد اعتماد خود؛ یعنی « امیر اسدالله علم» را به جای وی بنشاند(3).

در واقع نخستین مرحله از طرح اصلاحات امریکایی؛ همین اصلاحات ارضی بود که با تبلیغات فراوان به اجرا در آمد. در این طرح کارگزاران استبداد و مجلسی فرمایشی، هیچ اعتنایی به علما نکردند. مرحوم آیت‌‌الله خوانساری علیه این نقشه اقدام کرد و پیشاپیش جمعیت به عنوان اعتراض در بازار راه افتاد، ولی شرایط آشفته و ایستادگی عوامل حکومتی در مقابلش، موجب گردید تا او نتواند به تلاش اعتراض‌آمیز خود ادامه دهد.

البته هدف دشمنان این بود که اگر مراجع با این طرح مخالفت کردند، آنان را مخالف کشاورزان و حامیان زمین‌داران و افراد فئودال معرفی کنند و بدین وسیله حیثیت اجتماعی علما را زیر سؤال ببرند. منظور امریکایی‌ها و دولت وقت از اصلاحات ارضی آن بود که اگر همه کشاورزان صاحب زمین شوند، با دولت سازش می‌کنند از مخالفان کاسته می‌شود. امام خمینی (ره) که حیله دشمن را دریافته بود و از طرفی هنوز ابعاد و نتایج عملی این نقشه روشن نشده بود، به انتظار توطئه‌های دیگر نشست؛ چون با بصیرت عمیقی که داشت می‌دانست که این رشته سر دراز دارد!

*انفکاک دیانت از سیاست

در عین حال تا سال 1340 که زمان آغاز نهضت جدید به رهبری امام خمینی (ره) است، به دلیل وجود مانع بزرگی – که همان نفوذ روحانیت بود – عملاً رژیم پهلوی نتوانست در طرح اسلام زدایی به مقاصد خود دست یابد. زیرا نفوذ فوق‌العاده آیت‌‌الله بروجردی در میان اقشار مختلف مردم به قدری زیاد بود که جرأت هر‌گونه اقدام آشکار برای مقابله با اسلام را از شاه می‌گرفت. در این دوران، قدرت روحانیت و ارزش و اهمیت مراجع تقلید مورد توجه قرار گرفت. به همین دلیل شاه می‌خواست مراجع را تا حد ممکن طرفدار خود نشان دهد یا حداقل مرکزیت روحانیت را به خارج از ایران انتقال دهد تا از اعتراضات و خیزش‌های عمومی که به رهبری زعمای دینی، مصون باشد و در واقع دین و سیاست را از هم منفک نماید.

همین حقایق قدرت روحانیت را در چشم کارگزارن ستم و اجانب پرمخاطره می‌ساخت؛ از این جهت زمان ارتحال آیت‌‌الله بروجردی، رژیم ستم‌گستر ، تلگراف تسلیتی به آیت‌‌الله حکیم که در عراق بسر می‌برد، مخابره نمود و خواست ادعا کند؛ مرجع جدید اوست تا بتواند کانون روحانیت را به بیرون از ایران انتقال دهد که در این راه توفیقی به دست نیاورد(4).

*غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی

یکی از مظاهر زننده نادیده گرفتن اسلام؛ غائله انجمن‌های ایالتی و  ولایتی است. در تاریخ 16 همر 1341، مطابق با 8 جمادی‌الاول 1382 (ه.ق)، جراید عصر، خبر تصویب‌نامه مذکور را درج کردند که قید اسلام را از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان برداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت،‌ به جای قرآن؛ کتاب آسمانی آورده شده بود. همان گونه که امام پیش‌بینی کرده بود؛ رژیم، دومین نمایش ضد دیانت را به اجرا گذاشت. هدف از تصویب این لایحه،‌ موارد ذیل بود:

1. واداشتن جامعه روحانیت به واکنش جهت شناخت روحیه و افکار آنان،‌ ارزیابی میزان هوشیاری سیاسی علما و پیش‌بینی مخالفت‌های لازم؛

2. آماده کردن زمینه‌ها، جهت تجاوز به اساس قرآن و برچیدن مذهب در کشور که سالیان متمادی شاه آرزوی این خیانت را در ذهن خویش می‌پروراند؛

3. توطئه دست‌برد به قانون اساسی و تغییر و تبدیل برخی از موارد قانونی که مانع مقاصد و اغراض دربار و هیأت حاکمه فاسد بود؛

4. فراهم آوردن زمینه به منظور اعطای پست‌های حساس به دست اقلیت‌های مذهبی که نقش ستون پنجم را در کشورهای اسلامی بازی می‌کردند و مقدمه‌چینی برای پیوستن به غاصبان قدس شریف و صهیونیست‌ها؛

5. زنان ایرانی؛ همانند مردان این کشور به علت سیاست‌های استعماری، ارتجاعی و ضد مردمی شاه از ضروری‌ترین و ابتدتیی‌ترین حقوق خود محروم بودند و رژیم شاه که خود به‌وجود آورنده این وضع اسف‌بار بانوان بود، از همین نقطه ضعف سوء‌استفاده کرد و در قبال تعطیل کردن دراز مدتمجلس شورا و سنا، به اسم تصویب‌نامه هیأت دولت و به عنوان فریبنده آزادی زنان به اساس مشروطه تجاوز کرد تا گناه تیره‌بختی زنان را به گردن اسلام و قانون اساسی ایران بیاندنزد و بدین وسیله زمینه را جهت کم‌رنگ نمودن مذهب، محو وو مسخ قانون اساسی فراهم کند؛

6. شاه با تصویب این لایحه، پایگاه فرمانروایی خود را در میان خانواده‌ها به‌کار می گرفت و انتظارات امریکا را با دیده تمکین پاسخ می‌گفت؛

7. ایجاد محکی در توان و کیفیت بالقوه و بالفعل برای اقدامات آتی؛

8. با توجه به ارتحال آیت‌الله بروجردی و تقسیم قدرت مرجعیت؛ شاه موفقیت را برای انشقاق بیشتر روحانیت مساعد می‌دیدو در نهایت نیز در افکار عمومی مردم، علما را مخالف ترقی‌خواهی و منفور جلوه می‌داد. از این رو در دستگاه‌های دولتی تعارض میان جناح مترقی، نواندیش و ...، به سردمداری شاه، با مخالفین که به زعامت روحانیت به اصطلاح از سنت‌های ارتجاعی و قرون وسطایی! حمایت می‌کردند، تبلیغ می‌شد(5)

با اعلام این تصویب‌نامه خائنانه از سوی رژیم پهلوی، فرصت مناسبی برای امام خمینی (ره) پیش آمد تا رسالت تاریخی و وظیفه اسلامی خویش را آغاز نماید و از این مصوبه ضد اسلامی به عنوان انگیزه‌ای برای بیداری و به حرکت درآوردن امت مسلمان استفاده کند.

به دنبال اعلام تصویب‌نامه انجکن‌های ایالتی و ولایتی در جراید عصر، امام خمینی (ره) بی‌درنگ علمای طراز اول قم را به نشست و گفتگو پیرامون این توطئه دعوت کرد و ساعتی بعد اولین جلسه علمای قم در منزل مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری تشکیل شد. امام خمینی (ره) در این نشست، محورهای ذیل را مطرح نمود:

1. ترسیم دورنمای سیاه و وحشت‌بار آتیه؛

2. نقشه‌های خانمان سوز و ویران کننده رژیم شاه و مأموریت او در پاسداری از منافع استکبار جهانی که با نابودی سلام و ملت مسلمان همراه می‌باشد؛

3. توطئه‌ها و دسیسه‌های خطرناکی که پشت پرده علیه اسلام و مبانی قرآن در دست اجرا بود و این تصویب نامه نمونه بارز و بازگو کننده آن است؛

4. حضرت امام (ره) مسئولیت خطیر و زعمای روحانیت را در این عصر تاریک در قبال نقشه‌های خطرناک و عوامل و ایادی استعمار علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی یادآوری نمود و هشدارداد؛ اگر در مقابل این خطرات مسامحه کنیم محکوم به فنا شده، اسلام و امت مسلمان و مناطق اسلامی را در معرض قوط و زوال قرار داده و در برابر قرآن و رسول اکرم (ص) مسئول خواهیم بود.

به دنبال بیانات بیدار کننده امام خمینی (ره) و سخنان دیگر حاضرین، و تبادل نظر در خصوص مفاد تصویب‌نامه؛ تصمیم‌های ذیل اتخاذ شد:

الف: طی تلگرافی به شاه، مخالفت‌ علمای اسلام با محتوای تصویب‌نامه اعلام و لغو فوری آن در‌خواست شود که این موضوع اجرا شد و علمای قم در روز 17 مهر 1341 تلگراف‌هایی به شاه مبنی بر مخالفت با تصویب‌نامه مخابره کردند.

ب: طی نامه و پیغام به علمای تهران و شهرستان‌ها عوارض ناگوار و غیر‌قابل اغماض تصویب‌نامه بازگو شود و برای مقابله و مبارزه با آن، از آنان دعوت به عمل آید.

ج: هر هفته یک‌بار و در صورت لزوم بیشتر، جلسه مشاوره و تبادل‌ نظر میان علمای قم برگزار شود.

امام خمینی (ره) علاوه بر مخابره تلگراف‌هایی خطاب به شاه و نخست‌وزیر وقت (اسد‌الله علم)، طی نامه‌هایی خطاب به علما و مقامات روحانی تهران و نواحی دیگر و حتی علمای خارج از کشور، خطر‌هایی که اسلام و استقلال مسلمانان را تهدید می‌کند گوشزد نمود وتمامی طبقات مردم را به استقامت، اتحاد و همکاری فراخواند و از آغاز قیام علیه تصویب‌نامه با شیوه‌ای شایسته و برنامه‌ریزی شده گام به گام به سوی یک تحول فکری تأثیرگزار در جامعه اسلامی پیش رفت و پس از 57 روز مقاومت و مخالفت شدید امام و سایر مراجع عظام و امت مسلمان ایران، این غائله پایان پذیرفت و جامعه دینی به رهبری عالمان در دفاع از مقدسات پیروز گردید و تصویب‌نامه مذکور لغو گشت(6).

*توطئه‌ای دیگر

دو ماه پس از غائله مورد اشاره، در دی‌ماه سال 1341 (ه.ش) زمزمه رفراندوم و بازی انقلاب شاه و ملت به گوش رسید. انقلاب سفید؛ مشتمل بر شش اصل بود، این اصول بعد‌ها به لوایح شش‌گانه معروف شد و اصل‌هایی بر آن افزوده شد تا به نوزده اصل رسید.

پس از اعلام رفراندوم از سوی شاه، در خصوص انقلاب شاه و مردم، بر اثر انتشار اعلامیه امام خمینی (ره) و سایر مراجع، مبنی بر تحریم رفراندوم، در روز 6 بهمن که زمان اخذ رأی ملت بود شهر‌های قم، تهران، مشهد و بسیاری از استان‌های کشور به صورت یک‌پارچه تعطیل شدند و مردم به عزای عمومی پرداختند و کمتر کسی، از خانه بیرون می‌آمد. چند نفر از واعظان معروف که بر فراز منبر، طبق فرمان مراجع عظام، شرکت در رفراندوم انقلاب شاه و ملت را تحریم کرده بودند، دست‌گیر و به مرکز (تهران) انتقال داده شدند. در برخی شهر‌ها در پناه اسلحه و قوای انتظامی و نظامی و با آوردن مأمورین در لباس مبدل رأی دادن آغاز گردید. با این که جز اندکی آن‌ هم با فشار و اختناق به پای صندوق‌های رأی نرفتند، رسانه‌های وابسته به دستگاه ستم اعلام کردند، اصول پیشنهادی شاه به استقبال پرشور و بی‌نظیر ملت ایران روبرو گردید!!(7)

پس از این ماجرا، چون رفته رفته ایام عید نوروز نزدیک می‌شد طبق سنت معمول همه ساله اقشار گوناگون مردم با ایمان برای زیارت بارگاه حضرت فاطمه معصومه (ع) به قم می‌آمدند و با توجه به این که نوروز سال 1342 مصادف با سال‌روز شهادت امام صادق (ع) هم بود، به پیشنهاد امام خمینی (ره) مراجع تقلید و علمای اعلام اعلامیه‌های مبنی بر نداشتن عید در این سال صادر و منتشر نمودند، عده‌ای از روحانیون مبارز و پیشرو مصمم گردیدند ضمن ذکر مصائب وارد شده بر خاندان عصمت و طهارت، اشاره‌ای به مسایل تأسف‌بار ایران کنند و از این رهگذر اقدام به روشن‌گری نمایند. مبارزین مؤمن و معتقد به قم می‌رفتند تا در نزدیک‌ترین مکان به قلب جنبش ضد ستم حضور یابند. در اعلامیه تاریخی و طوفان‌بار امام خمینی (ره) آمده بود:

«آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع می‌دانند... موجودیت دستگاه (پهلوی) رهین شکستن این سد است... من چاره را در این می‌بینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام  اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود و دولتی که پایبند به احکام اسلام و غم‌خوار ملت ایران باشد روی کار بیاید(8).»

*نمایش خشونت

رژیم استبدادی خود را آماده ساخته بود در مرکز و کانون نهضت، ایجاد رعب و وحشت نماید و با نمایش خشونت و شدت عمل به سرکوبی مخالفین که در رأس آنها روحانیت مبارز به رهبری امام خمینی (ره) قرار داشت، بپردازد. با تمهیدات و مقدمات قبلی، آیات عظام هر کدام تصمیم گرفتند مجلس سوگواری جداگانه‌ای منعقد سازند. عصر روز 25 شوال سال 1382 (ه.ق) مطابق 2 فروردین 1342 (ه.ش) مجلس سوگواری سال‌روز شهادت امام ششم از سوی آیت‌الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه با حضور معظم‌له برگزار شد. جمعیت قابل توجهی از علما و طلاب و سایر اقشار مردم قم و زائرین حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (ع) در آن مجلس حضور داشتند. آقای «آل طه» بر فراز منبر بود و در حین سخنرانی ایشان، کماندوها که بر حسب برنامه‌ریزی فبلی در لابه‌لای جمعیت نشسته بودند، بنای اخلال گذاشتندو چون مرحوم حاج آقا انصاری قمی منبر رفت ؛ حرکات غیرعادی آنان و جاوید شاه گفتنشان مجلس را به‌ هم زد.

درست در آخرین لحظاتی که خورشید، دامن خود را از آسمان شهر قم جمع می‌کرد و هوا رو به تاریکی می‌رفت؛ از یک سوی مدرسه، توسط سرهنگ «مولوی خیانتکار» دستور حمله صادر گردید. به دنبال آن ده‌ها کماندوی ورزیده و تعلیم‌دیده که از سرسپردگان چنگیز زمان بودند؛ طلاب بی‌پناه را که هیچ‌گونه وسیله دفاعی نداشتند؛ همچون گرگ‌های وحشی مورد حمله قرار دادند. در این حمله دَدمنشانه دها نفر از طلبه‌های مدرسه فیضیه و دیگر روحانیون به سختی مجروح، مصدوم و یا به شهادت رسیدند. برخی را از طبقه دوم مدرسه به رود‌خانه پشت آن یا صحن مدرسه پرتاب نمودند. مأموران بی‌رحم هر کدام از طلاب را که دستگیر می‌نمودند، کنار حوض مدرسه می‌آوردند و او را وادار به گفتن جاوید شاه می‌ساختند و اگر کسی امتناع می‌کرد، آن‌قدر او را می‌زدند تا بیهوش می‌شد. تاریکی شب بخشی از اثار جنایت را پوشانید و آنان که به شهادت رسیدند به نقطه نامعلومی منتقل شدند. خون‌هایی را که در صحن مدرسه فیضیه می‌درخشید تا بر جنایت‌های مدعیان آزادی و دموکراسی گواه باشد، شستند، ولی هرگز این سرخی خون کشته‌شدگان از ذهن امت مسلمان و صفحه تاریخ پرافتخار مبارزات روحانیت محو نخواهد گردید(9).

به دنبال انتشار این خبر وحشت‌بار در شهر‌های قم، تهران، مشهدو برخی شهرستان‌ها، مراجع عظام و علما به مدت یک هفته از برگزاری نماز جماعت امتناع نمودند و در مشهد مقدس تظاهرات پر‌شوری به راه افتاد. با فرا رسیدن عاشورای حسینی برخلاف انتظار رژیم، وعاظ و مبلغان طبق برنامه‌ای حساب شده و بر حسب سفارش مراجع به سراسر کشور رفتند تا در فرصت پیش آمده، تا در فرصت پیش آمده، حقایق را به مردم بگویند و برخلاف تهدید ساواک به افشاگری جنایات رژیم منحوس پهلوی مبادرت ورزند(10)

امام خمینی (ره) طی سخنانی ضمن افشای ماهیت رژیم مستبد شاه به مردم اعتماد به نفس دادند و خاطر نشان ساختند: «شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایعی صبر کردند که آنچه امروز ما می‌بینیم نسبت به آن چیزی نیست. دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت خود را رسوا ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد. ما پیروز شدیم. ما از خدا می‌خواستیم که این دستگاه خود را بروز دهد و رسوا کند. امروز وظیفه ماست در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین است برای تحمل هرگونه ناملایمات آماده باشیم تا بتوانیم دست خائنین به اسلام را قطع کنیم و جلو اغراض و مطاع آنها را بگریم.(11) »

*سخنان کوبنده و افشاگرانه امام خمینی (ره)

با نزدیک شدن ماه محرم، رویارویی بین رژیم و امت مسلمان به رهبری حضرت امام (ره) امر مسلّمی بود؛ زیرا پس از فاجعه فیضیه به دلیل محدودیت‌های زیاد، امام امکان سخنرانی نیافت و مبارزه را به صدور اعلامیه‌های متعدد ادامه داد. ساعت چهار بعد از ظهر عاشورای سال 1342، مصادف با 13 خرداد امام به سوی مدرسه فیضیه رهسپار گردید تا سخنان تاریخی خود را در اجتماع گروه کثیری از مردم قم، روحانیون و هیأت‌های اعزادار که از نقاط دیگر به قم آمده بودند، ایراد نماید و تکلیف را ادا کند. خیرخواهان ساده‌اندیش وعده‌ای که تا آن زمان امام را به اکراه و با ملاحظه برخی مصلحت‌ها همراهی می‌کردند، ایشان را از وجود نیروهای فراوان رژیم بیم می‌دادند و دلایل عقلی و شرعی بسیاری در توجیه اظهارات خود می‌آوردند. اما امام (ره) بی‌اعتنا به خامی‌های برخی دوستان و مصلحت‌جویی‌های دروغین دشمن، در فیضیه لب به سخن گشود که: «عصر، عصر عاشورا است! »

در ابتدا آن روح‌ قدسی با هوشیاری تمام، ضمن بیان مصیبت‌های وارده بر امام حسین (ع) و اصحابش به مقایسه دو رژیم بنی‌امیه و پهلوی پرداخت و ضمن این انطباق نتیجه گرفت که هر دو با اساس اسلام مخالفند و این‌ها با اساس و ریشه کار دارند و بلافاصله، به درستی مسئله را از حّد تعدی رژیم پهلوی به اسلام فراتر برد و به دسیسه‌های بیگانه بخصوص صهیونیسم که از دیرباز با اسلام عناد داشته توسعه داد و فرمود: «اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد.» امام در پاسخ به اتهامات دشمن در باب «مفت خوری» زندگی ساده و فقیرانه طلاب را مثال زد و به ثروت‌اندوزی عمال رژیم و غاصبان قدس و دست‌اندازی آنان به دست‌رنج محرومین حمله کرد. در ادامه هیبت و استقلال‌خواهی دروغین شاه را زیر سوال برد و عاقبت رضاخان را به یادش آورد: «اگر دیکته می‌کنند، به دست تو می‌دهند در اطراف آن فکر کن! چرا بی‌تأمل حرف می‌زنی! چرا بی‌تأمل حرف می‌زنی.» به تدریج وقت آن رسیده بود که با استفاده از حساسیت‌های رژیم، امام (ره) موضوعات اصلی را در معرض تهاجم نهضت قرار دهد: «امروز به من خبر دادند که عده‌ای از وعاظ و خطبای تهران را برده‌اند سازمان امنیت و تهدید کرده‌اند از سه نوع موضوع حرف نزنند؛ از شاه بدگویی نکنند؛ به اسرائیل حمله نکنندو نگویند اسلام در خطر است. ... تمام گرفتاری‌ها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر ما نگوییم اسلام در خطر است، آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است، آیا این‌طور نیست و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می‌گویید از شاه صحبت نکنید. آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟(12)»

*دستگیری امام، شروع قیام

صدور بیانیه‌های شدید‌اللحن و صریح و ایراد سخنرانی‌های مهم در افشای ماهیت دستگاه ستم و نقشه های امریکا و غاصبان قدس برای نابودی اسلام و غارت ثروت کشورهای اسلامی از جمله ایران در طول سال‌های 1340 تا 1342، باعث شده بود که امت مسلمان ایران و حتی مسلمانان دیگر سرزمین‌های اسلامی امام را به عنوان روحانی بزرگ، مرجعی بیدار و شجاع بشناسند و او را به عنوان رهبر بزرگ یک قیام دینی بر علیه استکبار و استبداد بپذیرند. به همین دلیل امریکا و اعوان و انصارش در صدد برآمدند تا امام را که به صورت مانع بزرگی بر سر راه مطامع و مقاصد شوم آنان در آمده بود، به نحوی از صحنه خارج کنند. آنها تصمیم گرفتند این نقشه را به بهانه سخنرانی بسیار مهمی که حضرت امام در مدرسه فیضیه ایراد کرده بودند و شاه را به اخراج از ایران تهدید نموده بودند؛ عملی سازند.

به همین دلیل به دستور شاه خائن، مأموران نظامی در نیمه شب 15 خرداد 1342 به دور از چشم مردم امام خمینی (ره) را دستگیر نمودند تا به تهران ببرند.(13)

خبر دستگیری امام، جامعه مضطرب و ناآرام ایران را به مرحله انفجار رسانید و شعله‌های قیام از شهرهای مهمی چون قم، تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، ورامین و پیشوا زبانه کشید. متعاقب این برنامه حماسه قیام خونین پانزده خرداد به وقوع پیوست و بر تارک تاریخ معاصر ایران به درخشش نشست. گرچه در این قیام گروه‌های زیادی بازداشت شدند و عده‌ای به شهادت رسیدند و این حرکت مقدس را عوامل رژیم خاتمه یافته تلقی کردند، ولی شعله اعتراض، حقیقت‌خواهی و اسلام‌طلبی آن همچنان در اعماق دل‌های مشتاق مردمان باقی ماند و برد. این قیام در پی دو سال افشاگری و مبارزات مستمر روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) صورت گرفت.

امام خمینی (ره) در این باره فرموده‌اند: «با فرا رسیدن 15 خرداد خاطره غم‌انگیز و حماسه‌آفرین این روز تاریخی تجدید می‌شود؛ روزی که بنابر آنچه که مشهور است قریب به پانزده‌هزار نفر از ملت مظلوم و ستم‌دیده به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که طلیعه [و سرآغاز] نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده [است]... روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثه‌ای ناگوار، اعتراض با موج عظیم اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه بیرون آمد و غائله 15 خرداد – 12 محرم را هرچه دردناک‌تر به وجود آورد.(14)

*ماهیت قیام

1. قیام 15 خرداد 1342؛ حرکتی اسلامی، ارزشی و منبعث از چشمه‌های اصیل قرآنی و روایی بود. امام خمینی (ره) در این باره می‌فرمایند: « پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدئیت اسلام و راهنمایی روحانیت... 15 خرداد را بوجود آوردند:»

2. فاجعه خونین 15 خرداد برای این بوجود آمد که علما و مردم از حق و اسلام دفاع کردند. امام (ره) می‌فرمایند: «زن‌ها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند، چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنان دفاع از حق بود! دفاع از قرآن کریم بود! به جرم نصایح مشفقانه و صلاح‌اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده، محصور گردیدند و مبتلا به مصایب شوند.»

3. این قیام از عاشورا الهام گرفته بود، امام (ره) فرمودند: «عصر عاشورا مصادف با ساعات شهادت سید مظلومان و سرور شهیدان، عصر عاشورایی که خون طاهر و مطهر ثار‌الله و ابن‌ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشه انقلاب اسلامی را آبیاری نمود، ملت عظیم‌الشان در سالروز این فاجعه با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به یاد آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می‌شد.»

4. لطف الهی در این قیام نهفته بود، بیانات امام خمینی (ره) مؤید این ادعاست: «ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمت‌های غیرمتناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به‌جای آورد و تمام آنچه گذشته و می‌گذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوی اوست...(15)»

* برکات و ثمرات

1. پانزدهم خرداد؛ صبح صادقی بود برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در واقع بذرهای این حرکت عظیم در چنین قیامی افشانده شد. امام خمینی (ره) فرموده‌اند: «سالروز خرداد 1342؛ خمیر مایه نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامی ماست. ملت عزیز ما باید این بذر پر‌برکت را در عصر عاشورای [سال] 1383 قمری جستجو کند.(16) »

2. تثبیت مرجعیت و رهبری امام خمینی (ره)، با تأیید مراجع و علما و حمایت مردم.

3. بیداری مردم. امام می‌فرمایند: «در عین حالی که پانزده خرداد، مصیبت برای ما بود؛ ‌لکن این موهبت [را] هم خدای تبارک و تعالی به ما عطا کرد که مردم بیدار شدند و لبیک گفتند به صدای روحانیون.(17) »

4. قرار گرفتن علما و مراجع در سطح رهبری نیروی مذهبی، چنانکه امام (ره) این نکته را یادآور کرده‌اند: «این نهضت آخری که منتهی شد به پانزدهم خرداد و این همه کشته دادند مردم، در صف اولش اهل علم بودند، علما بودند.(18) »

5. بیداری مردم و رویارویی آنان با اصل نظام طاغوتی که فرازی از یکی از بیانات امام (ره)، این موضوع را روشن می‌نماید: «نهضت دوازدهم محرم (15 خرداد) در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروزی از نهضت مقدس حسینی، چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد، بیدار و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روز‌گار را بر ستم‌کاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه‌پرستان ربود.(19) »

6. آشکار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل حرکت‌ها ضداسلامی استبداد و استکبار.

7. سقوط تشکیلات ستم شاهی به مثابه زوال امویان، به اعتماد حضرت امام خمینی (ره): «آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند و در 15 خرداد 1342 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستم شاهی گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جا گذاشتند.(20) »

8. اتحاد اقشار گوناگون؛ مبارزات عمیق و حساب شده امام خمینی (ره) در قیام 15 خرداد ضمن آنکه شعور سیاسی مردم را ارتقا داد و سکوت چند ساله آنان را به فریاد و از قعود به جهاد تبدیل کرد؛ آنان را برای در هم کوبیدن جبهه باطل متحد نمود و همگی در زیر خیمه الهی که امام خمینی (ره) برافراشته بود گرد آمدند.

پی‌نوشت‌ها:

1- العروه‌الوثقی، ص 357.

2- تاریخ سیاسی معاصر یران، دکتر سید جلال‌الدین مدنی، ج اول، ص 286.

3- مأخذ قبل، ص 354 – 353؛ قیام خونین 15 خرداد به روایت اسناد، دهنوی، ص 12 – 11؛ تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران، دکتر حاتم قادری، ص 11 – 10.

4- نقش روحانیت مبارز در جنبش تاریخی15 خرداد 1342، ص 26.

5- بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج اول، ص 143 – 142.

6- نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج سوم، ص 143 – 37؛ زندگی‌نامه سیاسی امام خمینی، محمد رجبی، ص 178.

7- نهضت روحانیون ایران، ج سوم، ص 203 – 202.

8- بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (ره)، ج اول، ص 315.

9- از فیضیه 1342 تا فیضیه 1358، ص 79 – 78.

10- همگام با خورشید، ص 69 – 67؛ فرازهای فروزان، از نگارنده، ص 63.

11- صحیفه نور، ج اول، ص 63.

12- صحیفه نور، ج اول، ص 93 – 91.

13- زندگی‌نامه سیاسی امام خمینی، ج اول، ص 192؛ بررسی و تحلیلی...، ج اول، ص 468.

14- صحیفه امام، ج 8، ص 50.

15- همان، ج 17، ص 2 – 481.

16- همان،‌ ج 16، ص 290.

17- همان، ج 12، ص 387.

18- همان، ج 3، ص 245.

19- همان، ج سوم،‌ص 315 – 314.

20- همان، ص 290.


مبلغان - تیر 1382 - شماره 42
 
تعداد بازدید: 4096



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.