سید حمید روحانی
امام خمینی (ره) از روزی که نهضت را آغاز کرد، تا شبی که دیده از جهان فروبست، با انواع تهمتها، پیرایهها و ناسزاها روبرو بود. رژیم شاه و ساواک، نه تنها به ایشان اتهامات سیاسی میزدند، بلکه گاهی با زشتترین و وقیحانهترین فحاشیها و هتاکیها، به آن مرد خدا بیحرمتی میکردند. با وجود این، امام (ره)، بدون کوچکترین واهمهای از این زشتگوییها و فضاحتکاریها، راه خود را دنبال کرد و به مصداق «واذا مروا باللغو مروا کراما» نه تنها از این گونه زشتگوییها و یاوهسراییها پروا نکرد، بلکه وقتی دریافت طلاب علوم اسلامی آن شبنامههای فضاحتبار را از در و دیوار خیابانهای قم کندند و جمع کردند، اظهار کرد: «چرا این اعلامیهها را جمع میکنید، بگذارید بر در و دیوار باشد تا ماهیت دستگاه جبار را برای مردم بهتر روشن کند» و طی یک سخنرانی اعلام کرد: «به من اگر فحش میدهند، شما چرا غصه میخورید؟ شما چرا نگران میشوید؟ چرا کاغذها را جمع میکنید؟ مگر من از حضرت امیر – علیهالسلام – بالاتر هستم؟ معاویه چند سال در بالای منبر به علی فحش داد و آن حضرت صبر کرد».
در همه حرکتهایی که طی دو سده گذشته در ایران روی داد، علمای اسلام وظیفه رهبری را بر دوش داشتهاند. از قیام ملاعلی کنی علیه فراموشخانه و فراماسونری تا قیام پانزده خرداد و انقلاب ایران، علمای اسلامی بودند که مردم را به خیزش واداشتند و آنها را به مبارزه علیه استعمار و استبداد تشویق کردند.
ریشه و زمینه نهضت مشروطه، تحقق عدالت اسلامی بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت تا روزی که اسلام و روحانیت در آن حضور داشتند، مردم در صحنه ایستادند و حماسه 30 تیر را آفریدند، ولی از روزی که علما از صحنه کنار زده شدند و مردم انگیزه دینی خود را از دست دادند، کودتای ننگین 28 مرداد روی داد و مردم در برابر این رویداد بیتفاوت ماندند. اما در قیام پانزده خرداد، مردم با هدف دفاع از اسلام و مرجعیت به پا خاستند و فداکاری کردند؛ در واقع جز دفاع از اسلام هیچ انگیزه مادی در آن قیام تأثیر نداشت و این سیر تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
با نگاهی گذرا به نهضتها و حرکتهای سده گذشته تا قیام پانزده خرداد این واقعیت آشکار میشود که مردم اهمیت اساسی در این نهضتها داشتهاند و رهبران اسلامی با کمک تودهها توانستند با دشمنان درونی و برونی مبارزه کنند. بنابراین قیام پانزده خرداد در این محورهای اصولی با نهضتهای قبلی همسان است.
در نهضتهای گذشته موضوع براندازی نظام شاهنشاهی هیچ گاه مطرح نبود. چه بسا رهبران حرکتها و نهضتها گاهی وفاداری خویش را نسبت به شاه اعلام و از او ستایش میکردند؛ یعنی به رغم خیزشهای دامنهدار مردم، شخص شاه از حمله و تعرض در امان بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت، آنگاه که به مصدق توصیه شد شاه را دستگیر و از قدرت برکنار کند او گفت: «من در مراسم تحلیف، به کتابالله سوگند یاد کردم که به شاه خیانت نکنم». امام (ره) درباره این اشتباه مصدق گفت: «قدرت دست دکتر مصدق آمد، لیکن اشتباهات هم داشت ... یکی از این اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد این شاه را خفه نکرد که تمام کند قضیه را ... آن وقت این طور نبود که یک آدم قدرتمندی باشد ... آن وقت ضعیف بود...».
امام خمینی (ره) از آغاز نهضت در سال 1341 هدف براندازی را در سر داشت و در راه واژگونی رژیم شاه و برچیدن سلطنت دودمان پهلوی مبارزه را آغاز کرد و به آن جهت داد. موضعگیری صریح ایشان بر ضد شاه زمینه قیام ملت ایران علیه شاه را در روز 15 خرداد 1342 فراهم ساخت و بدین ترتیب بود که تظاهرات مردم شعار «مرگ بر شاه» و «خمینی، خدا نگهدار تو، بمیرد دشمن جبار تو» و «پیروز باد ملت، بر شاه، ننگ و نفرت» داده شد و زمینه سرنگونی رژیم شاه را در سال 1357 به وجود آورد.
نهضتهایی که در دو سده گذشته در ایران پدید آمدند یا ضد استعماری بودند (مانند نهضت تنباکو) یا ضد استبدادی (مانند نهضت مشروطه) و از آنجا که این دو شیطان سلطهجو طی تاریخ مکمل هم بودهاند، خیزش و خروش توطئهها بر ضد فقط یکی از آن دو نمیتوانست کارایی لازم را داشته باشد و آن را از بین ببرد؛ زیرا دومی، اگر همزمان مورد حمله قرار نمیگرفت، بیشک خود توطئه میکرد و آب رفته را به جوی بازمیگرداند. امام (ره) با عبرتآموزی از تاریخ، مبارزه با استبداد و استعمار را همزمان آغاز کرد و تا روز پیروزی، نهضت را در این دو جبهه رهبری کرد و سرانجام نیز توانست فروپاشی نظام 2500 ساله شاهنشاهی را با قطع دست اجانب از سرنوشت ملت همراه سازد و به سلطه بیگانگان در ایران برای همیشه پایان دهد.
از نقشهها و نیرنگهای استکبار جهانی برای فریب و استثمار تودهها رواج این اندیشه شیطانی بود که «ملتها برای رویارویی با دیکتاتوریهای حاکم ناگزیر هستند به یکی از دولتهای مقتدر تکیه کنند و با یاری و مدد آنها بتوانند حاکمان قلدرمآب را به اجرای قانون و تأمین حقوق مردم وادارند و هیچ ملتی بدون تکیه به یک قدرت خارجی نمیتواند با زورمداران حاکم کشور خویش به مخالفت برخیزد و به مبارزه ادامه دهد». این اندیشه استعماری در میان بعضی از سیاستمداران و گروههای سیاسی تا آنجا ریشه پیدا کرده بود که باور کرده بودند بدون تکیه به قدرت خارجی نمیتوانند نفس بکشند و ناگزیرند برای مبارزه با حاکمان ستمپیشه از بیگانگان اجازه بگیرند و در چهارچوبی که آنها مشخص میکنند با زورمندان دربیفتند و اعلام مخالفت کنند، اما در نهضت امام (ره) و قیام پانزده خرداد، نه تنها تکیه به قدرت بیگانه جایگاهی نداشت، بلکه همزمان با مبارزه علیه رژیم شاه، همه ابرقدرتهایی که در غارت ایران دست داشتند با نفرت و انزجار مردمی روبرو شدند که با الهام از مکتب امام (ره) و شناخت به پا خاسته بودند.
در برخی از نهضتها و حرکتهای مردمی سده گذشته، ملت ایران از مداخله روشنفکرمآبان زخم التیامناپذیری بر پشت داشت. روشنفکرمآبها در هر حرکت مردمی که وارد شدند آن را به نفع بیگانگان و زورمندان حاکم به پایان بردند و به ملت ایران از پشت خنجر زدند. در نهضت عدالتخواهی، روشنفکران و فراماسونها با رهبران آن نهضت اسلامی به ظاهر همراهی کردند و با همدستی سفارت انگلیس، بسیاری را به طور وحشیانهای به شهادت رساندند. آن روز که بر اساس نقشه استعمار انگلیس، رضاخان بازیگر صحنه شد و برای دستیابی به تاج و تخت به توطئه نشست، روشنفکرمآبها با او همدست شدند و او را برای رسیدن به قدرت یاری دادند و دلاورمردانی مانند شهید مدرس را به جرم ایستادگی در برابر رضاخان، در خانه ملت سیلی زدند و با قلم خود او را آزار دادند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز روشنفکرمآبها با کارشکنی توانستند آن نهضت مردمی را به شکست بکشانند و امریکا را به جای انگلیس نشانند و بیش از یک ربع قرن این سلطه را تداوم بخشند، اما در نهضت امام خمینی و قیام پانزده خرداد باند روشنفکری کوچکترین تأثیری نداشت. امام (ره) با توجه به پیشینه سیاه احزاب و گروههای روشنفکری هیچ گاه به آنان رخصت نداد که در نهضت اسلامی ایران مداخله کنند.
یکی از تفاوتهای قیام پانزده خرداد با نهضتهای سده گذشته رشد سیاسی و بینش بالای مبارزان آن قیام خونین است. در برخی از نهضتهای پیشین میبینیم که عوامل استعمار توانستند مردم را فریب دهند و با جوسازی و هوچیگری، رهبران راستین نهضت عدالتخواهی را یکی پس از دیگری به شهادت برسانند. در نهضت ملی شدن صنعتنفت نیز انگلستان، که از آیتالله کاشانی دلی پر ز کین داشت، توانست او را با اتهاماتناروا در میان ملت ایران بیاعتبار سازد و به دست احزاب و رجال به اصطلاح ملیگرا خانهنشین کند، اما در پی آغاز نهضت اسلامی ایران در سال 1341، امام (ره) با عبرتپذیری از تاریخ، آگاهیبخشی به تودهها را استراتژی اصلی و در رأس برنامههای خود قرار داد. همین باعث شد سطح اندیشه ملت ایران با روشنگریهای ایشان گام به گام بالا رود و بارور شود. از این رو ملت ایران هیچ گاه تحت تأثیر نقشهها و نیرنگهای رژیم شاه و اربابان او قرار نگرفت و فریب نخورد. بدین ترتیب حربههای تهمت و افترای شاه نتوانست برای ملت ایران نسبت به امام (ره) ذهنیت پدید آورد و رژیم شاه را نزد مردم بیش از پیش رسوا کرد.
در نهضتهای سده پیش، مبارزانی که در صحنه حضور داشتند علاوه بر روحانیان، کسبه، بازاری و دانشگاهی بودند و طبقه کارگر و کشاورز و قشرهای دیگر جامعه در خیزش و خروش مردم کمتر حضور داشتند، اما امام خمینی با نهضت اسلامی خود توانست همه قشرهای جامعه را یکدست به صحنه آورد و به قیام وادارد. در قیام پانزده خرداد بسیاری از مردم کشاورز و کارگر، زنان مسلمان و دیگر طبقات رشد یافته در کنار نیروهای سیاسی، دانشگاهی و روحانی به پا خاستند و شهدایی به میدان نبرد تقدیم کردند.
زمانه - خرداد و تیر 1389 - دوره جدید - شماره 88 و 89
تعداد بازدید: 4447