عاطفه فتاحی ماوردیانی - محمدکاظم شفائی هریسی
بررسی فعالیت و عملکرد نشریه درسهایی از مکتب اسلام در مواجهه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
۱-چکیده:
پژوهش حاضر با عنوان «بررسی فعالیت و عملکرد نشریه درسهایی از مکتب اسلام در مواجهه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی»، با مفروض حاکم بودن جریان روحانیت در نشریه مکتب اسلام، به بررسی رویکرد این نشریه به عنوان جزیی از جریان نهضت اسلامی در مواجهه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخته است و در بررسی مقالات این نشریه، مخالفت و اعتراض به لایحه مزبور را از سوی آن نشریه بیان میدارد.
۲-مقدمه:
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تحولات ساختاری مهمی در ایران صورت گرفت. رژیم شاه به صورت دست نشانده دولت امریکا در آمد و سیاستگذاری دولت روز به روز متمرکزتر و شخصیتر شد. دستگاه سرکوب(ساواک، پلیس، ژاندارمری، نیروی مسلح و بازرسی شاهنشاهی) به عنوان کارآمدترین ابزار توسعه خودمختاری دولت، به ستون عمده نگهدارنده رژیم مبدل گشت. گروههای عمده مخالف، آن چنان تضعیف شدند که هیچ مجرای نهادی برای اعمال نفوذ مؤثر بر دولت باقی نماند. محمدرضاشاه از یک سو در مقابل حامی خود، امریکا، کمترین استقلالی نداشت و از سوی دیگر در داخل، ارگانهای دولتی در برابر وی هیچ اقتدار مستقلی نداشتند، دولت اتحاد با طبقهی بالای سنتی را ولو از راه اکراه، حفظ کرد و در عین حال کوشید تا برخورد در مقابل این طبقه و همه گروههای دیگر جامعه را بیفزاید.(1)
آیتالله بروجردی به عنوان برجستهترین نماینده جریان اصلی روحانیت، طرفدار عدم دخالت در امور سیاسی بود و در این زمینه تا آن جا پیش رفت که در سال ۱۳۲۸ش نشستی برای ممنوع کردن مداخله علما در مسایل سیاسی تشکیل داد. با در گذشت آیتالله بروجردی، وضعیت مرجعیت در ایران دگرگون شد و نسل تازهای از علما میدان یافتند، آنان ضرورتهای تازهای را در برخورد با مصالح دینی و سیاسی کشور مطرح نمودند و به وفاق دین و سیاست، نگاه جدی داشتند. بویژه آن که در این زمان، نگرانیهای اساسی درباره صیانت از بنیادهای حوزه علمیه قم نیز مرتفع شده و اقداماتی عمومیتر برای گسترش و تبلیغ مسایل دینی، در مقابل فعالیتهای تجددطلبانه رژیم مورد توجه جدی قرار گرفت.(2)
۳-نهضت روحانیت:
طی چند دهه و بویژه در دورهی مرجعیت تامه آیتالله بروجردی، حوزهی علمیه تا حدودی، خط مشی کنارهگیری از امور سیاسی را در پیش گرفتهبود، اما برخی عناصر و نیروهای برخاسته از آن در سالهای پایانی زعامت آیتالله بروجردی، این رویکرد را به چالش کشیدند؛ از اینرو شاید بتوان نقطه عزیمت ظهور اقلیت روحانیون نوگرای سیاسی را در تحولات دهه ۱۳۳۰ش جستجو کرد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیرغم خط مشی خاص مرجعیت سنی، طیفی از روحانیونی که مطالبات بیشتری را از این منش انتظار میکشیدند، نخستین گامهای اساسی را برای خروج حوزه از این فضا به یک خانهتکانی اساسی نیاز دارند. ازاینرو آنها خود پیشقدم شدند و بهصورت پراکنده و با ایجاد مراکز و پایگاههایی در پوشش فعالیتهای مذهبی و فرهنگی نخستین گامها را در این راه برداشتند.(3)
پس از فوت آیتالله بروجردی و با توجه به خفقان فضای سیاسی، علما برای بهبود اوضاع مملکت وارد عرصه جدیدی شدند. از این رو روحانیونی که درسهای گرانبهایی از تجربه سیاسی علما در دهههای قبل نظیر مدرس و کاشانی آموخته بودند، به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی روی آوردند. به تعبیر دیگر آنان فرصت را غنیمت شمرده، سعی کردند با آگاه سازی طلاب جوان و افزایش بینش سیاسی و اجتماعی آنان در شرایط اختناق حاکم، زمینههای لازم را برای آینده فراهم کنند. این طیف کوچک روحانیون، در واکنش به برنامههای فرهنگی نظام به تأسیس مدارس با ساختار جدید در زمینه آموزشهای مذهبی یا چاپ نشریات دینی روی آوردند. مردم مذهبی نیز واقف بودند که این اقدام در واقع نوعی مقابله غیرمستقیم با گسترش برنامهها و رفتارهای غیردینی در جامعه را مدنظر دارد. حاصل این تصور ذهنی درباره این فعالیتها، جذب سریع فرزندان خانوادههای مذهبی به مدارس مذکور بود. این مسأله نشان داد که علمای مذکور، علیرغم تعداد اندکشان، قادرند به موازات مدرنگرایی نظام حاکم ابراز وجود کنند.(4)
از سال ۱۳۴۰ش تفاهم و تمایل شدیدی در مسلمانان ایران، اعم از کسانی که فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی و اجتماعی را وجهه همت خویش قرار داده بودند و یا آنهایی که مبارزه سیاسی با حاکمیت پهلوی را رسالت و تکلیف دینی خود میدانستند، نسبت به همکاری بیشتر و وحدت تحت لوای اسلام ظاهر گردید. در این مقطع مباحثی چون قدرت در یک جامعه اسلامی، مفهوم سیاسی و اجتماعی انتظار امام، نقش و جایگاه اسلام در زندگی اجتماعی و سیاسی، مسأله امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن مطرح شد و مهمترین این مباحث روابط روحانیت با دولت بود. شاید مهمترین تاثیر اجتماعی این تحول نوین مذهبی،کشاندن مذهب در میان اقشار تحصیلکرده و دانشگاهی جامعه بود.(5)
مهمترین جناح فکری در دهه چهل و پنجاه، جریان فکری و حوزه تدریس و تعلیم علامه طباطبایی و استاد مطهری بود. این جریان که اواخر دهه بیست آغاز شده بود در دهه سی نیز به فعالیت خود ادامه داد. در سالهای دههی چهل، این جریان عمدهترین حوزه فعالیت فکری و فرهنگی و حوزوی و روحانی بود که در ایران حضور جدی داشت. آثار متعددی از علامه طباطبایی و مطهری و برخی دیگر از دست پروردگان این حوزه مانند:دکتر بهشتی در تهران، مصباح یزدی، مکارم شیرازی و جعفر سبحانی در قم انتشار یافت که تمامی آنها کم و بیش به مسایل مبتلابه فکری و معضلات عقیدتی جاری جامعه و بویژه جوانان میپرداختند و میکوشیدند از منظر دین و معارف حوزه به نیاز زمان، که همان طرح جهانبینی و ایدئولوژی نوین دینی بود، پاسخ گویند. مجله مکتب اسلام از جمله پایگاههای تبلیغاتی و تعلیماتی این جریان بود.(6)
۴-نشریه مکتب اسلام
مجله درسهایی از مکتب اسلام در آذر ماه ۱۳۳۷ش در قم تأسیس شد. دانشمندان و فضلای حوزهی علمیه که در صدد بودند مردم ایران را از خطر سقوط اخلاقی و مفاسد روزافزون اجتماعی برهانند و نسل جوان را از آلودگیها محفوظ بدارند؛به فکر راهاندازی و انتشار یک نشریه مرتب هفتگی یا ماهانه افتادند تا بتوانند از طریق حوزه که تنها نهاد علمی شیعه و محل رجوع و رفع مشکلات دینی مردم به حساب میآمد؛آموزههای اسلام را تبلیغ کنند و پیام حوزهی روحانیت را به مردم برسانند.(7) علاوه بر این مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور زبان گویایی نداشت و این در حالی بود که با وجود فساد اخلاقی و اجتماعی مسلط بر جامعه و نشر مجلات مبتذل ، افکار مارکسیستی ، کمونیستی و داروینیسم نیز جا پای خود را در جامعه محکم میکرد.(8)
در چنین فضایی و با میل و اشتیاق فضلا برای پالایش فکری و دینی جامعه، عدهای از تجار و بازاریان روشنفکر آذربایجانی مقیم تهران نیز برای انتشار یک مجله مذهبی پیشقدم شدند و در این رابطه با آیتالله شریعتمداری از مراجع وقت ، صحبت کردند و حمایت مالی خود را برای انتشار چنین مجلهای اعلام نمودند.(9)بدین ترتیب مجله درسهایی از مکتب اسلام با حضور فضلای آن روز حوزه؛ سید عبدالکریم موسویاردبیلی، ناصر مکارمشیرازی، حسین نوریهمدانی، مجدالدین محلاتی، جعفر سبحانی، سیدمرتضی جزایری، محمد واعظزاده، علی دوانی، سیدموسی صدر، به عنوان هیأت تحریریه وجمعی از تاجران تبریزی:اسماعیل سیگاری، بیوک اتفاقجورابچی، فرج نعمتزاده، ابوالفضل احمدی، مجید پرکار، سروش، عباسعلی خامهچی، موسی ابریشمچی، محمد کلاهی، سیدمصطفی عالینسب، کریم انصارین(10) وبا محوریت آیتالله شریعتمداری، شروع به فعالیت نمود.(11)
مجله مکتب اسلام با انگیزه الهی پا به عرصه مطبوعات نهاد و در آن مقطع تاریخی ، این مجله به عنوان یک حرکت ابتکاری و نوآوری در سطح حوزه و روحانیت به حساب میآمد.(12)
مجله مکتب اسلام که ازاولین شمارههای نشر با حمایت آیتالله بروجردی فعالیت خود را آغاز نموده بود تا زمان حیات ایشان رونق زیادی داشت . بعد از رحلت ایشان نیز روز به روز در پیشرفت بود . تیراژ آن از سه هزار شماره در ماه به هشتاد هزار شماره و دو سه سال بعد از تأسیس به صد و بیست هزار شماره در ماه رسید. ده تا دوازده هزار شماره به کشورهای اسلامی و اروپایی و امریکایی و دیگر کشورها که ایرانیان مقیم آن بودند و اغلب مشترکین نیز جوان وتحصیلکرده بودند، ارسال میشد. بخشی از مجلات هم برای روزنامهها و مجلات مهم و مؤسسات علمی آن کشورها فرستاده میشد.(13)
نویسندگان مجله علاوه بر هیأت تحریریه اولیه، شامل دو هیأت فرعی شامل: سیدهادی خسروشاهی، علی حجتیکرمانی، زینالعابدین قربانی، حسین حقانی، محمد مجتهدشبستری و رضا گلسرخی در هیأت دوم و هادی دوستمحمدی، کامل خیرخواه، عبدالرحیم عقیقیبخشایشی، سیدمحمدکاظم دانش، علیاکبر حسنی، داود الهامی، مهدی پیشوایی در هیأت سوم بودند.(14)
مجله علاوه بر اعضای هیأت تحریریه، از بزرگانی چون علامه طباطبایی نیز مقالاتی در مجله به چاپ میرسید. همچنین مرتضی مطهری، محمدحسین بهشتی ، علی قدوسی، محمدجواد باهنر با اینکه از اعضای رسمی هیأت تحریریه نبودند(15) با این مجله، که در واقع تنها مجلهای بود که در خاورمیانه از اسلام ناب دفاع میکرد، همکاری علمی و قلمی داشتند.(16)
علاوه بر این مجله مکتب اسلام توانست فضایی را برای زنان اهل قلم که دغدغهی آنان حفظ حریم خانواده و تحکیم ایمان در بین اعضای خانواده و اجتماع بود را نیز فراهم نماید.(17)
مطالبی که در این مجله نوشته میشد عموماً مسایل مذهبی و تاریخ اسلام و نیز بیان مسایل روز بود. علاوه بر مقالههایی که با نام نویسندگان آنها چاپ میشد؛صفحات و بخشهای دیگری هم داشت که از سوی هیأت تحریریه تنظیم میشداما بدون نام که عبارت بودند از:سرمقاله، سیری در مطبوعات، اخبار جهان اسلام و پاسخ به سوالات؛ این بخشها خوانندگان زیادی داشت. سرمقالهها که نوعاًبه مسایل مهم اختصاص داشت؛ بسیا تأثیر گذار بود و گاهی در کشور موج ایجاد میکرد.(18)
مکتب اسلام در برابر مفاسد اداری و اخلاقی و ابتذال فرهنگی و غربزدگی که سرچشمهی اصلی آنها حکومت پهلوی بود، انتقاد و مبارزه میکرد. این در حالی بود که مواضع انتقادی و معترضانهی مجله مکتب اسلام، تأثیرگذاری عمیق، محبوبیت عمومی و پایگاه مردمی و مذهبی این مجله، برای حکومت شاهنشاهی قابل تحمل نبود و هرچند وقت یکبار، آن راتوقیف میکردند که به چند مورد از موارد توقیفی در زیر اشاره میشود:
۱-در شماره یازدهم سال سوم(دی ماه ۱۳۴۰ش) به مناسبت هفدهم دی و روز کشف حجاب، سرمقاله تندی دربارهی کشف حجاب و عواقب آن چاپ شد که منجر به توقیف مجله شد.
۲-در شماره یکم سال پنجم(بهمن ماه ۱۳۴۱ش)، سرمقالهای تحت عنوان«محصول ۲۷ سال آزادی» چاپ شد و طی آن از عواقب زیان بار کشف حجاب و بیبندوباری حاصل از آن انتقاد به عمل آمد و به دنبال آن، مجله دو ماه توقیف گردید و شمارهی بعدی، در اردیبهشت سال ۱۳۴۲ش منتشر شد.(19)
۳-در سال ۱۳۴۰ش توسط دولت وقت، یک سلسله بگیر و ببندها و محاکمههای پر سر و صدای نمایشی بعضی از دانهدرشتها، به عنوان مبارزه با فساد اداری و رشوهخواری به راه افتاده بود. مجله طی سرمقالهای در شماره پنجم سال سوم همان سال، تحت عنوان«فساد منحصر به اینها نیست!»، فساد اخلاقی و ابتذال فرهنگی گستردهی آن روز را به باد انتقاد گرفت و خواستار مبارزه با آنها شد.
۴-در شماره یکم سال پنجم(بهمن ماه ۱۳۴۱ش)، طی سرمقالهای تحت عنوان «یک محاکمهی تاریخی»، گردانندگان مطبوعات گمراه کنندهی مروج فساد را به محاکمه کشاند.(20)
مجله مکتب اسلام از بدو انتشار، در حفظ روحانیت و مرجعیت و زبان گویای حوزه علمیه قم بوده است. مجله مکتب اسلام از جایگاه مردمی و محبوبیت مذهبی بسیار بالایی برخوردار و مورد حمایت معنوی حوزه علمیه قم و روحانیون بود و در میان تمام قشرها و صنفها، اعم از دانشگاهی ، حوزوی، بازاری، بزرگسالان، جوانان خواننده و مشتری داشت . تنها جایی که این مجله در آن راه نداشت پادگانها بود و از ورود آن به شدت جلوگیری میشد. حتی در مواردی که نماینده مجله میتوانست مجله را در پادگان نفوذ و به فروش برساند، دستگیر میشد. نظامیان مشترک مجله میبایست در خارج پادگان ، آن را به دست میآوردند.(21)
مجله مکتب اسلام که اصلاح امور جامعه را پیشروی خود قرار داده بود و با ترویج مذهب عملا مقابل سیاستهای دینستیز پهلوی قرارگرفتهبود، از دید دستگاه امنیتی رژیم دور نمیماند و هرچند یکبار طعم توقیف را میچشید.
۵-مکتب اسلام و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
یکی از وقایع مهمی که در نشریه مکتب اسلام مورد توجه قرارگرفت، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. مجله مکتب اسلام که سیاستهای ضدمذهبی رژیم را مورد توجه قرارداده و همواره به آن اعتراض مینمود، نسبت به این لایحه که ضدیت با اسلام و ترویج بیبندوباری را در دستور کار خود داشت بیتفاوت نماند و همچون سایر نهادهای دینی بهمخالفت با آن پرداخت.
۱-۵-لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
پس ازکودتای 28 مرداد 1332 که به رهبری امریکا و با مشارکت فعال انگلیس صورت گرفت امریکا توانست بر قدرت سیاسی حاکم بر ایران و در رأس آن محمدرضاشاه نفوذ بیشتری پیدا کند. بدین نحو بازگرداندن محمدرضاشاه از رم به ایران سرآغاز ظهور رژیم استبدادی، برای اجرای مقاصد سیاسی و اقتصادی ایالات متحده امریکا و متحدین غربی او بود.(22)
مقارن این اوضاع، روی کار آمدن دمکراتها در امریکا و تلاش آنها برای ارائه تصویری خیرخواه از امریکا در کشورهای جهان سوم به دنبال راهی برای نفوذ بیشتر در آن کشورها، موجب شد تا امریکا از رژیمهای وابسته به خود بخواهد که دست به تحول فریبکارانه بزنند و اصلاحاتی را شروع نمایند که تودههای کارگر و دهقان راضی شوند.(23)
مهمترین برنامه رفورم اجتماعی در دولت دکتر امینی، که با حمایت امریکا روی کار آمده بود، اصلاحات ارضی و تقسیم زمین بین کشاورزان بود.(24) اما شاه دولت امینی را برنتابید و مرحله دوم اصلاحات ارضی پس از سقوط دولت امینی به اجرا درآمد.(25) در این مرحله، محمدرضاشاه خود را مبتکر و مجری برنامه اصلاحات ارضی معرفی کرد و با کمک دکتر حسن ارسنجانی، جریان اصلاحات ارضی را به روند تازهای از سیاست، تحت عنوان«انقلاب سفید» و سپس«انقلاب شاه و مردم» کشاند.(26)
شاه با کمک علم درصدد بود تا به طور نامحدود سلطه خود را استحکام بخشد و دیکتاتوری در حد اعلای ناممکن مستقر نماید، اعمالی را ابتکار بنامد و آن را به فکر خودش مربوط سازد و نابغهپروری نماید. یکی از این ابتکارات لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که می بایست مظاهر مذهبی از متن آن کنار گذاشته شود تا غربیها و مشتاقان اصلاحات شاه جنبه آزادمنشی و غیرمذهبی بودن قوانین را هم بهعینه ملاحظه نمایند. علم که مهره تمام عیار بیگانه و مجری اوامر شاه بود فرصت مناسبی برای این امر پیدا کرد؛زیرا آیتالله کاشانی که سابقه طولانی مبارزاتی علیه هیأت حاکمه داشت و دولتهای وابستهی بیگانه را از موضع روحانیت آرام نمیگذاشت در سال 1340 درگذشته بود و نیز با فوت آیتالله بروجردی در اوایل همان سال هنوز مرجعیت تقلید هم در شخص واحدی تبلور پیدانکرده بود. به همین مناسبت در 16 مهر 1341 قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد.(27)
در اصول 91 و92 متمم قانون اساسی تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی پیشبینی و شرایط انتخاب شوندگان در مواد 7و 9 نظامنامه انجمن مصوب دوره اول مجلس معین شده بود و سه امر را در برداشت:
1-باید متدین به دین حنیف اسلام باشد و فساد عقیده نداشته باشند
2-هنگام سوگند باید به قرآن مجید سوگند یاد نماید.
3-طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند.
بدین ترتیب مطبوعات روز 16 مهر 1341 اعلام داشتند که دولت لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی جدید را تصویب کرده است و متن آن را انتشار دادند. در متن مصوب قید اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف و به جای سوگند به قرآن به کتاب آسمانی قید شده بود و به زنان حق رأی داده بودند.(28)
۲-۵-عملکرد نشریه مکتب اسلام در مواجهه با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
پس از خبر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در کابینه علم مقاومت و مبارزه روحانیون با تلگرام چندتن از علمای قم به شاه، در اعتراض به تصویبنامه مزبور در ۱۷مهر ۱۳۴۱ و سپس تلگرام آیتالله روح الله خمینی به نخست وزیر در ۲۸مهرماه اوج گرفت.(29)
متعاقب حرکت علما در اعتراض به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، نشریه مکتب اسلام نیز این موضوع را در چندین شماره انعکاس داد. از جمله این موارد، سرمقالهای است که تحت عنوان«بیایید درست فکر کنیم» به مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی اختصاص یافته، در این مقاله با عنوان اعتراض علما نسبت به این قضیه، سعی میشود تا با دلایل منطقی نیز نادرست بودن این مسأله را مطرح کند:
تصویبنامه اخیر دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی که حاکی از القاء قید «اسلام» و «ذکوریت» از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان بود، در محافل مختلف انعکاس بسیار نامطلوبی داشت و از طرف طبقات مختلف به وسیله تلگراف و نامهها به این موضوع اعتراض شد. مراجع دینی و زعمای روحانیت، عموماً مخالف این موضوع را با قانون اساسی و موازین مذهبی طی تلگرافهایی به دولت اعلام داشتند. اکنون گفتگوهایی در این زمینه در جریان است و سیل اعتراضات از شهرستانها و مرکز ادامه دارد. ما برای روشن ساختن جنبههای مختلف این موضوع به درج مقاله مستدل زیر که متضمن یک بحث منطقی و مستدل و خالی از هرگونه مطالب غیراصولی است و اوضاع و احوال فعلی در آن کاملاً رعایت شده مبادرت میورزیم. . . . . تفوق غربیها بر ما تنها یک تفوق صنعتی است و بر خلاف آن چه عدهای از خودباختگان تمدن غربی میپندارندتفوق و برتری همه جانبه و در تمام شئون زندگی نیست، حتی خود غربیها هم دربارهی خود همچین تصوری ندارند! بنابراین دلیلی ندارد که ما در همه موارد حتی در طرز خوردن خوراک وپوشیدن لباس محکوم طرزفکر و عادات و رسوم غرب برای همیشه ما را به صورت یک موجود انگل و وابسته به غرب و تمدن غرب بیرون میآورد. ما به صنایع غرب بدبختانه بسیار نیازمندیم ولی به اخلاق و رسوم و آداب زندگی اجتماعی آنها به هیچ وجه محتاج نیستیم!ولی با کمال تأسف این طرز تفکر غلط به قدری در مغز عدهای از شرقیها ریشه دوانده که بیرون راندن آن به این آسانی ممکن نیست طرفداری بی قید وشرط از موضوع شرکت زنان در امور اجتماعی و سیاسی یک نمونه روشن از همین تقلیدهای کورکورانه است و این حقیقتی است که امروز بر هیچکس پوشیده نیست حتی اگر روزی نظریه مخالفین شرکت زنان در این امور در اروپا وامریکا قوت بگیرد بلافاصله اثر آن در این بلندگوها! منعکس میگردد. ولی بیایید به خاطر خدا، به خاطر وجدان و هرچه قبول دارید درست فکر کنیم و سعادت این جنس لطیف را فدای هوسهای زودگذر و تقلیدهای کورکورانه خود نکنیم و به حیثیت یک اجتماع بزرگ لطمه نزنیم. شما آمارهایی را که وضع زنان در کشورهایی که مساوات کامل با مردها دارند جمع آوری شده کمی مطالعه کنید و دقت نمایید و ببینید آیا وضع کنونی مایه خوشبختی آنها شده! اگر چنین بود آن گاه این تحفه آسمانی را برای هموطنان خود به ارمغان بیاورید»(30)
به طوریکه ملاحظه میشود مجله مکتب اسلام با اعلام مخالفتهای علما و عموم مردم با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، اجرای آن را فقط در راستای تقلید کورکورانه مسئولین حکومت از غرب میداند. در این مقاله نشریه مکتب اسلام به دفاع از حقوق راستین زنان میپردازد و مصوبات این لایحه را دستاویزی برای هوسبازی مردان و به انحراف کشاندن زنان میداند. علاوه بر این مجله تنها به عنوان کردن مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی اکتفا نمیکند و با پیگیری در شماره بعد با عنوان «کار تصویب نامه انجمن ایالتی و ولایتی به کجا کشیده؛سخنی با ناشرین اکاذیب» به اهمیت این مسأله و لزوم اعمال نظر علما در این مورد تأکید میورزد و کسانی را که سعی دارند این مسأله را به انحراف بکشانند، مورد خطاب قرار میدهد:
«مردم مسلمان این کشور حق دارند از این موضوع نگران باشند زیرا آنها، آن را تهدیدی نسبت به مذهب رسمی خود و قرآن مجید و احکام مذهبی میدانند. . . . ولی زلزلهی خطرناکی که از طرف افراد شناخته شدهای علیه این جنبش مقدس شروع شده این است که عدهایمیکوشند سه موضوع فوق را با موضوعات دیگری مخلوط ساخته و از آب گل آلود ماهی بگیرند، ما صریحاً اعلام میکنیم در این مبارزه چیزی جز مسأله انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی و قید اسلام ، قرآن مجید، ذکوریت مطرح نیست و موضوع بحث تمام روحانیون و مراجع دینی همین است و درباره موضوعات دیگر فعلاً سخنی در میان نیست. اگر کسانی تصور کنند با مخلوط ساختن این موضوع با موضوعات دیگر میتوانند احساسات مردم مسلمان را خفه کنند سخت در اشتباهند. این دشمنان دین و مملکت کار وقاحت را به جایی رسانیده اند که به مزدوران و همکاران خود(مانند گردانندگان مجله خوشه)دستور داده اند، بنویسند:فلان شخص در فلان تاریخ فلان مبالغ هنگفتی از اروپا به ایران فرستاده تا به نام سهم امام به روحانیون ایران بدهند و به نفع مالکین اقداماتی کنند! نویسنده و گرداننده مجله ننگین خوشه اگر خیال میکنند با این اخبار جعلی و سرتا سر مسخره خود میتوانند به هوسهای جهنمی اربابان خود جامه عمل بپوشانند و احساسات پاک مذهبی مردم این کشور را لکه دار کند بسیار در اشتباه است!»(31)
مجله مکتب اسلام عنوان میکند عدهای با این مدعا که علما با دریافت پول از مالکین به عنوان سهم امام و مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی سعی در برآورده شدن خواست مالکین دارند، تلاش میکنند تا نهضت مذهبی علما و مردم را به انحراف بکشانند وبه این ترتیب نیات خود را عملی سازند. مجله مکتب اسلام تصریح میکند که جنبش شکلگرفته توسط روحانیون فقط در جهت برآوردهشدن مفاد لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در الزام به قیود اسلام و قرآن و ذکوریت در آن است و هدف آنها و مردم مسلمان دفاع از احکام اسلامی است و در همین زمینه به نشریات وابستهای که سعی در انحراف این قضیه دارند هشدار میدهد که سخت در اشتباهند و احساسات پاک مذهبی مردم و عزم علما را نمیتوانند لکهدار کنند. در این مورد مجله مکتب اسلام نسبت به یکی از موضوعاتی که از مهمترین مسایل سیاسی تاریخ ایران است موضع گیری نموده و آن را مورد انتقاد قرارداده است و همواره با واکنش علما و مردم نسبت به این قضیه، احساس وظیفه نموده و طی دو شماره این مسأله را مورد توجه قرار داده است. در همین راستا باید به سرمقالههای مجله در چند شماره قبل از وقوع این مسأله نیز توجه کرد، سرمقالههایی که با عناوینی نظیر «هوس وکالت»، «رویای شرکت بانوان در انتخابات» مسأله حضور زنان در عرصه سیاسی را قبل از مطرح شدن در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعتراض به آن مورد توجه قرار داده بود.
در این مقالات به زمزمه شرکت بانوان در انتخابات اشاره میشود، زمزمههایی که از انجمن بانوان و برخی از مطبوعات برخاسته است. مجله اعضای این انجمنها را زنان معلومالحالی میداند که سودای وکالت را برای گسترش دامنهدار فساد خود خواهانند و هنوز در زمانی که فقط زمزمه این بحث در مطبوعات مطرح بود عنوان میکند که در صورت جدی شدن این مسأله با آن مبارزه خواهد شد:
«مردان مسلمان هم در این موقع که گفتگوی اصلاح قانون انتخابات است بیدار و بهوش باشید، نکند یک روز این حرفها از شوخی بر سر مقدار سن زنان تجاوز کند و جنبه جدی به خود بگیرد ولی اگر معلوم شود چنین تصمیمی در کار است همه مسلمانان اعم از زن و مرد جداً با آن مبارزه خواهند کرد!»(32)
همچنین بعد از مطرح کردن این بحث در شماره بعد، هیأت حاکمه را خطاب قرار میدهد و به فعالیت آنها در این زمینه اشاره میکند و عملکرد آنها را مورد انتقاد قرار میدهد:
« هنوز در پارهای از جرائد و مجلات، بحثهایی درباره شرکت زنان در امر انتخابات دیده میشود، البته اصرار رؤسای جمعیتهای توخالی و مقوایی بانوان تهران و دارو دسته آنان درباره شرکت زنان در انتخابات چیز عجیبی نیست . . . . اما چیزی که مایه تعجب است و برای بعضی نامفهوم است، اصرار عدهای از آقایان درباره این موضوع است و در لابلای مصاحبهها و گفتگوهای بعضی افراد هیأت حاکمه گاه و بیگاه نیز تلویحات و اشاراتی در این باره میشود، بسیاری از خود میپرسند اصرار این آقایان، دیگر برای چیست؟ اینها چه طرفی از این قضیه میبندند، آیا همه چیز مملکت ما درست شده، با گرانی سرسام آور مبارزه شده، وضع بازار و کسبه رضایت بخش است، کارمندان همه از وضع خود راضی هستند، وضع کشاورزی مطابق میل رعایا و احتیاجات داخلی است، فرهنگ و بهداشت به طور عمومی و رایگان د راختیار همه قرار گرفته، با مفاسد اجتماعی و فقر اخلاق عمومی و توسعه روز افزون جنایات مبارزه شده، خلاصه تمام مسایلی که جز اولین ضروریات زندگی محسوب میشود از نظر آقایان دلسوز و خیرخواه اجتماع! حل شده، فقط مسأله شرکت زنان در انتخابات باقی مانده که میخواهند برای آن فکر کنند! آیا به راستی مردم این مملکت از شرکت مردها با آن همه ادعاهایشان در انتخابات رضایت دارند که حالا نوبت زنان(آن هم زنانی که میشناسیم و میشناسید)شدهاست؟آیا واقعاًاینها عقیده دارند اگر این چند خانم معلومالحال به مراد دل برسند و چند کرسی پارلمان را در اختیار بگیرند، مقدار زیاد یا کمی از بدبختیهایی که دامنگیر این مردم است حل خواهد شد؟!»(33)
به طوری که ملاحظه میشود مجله مکتب اسلام، مسایل را به خوبی مدنظر داشته است و قبل از علنی شدن اقدام برای شرکت بانوان در انتخابات این مسأله را مورد نقد قرار میدهد و با عنوان کردن این مسأله که این زنان فقط نماینده عده قلیلی از جامعه زنان هستند که فقط به دنبال شهرت و رسیدن به هدفهای خود هستند، این مسأله را راهی برای هوسبازی بیشتر مردان میداند و با به نقد کشیدن کمبودهای جاری در مملکت اعم از مشکلات معیشتی ، فقر و مفاسد اجتماعی، حتی نقش مردان در لباس وکالت را نیز به حال مملکت بی اثر میداند و در چنین وضعیتی معتقد است که وقتی مردان هم با حائز این نقش بودن کاری از پیش نمیبرند، تلاش برای حضور زنان در این مسند، تلاشی بیمورد و بیاثر خواهد بود. در واقع مجله با زیر سوأل بردن اوضاع مملکت و عدم کفایت و ناکارآمدی نمایندگان و مسئولین کشور، طرح مسایلی چون شرکت زنان در انتخابات را تنها ژستی روشنفکرانه و تقلیدی کور از فرهنگ غرب میداند که در آن مقطع زمانی، نه تنها چیزی به جایگاه اجتماعی زن نمیافزود بلکه آن را ملعبه سیاستبازیها و هوسهای پلید سیاستمداران مینمود. مجله مکتب اسلام با مطرح کردن این بحث، ضمن این قضیه به صورتی آشکار ناکارآمدی مسئولین رژیم و اقدامات فاسد و غیر اخلاقی آنها را بیان میکند.
۶-نتیجهگیری
مجله درسهایی از مکتب اسلام، نخستین نشریهی مذهبی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی است. این نشریه که با همت فضلای حوزه علمیه قم شروع به کار کرد، اهدافی اصلاحی را در دستور کار خود قرار داد، اصلاحی که با رجوع به دین مورد توجه قرار گرفت. آنان سعی داشتند، فساد اخلاقی و شیوع افکار انحرافی جامعه خود را با آگاه نمودن افکار عمومی به مبانی دین، برطرف سازند. در این مسیر جمعی از خیرین بازاری آذربایجانی با مرجعیت آیتالله شریعتمداری در کنار فضلای حوزه، شکل گیری مجله را رقم زدند. مجله مکتب اسلام که در سال۱۳۳۷ش پا به عرصه مطبوعات نهاد، جزیی از جریان نوگرایی دینی تلقی شد که در جهت حفظ اصالت دین تلاش میکردند. در این سالها چون فعالیتهای سیاسی به واسطه خفقان بوجودآمده از سوی حکومت پهلوی امکانپذیر نبود، نهضتی خودجوش در میان مبارزین و جوانان برای انجام برنامههای فرهنگی و دینی ایجاد شد و نشریات مذهبی در پی این جریان منتشر و مورد اقبال واقع شدند. این جریان با فوت آیتالله بروجردی و دگرگون شدن مرجعیت در ایران و نگاه جدیدی که به وفاق دین و سیاست میشد، با اقدامات عمومیتر برای گسترش دین و تبلیغ مسایل دینی ، در مقابل فعالیتهای تجددطلبانه رژیم پهلوی صورت جدیتری به خود گرفت. به این ترتیب، مجله درسهایی از مکتب اسلام، با هدف مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی کار خود را آغاز نمود و با ارائه رویکرد اصلاح دینی جامعه، مورد توجه مردم واقع شد و توانست در شکل دادن هویت دینی مردم بخصوص نسل جوان تأثیر بسزایی را بر جا نهد. یکی از مسایل مهمی که در مجله مکتب اسلام مورد توجه قرار گرفت لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. در این لایحه قیود ذکوریت و سوگند به قرآن از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود. مجله در راستای اهداف خود در دفاع از دین و اصلاح جامعه، این سیاست ضد دینی رژیم پهلوی را مورد نقد و اعتراض قرار داد و همچون سایر نهادهای دینی همگام با علما لغو مفاد این لایحه را خواستار شد. مجله مکتب اسلام این اقدام رژیم پهلوی را تقلید کورکورانه از غرب قلمداد کرد و اصرار آنان برای حضور زنان در انتخابات را فرصتی برای هوسرانی مردان برشمرد و رسالت خود در را با اعتراض به لایحه مزبور جستجو نمود.
منابع:
اباذری، عبدالرحیم ، خاطرات آیتالله شیخ مرتضی بنی فضل، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول
جعفریان، رسول ، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران(از روی کارآمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، سالهای ۲۰ تا ۵۷)، تهران: ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۳چاپ پنجم
دوانی، علی ، نقد عمر(زندگی و خاطرات علی دوانی)، تهران: نشر رهنمون، ۱۳۸۳، چاپ دوم ، جلد اول
دوانی، علی، مفاخر اسلام، آیتالله العظمی بروجردی، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، چاپ چهارم، جلد ۱۲
فتاحی ماوردیانی، عاطفه ، «بررسی توصیفی فعالیت و عملکرد نشریات مذهبی در نهضت امام خمینی» پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران:پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰
کرباسچی، غلامرضا ، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی(تاریخ حوزه علمیه قم)، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی با همکاری بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول،
مدنی، سید جلال الدین ، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم:دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا، چاپ دوم، جلد1
نجاتی، غلامرضا ، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران(از کودتا تا انقلاب)، تهران، :خدمات فرهنگی رسا، 1371، چاپ هشتم، ۲جلد
یوسفی اشکوری حسن ، سیری در زندگی، آثار و افکار مهندس مهدی بازرگان، در تکاپوی آزادی، تهران:انتشارات قلم، ۱۳۷۶، چاپ اول، جلد اول
مقالات
پیشوایی، مهدی ، «مجله در سهایی ازمکتب اسلام تداوم نیم قرن حضور فعال و منظم در صحنهی مطبوعات دینی» ، مجله درسهایی از مکتب اسلام، مسلسل۵۳۲، سال ۴۵، شماره ۴، تیرماه ۱۳۸۴
روح بخش رحیم ، «روحانیون دهه سی»، ماهنامه زمانه، شماره ۳۸، آبان۱۳۸۴
نشریات
درسهایی از مکتب اسلام(۱۳۶۰-۱۳۳۷ش)، نسخه دیجیتال، تهران:مجلس شورای اسلامی
سایت
http://www.ir-psri.com
پینوشتها:
1- http://www.ir-psri.Com
2- همان
3- رحیم روح بخش، «روحانیون دهه سی»، ماهنامه زمانه، شماره ۳۸، آبان۱۳۸۴، ص ۵۹
4- همان، ص ۶۰
5- http://www.ir-psri.Com
6- حسن یوسفی اشکوری، سیری در زندگی، آثار و افکار مهندس مهدی بازرگان، در تکاپوی آزادی، تهران:انتشارات قلم، ۱۳۷۶، چاپ اول، جلد اول، ص۴۲۳
7- علی دوانی، مفاخر اسلام، آیتالله العظمی بروجردی، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹، چاپ چهارم، جلد ۱۲، ص ۳۲۱
8- عاطفه فتاحی ماوردیانی، «بررسی توصیفی فعالیت و عملکرد نشریات مذهبی در نهضت امام خمینی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران:پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰، ص ۱۱
9- علی دوانی، نقد عمر(زندگی و خاطرات علی دوانی)، تهران: نشر رهنمون، ۱۳۸۳، چاپ دوم ، جلد اول، ص ۲۰۴
10- رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران(از روی کارآمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، سالهای ۲۰ تا ۵۷)، تهران: ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۳چاپ پنجم، ص ۳۳۱
11- فتاحی، پیشین
12- عبدالرحیم اباذری، خاطرات آیتالله شیخ مرتضی بنی فضل، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص ۱۲۷
13- علی دوانی، نقد عمر، ص ۲۱۰
14- مهدی پیشوایی، «مجله در سهایی ازمکتب اسلام تداوم نیم قرن حضور فعال و منظم در صحنهی مطبوعات دینی» ، مجله درسهایی از مکتب اسلام، مسلسل۵۳۲، سال ۴۵، شماره ۴، تیرماه ۱۳۸۴ ص۶۱
15- غلامرضا کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی(تاریخ حوزه علمیه قم)، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی با همکاری بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، چاپ اول، ص ۲۳۸
16- فتاحی ، پیشین، ص ۲۹
17- درسهایی از مکتب اسلام، شماره مسلسل ۴۳، سال ۴، شماره ۷، ص ۳۷-۳۹و نیز شماره مسلسل ۷۲، سال ۶، شماره ۱۲، ص۵۸-۶۲ ، شماره مسلسل ۸۱، سال ۷، شماره ۹، ص۶۵-۶۸ ، شماره مسلسل ۱۲۱، سال ۱۱، شماره ۱، ص ۳۶-۳۸ ، شماره مسلسل ۱۵۳، سال ۱۳، شماره ۹، ص۶۷-۶۹، شماره مسلسل ۱۷۷، سال ۱۵، شماره ۹، ص ۴۲ ، شماره مسلسل ۱۹۱، سال ۱۶، شماره ۱۲، ص ۲۸ ، شماره مسلسل ۲۰۰، سال ۱۷، شماره ۹، ص ۷۱
18- پیشوایی، پیشین، ص۶۲
19- همان، ص ۶۶
20- همان
21- فتاحی ، پیشین، ص۳۲
22- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران(از کودتا تا انقلاب)، تهران، :خدمات فرهنگی رسا، 1371، چاپ هشتم، ج1، ص ۷۳
23- همانجا
24- همان، ص۱۸۲
25- سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم:دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا، چاپ دوم، جلد اول، ص354
26- نجاتی، پیشین، ص ۱۸۲
27- مدنی، پیشین، ص 374-373
28- همان، ص 375
29- نجاتی، پیشین، ج۲، ص ۲۲۲
30- درسهایی از مکتب اسلام، شماره مسلسل ۴۶، سال چهارم، ش ۱۰، مهر ۱۳۴۱، ص ۶-۲
31- پیشین، شماره مسلسل ۴۷، سال چهارم، ش ۱۱، آبان ۱۳۴۱، ص۷۳-۷۰
32- پیشین، سال دوم، شماره ۹، ، مهر ۱۳۳۹، ص۴۹-۴۰
33- پیشین، سال دوم، ، شماره ۱۰، آبان ۱۳۳۹، ص۱۹-۱۳
فصلنامه اینترنتی 15 خرداد 42
تعداد بازدید: 4930