مقالات

هدف ساواک از دستگیری آیت‌الله سید مصطفی خمینی در دی 1343 چه بود؟

فاطمه دفتری




از حوادث مهم و خبرساز سال 1343 تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه و دستگیری فرزندشان آیت‌الله مصطفی خمینی در روز 13 آبان بود که به دنبال سخنرانی امام در روز 4 آبان 1343 علیه تصویب لایحه مصونیت قضایی اتباع آمریکا صورت گرفت.

پس از این سخنرانی، صبح روز سیزده آبان، نیروهای کماندو به منزل امام ریختند و ایشان را دستگیر و به تهران و سپس به آنکارا منتقل کردند. ساعت 10 صبح همان روز نیز در حالی که حاج آقا مصطفی به دعوت آیت‌الله مرعشی نجفی به خانه او رفته بود، به جرم اینکه مشغول تحریک و ترغیب صاحبان دکاکین برای تعطیل کردن بازار بوده دستگیر و به شهربانی قم و سپس به سازمان اطلاعات و امنیت تهران منتقل شد. حاج آقا مصطفی را ساعت ده شب همان روز به زندان قزل‌قلعه منتقل کردند.(1)

حاج‌ آقا مصطفی در مدت بازداشت در زندان هیچ درخواستی جز رفتن نزد امام خمینی(ره) در ترکیه مطرح نکرد. هدف او از این درخواست نیز دیدار با امام و اطمینان یافتن از سلامت ایشان بود. بنابراین از هر طریق ممکن می‌کوشید اطلاعی در این خصوص به دست آورد. گزارش‌های ساواک حاکی از این است که او در مدت بازداشت نیز از مراجع و روحانیون، بخصوص از آیت‌الله خوانساری در این زمینه استمداد جسته ‌است.(2)

سرانجام حکومت پهلوی که می‌ترسید روحانیون با استفاده از ماه مبارک رمضان، از منبرها برای تبلیغ علیه حکومت استفاده کنند، تصمیم به تبعید حاج آقا مصطفی گرفت. خبر این تصمیم را سرهنگ مولوی در زندان به حاج آقا مصطفی ابلاغ کرد. اما به او اجازه داده شد سفری در چند روز و در سکوت به قم برود و مقدمات سفر خود را فراهم نماید. به همین دلیل در روز 8 دی 1343 حاج آقا مصطفی به صورت موقت آزاد شد. به محض شنیدن خبر آزادی فرزند امام جمعیت زیادی برای استقبال او در خیابان ارم در قم گرد هم آمدند و روحانیون و طلاب به دیدار حاج‌ آقا مصطفی خمینی رفتند.

آیت‌الله سید مصطفی خمینی طی دیدارهایی با برخی از علما و مراجع موضوع مذاکرات خود با سرهنگ مولوی را در میان گذاشت، اما اکثر علما با رفتن او به ترکیه مخالف و معتقد بودند که با این اقدام  در غیبت امام مریدان ایشان و حامیان نهضت تکیه‌گاه خود را از دست خواهند داد و هدف حکومت پهلوی نیز از این تبعید همین است. مخالفت علما و نیز کسب اطمینان از سلامت جسمی و وضعیت امنیتی امام از طریق نماینده روحانیون، سید فضل‌الله خوانساری، که به تازگی به ترکیه رفته و با امام ملاقات کرده بود، سبب شد حاج آقا مصطفی از تصمیم خود مبنی بر رفتن به ترکیه صرف‌نظر نماید.(3)

این انصراف خشم حکومت پهلوی را برانگیخت و ساواک که دید نمی‌تواند او را با تهدید و ارعاب راضی نماید، در روز سیزدهم دی‌ماه حاج آقا مصطفی را دستگیر کرد.
شب آن روز او را در باشگاه نخست‌وزیری نگه داشتند و فردای آن روز، ساعت 5:30 بعد‌از‌ظهر با هواپیما به استانبول منتقل کردند.(4) هواپیمای حامل حاج آقا مصطفی ابتدا وارد استانبول شد و در فرودگاه آنجا نماینده ساواک بلیت پرواز به سوی بورسا را در اختیار او قرار داد. در بورسا هم نماینده سازمان امنیت ترکیه که میزبان امام بود، به استقبال حاج آقا مصطفی آمد و او را به محل اقامت امام برد. امام خمینی(ره) در اولین برخورد با سید مصطفی در بورسا، قبل از همه چیز از او پرسیدند: «با پای خود آمدی یا شما را آوردند؟» او پاسخ داد که «مرا آورده‌اند» و امام فرمودند: «اگر با پای خود آمده بودی، همین الان شما را برمی‌گرداندم.»

خبر تبعید حاج آقا مصطفی به ترکیه به سرعت پخش شد و نگرانی‌هایی در مجامع حوزوی قم، نجف، کربلا و کاظمین ایجاد کرد. ساواک در این خصوص گزارش کرده است: «طبق اطلاع اخیراً مجدداً در شهرستان قم بین روحانیون ایجاد تشنج و ناراحتی شده و به روحانیون تهران از طرف آنها نامه‌هایی نوشته شده دایر بر اینکه ما هر چه تحقیق کردیم از فرزند آیت‌الله خمینی اطلاعی در دست نیست و در کشور ترکیه هم دیده نشده و این فکر در روحانیون قم قوت گرفته که امکان دارد او را از بین برده باشند.»
در این راستا به گفته ساواک چند نفر از روحانیون درجه اول قم نیز از آیات‌ عظام خواستند که از دولت بخواهند محل دقیق تبعید فرزند امام را اعلام کند. به همین دلیل در دیدار هیراد، رئیس دفتر مخصوص شاه، با آیت‌الله آملی، خواسته شد محل تبعید فرزند امام اطلاع داده شود تا برای روحانیون از وجود و سلامت او یقین حاصل و جلوی تشنج گرفته شود.

در این زمان حاج آقا مصطفی در بورسا در کنار امام بود. حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمد‌رضا ناصری به نقل از حاج آقا مصطفی درباره فعالیت‌های او و امام در بورسا گفته است: «وقتی امام کتاب تحریر‌الوسیله را می‌نوشتند، مسایل آن را با ایشان بحث می‌کردند. حاج آقا مصطفی می‌گفت: در آن موقع، گاهی سر بحث، قیل و قال ما به حدی بالا می‌گرفت که ساواکی‌ها می‌آمدند و می‌گفتند: آقا دعوا نکنید، پدر و پسر که با هم دعوا نمی‌کنند. بعد از آنکه بحث ما تمام می‌شد با هم می‌نشستیم و چای می‌خوردیم.» (5)
اما پس از چند ماه توقف در ترکیه، به تدریج موضوع بازگشت حاج آقا مصطفی به ایران مطرح شد. با توجه به دوری امام خمینی(ره) از ایران و ویژگی‌های منحصر به‌فرد حاج آقا مصطفی برای پر کردن جای خالی ناشی از تبعید امام و لزوم فعال نگه داشتن نهضت اسلامی، بازگشت او به ایران از اهمیت بالایی برخوردار بود. به همین دلیل حاج آقا مصطفی با درک این موقعیت، با اجازه امام و با توجه به اینکه قرار بود برای مدت محدودی در ترکیه اقامت نماید، سعی کرد از طریق رئیس سازمان امنیت بورسا، مقامات ساواک را برای بازگشت به ایران متقاعد کند و طی تقاضانامه‌ای به تاریخ 29 اسفند 1343 به ساواک خواهان اجازه بازگشت به ایران شد. همزمان با تلاش‌های آیت‌الله سید مصطفی خمینی در ترکیه، در ایران نیز از سوی روحانیون تلاش‌هایی در حال انجام بود. از جمله به گفته ساواک قم، آیت‌الله مرعشی نجفی نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت نوشته و تقاضا کرد که امام را آزاد نمایند و اگرنه، آقا سید مصطفی را آزاد کنند و اجازه رفت و آمد بین ترکیه و ایران را به او بدهند.(6)

پس از دریافت این درخواست، رئیس ساواک، هم به دلیل فشارهای داخلی و هم مکاتبات و گفت‌گوهای رئیس سازمان امنیت بورسا، تأکید کرد که آمدن آیت‌الله سید مصطفی خمینی مانعی ندارد، ولی تهدید کرد که در صورت انجام تماس‌های ممنوع از نظر ساواک، در مناطق جنوبی ایران زندانی خواهد شد. واقعیت این بود که آنها با پیش کشیدن شرط‌های دشوار، سعی می‌کردند او را از بازگشت منصرف نمایند. به همین دلیل در 14 فروردین 1344 شروط دیگری گذاشتند و از حاج آقا مصطفی خواستند نوشته بدهد و تعهد کند که در هیچ‌گونه فعالیت سیاسی و دسته جمعی مخالف شرکت نمی‌کند و باید در خمین زندگی کند، نه قم.

در این زمان دوستداران امام و نیروهای مبارز داخل ایران و آنهایی که در کشورهای مختلف در قالب نهضت امام خمینی(ره) فعالیت می‏کردند، طی نامه‏ها، تلگراف‌ها و طومارهای متعدد برای مقامات و نهادهای حکومتی دولت ترکیه از جمله ریاست جمهوری، دولت و مجلس آن کشور و همچنین با مراجعه مکرر به سفارتخانه‏های ترکیه در کشورهای مختلف نسبت به تبعید امام و فرزندشان و سرنوشت ایشان ابراز نگرانی و به دولت ترکیه اعتراض می‌کردند. به این ترتیب دولت وقت ترکیه از ادامه حضور امام خمینی(ره) احساس خطر کرد و حکومت پهلوی را که خود نیز از طرف جامعه مذهبی و حوزه‏های علمیه داخل و خارج و دانشجویان مسلمان خارج کشور تحت فشار قرار داشت، واداشت تا امام را به جای دیگری منتقل کنند. دولت وقت ایران دو راه پیش رو داشت: یکی آنکه امام و فرزندشان حاج آقا مصطفی را به کشور بازگرداند که با توجه به ریشه‌دار شدن و تداوم مبارزات ضد حکومت پهلوی بازگشت آنها به صلاح حکومت نبود و دیگر اینکه ایشان را به عراق تبعید نماید که سرانجام انتقال و تبعید ایشان به عراق و شهر نجف تصویب شد و در روز 13 مهرماه سال 1344 امام خمینی(ره) و فرزندشان از ترکیه به وسیله هواپیما به بغداد منتقل شدند.(7) 

پی‌نوشت‌ها:

 1- امام در آئینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی(ره) به روایت اسناد شهربانی، م‍وس‍س‍ه‌ ت‍ن‍ظی‍م‌ و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام‌ خمینی‌(ره‌)، تهران: م‍وس‍س‍ه‌ ت‍ن‍ظی‍م‌ و ن‍ش‍ر آث‍ار ام‍ام‌ خمینی‌(س‌)، 1383، ج 2، ص 157
2- امید اسلام: شهید آیت‌الله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 21
3- همان، ص 23              
4- خاطرات سیدعلی‌اکبر محتشمى‌‌پور، تهران: واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، ص 430
5- امید اسلام، ص 23    
6- همان، ص 25                              
7- سیر مبارزات یاران امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1393، ج 5، ص 9                



 
تعداد بازدید: 3198



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.