مقالات

شاه مأمور بود انقلاب سفید را به هر قیمتی اجرا کند

فاطمه دفتری




یکی از تصمیم‌های حکومت پهلوی در دهه 1340 که موجب اعتراض مردم و جامعه روحانیت شد، به نام انقلاب سفید مطرح  شد. اصول این موضوع شامل شش بند و لایحه و عبارت بودند از: الغاء رژیم ارباب و رعیتی با تصویب اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگل‌ها در سراسر کشور، فروش سهام کارخانه‌های دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی، سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه‌های تولیدی و صنعتی، اصلاح قانون انتخابات، ایجاد سپاه ‌دانش برای تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری.(1)

این اصول ششگانه را محمدرضا پهلوی در روز نوزدهم دیماه 1341 در اجتماع قریب 4500 نفر از دهقانان و روستاییان که در استادیوم محمدرضا پهلوی سابق (مجموعه ورزشی شهید کشوری کنونی) گرد هم آمده بودند، مطرح کرد. این گردهمایی به ابتکار اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت و با مدیریت حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی وقت و با عنوان ایجاد شرکت‌های تعاونی روستایی‌ انجام شد.

برای این اجتماع دهقانی و روستایی تبلیغ فراوانی شده بود، حکومت پهلوی به آن نام «کنگره عظیم دهقانان» را داده بود و شاه، اعضای هیأت دولت و سرکردگان محافل و مجامع وابسته به حکومت در آن حضور داشتند. هرچند هدف اعلام شده کنگره، پایه‌گذاری شرکت‌های تعاونی روستایی بود، ولی برپایی آن در عمل، معنای سیاسی داشت.

ریاست کنگره با شخص شاه بود و طی یک اقدام نمادین یک کشاورز 93 ساله به نام منانلو به عنوان «رئیس سنی» آن انتخاب شد.(2) در این همایش، محمدرضا پهلوی با برشمردن اهداف دولت از اجرای اصول ششگانه انقلاب سفید گفت: «وظیفه خود می‌دانم به نام رئیس قوای سه‌گانه مملکتی، بر اساس اصل بیست‌وهفتم و استناد به اصل 28 متمم قانون اساسی که اعلام می‌دارد قوای مملکت ناشی از ملت است، مستقیماً به مردم ایران رجوع کنم و استقرار این اصلاحات را از طریق مراجعه به آرای عمومی، پیش از انتخابات مجلسین از ملت ایران، که حاکم بر مجلسین و منشاء اقتدارات ملی است، تقاضا کنم... .»(3)

پس از برگزاری این گردهمایی، اسدالله علم با هدف نشان دادن علاقه شاه به روستاییان، دستور داد تا صد نفر از دهقانان را گزینش کنند و در محوطه کاخ شاه اسکان دهند. آنگاه شاه در حالی که حسن ارسنجانی و اسدالله علم او را همراهی می‌کردند، ظاهراً به صورت سرزده به میان دهقانان گزینش شده رفت و ضمن گفت‌وگو با آنها، شام را با آنها خورد. محمدرضا پهلوی در این دیدار گفت: «تا پنج سال دیگر کشور ما مورد غبطه 95 درصد از ممالک جهان خواهد شد... هزار فامیل کذایی از میان رفت... .» (4) پس از برگزاری این مراسم نمادین، هیئت دولت تشکیل جلسه داد و مبلغ 25 میلیون ریال برای اجرای رفراندم اختصاص داد و روز ششم بهمن‌ماه 1341 را به عنوان روز مراجعه به آرای عمومی معین کرد.(5)

اکنون حدود چهل روز از لغو لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی می‌گذشت و در واکنش به اعلام اصول ششگانه، امام خمینی(ره) در جلسه‌ای با حضور آیات عظام به تشریح ابعاد مسئله و اهداف شاه و آمریکا از مطرح کردن این موضوع پرداختند و خواستار موضع‌گیری مناسب از سوی علما شدند. سرانجام پس از چند جلسه تصمیم گرفته شد که از دولت خواسته شود تا نماینده‌ای را به قم بفرستد و اهداف و انگیزه‌های شاه را از طرح این اصول تشریح کند و نظر علمای قم را نیز به شاه ابلاغ کند. به دنبال اعلام این تصمیم، یکی از مقامات دولتی به نام بهبودی، روانه قم شد و با علما به گفت‌وگو نشست. او نتوانست ابهام‌ها را رفع کند و با وجود اینکه چندین بار بین قم و تهران رفت و آمد و نظر روحانیان قم و دربار را به یکدیگر منتقل کرد، اما نتیجه مشخصی به دست نیامد و ابهام در خصوص لوایح ششگانه همچنان باقی بود. دربار نماینده دیگری نیز برای رفع ابهام‌ها به قم فرستاد؛ پاکروان، رئیس کل ساواک. به گفته مهدی عراقی، یکی از مبارزان نزدیک به امام خمینی(ره)، در این دیدار امام بیان داشتند که با عناوین اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگل‌ها و سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، مخالفتی ندارند، اما در مورد نحوه اجرای آنها ایراداتی را مطرح کردند. از جمله درباره اصل اول، یعنی اصلاحات ارضی، بیان داشتند که «من به عنوان حاکم شرع، اکثر این مالکین دهات را مالک نمی‌دانم، اموال‌شان را مصادره می‌کنیم و به خود رعیت می‌دهیم. اما نحوه اجرای آن سبب می‌شود کشور به واردکننده موادغذایی تبدیل شود و کشاورزی از بین ‌برود. زیرا به دلیل عدم حمایت دولت از رعیتی که اکنون خود مالک شده است، او نمی‌تواند اقساط زمین را بپردازد و به کشاورزی ادامه دهد و زمین را می‌فروشد و به شهر می‌رود و کشاورزی ضعیف می‌گردد.» عراقی همچنین می‌گوید که امام در مورد اصل دوم، یعنی ملی کردن جنگل‌ها، جنگل‌ها را جزو انفال و مربوط به عموم مردم می‌دانستند و معتقد بودند که تا الان هم اگر دولت جنگل‌ها را در اختیار دیگران گذاشته است خلاف شرع رفتار کرده است. جنگل جزو انفال است، انفال هم ملی است، مال همه مردم است و حاکم اسلامی باید از آن استفاده کند. در مورد سهیم کردن کارگران نیز معتقد بودند که قبل از این امر، تأمین اجتماعی کارگران و بهبود وضعیت بهداشت و فرهنگ آنها باید تحقق یابد. همچنین امام اصل اصلاح قانون انتخابات را مبهم ‌می‌دانستند و خواستار توضیح بیشتر دولت شدند.

به دلیل باقی ماندن ابهام‌ها، سرانجام امام خمینی(ره) و سایر علما تصمیم گرفتند آیت‌الله روح‌الله کمالوند، یکی از علمای خرم‌آباد را برای گفت‌وگو با شاه به دربار بفرستند. وی در دیدار با شاه نظر علما را مطرح کرد و از شاه توضیح بیشتری خواست و وی را از عواقب تصمیم‌های شخصی، قانون‌شکنی و مخالفت با اسلام برحذر داشت. در این ملاقات آیت‌الله کمالوند بر این نکته تأکید کرد که رفراندم در قانون اساسی ایران پیش‌بینی نشده و پیش از این شاه دولت مصدق را به جرم انجام رفراندم تحت تعقیب قرار داده بود. اکنون چگونه خود به آن دست می‌زند؟ شاه نیز در پاسخ اعلام کرد که «ما رفراندم نمی‌کنیم، بلکه می‌خواهیم تصویب ملی انجام دهیم!»

پس از مراجعت آیت‌الله کمالوند، مراجع و علمای قم جلسه‌ای دیگر تشکیل دادند تا نتیجه ملاقات وی را با شاه بشنوند و پس از شنیدن سخنان او، امام ضمن تشریح اهداف دولت وقت، طی سخنانی، انقلاب سفید را انقلابی دستوری دانستند و فرمودند که «توطئه حساب شده‌ای علیه اسلام و ملت اسلام و استقلال ایران تنظیم شده است. در اینجا آن که روبه‌روی ما قرار دارد شخص شاه است که در مرز مرگ و زندگی قرار گرفته و چنان که خود اظهار داشته عقب‌نشینی او در این مورد، به قیمت سقوط و نابودی او تمام خواهد شد. بنابراین او مأمور است که این برنامه را به هر قیمتی که هست به مرحله اجرا درآورد و نه تنها عقب‌نشینی نمی‌کند و دست از کار نمی‌کشد، بلکه با تمام قدرت و با کمال درندگی با هرگونه مخالفتی مقابله خواهد کرد. بنابراین نباید مثل غائله گذشته (انجمن‌های ایالتی و ولایتی) عقب‌نشینی دستگاه را انتظار داشت. در عین حال مخالفت و مبارزه با آن از وظایف حتمیه و ضروریه ما می‌باشد؛ زیرا خطری که اکنون عموم مردم را تهدید می‌کند بزرگ‌تر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید و در قبال آن بی‌تفاوت ماند.» امام سپس در ادامه، اهداف این اقدام‌ها را گرفتار کردن کشور در دام استعمار دانستند و افزودند: «دستگاه حاکم برای اغوا و اغفال ملت دام وسیعی گسترده و به یک سلسله اعمال ظاهر فریب و گمراه‌کننده دست زده است و ما اگر در مقابل به بیدار کردن و متوجه ساختن توده مردم اقدام نکنیم و از افتادن آنها به دام استعماری که برای آنها گسترده‌اند جلوگیری ننماییم، ملت اسلام در معرض فنا و نیستی قرار خواهد گرفت و فریب خواهد خورد و منحرف خواهد شد.»

در پی این جلسه‌ها، امام خمینی(ره) در بامداد روز 2 بهمن 1341 در اعلامیه‌ای برگزاری رفراندم را برای تصویب اصول انقلاب سفید بی‌اعتبار دانستند. ایشان در این اعلامیه ضمن اشاره به اشکالات قانونی رفراندم اعلام کردند: «اولاً در قوانین ایران رفراندم پیش‌بینی نشده و مرجع صلاحیت‌دار برای برگزاری رفراندم را باید قانون معین کند. ثانیاً در ممالکی که رفراندم برگزار می‌گردد آن قدر به ملت مهلت داده می‌شود تا در خصوص یک یک مواد آن بحث و بررسی کنند و مطبوعات و وسایل تبلیغات عمومی آزادانه نظریات مخالفین و موافقین را منعکس می‌کنند و مردم آگاهانه به آنها رأی می‌دهند. به علاوه رأی دهندگان از معلومات لازم برای اظهارنظر برخوردارند، در حالی که در ایران این امور وجود ندارد و نیروهای آگاه جامعه نیز مخالف می‌باشند.» امام سپس با تأکید بر وجود جو اختناق، فشار و ارعاب در جامعه فرمودند: «اگر تهدید و تطمیع در کار نباشد و ملت بفهمد که چه می‌کند این رفراندم به خوبی می‌تواند رأی مردم و روحانیت را منعکس نماید.» امام همچنین استفاده از ابزار رفراندم را که در هنگام تعطیلی مجلس و در جو عدم آزادی و ارعاب انجام می‌گیرد، مقدمه‌ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب اعلام و نسبت به آن احساس خطر کردند.(6)

در تهران هنوز ساعتی از پخش اعلامیه امام نگذشته بود که مردم مغازه‌ها و بازار را در قسمت‌های مرکزی و جنوبی شهر تعطیل کردند و با فریادهای «رفراندوم قلابی، مخالف اسلام است» تظاهرات عظیمی را در خیابان‌ها به راه انداختند. نقطه شروع این تظاهرات میدان بارفروشان بود. این راهپیمایی بدون هیچ برخوردی نزدیک ظهر پایان یافت و قرار شد که اجتماع بعدی بعدازظهر همان روز با حضور مراجع در مسجد حاج عزیزالله واقع در بازار تشکیل گردد. بعدازظهر جمعیت عظیمی در مسجد و اطراف آن گرد آمدند، اما عوامل نظامی و شهربانی که از قبل آمادگی کامل داشتند با یورش سریع و شلیک گاز اشک‌آور مردم را متفرق کردند. در شهر قم نیز تظاهرات مشابهی به راه افتاد. فرماندار قم در جلسه‌ای با حضور علما پیشنهاد کرد که آقایان مراجع شخصاً با شاه ملاقات کنند تا به این ترتیب به کدورت‌ها پایان داده شود. اما این پیشنهاد از طرف امام‌ خمینی(ره) و دیگر علما رد شد. با شکست طرح پیشنهادی فرماندار قم، در تهران اعلام شد که شاه برای ملاقات و مذاکره با روحانیان روز چهارم بهمن وارد شهر قم خواهد شد، اما براساس تصمیمی که گرفته شده بود، علما و مردم قم، آن روز را در ادامه اعلام مخالفت با اصول ششگانه در خانه‌های خود ماندند.

جبهه ملی و  نهضت آزادی نیز با برگزاری میتینگ‌ها و صدور بیانیه‌هایی مخالفت خود را با رفراندم اعلام کردند. به همین دلیل به گفته بازرگان «به دستور شاه کلیه افراد جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی افرادی از روحانیون و بازار را به زندان انداختند برای اینکه اینها نباشند تا در رفراندوم مخالفت بکنند.»(7)
البته در میان علما نیز کسانی بودند که از لوایح ششگانه انقلاب سفید دفاع می‌کردند. یکی از آنها به دلایل نامعلومی کتابی در تجلیل از این موضوع نوشت که باعث ناراحتی علما و روحانیت متعهد و در نهایت، گوشه‌گیری و انزوای خود وی گردید. اما این عده معدود در مقابل سیل عظیم مخالفان به شمار نمی‌آمدند.(8)

سرانجام با وجود تمام مخالفت‌ها رفراندم شاه در روز ششم بهمن برگزار شد و دولت وقت با وجود عدم استقبال عموم مردم اعلام کرد که بیش از پنج میلیون نفر رأی موافق داده و از اصلاحات شاه حمایت کرده‌اند. پس از اعلام نتایج رفراندم، تلگراف‌ها و تلفن‌های سران کشورها و تفسیرهای روزنامه‌ها و رادیوهای آمریکا، انگلیس و شوروی به سوی تهران توجه کردند.(9)

پی‌نوشت‌ها:

1- روزنامه پست تهران، ش 2977، (05 /06 /1342)، ص 1
2- نیمه پنهان: سیماى کارگزاران فرهنگ و سیاست، تهران: دفتر پژوهش‌های کیهان، 1382، ج 15، ص 101
3- روزنامه پست تهران، ش 2977، (05 /06 /1342)، ص 1
4- همان
5- همان
6- فوزی تویسرکانی، یحیی، مذهب و مدرنیزاسیون در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 238
7- پارسونز، سر آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران: انتشارات هفته، 1363، ص 173
8- صادقی، مصطفی، خاطرات آیت‌الله احمد صابری همدانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 154
9- موحدخویی، جمیل، سربداران کوچه و بازار، تهران: میکائیل: اشجع، 1385، ص 12

 



 
تعداد بازدید: 3372



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.