فرزند محمود در سال 1300 ش در شهر زنجان متولد شد. بعد از فراگیری مقدمات علوم دینی و ادبیات عرب، تحصیلات عالیه خویش را نزد بزرگانی همچون آیتالله حاج شیخ عبدالکریم خوئینی زنجانی و مرحوم والدش آغاز کرد. در حدود شهریور 1320 به قم مهاجرت و در درس خارج فقه و اصول آیات عظام حجت کوه کمرهای، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری شرکت جسته و معقول را از محضر امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی استفاده کرد. پس از مهاجرت آیتالله بروجردی در درس خارج فقه و اصول ایشان نیز شرکت نموده آنگاه به نجف مهاجرت نمود و منشأ خدمات ارزندهای همچون تأسیس کتابخانه، مسجد، و انجمنهای تبلیغی گردید. از تألیفات ایشان میتوان به تقریرات اصول آیتالله بروجردی، شرح بر وسیله، حاشیه بر منظومه حکمت، تحریر کفایهالاصول و... اشاره نمود. وی هماکنون یکی از مراجع معظم تقلیدی است که در مشهد مقدس سکونت دارد.
**36**
بسمالله تعالی
رنج و لذت احساس درونی است نه تابع مظاهر فریبنده چه بسا امری است که مردم آن را دردناک و با مشقت تلقی میکنند ولی مردان صاحب طمأنینه و وقار هم آن را وسیله ترقی به مدارج عالی انسانیت دیده و با آغوش باز آن را میپذیرند و بالعکس ممکن است مظاهر لذتبخش که مردم عادی در طلب آن سر و دست میشکنند موجب انحطاط بوده و انسان را سبب فرومایگی و پستی میگردد عسی ان تحبّو شیئاً و هو شرّ لکم: چه دانیم ناخوش کدام است یا خوش.
خوش است بر ما آنچه خدا میپسندد و بدیهی است روح تا رنج نبیند صیقلی نشده و مهبط معارف و انوار الهی نمیگردد. لذا در این مدت که با عدهای از رجال علم و فضیلت در زندان شهربانی دور هم هستیم نباید از این پیشآمد ملول شده بلکه باید شکرگزاری نماییم که الحمدلله سرفراز هستیم. وظیفه دینی را چنانچه لازم بوده ادا کرده و از نعمت عافیت و سلامت بدن هم بهرهمند هستیم لهالحمد و الشکر علی کل حال: قال علیهالسلام لابیه صلواتالله و سلامه علیه اولسنا علی الحق قال: ای والّذی الیه مرجع العباد ـ قال: فاذاً لا نبالی بالموت.[1]
اللهم اجعلنا ممن یقتص آثارهم و یسلک سبیلهم و یهتدی بهدیهم و یحشر فی زمرتهم و یکر فی رجعتهم و صلیالله علی محمد و آلهالطاهرین. این چند سطر به عنوان تذکار ایام اجتماع در زندان موقت شهربانی در دفتر جناب ثقةالاسلام مروج الاحکام آقا شیخ عیسی اهری دامت ایامه تحریر شد. حرره الاحقر عزالدین حسینی
10 صفرالخیر 1383
راه لذت از درون دان نی برون ابلهی دان جستن از قصر و حصون
آن یکی در کنج زندان مست و شاد و آن دگر در باغ ترش و بیمراد
**37**
بسمهتعالی
از جمله خوشوقتیها که در ایام زندان موقت شهربانی نصیب حقیر گردید عبارت از شناسایی عدهای از مردان فضیلت علم و خطابه بود که از اقطار مختلفه جلب شده بودند. الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الاّ ان یقولوا ربّناالله.[2] و بالاخص از آن عده جناب مستطاب حجتالاسلام و مروجالاحکام آقای آشیخ محمود وحدت دامت ایامه بسیار محظوظ بودم این چند سطر به عنوان یادبود حسبالامر معظمله در این دفتر قلمی گردید. ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علیالقوم الکافرین.[3] حرره فیالشهر صفرالخیر 1383
عزالدین الحسینی عفی عنه
**38**
بسمهتعالی
قال الکریم فی کتابه الحکیم و عسی ان تکرهوا شیئاً و یجعلالله فیه خیراً کثیراً[4]
مضمون این کلام الهی تا در خارج از قضایای مشخص انسان نگردد چه بسا مایه تعجب بدوی گردد زیرا نوعاً در انسان عاقل کراهت و سایر عواطف روی خیالی است که از موضوع مینماید و براساس آن مورد علاقه و محبت و یا انزجار و کراهت میشود.
و اما اینکه با همه محاسبات نتیجه معکوس واضح بود یعنی مورد کراهت مایه سعادت گردد احتیاج دارد که انسان خود ناظر و شاهد آن باشد. از جمله امور مورد کراهت بشر عبارت از گرفتاری در زندان است که مورد اتفاق است و لذا در تمام ملل و نحل جزء عقوبت مجرمین و گناهکاران است.
حالا چگونه این امر برای ما منتج خیرات و سعادت بود برای اینکه عملاً با عدهای از مردان فضیلت و خطابه و علم که از نواحی و اقطار مختلف مملکت جلب شده بودند مراسم مودت و آشنایی به عمل آمد که قاعدتاً در غیر این شرایط ممتنع بود که این فیض حاصل آید و از همه جهات بالاخص از جهات معسوره کسب کمال محیط قابل استفاده باشد. از جمله این مردان صاحب فضیلت و تقوی جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین مروجالاحکام آقای آ سید جواد الیاسی است که این بنده رفاقت معظمله را از جمله بهرههای عمر خود میدانم و انتظار دارم که ایشان این بنده را از دعا فراموش نفرمایند.
حرره الاحقر عزالدین حسینی عفی عنه
14 صفر 1383
**39**
بسمالله تعالی و لهالحمد. والصلوه علی سیدالاولین و الآخرین محمد و عترته و صحبه الذین ابلوا البلاء الحسن فی نصره و کانفوه و فارقوا الازواج و الاولاد فی اظهار کلمته ـ و علی التابعین لهم باحسان[5]
قسمتی از عبارات فوقالذکر از صحیفه مبارکه نقل شده که در توصیف پیروان و اصحاب پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله فرموده و بالاخص بعنوان فارقالازواج و الاولاد فی اظهار کلمته ـ یاد کرده و به قول علماء اصول تعلیق حکم به وصف مشعر به علیت است در آن درود و صلوات جهت را ذکر فرمود، مستحق درود شدهاند چون در راه دفاع از حق و حقیقت و یاری دین از هیچ رنج و مشقت هراسان نشدند و مفارقت عیال و اولاد را که عزیزترین افراد در نزد انسان است برای اعلاء کلمه دین به خود هموار نمودند، لذا دوستان عزیز مانند آقای سیدناصرالدین صدری نیز باید به اقتداء به آن بزرگان رنج زندان و دوری عیال و اولاد را بر خود هموار نموده و انشاءالله ضعفی از خود نشان ندهند. انالله یحبالذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کانهم بنیان مرصوص[6] و این حوادث اگرچه متضمن رنج و مشقت است ولی سبب بزرگی روح و نجات یافتن از ضعف و سستی است. به قول ادیب پیشاوری:
تنآسائی آرد روان را گزند گزند روان خوار بگذاشتم
و این چند سطر به عنوان مقدمه بود موضوعی را به عنوان یادگار تقدیم میکنم عبارت از معرفی پایه ارجمندی روح انسان است که از فیلسوف شرق ابوعلی سینا که در لسان اروپائیان به Prince des medecins یعنی سلطانالاطبا معروف است و این دو بیت را کمتر اشخاصی میدانند که اثر این فیلسوف نامدار است.
فکر بحد کل شئی فیک مجتمعاً انّ ابن آدم اعطی افضل الدرج
اجسامنا کالمشاکی و النفوس بهازیت و نور العقل کالسرج
ترجمه این ابیات در دفتر فاضلی مانند آقای صدری تقریباً بیمورد است. بیت اول از غزل معروف حافظ است.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
حاصل آنکه خلاصه کاوشهای علماء قدیم و روانکاویهای جدید آن است. انسان دارای استعداد شگرف و مخفی است و چهبسا یک تصادف موجب بروز و ظهور آن استعداد میشود و لذا انسان باید هر حادثه و پیشامدی را غنیمت شمرده و به نظر دقت و تجربه به آنها نگاه کرده و حداکثر استفاده را بنماید که گفته شده الوقت کالسیف ان لم تقطعه قطعک ـ مثل همین اجتماع در زندان موقت شهربانی را که مجمع علماء و دانشمندان شده که از نواحی مختلف مملکت جلب شده و بحمدالله صبح و عصر مجلس مباحثه و خطابه خطیب شهیر جناب مستطاب آقای فلسفی دامت برکاته برقرار است آقای صدری باید غنیمت شمرده و در تکمیل فن خودشان سعی وافر دارند که شاید کمتر چنین فرصتی اتفاق میافتد. در خاتمه از آقای صدری منتظرم که این بنده را از دعا فراموش نفرموده و از تذکرات صالحه در خلوات و مناجات یاد نمایند.
حررالاحقر عزالدین حسینی عفی عنه ـ 15 صفر 1383
**40**
بسمهتعالی
قال مولانا امیرالمؤمنین علیهالسلام:
من اصبح علی الدیناً حزیناً فقد اصبح لقضاءالله ساخطاً و من اصبح یشکو مصیبه نزلت به فانما یشکو ربه و من اتی غنیاً فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه و من قرءالقرآن فمات فدخل النار فهو کان ممن یتخذ آیاتالله هزواً و من لهج قلبه بحبالدنیا التاط قلبه منها بثلاث همٍ لایغبه و حرص لا یترکه و امل لا یدرکه[7]
اولینبار ملاقات با جناب مستطاب مروجالاحکام حجتالاسلام آقای غفاری دامتبرکاته به طرز جالبی اتفاق افتاد که جداً این بنده را درردیف اخلاصمندان آن وجود عزیز قرار داد زیرا برای اولینبار که محکوم به زندان شدم و در حوالی نصف شب وارد محوطه بسیار محدود آن گردیدم قهراً ناراحتی خیال و خستگی راه تأثیر به سزایی کرده و خالی از اضطراب نبودم جناب معزی الیه به مجرد اینکه احساس کردند که غریبی وارد شده فوراً از رختخواب بلند شده و برای بنده غذا و وسایل استراحت را فراهم فرمودند. این عمل در مواقع عادی اگرچه به نظر عادی و تعارف برسد ولی با ملاحظه جهات و اوضاع و زمان بسیار مهم است و برای بنده خاطره فراموشنشدنی است. و فقط عامل و محرکه ایشان در این عمل جنبه دیانت بود که بدون سابقه دو نفر اجنبی را مانند برادر به هم متصل نمود حالا اگر همین روح مودت و صفا در جامعه حکمفرما گردد واقعا چه محیط جالب خواهد شد و چه وحدت و صفا خواهد بود. از جمله لذائذ بهشت را خداوند متعال در قرآن کریم همین جهت را بیان میفرماید: و نزعنا ما فی صدورهم من غل اخوانا علی سرر متقابلین.[8] پس اگر تا حدی از این نعمت در این نشاه در سایه عمل به دستورات دین و قرآن کریم حاصل گردد. جامعه نمونه بهشت را خواهند دید. از قادر متعال مسئلت داریم که همه را از خواب غفلت بیدار کرده و در عمل به دستورات قرآن کریم ثابت و پایدار فرماید. این چند سطر به عنوان تذکار در این دفتر حسبالامر جناب آقای غفاری تحریر گردید امید است که از ادعیه صالحه این بنده را در مواقع خلوات و مناجات فراموش نفرمایند والسلام علیه و رحمتالله و برکاته. الاحقر عزالدین حسینی عفی عنه
16 صفرالخیر 1383
**41**
بسمالله تعالی و لهالحمد
جوانی چو باد خوش نوبهار در افتد به جنبش درآید بکار
بروماند آنجا که آرد گذر گل نازک و سنبل تابدار
نسیمی که نامش جوانی بود که سرمایه کامرانی بود
کنون دست در حلقه موی توست به بوسیدن روی نیکوی توست
تهی گردد این ساغر فرهی پس آن به که مردانه گردد تهی
راجع به اغتنام دوران جوانی نویسندگان و شعرا بیاناتی نموده و قطعاتی سرودهاند قطعه فوق در اثر طبع یکی از شعراء معاصرین است اگر بهتر از همه آن قطعات نباشد در ردیف عالیترین آنها میباشد و در احادیث وارده از ائمه اطهار علیهمالسلام نیز تأکیداتی وارد شده حتی در تفسیر لاتنس نصیبک منالدنیا[9] نیز وارد شده و مراد از دنیا که نباید فراموش نمود عبارت از چند چیز است که مهمترین آنها صحت بدن دوران جوانی است این چند سطر به عنوان تذکار و یادگاری در دفتر آقای طباطبائی تحریر شد با رعایت متابعت که ایشان در عنفوان این دوران لذیذ و زودگذر میباشند که انشاءالله به فضل الهی تمام اوقات این فصل از عمر را در راه فضیلت و تقوی و علم بگذراند و بحمدالله آثار این سعادت در ناصیه این سید بزرگوار آشکار و واضح است. امید است که این بنده را از دعا فراموش نفرمایند.
الاحقر عزالدین حسینی عفی عنه
14 صفر 83 زندان موقت شهربانی
**42**
بسمه تعالی
رحمت بیخدمت و بیعلتی آید از دریا مبارک ساعتی
یکی از خوشوقتیهای حصر در زندان موقت شهربانی تصادف ملاقات با جناب مستطاب سیدالاعزه آقای آقا سیدمرتضی مرتضوی ایدهالله تعالی میباشد و از جمله خاطرههای خوش زندان مصاحبت با مشارالیه است زیرا ایشان سید بزرگوار و متعصب در دین است و در اقامه فریضه بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر بسیار ساعی و جدی است. و چنانچه چندین نفر در هر جامعه از جوامع مسلمین نظائر و امثالی داشتند هرگز کار مسلمانها به این روز نمیافتاد که در روایت شریفه وارد شده لتامرّن بالمعروف و لتنهون عنالمنکر و الا لیسلطن علیکم شرارکم ثم یدعو خیارکم فلا یستجاب لکم[10] راه جلوگیری از مفاسد منحصر به همین دو فریضه مهم است که متأسفانه به کلی از میان مسلمانها رخت بربسته.
اللهم وقفنا لما تحب و ترضی بجاه محمد و اله الطاهرین.
ان شاءالله از دعای خیر فراموش نخواهد فرمود.
الاحقر عزالدین حسینی عفی عنه
**43**
بسمه تعالی
و لست ابالی ان یقال محمد ابد ام اکتظت علیه الماتم
ولکن دیناً قد اردت صلاحه احاذر ان تقضی علیه العمائم
با قلت بضاعت و کمی استعداد از حسن ظن جناب مستطاب ثقهالسلام والمسلمین آقای حاج میرزا محسن محدثزاده دامت افاداته این بیمقدار را نیز به حساب آورده و فرمودند به عنوان تذکار و یادبود چند سطر در زندان موقت شهربانی تهران به رشته تحریر درآوردم. نمیدانم چه عواملی موجب گردید این دو بیت که از شیخ محمد عبده مصری شاگرد سیدجمالالدین اسدآبادی است به نظرم آمد شاید از همان جهتی باشد که خود معظمله نیز توجه دارند و آن عبارت از سنگینی وظیفه طبقه روحانیت و اهل علم است زیرا هر قدر رتبه خطیر و ارجمند باشد مسئولیت شدید خواهد شد و کریمه یا نساءالنبی لستن کاحد منالنساء[11] شاهد این حقیقت است مثنوی میگوید:
بود آدم دیده نور قدیم موی در دیده بود کوه عظیم
گرچه یک مو بد گنه کو جسته بود
لیک آن مو در دو دیده رسته بود
از این جهت است که تمام جهات و رفتار طبقات عالیه که سمت و زمامداری و رهبری معنوی را دارند مردم با تمام حواس متوجه بوده و روی آن حساب میکنند لذا در هر حال میباید افراد این طبقه به موقعیت خطیر خود متوجه شده و مراقبت کامل را در اعمال خود بنمایند و در هیچ حال متانت و سنگینی را از دست ندهند و خیال نکنند مثل مردمان متعارف مرخیّالعنان بوده هر کار بکنند تأثیری نخواهد داشت. روی همین جهات محمد عبده مصری در مرض موت اشاره به همین جهت نموده که اعتناء و اهمیت نمیدهم که محمد از مرض موت عافیت پیدا کرد، یا مجالس ماتم و سوگواری برای مرگ وی منعقد ولی ترسم از آن است که این را که اراده اصطلاح آن را داشتیم و شب و روز در فعالیت این جهت بودیم در اثر بیاحتیاطی بعضی افراد معمم خلل کلی وارد آید از قادر متعال مسئلت داریم که ما را از خواب غفلت بیدار کرده و به سنگینی وظیفه متنبه گرداند. در خاتمه از جناب معظمله که در این چند روز بنده را در اثر حسن رفتار و نجابت، متانت و دیانت و تقوا مسحور گردانید در ردیف اخلاصمندان قرار دادند فراموش نفرمایند و از دعای خیر محروم ندارند.
حرره الاحقر عزالدین الحسینی عفی عنه
**44**
بسمالله تعالی شأنه
[ناخوانا]: کریمه مبارکه ربالسجن احبّ الیّ[12]
با تأسی به یوسف علیهالسلام در مقابل حوادث غیرمطلوب چند روزی را که در زندان موقت شهربانی از محضر عزیزان بهرهمند بودیم و علیرغم محدودیتهای زندان شور و نشاط داشتیم. این چند خط در ظهر مصحف جناب ثقهالاسلام آقای بکائی دامت افاضاته به عنوان یادبود قلمی گردید. ربّنا افرغ علینا صبراً و انصرنا علیالقوم الکافرین[13]
روح لذت از درون دان نی برون ابلهی دان جستن از قصر و حصون
آن یکی در کنج زندان مست و شاد و آن دگر در باغ ترش و نامراد
حرر الاحقر عزالدین الحسینی عفی عنه
صفرالخیر 1383
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی
فرزند حجتالاسلام شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1288 شمسی در تهران متولد شد. پس از فراگیری علوم اسلامی در تهران و قم، روش نوینی را در وعظ پایهگذاری کرد و تحول عمیقی را در فن سخنرانی به وجود آورد. وی مورد توجه اکثر مراجع تقلید بوده و آثار و تألیفاتی گرانقدر از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیه الکرسی را به رشته تحریر در آورده است. آقای فلسفی در طول دوران مبارزات مردم ایران با سخنرانی خود به افشای چهره کریه رژیم ستمشاهی پرداخت و از یاران حضرت امام خمینی (ره) محسوب میشد. وی در این مسیر دستگیر، زندانی و مدت طولانی ممنوعالمنبر گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز علیرغم کبر سن همچنان در سنگر تبلیغ به ادای وظیفه مشغول بود و سرانجام در سال 1377 ش در جوار رحمت حق جای گرفت.
**45**
بسمالله الرحمن الرحیم
روز چهاردهم خرداد سال 1342 ساعت یازده شب به زندان موقت جلب شدم و تدریجاً عدهای از علما و وعاظ در حدود پنجاه نفر در آن زندان بازداشت شدند. یکی از آقایان محترم که در این زندان با ما هستند آقای آشیخ محمود واعظ تبریزی مشهور به (وحدت) بود. ما در این زندان جلسات سخنرانی برای بحث و انتقاد در فن سخنرانی و مطالب علمی تشکیل دادیم. صبح و عصر طبق برنامه یکی از آقایان صحبت میکرد یکی از روزها آقای وحدت درباره فوائد شجاعت از نظر فردی و اجتماعی صحبت کرد. گرچه به علت عدم تسلط به زبان فارسی نتوانستند مطلب را به خوبی تشریح کنند ولی ا زنظر معنی سخنرانی کوتاه و پرمغزی کردند.
از من خواستند به رسم یادبود چیزی در دفترچه ایشان بنویسم. این چند سطر را نوشتم، موقعیت و سعادت معظمله را در پیشگاه خداوند خواستارم.
محمدتقی فلسفی
11 /4 /42
**46**
بسمالله الرحمن الرحیم
امروز 11 /4 /42 است بیست و هشت روز است در زندان موقت شهربانی بازداشتم.
جمعی از آقایان علماء و وعاظ تهرانی و ولایات نیز در این زندان بازداشت شدهاند.
یکی از آقایان بازداشتی واعظ محترم آقای عیسی اهری است که از گویندگان آذربایجانی است.
مردی متین و متواضع به نظر میآید. درخواست کردند چند سطری به یادبود ایام زندان بنویسم این چند جمله را نوشتم و از خداوند عز اسلام و مسلمین و سعادت و توفیق معظمله را خواستارم.
محمدتقی فلسفی ـ 11 /4 /42
**47**
بسمالله الرحمن الرحیم
یک ماه است که در زندان موقت شهربانی بسر میبریم در حدود پنجاه نفر از آقایان و روحانیون تهران و ولایات نیز در این زندان هستند. به فضل الهی در زندان مجلس بحث تشکیل دادهایم و مجلس ما مورد استفاده علمی و اخلاقی حضار محترم است و در ضمن بحث و انتقاد به مشکلات روانی و فن خطابه اشاره میشود.
آقای آ سید ابوالحسن طباطبایی یکی از محصلین علوم دینیه تهران است. مشارالیه نیز جزو بازداشت شدگان است. به رسم یادبود ایام زندان این چند سطر را برای ایشان نوشتم، امید است موفق باشند.
محمدتقی فلسفی
11 /4 /42
**48**
بسمالله الرحمن الرحیم
قالالله العظیم فی کتابه و من احسن قولا ممن دعا الیالله[14]
بهترین سخن آن گفتاری است که مردم را به حقپرستی و فضیلت راهنمایی کند و بهترین سخنگو آن کس است که اینچنین سخن بگوید این وظیفه بزرگ روحانی را همه جا با تناسب شرایط میتوان انجام داد.
متجاوز از یک ماه است که در زندان موقت شهربانی با جمعی از آقایان روحانیون به سر میبرم. زندان را به مجلس بحث و طرز دعوت به خدا و فضیلت تبدیل کردیم. روزی دو نوبت صبح و عصر جلسه تشکیل میشد و هر بار یکی از آقایان صحبت میکرد و در اطراف آن انتقاد میشد.
این مجلس دو اثر مفید داشت اول آنکه سخنان مقدس و پاکی بود و بدون تردید در افکار شنوندگان اثر مفید میگذارد. و دیگر آنکه راه و رسم تبلیغ را از نظر فنی به حضار میآموخت.
یکی از بازداشتشدگان حجتالسلام آقای آ سید جواد الیاسی بود معظم له مردی تحصیل کرده و مروج و خدمتگزار است.
به یادبود ایام زندان این چند جمله را برای ایشان نوشتم سعادت و موفقیت ایشان را از خداوند خواستارم.
محمدتقی فلسفی
14 /4 /42
**49**
بسمالله الرحمن الرحیم
قال علی علیهالسلام العقل حفظ التجارب[15]
بزرگترین سرمایهای که خداوند به بشر عنایت فرموده است عقل است. عقل یک حقیقت مجهولی است که تنها از آثار و نتایج گوناگون آن میتوان به واقعیت آن اعتراف کرد. عقل در مواقع مختلف با تعبیرهای مختلفی معرفی میشود. یکی از مواقع عقل و مردم عاقل حفظ تجربیات است. معلومات بشر مانند حیوانات متکی به غرائز نیست بلکه باید آن را کسب کند و از راههای مختلف فراگیرد. یکی از طرق به دست آوردن علم تجربه است. مردان بیخرد تجربیات خود را ضبط نمیکنند و در نتیجه یک اشتباه را مکرر مرتکب میشوند ولی مردان عاقل تجربیات را سرمایه زندگی خود قرار میدهند و آنها را در بایگانی فکر خود حفظ میکنند و در طول زندگی از آنها استفاده مینمایند. لذا حضرت علی علیهالسلام فرموده است عقل عبارت از حفظ تجربیات است.
این چند سطر را در زندان موقت برای آقا سیدناصر صدری به رسم یادبود زندان نوشتم تا به ایشان راه پیروزی را بیاموزم. آقای صدری جوان است تا حدی در امر منبر و سخنرانی وارد شده است. لازم است از تمام تجربیات خود استفاده کند در وضع سخن گفتن، اداء کلمات، انتخاب موضوع، طرز منظم کردن مواد سخن و خلاصه در تمام امور مربوط به سخنرانی دقت کند و تجربیات خود را حفظ نماید اگر در موردی وضع گفتارش در مجلس و شنوندگان نامطبوع واقع شد مراقب باشد که آن را تکرار نکند و مجدداً صحنه نامطبوعی به وجود نیاورد. خلاصه زندگی بشر تجربه است و انسان عاقل تجربیات خود را حفظ میکند و در مواقع مقتضی به کار میبندد. توفیق آقای صدری را از خداوند متعال خواستارم.
محمدتقی فلسفی ـ 14 /4 /42
**50**
بسمالله الرحمن الرحیم
قال الصادق علیهالسلام: ثلاثه اشیاء لاینبغی للعاقل ان ینساهن علی کل حال فناء الدنیا و تصرف الاحوال و الآفات التی لا امان لها.[16]
جهان طبیعت عالم حرکت است و لازمه حرکت تحول و تغییر است. یکی روز باغها سبز و خرم میشود و درختان جامه زیبای برگ میپوشند، طولی نمیکشد که روز دیگر باد خزان میوزد و برگها را از آغوش درختان با چهرههای زرد جدا میکند و اشجار را برهنه و عریان در صحنه باغها به حال خود میگذارد.
بشر نیز در این جهان حرکت علیالدوام در معرض تحول و تطور است ملایمات و ناملایمات همواره در سر راه بشر است. قویترین افراد کسانی هستند که در نیک و بد جهان و پیشآمدهای مطبوع و نامطبوع خود را نبازند و با نیروی معنوی، خویشتندار باشند (ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها)[17]
امام صادق علیهالسلام میفرماید هر انسان عاقل باید همواره سه اصل را به خاطر داشته باشد و هرگز فراموش نکند فناء عمومی عالم، تحولات شخصی حوادث و آفات منطقهای. متجاوز از یک ماه است که در زندان موقت شهربانی به سر میبرم در این زندان جمعی از آقایان روحانیون نیز در بازداشت هستند جرم ما دعوت به خدا و مبارزههای مشروع و قانونی است چون هدف همه ما مقدس است و روحی مطمئن داریم و در این تصرف و تحول کوچکترین ضعفی در رفتار ما احساس نمیشود (الا بذکرالله تطمئن القلوب)[18] زندان را به کلاس بحث و انتقاد تبدیل کردیم روزی دوبار قبل از ظهر و بعد از ظهر تشکیل جلسه میشود و در هر جلسه یک نفر طبق برنامه سخنرانی میکند و سپس در سخنان او و همچنین در دقایق فنی سخنانش انتقاد میشود. زندان فرصت بسیار مناسبی برای بحث در اطراف پارهای از مسائل علمی و روانی پیش آورد و به فضل الهی از این فرصت استفاده کردیم (لله فیایام دهر کم نفحات الا فتعرضوا لها)[19]
یکی از زندانیان جناب ثقهالاسلام آقای حاج محسن محدثزاده فرزند مرحوم محدث علیین جایگاه مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی بود.
این چند سطر را در زندان به یادبود ایام بازداشت نوشتم سلامت و توفیق معظمله را از خداوند خواستارم.
محمدتقی فلسفی 13 /4 /42
**51**
بسمالله الرحمن الرحیم
الا بذکرالله تطمئن القلوب[20] نام خدا و کتاب خدا برای مردان باایمان مایه آرامش خاطر و اطمینان نفس است این چند سطر را در زندان موقت شهربانی پشت قرآن مجید که متعلق به واعظ ارجمند و خطیب گرامی حضرت آقای بکائی تبریزی است نوشتم. امید است روح معظمله و همچنین روان تمام دوستان زندانی و حقیر ناچیز از نور قرآن بهرهمند و نیرومند گردد.
محمدتقی فلسفی
15 /4 /42
آیتالله محمدصادق خلخالی
فرزند یدالله در سال 1305 ش در گیوی از توابع خلخال دیده به جهان گشود. پس از اخذ ششم ابتدایی جهت تحصیل علوم حوزوی به اردبیل رفت و در مدرسه حاج ملا ابراهیم مشغول تحصیلات دینی شد. پس از یک سال با مشورت پدرش، راهی حوزه علمیه قم شد. از همان آغاز با شهید حاج آقا مصطفی خمینی آشنا و هممباحثه شد. بعد از تکمیل تحصیلات مقدماتی و سطح به درس خارج پرداخت. اساتید برجسته وی عبارتند از آقایان: عباسعلی نجفآبادی، شیخ علی پناه اشتهاردی، عبدالجواد اصفهانی، مجاهد تبریزی، حجت، بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی (ره). با شروع نهضت امام خمینی (ره) مبارزات خود را آغاز و در طی این دوران چندینبار دستگیر، زندانی و تبعید شد.
وی با پیروزی انقلاب اسلامی در سمتهای مختلفی انجام وظیفه نمود. آیتالله خلخالی پس از عمری مجاهدت در سال 1382 ش دار فانی را وداع گفت.
**52**
بسمالله الرحمن الرحیم
بعد الحمد و الصلوه انّ الحیوه عقیده و جهاد
پر واضح است که زندگی عبارت از بیان عقاید و دارا بودن عقیده است و کسی که در نیل به هدف مقدس مبارز نباشد نمیشود او را زنده نامید و زندگی او هم زندگانی و حیات نامیده نخواهد شد. بنابراین کسی که بخواهد زنده باشد و یا اجتماعی بخواهد جاودان باشد باید پیرو عقیده بوده و در راه آن جهاد و مبارزه کند والا انسان بیعقیده و هدف و اجتماع بیمرام و مسلک را نمیشود فرد زنده و اجتماع جاودان نامید. از بزرگان دین به ما رسیده که زندگانی در زیر سایه شمشیر زندگانی است و بهترین مردم آن کسی است که ممسک عنان فرس خود باشد و در هرجا انقلابی مشاهده کند برای رسیدن به آنجا خود را آماده پرواز کند و اگر این معنی درباره او ممکن نشد چند رأس گوسفند برای خودش تهیه کرده و در دامنه کوهی عمر خودش را به آخر برساند. آری چنین است بدون حس و شرف در هر جای عالم برای انسان دست میدهد لکن زندگانی با حریت و آزادی و شرف فعلاً بجز در گوشههای تاریک زندانها برای افراد آزاد و با حس میسر و ممکن نخواهد بود. روی همین اصل با جمعی از بزرگان علماء و خطباء تهران و سایر شهرستانها که از فروغ آنها استفادهها میشد و حجت تاریکی و ظلمات با بیان و زبان آنها در شرف برچیدن بود، پای به زندان عشرتآباد و بعد از آن به زندان موقت شهربانی کشیده شد و فعلاً هم تکلیف ما معلوم نیست، لکن چیزی که مایه سرور و رفع همه کسالتها است وجود علماء اعلام و حجج اسلام است که از جمله آنها دانشمند محترم جناب آقای آ سید ناصر صدری میباشد که حقاً از کمال ذات نفسانیه و مقامات برجسته ایشان مستفیض میشویم. امید است که همین زندان که در واقع مکتب جبری است برای فهمیدن و درک حقایق پایه از برای مودت و الفت این جمع باشد تا بتوان در سایه اتفاق دست اجانب را از مملکت اسلامی ایران کوتاه کرد.
14 صفرالمظفر 1383
صادق خلخالی
**53**
بسمالله الرحمن الرحیم
لیس للانسان الا ما سعی[21]
تند باد حوادث ناگواری که در این روزها بر پیکر قرآن و اسلام در شرف وزیدن است عدهای از فضلا و دانشمندان را مقید ساخته به زندانها کشانید لکن چیزی که مایه خوشی و سعادت است همانا در قبال وجدان که محکمه عدل است مقصر نبودهایم. سعادت بدون زحمت و دردسر برای کسی و جامعهای مقدور و میسر نیست بنابراین ما گله از گرفتاری خود نداریم.
ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر خورد افسوسِ زمانی که گرفتار نبود
بالاتر از همه اینها وجود مغتنم جناب آقای سیدجواد الیاسی دام عزه که شمع جمع بودند و از انفاس پاک ایشان استفاده مینمودیم. روحی به جمعیت میداد و با انعقاد مجالس وعظ صبح و عصر وضع زندان به کلی عوض شده و مکتب موعظه و نصیحت شده بود توفیق قرین انسان است در هرکجا که بخواهد میسر است.
امید است که این اتحاد پایه و اساس بزرگی برای سرکوبی دشمنان اسلام باشد در خاتمه خیر و سعادت مسلمین مخصوصاً دوست ارجمندم را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام علی من اتبعالهدی
14 صفر 1383 ـ الاحقر صادق خلخالی
**54**
بسمالله الرحمن الرحیم
16 صفر 1383
کنج قفس چو نیک بیندیشی چون گلشن است مرغ شکیبا را
آری صبر در مقابل حوادث ناگوار وظیفه انسان کامل است. انسان در مقابل بلیه دو حالت درونی دارد، یا متنفر است از حوادث و ناملایمات لکن صبر را پیشه خود میکند و یا آنکه بلا را وقتی میبیند به آغوش کشیده مرحبا مرحبا میگوید در صافی ذیل آیه استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله معالصّابرین[22] روایتی دارد.
که این دو مقام را از هم جدا میکند برای صاحبان مقام اول بشرالصابرین و برای حائذان مقام دوم انّالله معالصابرین را بیان کرده است.
خلاصه تا لطف الهی چه اندازه شامل انسان بشود و انسان تا چه حد در مقابل قضا و قدر صبر و شکیبایی داشته باشد. زندان ولو اینکه معایب بیشماری دارد لکن پیبردن به روحیات اشخاص و استوار کردن ریشههای الفت و مروت از مکتب زندان سرچشمه میگیرد.
این چند کلمه را در زندان موقت شهربانی به عنوان یادبود در دفتر برادر ارجمندم جناب آقای سیدابوالحسن طباطبایی سلمهالله تعالی عن شوائب الحدثان رقم زدم. امید است که فراموشم نفرمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی
الاحقر ـ محمدصادق خلخالی
**55**
بسمه تعالی
در زندان انفرادی عشرتآباد بیخبر از همهجا به سر میبردم روزی که دستور انفراد شکسته و فرمان اجتماع آمد اهری عزیزم را در کنار خود ملاحظه نموده با یک دنیا شادی و شعف در آغوش کشیده او را بوسیدم. از دیدن رفقای عزیزم به قدری خوشحال و شادمان شدم که همه ناملایمات زندان را فراموش نموده آن چهاردیواری که در آن محصور بودیم در نظرم گلستان جلوه میکرد. بعد از چندی دست قضا ما را به زندان موقت شهربانی کل کشور کشانده با سروران گرامی الفتی برقرار و از هر گوشهای زمزمهای مناسب حال و دلانگیز به گوش میرسد، کار به جایی رسیده که مفارقت از دوستان خیلی مشکل است. با هم الفتی داریم و برادروار در سر سفره جمع شده انجمن را با مطایبات و گفتار دلنشین زینت داده موجب فرح و شادمانی میشوند. الحق از جهت زندان گله و غصه نداریم بلکه جمع نگرانیها متوجه قانونشکنیهای یک عدهای است که فعلاً مملکت را در دست داشته بدون توجه به حرف حسابی و قانون با حیثیت عدهای مشغول مبارزه هستند. خدا را قسم میدهم به عزت و جلالش دست اجانب را از سر مسلمانها کوتاه نموده و حیات اسلامی را در زیر سایه قرآن در میان مسلمانها جلوهگر سازد.
قرآن کتاب آسمانی و مقدس مسلمانهاست فداکاریهای زیادی در طول قرون گذشته آن را در میان ما نگه داشته و حالا هم فداکاری لازم است تا دست ناپاکی که به طرف حریم مقدس اسلام و قرآن درصدد دراز شدن است قطع گشته تا در سایه اتحاد مسلمانها عظمت دیرین خود را از سرگیرد لکن:
افسوس که این مزرعه را آب گرفته دهقان مصیبتزده را خواب گرفته
این چند کلمه را به عنوان یادبود از ایام زندان در دفتر دوست و برادر عزیزم جناب آقای میرزا عیسی اهری دام عزه العالی رقم زدم. امید است از دعای خیر فراموشم نفرمایید.
والسلام علی من اتبع الهدی.
الاحقر صادق خلخالی 18 صفر 1383
**56**
بسمالله الرحمن الرحیم
بعد الحمد و الصلوه در باب کفر و ایمان اصول کافی از حضرت صادق (ع) منقول است. من خافالله اخافالله منه کل شییء و من لم یخفالله اخافالله من کل شییء. [23] آری حقیقت همین است که از زبان معصوم صادر شده است ترس و خوف از برای اشخاص بیهدف و بیمقصد جا دارد انسان مسلکی و ایدهال در رسیدن به هدف خود از کسی واهمه ندارد مخصوصاً اگر هدف او مقدسترین اهداف عالیه انسانیه یعنی ابقاء قرآن و یاری دین مبین اسلام و دفاع از حریم مقدس مذهب شیعه باشد، چون اهداف عالی است زندان و تبعید در نظر کوچک مینماید.
اذا المرء لم یدنس من اللوم عرضه فکل رداء یرتدیه جمیل[24]
خدا رحمت کند مرحوم مبرور محدث قمی اعلیالله مقامه الشریف را با اینکه کتابهای ایشان ارزنده و آمرزنده است دو نور دیده محترم و آقازاده معظم دارد که مظهر اخلاق اسلامی هستند و مردم از وجود آنها مستفید شده و پی به حقیقت اسلام میبرند که در این روزهای حساس به جرم دفاع از حریم مقدس قرآن کارشان به زندان موقت کشیده شده است. آری زندگی بدون حس در همه جا برای انسان مقدور است لکن زندگی با حس و حریت فعلاً در غیر از سیاه چالهای زندانها برای انسان آزاد و مسلمان مقدور نیست. توفیق نصیبم شد که این چند کلمه را در دفتر برادر ارجمندم حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حاج آقا محسن محدثزاده. زیدعزه العالی بنویسم امید است عفوم نمایند در خاتمه عزت مسلمین را از خداوند متعال خواستارم والسلام علی من اتبع الهدی.
کنج قفس چو نیک بیندیشی چون گلشن است مرغ شکیبا را
15 صفر 1383 ـ الاحقر صادق خلخالی
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. اللهوف، ص 70.
[2]. سوره حج، آیه 40.
[3]. سوره بقره، آیه 250.
[4]. سوره نساء، آیه 19.
[5]. صحیفه سجادیه، دعای چهارم، ص 42.
[6]. سوره صف، آیه 4.
[7]. نهجالبلاغه صبحی صالح، ص 508، حکمت 228.
[8]. سوره حجر، آیه 47.
[9]. سوره قصص، آیه 77.
[10]. عوالی اللاّلی، ج 2، ص 107.
[11]. سوره احزاب، آیه 32.
[12]. سوره یوسف، آیه 33.
[13].سوره بقره، آیه 250.
[14]. سوره فصلت، آیه 33.
[15]. نهجالبلاغه صبحی صالح، ص 403، نامه 31.
[16]. بحارالانوار، ج 75، ص 237.
[17]. نهجالبلاغه صبحی صالح، ص 495، حکمت 147.
[18]. سوره رعد، آیه 28.
[19]. بحارالانوار، ج 68، ص 221.
[20]. سوره رعد، آیه 28.
[21]. سوره نجم، آیه 39.
[22]. سوره بقره، آیه 153.
[23]. اصول کافی، ج 2، ص 68.
[24]. مجموعه ورام، ج 2، ص 254.
تعداد بازدید: 5371