گفت‌وگو/خبر

گفتگو با راوی زمستان سال 1341

یحیی آریا بخشایش


یحیی آریا بخشایش از آن دسته مورخینی است که هر روز از روز قبل پرکارتر می شود.  اولین اثر جدی او نگارش سه جلد از مجموعه پنج جلدی تاریخ آغازین فراماسونری بود که جلد پنجم و آخرین جلد این مجموعه در هفدهمین دوره جایزه کتاب فصل به عنوان کتاب شایسته تقدیر شناخته شد. او علاوه بر این مجموعه، با فرهنگ نامه ها و دائره المعارفهایی همچون فرهنگ ناموران معاصر ایران و دائره المعارف انقلاب اسلامی همکاری داشته است. همچنین مقالات متعددی در در زمینه تاریخ معاصر ایران در نشریات تاریخی از جمله ماهنامه زمانه و فصلنامه مطالعات تاریخی از او چاپ رسیده است. اما آنچه که سایت پانزده خرداد و یحیی آریا را به پای میز مصاحبه کشاند، جلد هشتم روزشمار پانزدهم خرداد است که به تدوین او در مراحل پایانی چاپ به سر می برد. این مجلد در بر گیرنده حوادث زمستان سال 1341 است که مهمترین رخداد آن برگزاری رفراندوم اصول شش گانه «انقلاب سفید» در ششم بهمن این سال است. و در اینجا لازم به اشاره است که با توجه به توانایی ها و سابقه آقای آریا، نگارش روزشمار خرداد 1342 نیز به او محول گردیده است که صحبت در رابطه با این موضوع مبحث جدیدی را می طلبد. اما روزشمار زمستان1341 در آستانه انتشار قرار دارد و فرا رسیدن ششم بهمن این بهانه را به دست ما داد تا اولا با او در رابطه با مراحل نگارش این روزشمار صحبت کنیم و دوما او که درجریان ریز اتفاقات آن دوره قرار دارد، دید بهتری از آن روزها در اختیار ما قرار دهد.

 

پانزده خرداد : ضمن تشکر از همکاری شما، اولین سؤالی كه دارم این هست كه از سابقه كاری خودتان بگویید ، از تحصیلاتتان و همینطور آثاری كه تا الان منتشر كردید.

آریا : بسم الله الرحمن الرحیم . عرض كنم كه من تا دوره لیسانس ادبیات  فارسی خواندم ، و دوره فوق‌لیسانس را هم  در رشته تاریخ ایران اسلامی در دانشگاه آزاد اسلامی ابهر به ادامه تحصیل پرداختم. قبل از اینكه روزشمار 15 خرداد را بنویسم ، سه جلد كتاب ، ادامه مجموعه 5 جلدی تاریخ آغازین فراماسونری در ایران را نوشتم كه ادامه كار آقای حمیدرضا شاه‌آبادی بود كه دو جلد اول را ایشان نوشته بودند . علاوه بر آن در فرهنگ ناموران معاصر ایران كه دو جلد اولش چاپ شد ، در آنجا هم خب همكاری داشتم ، در گروه بازبینی بودم و به اضافه یه عده از مقالات آنجا دارم كه به چاپ رسیده و به اضافه مقالاتی در مجلات و روزنامه‌های دیگر كه شاید نیازی به اسم بردن از آنها نباشد .

پانزده خرداد : در دایره‌المعارف انقلاب اسلامی كه بالاخره ...

آریا : دایره‌المعارف اسلامی هم بله ، آنجا هم حدوداً چهار تا مقاله دارم كه مربوط می‌شود به همان موضوعی كه در مورد فراماسونری كار كردم ؛ به اضافه چند مقاله كه به موضوع آنها علاقه داشتم و آنها را هم آنجا نوشتم. و افزون بر این در دانشنامه زندان كه باز هم در دفتر ادبیات تدوین می شود كه احتمالاً سال آینده به چاپ برسد ، آنجا هم مقالات دارم ، هم اینكه جزء هیئت كارشناسی آنجا هستم .

پانزده خرداد : و با توجه به همین سوابق ، مدیریت واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، آقای علیان نژاد به سراغ شما آمدند و ...

آریا : بله ، با توجه به سوابقم ، حدوداً سه سال پیش بود كه با پیشنهاد جناب آقای علیان نژاد ، نگارش یک جلد را ایشان پیشنهاد كردند و قرار شد بنده نگارش زمستان 1341 را كه در حقیقت مقدمه‌ای برای 15 خرداد سال 42 محسوب می‌شود ، به عهده گرفتم. 

پانزده خرداد :  در این باره می توانید بیشتر توضیح بدهید؟

آریا : بله ، در حقیقت حوادث از همین زمستان 1341 اوج می گیرند تا به پانزدهم خرداد می رسند. البته خب دو ماه قبلش هم هست ، بحث طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی هست كه البته نگارش آن را دوست دیگری به عهده داشتند ، من زمستان 1341 را كه از دی شروع می‌شد تا آخر اسفند 41 قلم می زنم و بعد دیگر به مرور زمان، بحث مدرسه فیضیه و عاشورای 1342 پیش می‌آید و نهایتاً به 15 خرداد 42 ختم می‌شود.

پانزده خرداد : سؤال بعدی ما در مورد نحوه نگارش این روزشمار چند جلدی 15 خرداد هست و شما یك جلدش را به عهده گرفتید . آیا تفاوتی در این نحوه نگارش روزشمارهای مشابهی كه مطالعه كردید دیدید ؟ اگر هست بگویید .

آریا : حقیقت این هست كه این نوع روزشمارنویسی به شكلی كه دفتر دارد انجام می‌دهد در جای دیگر ندیدم.  در مراكز دیگر هم كه ما كم و بیش داریم روزشمارنویسی را می‌بینیم ، به این شكل نیست . آنها یك گزیده‌ای از اخبار را فراهم می‌كنند و همان را به عنوان خبر آن روز می‌آورند و مجموعه اخبار یك روز را تدوین می‌كنند و در نهایت روزشمار یك موضوع یا یك سال از ابتدا تا آخر آن سال محسوب می‌كنند . منتها روزشماری را كه دفتر ادبیات انقلاب اسلامی - (همین روزشمار 15 خرداد) به اضافه همان روزشمار انقلاب اسلامی كه سال 57-- مد نظر دارد ، این نوع روزشمارنویسی را می‌توانم بگویم متفاوت و یك بخشش هم كامل‌تر است . یعنی شیوه روزشمارنویسی به این شكل نیست كه ما بیاییم اخبار یك روز را به صورت تفصیلی ، خیلی توصیفی در موردش بنویسیم . روزشماری كه داریم كار می‌كنیم ، نمی‌شود صرفاً روزشمار گفت، بلكه باید بگوییم روزشمار توصیفی ، روزشماری كه دارد همه مطالب را بیان می‌كند و گاه البته خیلی كم در آن تحلیل وجود دارد که من سعی کردم تحلیل صورت نگیرد. وقتی كه وارد بعضی از مجلّدات و آثار دیگر می‌شویم می‌بینیم كه تحلیل هم در آنها هست، در حالی كه در روزشمارنویسی ما تحلیل را نباید خیلی دخالت دهیم ، چون ما داریم خبر می‌دهیم.

پانزده خرداد : حالا در پی این توضیح شما ، یك نکته به ذهن من رسید ، آیا به نظر شما این عدم تحلیل باعث این شود كه تحلیل به عهده خواننده واگذار شود و این واگذاری تحلیل به خواننده ، بار قضاوت را از روی دوش نویسنده بردارد. من فکر می کنم این به عنوان امتیاز مثبت حساب شود. چرا که ممکن است یك نویسنده‌ای مثلاً در نوشته خودش حوادث را تحلیل هم بکند و قضاوتی انجام دهد که ممكن است با تحلیل یك نویسنده و یك خواننده یا یك صاحب نظر دیگر دچار تفاوت شود و آن قضاوت‌ها و انتقادات بعدی را به وجود آورد .

آریا : ببینید نویسنده تاریخی با قضاوت كار ندارد ، یعنی قضاوت نمی‌كند ، مورخ هیچ موقع قضاوت نمی‌كند . كسی هم كه دارد تاریخ می‌نویسد ، قضاوت وظیفه‌اش نیست . تنها وظیفه‌اش این است كه اطلاعات را به همان صورتی كه دریافت می‌كند ، برای خواننده‌اش منتقل بكند . این خواننده آزاد است بر اساس پیش ذهنیت‌های خودش از آن نوشته قضاوت و تحلیل بكند . البته این هم اضافه بكنم كه هیچ نویسنده‌ای و در کل هیچ اهل قلمی، بدون فكر مطلبی را نمی‌نویسد . یعنی خواه ناخواه فكر و اندیشه و ذهن و تحلیل و قضاوت آن نویسنده،در نوشته‌اش مستتر هست . منتها در یك جاهایی این را علنی می‌كند ، یك جاهایی نه. و در اینجا خواننده باید آنقدر در ادبیات و در نوشته‌ نویسنده واکاوی کند تا بتواند اندیشه و ذهنیت او را به دست آورد. به همین دلیل است که من نویسنده ای که به عنوان یك نویسنده تاریخی سعی می‌كنم حوادث سال 41 یا 15 خرداد را به خواننده امروزی انتقال می‌دهم ، نباید ذهنیت خودم را در آن دخیل کنم. این همان کاری است که در روزشمار نویسی انجام می دهم. در روزشمارنویسی من باید اطلاعات را خام در اختیار خواننده قرار دهم . خواننده آزاد است از این نوشته من - كه سعی می‌كنم خام و آزاد باشد و من نمی‌گویم حتماً آزاد است! - خواننده آزاد است كه از این نوشته من هر طوری خودش می‌خواهد تحلیل و اقتباس کند.

 من این را می‌خواهم بگویم كه خواننده‌ای كه من برای این روزشمار انتخاب كردم ، یك خواننده عامی و كم‌سواد نیست. خواننده‌ای كه حداقل سواد و آشنایی با تاریخ معاصر یا حداقل 50 ساله اخیر را دارد. بنابراین وقتی كه من چنین موقعیتی را برای خواننده [می‌بینم] ، راحت‌تر می‌توانم با او ارتباط برقرار كنم و نوشته‌ام را طوری در اختیارش قرار دهم كه بتواند تحلیل بكند . حالا تحلیل‌ها می‌تواند متفاوت باشد ، حتی ضد تحلیل من باشد ، این حسن كار است . اما در روزشمارنویسی توصیفی به این شكلی كه دفتر دارد انجام می‌دهد، به نظر من ما یك گونه‌هایی ایجاد نقض غرض می‌كنیم ، از یك طرف ما تحلیل می‌كنیم ، از یك طرفی ما سعی می‌كنیم كه خواننده ما هم با فكر آزاد بیاید مطلب ما را بخواند . خیلی سخت هست كه نویسنده بتواند مطالب را همان طوری كه خام هست، همان طوری كه اتفاق افتاده به خواننده‌اش ارائه دهد. در اینجا ما حتی وقتی با منابع تحلیلی روبرو می شویم، انها را با دیگر منابعی كه در اختیار داریم مقایسه می کنیم و بااین کار می توانیم اصل و نهاد آن مطالب و در معنای دیگر ... لبّ كلام را از نوشته و از متن تحلیلی بیرون بكشیم .

پانزده خرداد : به نظر شما تحلیل در کدام مرحله و یا کدام آثار تاریخی ممکن است به کار ما بیاید؟

آریا : به نظر من در این مرحله اول نباید ما جایی برای تحلیل در نظر بگیریم ، تحلیل را باید گذاشت برای مراحل بعدی ، برای طرح‌های بعدی ، برای نوشته‌های بعدی كه این روزشمار در اختیار منِ نویسنده یا منِ خواننده قرار بگیرد. اینجاست که من می توانم با استفاده از اطلاعات این روزشمار و منابع مشابه، در طرحی جدید به تحلیل تاریخ بپردازم.

پانزده خرداد : سؤال بعدی من در مورد روند نگارش كار شماست ، یعنی اینكه به چه نحوی منابع به دست‌تان می‌رسند ، شما به چه نحوی اینها را گردآوری می‌كنید ؟

آریا : منابع خب شامل چند دسته هستند ، اكثر منابعی كه برای نگارش این روزشمار در اختیار نویسنده‌ها قرار می‌دهند ، بریده روزنامه‌هاست و فیش‌هایی است كه از روزنامه‌های آن دوره فیش‌برداری كردند که تا آنجا که من می دانم یک پروسه 10 ساله را طی کرده است. این فیشها اكثراً از روزنامه ها و مجلاتی مثل «اطلاعات» ، «كیهان» ، «تهران مصور» ، روزنامه «بورس» ، مجله «خواندنی‌ها» ، «پست تهران» و روزنامه هایی که به فارسی ترجمه شده اند مثل «اكانمیست» و غیره و ذالک هستند. خیلی هم اطلاعات خوب و كلیدی دارند و برای روزشمارنویسی خیلی مفید هستند. منتها خب می‌دانید كه جنس منابع روزنامه‌نگاری ، یك جنس تحلیلی و به‌روز هست ، یعنی آن مطلب به درد آن روز می‌خورده كه آمده ، ولی امروز كه ما بعد از 50-40 سال می خواهیم به عنوان یك خبر مطلبی را از آن استخراج بكنیم. ابتدا باید وارد فضای ان دوره بشویم تا بتوانیم آن دوره را دقیقاً درك بكنیم و آن مطلبی كه به درد خبر آن روز بخورد را استخراج بكنیم، كه این یك مقدار كار را سخت كرده. اما این کار از طرفی برای من لذت‌بخش هم بوده. آدم وقتی در آن فضا می‌رود و خبرها را در كنار هم مقایسه می‌كند، می‌بیند كه فضای سیاسی آن دوره و فضای اجتماعی آن دوره چه فضای جالبی بوده. این فضا بخصوص برای یك مورخ خیلی جالب هست كه امروز دارد این مطلب را بازگشت می‌كند و می نویسد. از طرفی علاوه بر این روزنامه‌ها ، خاطرات ، كتاب‌های اسنادی ، اسنادی كه در مورد 15 خرداد چاپ شده، هم زمینه‌هایش را گفته اند و هم آن دوره را بازتاب كرده اند. مورد بعد كتاب‌های تحلیلی و تحقیقی دیگری هستند که نویسنده‌های مختلف ایرانی و خارجی نوشتند. اینها هم جزء منابع این كارمان هست كه نسبت به منابع روزنامه‌ای و نشریه‌ای ، این كتاب‌ها یك مقدار كمترند ولی باز هم به درد بخور هستند و گاهی اطلاعات مفیدی در آنها یافت می شود. كتاب‌های اسنادی كه در مورد 15 خرداد ، (آن 9 جلدی) چاپ شده خیلی در این كار به من كمك می‌كنند و بیشتر مبنای كاری من را همان اسناد تشكیل دادند ، منتها خب منابع دیگر در كنار آن ، اطلاعات كمكی و تكمیلی را در اختیار من قرار دادند . این را از این بابت عرض كردم كه مبنای اصلی روزشمار ، روز 15 خرداد است ، یعنی كانون اصلی این روزشمار ،واقعه 15 خرداد هست ؛ به همین جهت آن اسنادی كه در آن مجموعه 9 جلدی «قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواك» آمده اند خیلی به من كمك می‌كنند و من را به آن فضا می‌برند . افزون بر این ، تعدّد اخبار هم باعث شده كه این منابع خیلی به درد من روزشمارنویس بخورند.

پانزده خرداد : یعنی به قول شما كتاب 9 جلدی «قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواك» به نحوی ستون فقرات كار شماست و بعد بقیه چیزها به این وصل می‌شوند و جلو می‌آیند .

آریا : حالا این را هم می‌خواهم خدمت‌تان عرض بكنم که در چینش اخبار، اخباری که مربوط به رهبری امام خمینی باشند اولویت دارند و بعد از آن، مردمی كه در آن جریان شرکت داشتند و سپس شهرهای مختلفی كه در آن اصل و بدنه خبرها بودند ، به ترتیب اولویت در ابتدای اخبار می آیند. هر روز وقتی كه شروع می‌كنم به چینش مطالبم ، اخباری كه مربوط به این وقایع هست ، عرض كردم 15 خرداد ، امام، مردم و شهرهای مختلفی كه در آن موضوع دخیل بودند مثل قم ، تهران و مراکز مختلف  مثل بازار و دانشگاه تهران ، اینها را از لحاظ چینش در ابتدا قرار می‌دهم. بر اساس این اولویت ها منابع خود به‌ خود اهمیت پیدا می‌كنند .

پانزده خرداد : حالا برویم سراغ همان مقطع تاریخی كه شما در حال نگارش روزشمارش هستید ؛ زمستان سال 41.

آریا : البته من این را خدمت‌تان عرض كنم كه من این دوره زمستان 41 را تمام كردم ، الان نزدیك دو سال هست كه تحویل دادم ، الان دارند كارهای فنی و حروف‌چینی‌اش را انجام می‌دهند ، ما یك بار كار را دیدیم ، برگرداندیم كه فكر كنم مرحله نهایی حروف‌چینی دارد سپری می‌شود . الان دارم خرداد 1342 را می‌نویسم .

پانزده خرداد : اتفاقاً سؤال من هم در همین زمینه بود كه الان در چه مرحله‌ای هست كه خودتان جزئیات كار را گفتید . در مورد خرداد ماه حالا سر وقت باید صحبت کنیم. چون هم سؤالات خاصی در مورد آن قضیه داریم و هم فضای خرداد 1342 خیلی پربارتر از روزهای قبل هست و هم حوادث بیشترند ... این یك جلسه جدا می‌طلبد . حالا سؤال اصلی ما این هست كه می‌خواهیم به یک نحوی حوادث زمستان 41 را از زبان شما بیرون بكشیم، چون كه شما نویسنده این مقطع هستید ، با روزشمارش سروكار دارید و دقیقاً ریز و بم حوادث و حتی ساعت به ساعت حوادث به دستتان رسیده. و آنطور که من می دانم  در آن روزها گاهی اوقات گزارشهای ساواک ساعت به ساعت مخابره می شده و شما تمام این گزارشها را مطالعه کردید. حالا با وجودیکه در مورد انقلاب سفید خیلی اتفاقات افتاده و خیلی نوشته‌ها در موردش هست ولی از شما می‌خواهم اول انقلاب سفید را با جزئیات مفید برای ما شرح بدهید و بعد اگر نکاتی هستند كه به نظر شما مفید هستند و کمتر در موردشان صحبت شده، آنها را با ما در میان بگذارید.

آریا : ماه دی 1341 ، اولین ماه آن مقطع زمانی است كه در آن روزشمار 15 خرداد برایش مطلب نوشتم، دو تا حادثه دارد كه به نظر من، هم خیلی چشم‌گیر هستند و نمود بیشتری در جامعه دارد ، هم اینكه یك جورهایی جامعه را نزدیك می‌كند به رفراندوم ششم بهمن و انقلاب سفیدی كه محمدرضا پهلوی از آن یاد می‌كند. خودتان بهتر می دانید که این قضایا نهایتاً به قضایای اوایل سال 1342 و فروردین 1342 -  كه عاشورا هست و محرم و مردم عزاداری می‌كنند و [دسته‌های] سینه‌زنی بیرون می‌آید كه نهایتاً به آن قضیه مدرسه فیضیه قم ختم می‌شود و بعداً 15 خرداد. در دی ماه 1341 ، یك میتینگی را در 4 دی جبهه ملی برگزار می‌كند كه حدوداً 10 روز طول می‌كشد ، بعد جالب هست كه مأموران ساواك لحظه به لحظه از این كنگره ، از این كنفرانسی كه آنها در تهران دارند برگزار می‌كنند ، هم گزارش تهیه می‌كنند ، هم اینكه در مورد این دارند تحلیل می‌كنند . این با توجه به آن كه جبهه ملی در آن دوره خب نسبتاً بین اكثر ملت و آنهایی كه در آن فضای سیاسی بودند ، یك توجهی را جلب كرده بود ، مهم بود. خب از این بابت خیلی تحلیل‌ها در موردش وجود داشت كه اصلاً چرا حكومت به چنین جبهه‌ای كه در مقابل حكومت هست و با بعضی برنامه‌هاش مخالفت می‌كند ، اجازه چنین كاری را می‌دهد كه میتینگ برگزار می‌كنند ‌، جلسه تشكیل می‌دهند و كنفرانس برگزار می‌كنند . این تحلیل‌های خاص خودش را دارد كه من نمی‌خواهم واردش بشوم . بعد 19 دی همان سال می‌آید قضیه اصلاحات ارضی را عملی می‌كنند. البته اصلاحات ارضی ار به طور غیر رسمی از یك سال قبل شروع كرده بودند. می توان به توزیع اسناد مالكیت كشاورزان در در نقاط مختلف كشور اشاره کرد كه گاه شاه خودش می‌رفت این اسناد را توزیع می‌كرد. در کل رسماً از این تاریخ به بعد اعلام شد كه این كار صورت می‌گیرد و این مقدمه‌ای می‌شود برای آن بحث شش ماده‌ای شاه در روز ششم بهمن 1341 كه محمدرضا پهلوی از آن به عنوان انقلاب سفید یا انقلاب شاه و ملت یاد می‌كند . در اصل بزرگترین حادثه‌ در این سه ماهی كه من روزشمارش را نوشتم ، همین ششم بهمن 41 هست كه هم حوادث قبلی را تحت‌الشعاع قرار داده و هم حوادث بعد از خودش را. چون شاه خیلی به آن اهمیت می‌داد. از طرفی خیلی از مخالفین و افرادی که در مبارزات سیاسی بودند ، بین مردم گفته بودند كه انقلاب سفید برنامه‌ایست كه آمریكا جلوی پای شاه گذاشته و شاه مجبور است كه این برنامه را اجرا كند . در بعضی از خاطرات هم صریح آمده كه شاه این را از آمریكایی‌ها گرفته ، هرچند شاه خودش در یك مصاحبه‌ای اعلام می‌كند كه این برنامه خودمان هست و اولین كشوری هستیم كه می‌خواهیم چنین برنامه‌ای را در كشور پیاده بكنیم .

مسئله دیگری كه این رفراندوم داشته ، علاوه بر آن موضوعات شش ماده‌ای ، نوع شركت مردم در این رفراندوم هست. حكومت با تمام قوا مردم را دعوت و تهییج می‌كرد. خیلی از كارمندها را به یك نحوی مجبورشان کرده بود که حتماً باید بیایند رأی بدهند. با برگزاری میتینگ‌ها و جلسات در شهرهای مختلف مردم را وادار و تهییج به حضور در رفراندوم می كردندبلاخره رفراندوم از طرف بالا بود ، از طرف مردم این كار صورت نگرفته بود. حاكمیت می‌خواست چنین برنامه‌ای را پیاده بكند. بنابراین ابزار و اهرم خاص خودش را هم در دست داشت كه بیاید  و مردم را به این رای دادن بکشاند تا شاید بتواند بر اساس میزان شركت مردم ، برنامه‌هایش را پیش ببرد ، تبلیغش را بكند و خودش را به عنوان یك حاكمیتی كه از پشتوانه مردمی برخوردار هست تلقی بكند.

 شاه می خواست وانمود بكند كه مردم با برنامه‌های او موافق هستند. چون این همراهی مردم، هم در سیاست خارجی ایران و هم در داخل كشور برای حکومت پیروزی داشت. روی این خیلی سرمایه‌گذاری می‌كرد . شركت مردم هم بر اساس آن اخبار و آماری كه در آن سال من از روزنامه‌های کثیر الانتشاری مثل «اطلاعات» و«كیهان» خاطرم هست خوب بوده. بیشتر مردم آمدند در این رفراندوم شركت كردند. هرچند خب ما می‌دانیم در رأی‌گیری‌هایی که حكومت پشتوانه آن هست و می‌خواهد موضوعی را به زور در داخل جامعه تزریق بكند ، خب میزان این نوع رأی‌گیری‌ها بالاست. ولی در مقابل انقلاب سفید عده مخالفین هم قابل توجه است كه در درجه اول اكثراً روحانیت با این موضوع مخالفت داشتند و در كنارش بعضی از مالكین بزرگ و مالكینی كه یك جورهایی خودشان را مستقل اعلام كرده بودند. اینها هم به جهت اینكه این شش ماده‌ای شاه ، بر املاك آنها و بر میزان درآمد آنها ، لطمه وارد می‌كرد مخالف این نوع برنامه بودند.

روحانیت از یک سو به دلیل اینكه احساس می‌كردند انقلاب سفید یك برنامه خارجی است و از طرفی با بعضی از عقاید دینی و مذهبی آنها از جمله شركت كردن زنان در انتخابات جور در نمی‌آمد، با این برنامه مخالفت داشتند. البته  این نوع مخالفت‌ها تحلیل‌های خاص خودش را دارد كه من سعی كردم از دخالت دادن این نوع تحلیل‌ها در روزشمار خودداری بكنم تا در طرح‌های بعدی بیشتر بشود در موردش صحبت كرد و تحلیل داد .

پانزده خرداد : در مورد انقلاب سفید یك سری توضیحات ، یعنی یك سری اتفاقات جانبی هم همیشه همراه بوده، یكی اینكه یك اصول ششگانه‌ای را شاه به رفراندوم می‌گذارد ، و مردم یك سری مخالفت‌هایی هم داشتند . می‌خواهم بیشتر در مورد مخالفت‌های مردمی با هم صحبت كنیم كه این مخالفت‌های مردمی بر اساس چه ذهنیتی بوده ؟

آریا : ببینید شاه روی این موضوع و كلاً حكومت پهلوی روی این شش تا اصل خیلی مُصر بود كه به اجرا گذاشته شوند . بحث سهیم كردن كارگران در سود كارخانه‌ها از این سال كم كم عاملی می‌شود بر اینكه كشاورزان ما به کارگری گرایش پیدا کنند. ما كه قبلاً یك كشور كشاورزی و سنتی بودیم ، كم كم با اجرا شدن این قانون ، كشور به سمت كارگری سوق پیدا کرد. یعنی وقتی كه شما اعلام می‌كنید كه كارگر در سود كارخانجات سهیم است ، نیروهایی که به كار كشاورزی وارد هستند، با شنیدن این خبر به مرور زمان از كار كشاورزی دست می‌كشد تا بیاید در سود كارخانجات سهیم شود و این میسر نمی‌شود [مگر] با كارگر شدن در كارخانه‌های مختلف .

از این دهه به بعد ما می‌بینیم كه سیل عظیمی از كشاورزان ، روستانشین‌ها به شهرها آمدند ، در شهرها كارگر شدند ، عده‌ای به هدف‌شان رسیدند ، عده‌ای نرسیدند ؛ یعنی می‌خواهم بگویم كه كم كم كشور به سمت كارگری [رفت] و [حالت] شهرنشینی پیدا كرد . كشور از آن حالت سنتی كشاورزی روستانشینی به سمت كارگری ماشینیزم شهرنشینی سوق پیدا كرد . كسانی كه از لحاظ اقتصادی اوضاع را تحلیل می‌كردند ، با این انقلاب سفید مخالفت داشتند و می‌گفتند این برنامه‌ها ما را به سمت یك وضعیت مصرفی می کشاند و كشور را به یك بازاری تبدیل می‌كند كه ما فقط مصرف‌كننده باشیم. شهرنشینی لوازم خاص خودش را دارد ، تولید دیگر در آن نیست . می‌بینیم كه در همین دوره به جای تولید ، به جای كارهای تولیدی و صنعتی ، بیشتر كارهای خدماتی در جامعه می‌آید نمود پیدا می‌كند . واسطه‌ها بیشتر می‌شود ، مصرف بیشتر می‌شود ، این است كه خیلی از آنهایی كه اقتصاددان بودند و می‌توانستند تحلیل بكنند ، با این برنامه‌ها مخالفت می‌كردند . حالا اینكه می‌توانستند مخالفت‌شان را علنی بكنند یا نه ، این بحثش جداست ، اما مخالفت داشتند و می‌گفتند كه این وضعیت ما را به سمت شهرنشینی ، مصرفی ، بازاری دارد سوق می‌دهد و مخالفت داشتند .

در كنار اینها خب عرض كردم ملّاك‌ها بودند كه آنها هم چون نقاط مختلف درآمدی‌شان را این [برنامه] تقلیل می‌داد ، به مخالفت با انقلاب سفید پرداختند. مثلاً یكی از قوانین انقلاب سفید این بود که هر مالكی می‌تواند فقط چند دانگ از كل املاكش را داشته باشد.  بقیه‌اش را یا باید در اختیار دولت قرار دهد یا بفروشد یا در اختیار دهقان‌ها قرار دهد . این است كه خب بالاخره املاكش را از دستش می‌گرفتند. اگر ملاک چنین کاری نمی کرد، سازمان اصلاحات ارضی می‌آمد زمینهایش را می‌گرفت تا بین مردم تقسیم بكند .

 اما اصلی‌ترین جبهه مخالف در اختیار روحانیت بود . با توجه به اینكه در آن زمان یك پیوند عمیق و گسترده‌ای بین مردم و نهاد روحانیت ایجاد شده بود و این پیش‌زمینه ای داشت که به سالهای قبل بر می گشت. شاید بگوییم كه حتی قبل از اسلام هم بین روحانیت ، نه اینكه حالا بگوییم روحانی ، آن كسی كه مسائل دینی جامعه را در اختیار داشت با مردم همیشه ارتباط وجود داشت . این هست كه خب اسلام هم كه به ایران آمد ، این ارتباط خیلی محكم شد و خیلی هم گسترده شد . این هست كه در این دوره - 1341 – اكثرا میبینیم که مخالفتها را جامعه مطرح می‌كند . بعضی‌ها از كسانی كه وابسته به حاكمیت بودند ، مخالفت روحانیت را به موضوع موقوفات وصل می‌كردند و می‌گفتند چون وقتی كه موقوفات به عنوان یك سازمان زیر نظر حكومت می‌رود ، بنابراین دست روحانیت از موقوفات كم می‌شود و خودبه‌خود منابع مالی‌شان كمتر می‌شود. بنابراین دارند مخالفت می‌كنند و مثلا فلان ملاک و فلان سازمان روحانیت را پیش انداختند که بیایند با این طرح مخالفت بكنند. اما در واقع مخالفت روحانیت بر اساس این بود که این برنامه‌ها را یك نیروی خارجی دارد در كشور طراحی می‌كند و به اجرا درمی‌آورد. از طرفی هم بعضی از اصول این شش ماده را مخالف اسلام می‌دانستند . چون امام و خیلی از آیات صریحاً اعلام می‌كنند كه شركت زنان در انتخابات جزء برنامه‌های اسلام نیست و البته خب برای اینها هم یك تحلیل‌هایی داشتند. از جمله اینکه با توجه به شرایط خاص آن جامعه می خواستند از زن به عنوان یك عامل بازاری  سوءاستفاده بكنند. اگر ما بخواهیم مخالفین را طبقه‌بندی بكنیم ، نهاد روحانیت در اول صف قرار داشتند، بعد ملاکان بودند و در مرحله بعدی آن كسانی بودند كه در مسائل اقتصادی – اجتماعی سررشته داشتند.

پانزده خرداد : من حالا می‌خوام سؤال آخر را مطرح بكنم كه عواقب این انقلاب سفید و مخالفت مردم ، یك جورهایی به اواخر زمستان همان سال 41 می‌رسد كه باز امام یك سخنرانی می‌كنند. در کل بین انقلاب سفید شاه و حادثه فیضیه یك سری حوادث ریز ولی پایه‌ای به وجود می‌آید كه فیضیه را رقم می زنند. می‌خواهم در مورد این حوادث برای من فهرست‌وار صحبت بكنید .

آریا : دقیقاً من ریز نمی‌توانم برای شما ... چون حقیقتش نزدیك به دو سال هست كه از زمان نگارش می‌گذرد. ولی این را می‌توانم به صورت كلی به شما عرض كنم كه بعد از رفراندوم تا حدودی حكومت و مخالفین رو در روی هم قرار گرفتند . یعنی تا آن موقع اگر مخالفت‌ها غیر علنی بود ، در مجامع بود ، در مساجد بود ، در تكیه‌ها بود ، ولی از این زمان به بعد حكومت و مخالفین رو در روی هم قرار گرفتند ، یعنی مخالفتها علناً وارد جامعه می‌شوند. مردم و حکومت در خیابان‌ها ، در مساجد ، در میتینگ‌ها دارند رو در روی هم قرار می‌گیرند و علیه هم مطلب ایراد می‌كنند . چون واقعیتش این هست كه محمدرضا پهلوی به هیچ وجه نمی خواست از رفراندوم  بگذرد و مصمّم بود كه این برنامه را به اجرا بگذارد و به اجرا هم گذاشت. خیلی از مسائلش را مثلاً سپاه دانشش را به اجرا گذاشت ، تقسیم اراضی ، اصلاحات ارضی را انجام داد و غیر از آن برخی از كارخانجات شروع كردند به سهیم كردن كارگران خودش در سود كارخانه‌ها . اما این دیگر كم كم از آن حالت رفراندوم خارج شد ، یعنی دیگر مخالفت‌ها آمده بودند روی خیابان‌ها  و خودشان را در کوچه و در بازار نشان می‌دادند. مردم می‌آمدند در بازار مثلاً علیه حكومت ، علیه شاه شعار می‌دادند. یواش یواش دیگر  مأموران دولتی ، پلیس ، شهربانی وارد عمل شدند و یك حالت درگیری در خیابان‌ها ایجاد شده بود. مخصوصاً در بازار قم و در بازار تهران این درگیری خیلی بیشتر بود ، تا اینكه این درگیری‌ها مردم را نسبت به حكومت خیلی عصبانی كرد و نهایتاً به این ختم ‌شد كه در اواخر سال 1341 ، امام و آیت‌الله شریعتمداری و یك عده از مراجع اعلام كردند كه ما امسال دیگر عید نداریم . این به عنوان اولین قدم شد برای حوادث بعدی كه در اوایل 1342 اتفاق افتاد. مدرسه فیضیه اولینش بود ، تظاهرات و سینه‌زنی‌ها ، عزاداری‌ها در ایام ماه محرم مرحله بعد بود كه حكومت خیلی سعی می‌كرد اینها را تحت كنترل داشته باشد كه اتفاقی نیفتد. اما خب عرض كردم كه اختلافات و درگیری‌ها علنی شده بودند. و نهایتا این سیل مخالفتها به 15 خرداد 1342 رسید كه آنجا دیگر علناً و عملاً حكومت در مقابل مخالفینی قرار گرفت که جربزه پیدا كرده بودند ، انگیزه پیدا كرده بودند و می‌توانستند در مقابل مأموران ، در مقابل وابستگان حكومت خودنمایی بكنند ، خودشان را عرضه بكنند و بتوانند حرف‌شان را بزنند.



 
تعداد بازدید: 5809



آرشیو گفت‌وگو/خبر

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.