جعفر گلشن روغنی
11 ارديبهشت 1397
پاسخ امام خمینی به تلگراف اصناف و اهالی همدان
در پی حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 و سپس حضور تعداد زیادی از اهالی همدان خدمت امام خمینی، ایشان توصیه کردند که نارضایتی خود را از اقدامات دولت از طریق تلگراف اعلام نمایید. از اینرو بازرگانان و اصناف همدان در 9 اردیبهشت 1342 تلگرافی در 3 نسخه و با 170 امضا به امام خمینی، آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری مخابره کردند و نوشتند که: «فاجعه اسفانگیز در روز وفات امام صادق(ع)... اهالی همدان را متأثر کرد. بدینوسیله اظهار همدردی نموده و این مصیبت وارده را به حضرت بقیهالله و عموم آیات عظام و مسلمین، تسلیت عرض و پشتیبانی کامل خود را نسبت به حضرات مراجع، اعلام و موفقیت آنان را در راه نشر حقایق اسلامی از خداوند مسئلت داریم.»[1] در تهیه و تنظیم و مخابره این تلگراف که با موافقت و مساعدت آخوند ملاعلی معصومی همدانی صورت گرفت، حاج سیداحمد حسینی، محمدجواد قائمی، حاج احمدآقا صرافان، حاج جواد نوریان، حاج سیدمحمد حسینی، حاج اسدالله فتحی، ترابیان و حاج محمد ابراهیم درفشی نقش بهسزایی داشتند. به دنبال مخابره این تلگراف، حاج جواد نوریان از سوی ساواک همدان دستگیر و بازجویی شد. دو روز بعد امام خمینی جواب تلگراف یاد شده را ارسال کردند. در متن این جوابیه که در 11 اردیهبشت 1342 صادر شد و چند روز بعد «با خط قرمز و با امضای آقای خمینی چاپ شده [بود] و از بالای خیابان بوعلی یک جوان آن را بین مردم [شهر همدان] تقسیم و توزیع»[2] میکرد، از «عموم بازرگانان و اصناف و اهالی محترم و متدین همدان» تشکر شد و آمد که: «لازم است به آقایان محترم تذکر دهم به طوری که از قراین ظاهر میشود، دستگاه جبار در صدد تصرف در احکام ضروریه اسلام است، بلکه شاید خدای ناخواسته بخواهد قدمهای بلندتری بردارد. کراراً در نطقهای مبتذلشان تصریح به تساوی حقوق زن و مرد در تمام جهات سیاسی و اجتماعی کردهاند که لازمهاش تغییر احکامی از قرآن مجید است و چون با عکسالعملی از طرف مسلمین مواجه شدند، مزورانه انکار نمودند و عذر بدتر از گناه خواستهاند، غافل از آنکه ما آنها را خوب میشناسیم و به گفتار آنها اعتماد نداریم... دستگاه جبار گمان کرده با زمزمه تساوی حقوق میتواند راهی برای پیشرفت مقاصد شوم خود که آن ضربه نهایی به اسلام است باز کند. نمیداند که در آن صورت، مواجه با چه عکسالعملی خواهد شد... گمان کرده به اسم آزادی بانوان میتواند ملت را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجرا کند. من به شما ای ملت مسلمان کراراً اعلام خطر کردم و میکنم. روحانیت و اسلام در معرض خطر است. سکوت در مقابل دستگاه فاسد جبار برای ملت اسلام ننگ است. با منطق قوی اسلامی مفاسد را بیان کنید. قانونشکنی را برملا کنید، اعتراض کنید. اعلامیه منتشر کنید. صدای خود را به ملل اسلامی برسانید. عالم را از اعمال غیرانسانی اینان آگاه کنید.»[3] حدود دو هفته بعد، سرهنگ سیدحسین پرتو، رئیس شهربانی قم طی تلگرافی به شهربانی کل کشور اعلام کرد که یک برگ از این اعلامیه به دست آمده و اصل و رونوشتی از آن را هم برای مرکز میفرستد.[4]
[1]. مؤمن، ابوالفتح، انقلاب اسلامی در همدان، ج 1(از نهضت مشروطه تا اوجگیری نهضت اسلامی در سال 1356)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 ش، صص 441 و 442.
[2]. همان، ج 1، ص 444.
[3]. صحیفه امام، ج 1 (1312 ـ آبان 1344). تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش، صص 199 و 200؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1 (نهضت امام خمینی تا قیام 15 خرداد 1342)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386 ش، صص 312 و 313؛ امام در آینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی،ج 1 (آبان 1341 ـ تیر 1343)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383 ش، صص 89 و 90.
[4]. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1، ص 311؛ امام در آینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی،ج 1، ص 88.
تعداد بازدید: 1328