نهضت امام خمینی

بازداشت امام‌ خمینی

جعفر گلشن روغنی

15 خرداد 1397


در ساعت 2ونیم بامداد 15 خرداد 1342 سرهنگ بدیعی، رئیس ساواک قم در حالی که در منزل خود به استراحت می‌پرداخت با تلفن به محل کارش فراخوانده شد. او فوراً به ساواک رفت که در آنجا با سرهنگ مولوی، رئیس ساواک تهران و عده‌ای از مأموران ساواک تهران روبه‌رو شد. مولوی موضوع دستگیری آیت‌الله خمینی را مطرح کرد که مأموریت دارد با تبادل نظر و همکاری او آن را به انجام برساند. او تصریح نمود که «از طرف تیمسار ریاست کل [ساواک] دستور شفاهی دارم که در این مورد راهنمایی و همکاری کنید.» آن‌گاه توضیح داد که «چون از چند روز قبل در حدود صد نفر از اهالی قریه جمکران گارد محافظ [آیت‌الله] خمینی را تشکیل داده بودند و در وقایع دوم فروردین تا چند روز پس از آن [آیت‌الله] خمینی شبها در منازل مختلف بیتوته می‌کرد چنین تصمیم گرفته شد که خانه او و دامادش و پسرش دفعتاً تحت مراقبت قرار گرفته تا در صورتی که در یکی از منازل نبود فرصت مخفی شدن یا فرار نداشته باشد.» حتی با توجه به حوادث روزهای اخیر پیش‌بینی می‌شد که هر شب عده‌ای از هوادارن آیت‌الله خمینی منزل ایشان را در محله یخچال‌قاضی قم قُرُق کرده،‌ به منظور حفاظت از جان ایشان شبها را در آن حوالی نگهبانی دهند.[1] از این‌رو در مرحله نخست منزل آیت‌الله خمینی و منزل دو فرد یاد شده توسط گارد ساواک تهران و به راهنمایی مأموران شهربانی و ساواک قم شناسایی شد. حتی برای برطرف کردن هرگونه ابهامی در این زمینه، کروکی منزل آنان در اختیار ساواک تهران قرار گرفت. به گفته مولوی این کار توسط وی انجام پذیرفت. تا اینکه پس از فراهم ساختن مقدمات کار، با استفاده از سکوت و آرامش نهفته در تاریکی شب، نیمه شب برای اجرای دستور بازداشت آیت‌الله خمینی تعیین گردید. سرهنگ مولوی در ادامه به بدیعی یادآور شد که موقع اجرای دستور، او در شهربانی خواهد ماند تا چنانچه نیازی به شرکت گروهان سرباز باشد به موقع به محل اعزام شود. همچنین به وی دستور داد که به همراه رئیس شهربانی قم در میدان جلو بیمارستان، یعنی اول کوچه منزل آیت‌الله خمینی، حضور داشته،‌ پیوسته با او در ارتباط باشند تا در صورت لزوم گروهان تحت فرماندهی‌اش را به محل اعزام کند.[2]

بامداد روز 15 خرداد 1342 در حدود ساعت 3 ونیم، عده‌ای از مأموران ساواک تهران به فرماندهی سرهنگ مولوی، رئیس ساواک تهران به منزل آیت‌الله خمینی واقع در کوچه یخچال‌قاضی قم رفتند تا ایشان را دستگیر کنند. مأموران ساواک قم هم در این مأموریت راهنمای آنها بودند. کماندوها تا پشت درِ منزل آیت‌الله خمینی جلو آمدند که با سروصدای آنها، چند تن از اهالی منزل و برخی از همسایگان سراسیمه از خواب بیدار شدند. آقامصطفی، فرزند آیت‌الله خمینی در حالی که با همهمه از خواب پریده بود، بی‌درنگ بالای پشت بام رفت تا اوضاع کوچه منتهی به منزلشان را زیر نظر بگیرد. مأموران و کماندوها کوچه و خانه پدری‌اش را محاصره کرده، منتظر بودند که آیت‌الله خمینی بیرون بیاید. در چند روز گذشته مأموران شهربانی قم علاوه‌ بر منزل آیت‌الله خمینی، دو منزل دیگر، از جمله داماد ایشان را هم زیر نظر داشتند. از این‌رو وقتی مأموران ساواک دریافتند که آیت‌الله خمینی در منزل خود حضور ندارد به منزل داماد ایشان رفتند.[3] ابتدا با ممانعت اهالی منزل روبه‌رو شدند که دقایقی بعد آیت‌الله خمینی با پای خود در حالی که لباس پوشیده بود پشت در حاضر شد و خطاب به مأموری که نزدیک در ایستاده بود گفت:« با چه کسی کار دارید؟ من اینجا هستم.» با چنین رفتاری، مأمور مزبور ابتدا وحشت‌زده شد. اما لحظاتی بعد، مأموریتی را که با قوای همراهش به عهده گرفته بود به اطلاع آیت‌الله خمینی رساند.

امام خمینی در این‌باره گفته‌اند: «وقتی آنها در را شکستند، من متوجه شدم که آنها آمده‌اند مرا بگیرند... احتمال دادم که اشتباه کنند و مصطفی را ببرند. به همین جهت گفتم: خمینی من هستم. آماده بودم مرا ببرند... سر خیابان یک ماشین بزرگ ایستاده بود. من را سوار آن ماشین کردند و حرکت کردند. یک نفر یک طرف من نشسته بود که از اول تا آخر سرش را گذاشته بود کنار دست من و به بازویم تکیه داده بود و گریه می‌کرد. یکی دیگر هم طرف دیگر نشسته بود و مرتب شانه‌ام را می‌بوسید.»[4]

 

[1]. حضور، تک‌شماره (خرداد 1371)، سند شماره یازده.

[2]. همانجا.

[3]. همانجا.

[4]. پابه‌پای آفتاب، ج1، ص109.



 
تعداد بازدید: 1677



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.