17 مهر 1397
در پی تصمیم حکومت پهلوی جهت بازگرداندن علما و روحانیونی که در اعتراض به حکومت پهلوی به تهران آمده بودند، عوامل امنیتی نیز در صدد برآمدند تا به حبس خانگی آیتالله بهاءالدین محلاتی در شمیرانات تهران خاتمه داده، وی را نیز به شیراز بازگردانند. از اینرو در سحرگاه روز 17 مهر 1342 «آقای محلاتی و فرزندش را به زور سوار اتومبیل کرده و بدون اینکه بگذارند کسی از این جریان بویی ببرد، از تهران بیرون کردند».[1] زیرا هراس داشتند در صورت آگاهی مردم، غوغایی به پا شود. بر اساس گزارش «گروه مراقبت» در 17 مهر 1342، از ساعت 10 و 30 صبح منزل محلاتی در شیراز و دروازه قرآن تحت نظر عوامل امنیتی قرار گرفت. از ساعت 11 چند تن از واعظین همچون حاجی بلاغت، آیتاللهی و طوبایی شروع به رفت و آمد به منزل وی نمودند. «عده زیادی از طلاب هم در مدرسه خان اجتماع کردند. در ساعت 10 و 13 عدهای از بازاریها، شروع به تشویق مردم جهت آماده شدن برای استقبال از آیتالله محلاتی نمودند و از همان ساعت مردم دسته دسته از شهر خارج شدند... ساعت 18 و 35 اتومبیل... متعلق به شرکت گیتینورد که حامل محلاتی و پسرش بود وارد شهر گردید و 81 اتومبیل پشت سرش در حرکت بودند. آیتالله محلاتی مستقیماً به شاهچراغ رفت و در ساعت 19 و 25 در حالیکه عدهای قریب 1000 نفر وی را احاطه کرده بودند به سوی منزل راه افتاد. در طول خیابان هر دم به جمعیت اضافه میشد و همه فریاد میزدند سرور ما خوش آمدی. عدهای به سلامتی آقای خمینی و عده دیگری به سلامتی آقای محلاتی صلوات طلب میکردند. بدین ترتیب وی وارد منزل شد و عده زیادی از مردم نیز داخل گردیدند. در ساعت 19 و 40 خود آیتالله بهپا خاست و روی یک کرسی ایستاد و چنین آغاز سخن نمود: من از شما مردمی که به نام دین و احترام به علما و مبارزه با باطل و طرفداری از حق زحمت کشیدید و همچنین از برادران دینی شما در تهران و سایر بلاد که دوش به دوش شما در این راه قدم برمیدارند، تشکر میکنم و امیدوارم که خدا به شما خیر بدهد و دشمنان دین را از میان بردارد. فریاد آمین مردم بلند شد. وی افزود: من که نمیتوانم به این زحمات شما پاسخ مادی بگویم. تنها راهی که برایم وجود دارد دعا به شماهاست. ازخدای بزرگ میخواهم آنهایی را که با دین و ایمان هستند نگهدارد و دشمنان دین شما یعنی آنهایی را که میخواهند لطمهای وارد آورند سرنگون سازد. فریاد آمین دوباره بلند شد»[2].
[1]. قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج4(دوران حصر)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1380ش، ص144 و 145.
[2]. همان، ص143 و 144.
تعداد بازدید: 955