الهام صالح
10 آذر 1397
شانزدهم مهر 1341 بود که روزنامههای کیهان و اطلاعات با تیتر بزرگ، از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی خبر دادند. در این لایحه که توسط اسدالله علم، نخستوزیر وقت حکومت پهلوی مطرح شد، شرط مسلمان بودن و سوگند خوردن به قرآن از شرایط انتخابشوندگان در شوراهای استان و شهرستانها برداشته شد.
امام خمینی(ره) با چنین شرایطی، مخالف بود. نخستین اعتراض امام(ره) به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ 17 مهر 1341 صورت گرفت. ایشان در تلگرافی به محمدرضا پهلوی در اینباره هشدار داد: «به طوری که در روزنامهها منتشر شده است، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رایدهندگان و منتخبین شرط نکرده... و این امر موجب نگرانی علمای اسلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامههای دولتی و حزبی حذف نمایند...»[1]
امام خمینی(ره) در تلگرافی به تاریخ 28 مهر 1341 به اسدالله علم نیز در اینباره و موضوع دیگری در لایحه هشدار داد: «ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست، و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و میدهند. در این صورت، حق رای دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است. و نیز قانون مجلس شورا، مصوب و موشح ربیعالثانی 1325 قمری، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری از زنها سلب کرده است. مراجعه کنید به موارد هفت و نُه قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، و پانزده و هفده قانون انجمن بلدیه (شهرداری). در این صورت، چنین حقی به آنها دادن، تخلف از قانون است. و نیز الغای شرط «اسلام» در انتخابکننده و انتخابشونده، که در قانون مذکور قید کرده، و تبدیل قسم به قرآن مجید را به «کتاب آسمانی» تخلف از قانون مذکور است. و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد که یا غفلتا یا خدای نخواسته عمدا اقدام به این امر شده است. اکنون که اعلیحضرت درخواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرمودهاند و مسئولیت به دولت شما متوجه است، انتظار میرود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی، اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید، و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود...»[2]
امام(ره) در تاریخ 16 آبان 1341 در قم و در جمع 200 نفر از کسبه بازار تهران هم درباره موضوع لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی سخنرانی کرد: «وظیفه دینی همه ماست که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات انجام نشود. و اگر این قانون عملی بشود، دنبالش چیزهای دیگری است، و خواسته اکثریت مردم، شرط است؛ اکثر مردم این مملکت از این امر بیزارند. و شما فعلا تعطیل عمومی نکنید. خدا نیاورد آن روز را که تعطیل عمومی بشود! و باز هم دعا میکنم که از این عمل به طور آرام جلوگیری شود. خدا نیاورد آن روزی را که علما بگویند تعطیل بکنید! اسدالله علم در این مملکت چه میخواهد بکند؟! این کار بازخواست و محاکمههای بعدی دارد. به طوری که شنیدم، از امینی این موضوع را خواسته بودند، ایشان قبول نکرد و به کنار رفت. به حساب ارسنجانی هم روزی خواهند رسید. اگر تمام دنیا ـ یکطرفه ـ بگویند: باید بشود! من یکی میگویم: نباید بشود. نه وظیفه من تنهاست، بلکه وظیفه شاهنشاه و همه افراد این مملکت است که بگویند این کار صلاح نیست...»[3]
به دنبال مخالفتهای امام خمینی(ره) علما و روحانیون نیز به فعالیت علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداختند که حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی، یکی از آنها بود. امام(ره) در نامهای به تاریخ 7 آبان 1341 از فعالیتهای حجتالاسلام فلسفی در این زمینه تشکر کرد: «...امید است خداوند این زبان گویای اسلام را از شر اشرار حفظ فرماید. یقین داشته باشید که خدای تبارک و تعالی با ما است و هیچ قوهای نمیتواند با خواست خداوند متعال و حضرت ولی امر ـ عجلالله تعالی فرجه ـ که خواست ملت اسلام، تبع آن است مبارزه کند و به خواست خداوند تعالی نصرت با اسلام و مسلمین است. ان تنصروا الله ینصرکم و ثبت اقدامکم. امید است که جنابعالی و سایر وعاظ محترم که زبان قرآن و ملت هستند در این قضیه دینی، دین خود را به وجه احسن ادا فرمایند...»[4]
امام(ره) بار دیگر در تاریخ 2 آذر 1341، بازاریان را برای ادامه قیام تا لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مورد خطاب قرار داد: «... این قانونی که میخواهند در مملکت شیوع بدهند، در حزب آقای علم طرح شده، و آقای علم بدانند که مردم از پای نمینشینند تا لایحه لغو شود؛ و پس از تشکیل مجلس نیز ساکت نخواهند نشست. مطبوعات را سانسور نمودهاند و میگویند آزادی هست. ملاقات با علمای شیراز را ممنوع نمودهاند. من از آیتالله محلاتی شیرازی احوالپرسی نمودهام، به او نرسیده است. جریان کار ما را دولتهای خارج، حتی آمریکا هم سابقه دارد. ما به گوش دنیا میرسانیم. دولت، خوب است وظیفه خود را بداند؛ ما را زیر دست یک مشت کلیمی که خود را به صورت بهائی درآوردهاند پایمال ننماید. ما به همان نحو که در روزنامهها تصویب لایحه را نوشتند، میخواهیم لغو آن را هم درج کنند. ما باز هم با مسالمت حرفهای خودمان را میزنیم؛ خدا نیاورد روزی را که به مردم بگوییم که خود میدانید. انشاءالله دولت متوجه میشود و جواب صریح میدهد...»[5]
اعتراضات امام(ره)، روحانیون و مردم نسبت به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، سرانجام نتیجه داد. اسدالله علم، نخست وزیر وقت، در تاریخ ۷ آذر ۱۳۴۱ در تلگرافی به علمای قم، لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد.
اما امام خمینی(ره) خواهان اعلام عمومی لغو این لایحه بود. ایشان در تاریخ 9 آذر 1341 در جمع اصناف و بازاریان تهران و طلاب حوزه علمیه قم، بر لزوم اعلام عمومی لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تاکید کرد:«... دولت با این عمل خود، ما را مشکوک کرده است. باید بگوید از طرف کدام دولت (انگلیس، آمریکا و یا شوروی) تهدید و یا تطمیع شده است؛ تا اگر نمیتواند جواب این دوَل را بدهد، ما خودمان جواب آنها را بدهیم. خوب است دولت لغو لایحه را اعلام کرده و خیال یک مشت مردم مسلمان را راحت کند. من به اعلیحضرت همایونی پیغام دادهام که به دولت دستور بدهند لغو لایحه را در جراید بنویسد؛ زیرا موقعیت بد است و اگر این دفعه مردم عصبانی بشوند دیگر ما جلوی آنها را نمیتوانیم بگیریم؛ و حتی سرنیزه هم جلوی آنها را نمیتواند بگیرد. و اگر درست نشود، من خودم به تنهایی راه میافتم و هر چه پیش آید، بیاید. به «علم» هم بگویید اینقدر لجاجت نکند و با خودپسندی و از روی هوا و هوس با سرنوشت یک مشت مردم مسلمان بازی نکند!»[6]
با پافشاری امام خمینی(ره)، لغو لایحه در تاریخ 10 آذر 1341 به صورت عمومی اعلام شد. روزنامهها نوشتند: «... در هیات دولت تصویب شد که تصویبنامه مورخه ۱۴ مهر ۱۳۴۱ قابل اجرا نخواهد بود…»
امام خمینی(ره) نیز در پیامی در تاریخ 11 آذر 1341، لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به ملت ایران تبریک گفت: «با کمال توقیر معروض میدارد، پس از اهدای سلام و تحیت، از احساسات پاک و عواطف عموم مسلمانان در این امر حیاتی – که برای همه پیشامد کرده بود – تشکر میکنم، و توفیق و سلامت و تایید همه را از خداوند تعالی خواستارم. الحق در این نهضت اسلامی خود را در پیشگاه مقدس خداوند تعالی سربلند و در نزد حضرت ولی عصر و سلطان دهر ـ عجلالله تعالی فرجه ـ روسفید نمودید. دست توانای خداوند تعالی با شماست. امید است از ثمرات این نهضت دینی در دنیا و آخرت بهرهمند شوید. قیام عمومی دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید. لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده، مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشردهتر کنند، که اگر خدای نخواسته دستهای ناپاکی به سوی مقدسات آنها دراز شود قطع کنند.»[7]
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام، ج 1، ص 78
[2]. صحیفه امام، ج 1، ص 80 ص 81
[3]. صحیفه امام، ج 1، ص 82
[4]. صحیفه امام، ج 1، ص 84
[5]. صحیفه امام، ج 1، ص 94
[6]. صحیفه امام، ج 1، ص 101، ص 102
[7]. صحیفه امام، ج 1، ص 112
تعداد بازدید: 1799