مرتضی مکی
07 مرداد 1398
یکی از نقاط عطف در تاریخ تحولات معاصر ایران قیام 15 خرداد 1342 است. قیام 15 خرداد یک مرحله مهم از بلوغ سیاسی مردم ایران در مبارزه با استبداد داخلی و استکبار خارجی است. پس از دو رویداد مهم مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت، قیام 15 خرداد تحت رهبری یک مرجع عالیقدر انجام شد.
از زمان مشروطیت دو جریان فرهنگی و فکری در مبارزه با استبداد و محدود کردن قدرت مطلقه شاه به راه افتاد یکی جریان غربی و دیگری جریان اسلامی است.[1] با انقلاب مارکسیستی در روسیه جریان فکری غرب به دو شاخه لیبرالیستی و کمونیستی تقسیم شد. در انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت دو گروه روحانیت و روشنفکران در پیشبرد نهضت مشروطیت دارای نقش برجستهای بودند و به دنبال آنان، طبقات اجتماعی مؤثری مانند بازرگانان و مغازهداران، صنعتگران و حرفههای گوناگون و کارگران قرار داشتند.[2] انقلاب مشروطه سرانجام به دلیل بروز اختلاف در میان رهبران آن و دخالت خارجی با شکست مواجه شد.
دومین دگرگونی سیاسی و اجتماعی در ایران، نهضت ملی شدن نفت است. در این دوره نیروهای ملی و مذهبی شامل روشنفکران و روحانیت و احزاب سیاسی نقش عمدهای داشتند و سایر طبقات اجتماعی مانند بازاریان، دانشجویان و کارگران نیز حضور داشتند. این نهضت همانند مشروطیت به دلیل بروز اختلاف بین رهبران آن و دخالت خارجی ناکام ماند. شاید بهترین تعبیر از ملی شدن صنعت نفت را دکتر محمدعلی موحد در کتاب خواب آشفته نفت مطرح میکند: نهضت ملی ایران حرکتی استعمارستیز و بیگانهستیز با استراتژی مبارزه در رژیم بود. تا آستانه تغییر نظام پیش رفت و همچون مادری پس از رنج طولانی بارداری درست در آخرین لحظه بچه خود را سقط نمود. چه بسا اگر ناکام نمیشد، انقلاب دیگری اتفاق نمیافتاد. به این شکل نهضت ملی نفت آغاز شد و برای نفت اوج گرفت و نیز در مصاف نفت فرو ماند.[3]
کودتای 28 مرداد که با طراحی انگلستان و آمریکا و اجرای مشترک آن دو به انجام رسید، پایان غمانگیزی برای نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است. پس از کودتای 28 مرداد دوره جدیدی از حیات سیاسی ایران آغاز شد. محمدرضا پهلوی با حمایت مستقیم آمریکا و انگلیس مبارزه با فعالان سیاسی را آغاز کرد و ساواک تحت چنین شرایط سیاسی شکل گرفت.
برخلاف همه جریانهای سیاسی، تنها جریان سیاسی مذهبی، یعنی نهضت امامخمینی نه در سالهای فضای باز سیاسی، بلکه در پایان این دوره و همزمان با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، اوج گرفت. در واقع، امام خمینی و سایر نیروهای مذهبی، تحت تأثیر فضای باز سیاسی و همراه با احزاب و جمعیتهای سیاسی و اجتماعی این دوره، پا به عرصه سیاست کشور نگذاشتند و فعالیت سیاسی و اجتماعی مستقل ایشان در انتهای دوره موسوم به فضای باز سیاسی و به بهانه واکنش به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اوج گرفت و طی یک روند 9 ماهه به قیام پانزده خرداد منتهی شد و حرکت سیاسی و اجتماعی مستقل و یگانهای را پیگیری نمود که عهدهدار بیشترین نقش ـ هم در قیام پانزده خرداد و هم در انقلاب اسلامی ـ گردید. این قیام دیگر گروهها، جمعیتها و احزاب سیاسی را از یکسو، و آحاد مردم ایران را از سوی دیگر، زیر نفوذ عمیق و گسترده خود قرار داد. نقش و تأثیر امام خمینی و روش مبارزه ایشان بهگونهای بود که قبول رهبری و نقش محوری امام خمینی و همراهی با ایشان را رقم زد و کسانی نیز که نمیتوانستند این نقش را بپذیرند، حداقل مجبور به سکوت بودند.[4]
در فضای بسته سیاسی بعد از کودتای 28 مرداد، مطبوعات به عنوان اصلیترین رسانه جمعی بسیار محدود شده و در تنگنا قرار گرفتند. همین محدودیتها موجب انتشار نشریات غیررسمی شد. خبرگزاری آسوشیتدپرس در تفسیری تحتعنوان سانسور در مطبوعات جهان به مطبوعات ایران اشاره میکند و مینویسد در ایران سانسور مطبوعات در سال 1962 (1341) به اوج خود رسیده است و مأموران در دفتر روزنامهها کنار دست روزنامهنویسان مینشینند.
روزنامههای کشور که تحت اداره و نظارت ساواک قرار داشتند اخبار واقعه 15 خرداد را چندان تحت پوشش خبری قرار ندادند. روزنامه اطلاعات، تظاهراتکنندگان روز چهاردهم خرداد را دو گروه 200 نفری و یک هزار نفری «مهاجم» و «چماق به دست» معرفی کرد که بدون هیچ هدفی، لوازم و امکانات موجود در مسیر خود را به آتش کشیدهاند![5] از میان رسانههای خارجی، مطبوعات آمریکا، قیام 15 خرداد را به باد ناسزا گرفتند. رادیو و مطبوعات شوروی سابق نیز همان دیدگاه نیروهای چپ در ایران را منعکس میکردند و آن را واکنش ارتجاعی علیه اصلاحات ارضی میدانستند. از میان رسانههای عربی، روزنامه مصری الاهرام بیش از دیگران به تمجید و حمایت از این قیام پرداخت و آن را انقلاب کاخبرانداز نامید.[6]
در فضای به شدت بسته پس از کودتای 28 مرداد، تبلیغ از آنچه که به «اصلاحات» مشهور شد و بعدها «انقلاب شاه و ملت» لقب گرفت، آغاز گردید. مطبوعات وقت این تحول را به نام دگرگون کردن ایران، عبور از سنت و رسیدن به مدرنیسم (دروازههای تمدن) و بالاخره پیشرفت و آبادانی معرفی کردند. به همین نسبت، مخالفان را مخالف تمدن، مرتجع، عقبمانده و دشمن اصلاحات نامیدند. با نگاهی گذرا به مطبوعات ایران در اوایل دهه چهل، بهویژه پس از رحلت آیتالله العظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی، درمییابیم که در رفتاری مشابه و هماهنگ به تبلیغ برنامههای محمدرضا پهلوی در نوسازی کشور پرداختند و زمانی که صدای مخالفان و پیشگام آنان امام خمینی در نقد و سپس افشای پشتپرده این طرحها بلند شد، مواضع رسمی حکومت را که همانا تحقیر و سرکوب معنوی این گروه بود، منعکس کردند.[7] البته شخصیت سیاسی اصحاب مطبوعات در ماهیت موضعگیری جراید بسیار مؤثر بود. بیشتر آنان وابسته به سیاست رسمی و رشد یافته حمایت حکومت بودند. برای نمونه عباس مسعودی، مدیر روزنامه اطلاعات از سناتورهای انتصابی محمدرضا پهلوی در مجلس سنا بود. مصطفی مصباحزاده، مدیر روزنامه کیهان ـ که جایگزین عبدالرحمن فرامرزی از گردانندگان اداره سانسور وزارت فرهنگ شده بود ـ غیر از نمایندگی مجلس شورای ملی در دورههای 15، 16، 17 و 21، و سناتوری دوره هفتم مجلس سنا، از اعضای شبکه جاسوسی بدامن بود و یا عبدالله والا مدیر وقت تهران مصور، روابط نزدیکی با دربار و ساواک داشت. علی بهزادی مدیر مجله سپید و سیاه که اخبار مربوط به خاندان سلطنتی را با تفصیل و توصیف بسیار نقل میکرد، عضو لژهای فراماسونری خیام، کوروش، نور، آسیا و رازی بود. او به نشان تاج اهدایی از طرف شاه میبالید و با امیرعباس هویدا دوستی تنگاتنگی داشت. علیاصغر امیرانی صاحب امتیاز مجله خواندنیها، برای ماندگاری خود و جریدهاش از دادن هر امتیازی به حکومت ابا نداشت و خوردن نان به نرخ روز را عیب نمیپنداشت. تلون مطبوعاتی او موجب شد که نشانهای همایون، تاجگذاری و اصلاحات ارضی بگیرد و مخالفخوانیهای ظاهری او تأثیری در توجه مثبت حکومت به او نداشت. همکاری او با اسرائیل و ساواک از سیاهترین نقاط پرونده سیاسیاش به شمار میرود.[8]
در 15 خرداد 1342 تیتر اصلی اکثر مطبوعات به حوادث این روز، خصوصاً بازداشت آیتالله خمینی اختصاص داشت. محور اصلی مطالب مطبوعات در روز 15 خرداد 1342 مصاحبه پاکروان بود. این مصاحبه در اکثر روزنامهها به صورت کامل به چاپ رسید. پاکروان، ساعتی پیش از شرکت در این مصاحبه، در نامهای به ریاست اداره دادرسی ارتش، درخواست صدور قرار بازداشت آیتالله خمینی را امضا کرده بود. معاون نخستوزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، گفت که اخیراً روش بعضی از روحانیون طوری بوده است که اشکالات قابل ملاحظهای ایجاد کرده است و سران حکومت پهلوی، در مقابل اقدام کردهاند.[9] مصاحبه پاکروان خوراک تبلیغاتی مطبوعات در روزهای بعد بود و آنها قیام 15 خرداد را حرکتی ارتجاعی که با کمک مالی جمال عبدالناصر، رئیسجمهور وقت مصر، طراحی شده بود، معرفی کردند! حجم خبرهای مربوط به حادثه 15 خرداد، در مطبوعات روز بعد گستردهتر بود. روزنامهها در این روز ضمن پرداختن به وقایع 15 خرداد، از اعلام حکومت نظامی در تهران و شیراز و... خبر دادند: در تظاهرات دیروز و امروز عدهای کشته شدند و مؤسسات و مغازهها و سینماها مورد هجوم و آتشسوزی قرار گرفت.[10] نخستوزیر: توطئه خطرناکی که به موقع کشف شد.[11]
روزنامه پست تهران درباره وقایع 15 خرداد نوشت: «دامنه تظاهرات صبح دیروز بالا گرفت و تظاهرکنندگان در خیابانهای بوذرجمهری، سیروس، مولوی، میدان ارک، جلو وزارت دارایی و دادگستری و چهارراه گلوبندک، جلو پارک شهر، ناصرخسرو و باب همایون پراکنده شدند و دست به تظاهرات زیادی زدند. این روزنامه در ادامه، حاضران در تظاهرات را به تخریب مغازهها و دکانها متهم کرد.[12] روزنامه کیهان نیز از مصاحبه کوتاه نخستوزیر خبر داد. اسدالله علم در این مصاحبه، مخالفان حکومت پهلوی را تهدید کرد که به شدیدترین وجه تنبیه خواهند شد! او همچنین ادعا کرد: «قوای انتظامی تسلط کامل بر اوضاع دارند.»[13] روزنامه کیهان به نقل از رادیو لندن نیز نوشت: «پیرو اغتشاشات امروز ضددولت، حکومت نظامی در تهران اعلام شده است. بیانیه دولت میگوید مقررات رفتوآمد از ساعت 22 است. اغتشاشات امروز متعاقب دستگیری یک رهبر مذهبی مسلمان [آیتالله خمینی] است که پس از تظاهرات دیروز علیه طرح اعلیحضرت شاهنشاه برای پیشرفت بانوان و اصلاحات ارضی صورت گرفت.» روزنامه پست تهران به نقل از خبرنگار خبرگزاری رسمی شوروی، تاس، نوشت: «عناصر ارتجاعی که از اصلاحات ارضی و آزادی زنان به شدت ناراضی هستند، روز گذشته دست به تظاهرات زیادی در خیابانهای تهران زدند.» اسدالله علم [نخستوزیر]: ما نمیتوانیم از قافله تمدن دور بمانیم و اکنون که با شما صحبت میکنم زنان کشورهای دیگر در گردش آسمانی هستند.»[14] جنگ تبلیغاتی مطبوعات علیه قیام 15 خرداد در طول هفتههای بعد نیز ادامه پیدا کرد. محور اصلی این تبلیغات نیز دخالت عوامل خارجی در حادثه 15 خرداد بود. مطبوعات حتی در سالگرد قیام 15 خرداد نیز بر مطالب سال گذشته خود استوار بودند و به آنها تأکید ورزیدند. یادی از یک حادثه شوم.[15]
با توجه به فضای بسته کشور و همسویی و همراهی رسانهها و مطبوعات با رژیم شاه، مبارزان مذهبی در تهران، قم و شهرهای بزرگ ضمن برپایی جلسههای قرائت قرآن در خانهها و سپس تشکیل مراسم عزاداری و روضهخوانی در مساجد و تکیهها به وجود جو فشار و اختناق و سانسور در رسانههای گروهی اعتراض میکردند. حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز به فعالیت خود افزودند و همین امر موجب شد تا چند نشریه مذهبی مخفی هم در قم و در تهران چاپ و منتشر و دست به دست شود. از جمله نشریاتی که از طرف گروههای مذهبی در این سالها چاپ و منتشر میشد عبارت بودند از فریاد، بعثت (از طرف دانشجویان حوزه علمیه قم) و انتقام خلق (ارگان داخلی حزب ملل اسلامی).[16] به طور کلی میتوان نشریات در این دوره را به دو دسته تقسیم کرد: نشریات رسمی و غیررسمی. نشریات رسمی منعکسکننده اخبار مطابق میل دربار بودند و هم جهت با دولت؛ در واقع مطالب آنها توسط حکومت کنترل میشد. نشریات غیر رسمی هم توسط انقلابیون و گاهی به شکل شبنامه منتشر میشدند و پنهانی در اختیار افراد جامعه قرار میگرفتند، تنها رسانهای که در اختیار انقلابیون بود همین نشریات بودند، این نشریات نقش مهمی در انعکاس نتایج قیام 15 خرداد 1342 داشتند.[17]
پینوشتها:
[1]. حشمتزاده، محمدباقر، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر ، بهار 1387،ص 66.
[2]. جان فوران، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین.تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377.
[3]. موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت، نشر کارنامه، 1384، ص 51.
[4]. خلجی، عباس، کتاب نقد، 1381، شماره 22.
[5]. روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 15 خرداد 42، شماره 11107.
[6]. روحانی، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1361، صص 537 و 538.
[7]. فصلنامه مطالعات تاریخی، سال دوم، شماره7، (ویژهنامه 15 خرداد) بهار 1384.
[8]. همان.
[9]. همان.
[10]. روزنامه اطلاعات ـ 16 /3 /1342.
[11]. همان.
[12]. فصلنامه مطالعات تاریخی، سال دوم، شماره7، (ویژهنامه 15 خرداد) بهار 1384.
[13]. همان.
[14]. روزنامه خراسان ـ 31 /3 /1342.
[15]. فردوسی ـ 12 /3 /1343.
[16]. بهشتیپور، م.. مطبوعات ایران در دوره پهلوی (دوره دوم). رسانه، (15)،1372، صص 46 ـ53.
[17]. رمضانعلی، محدثه، شاقاسمی، احسان، سیر تحول تکنولوژیک مطبوعات در ایران، روزنامه اطلاعات، شماره 26360.
تعداد بازدید: 1869