مقالات

روابط نظامی ایران و آمریکا در دوره پهلوی دوم

زهرا رنجبر کرمانی

31 شهريور 1399


ورود ناخواسته ایران به جنگ جهانی دوم اوضاع کشور را به شدت نابسامان کرد. در نخستین روزهای نخست‌وزیری قوام نماینده مخصوص رئیس‌جمهور آمریکا از ایران بازدید و در پی آن روزولت دفاع از ایران را یک مسئله حیاتی برای آمریکا اعلام کرد. بنابراین برای سر و سامان دادن به اوضاع مالی، اقتصادی و نظامی ایران مذاکراتی درباره استخدام مستشاران آمریکایی به عمل آمد و چند هیئت مستشاری به ایران اعزام شد. هم‌زمان با استخدام مستشاران مالی، دولت ایران دو هیئت از مستشاران نظامی آمریکایی را برای اصلاح ارتش، ژاندارمی و شهربانی استخدام کرد. این هیئتها در مهر 1321 وارد تهران شده و به تجدید سازمان ارتش و ژاندارمری که شیرازه آن از هم گسیخته بود، پرداختند. دولت آمریکا در سالهای جنگ در مجموع حدود 40 میلیون دلار وام در قالب خواربار، اسلحه و مهمات به ایران پرداخت کرد.[1]

پس از پایان جنگ و پیروزی متفقین، دیگر مجوزی برای حضور نظامیان آمریکایی در ایران وجود نداشت، ولی دولت آمریکا با توجه به موقعیت استراتژیک ایران و خاورمیانه، حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خود و دستیابی به نفت فراوان و ارزانِ حوزه خلیج فارس تصمیم گرفت به حضور خود در خاورمیانه ادامه دهد و به بهانه دفاع در برابر شوروی بنیه نظامی کشورهای منطقه از جمله ایران را تقویت کند.[2] از این‌رو در مهر 1326 بین ایران و آمریکا قراردادی دوساله برای اعزام هیئتی مستشاری برای بالا بردن سطح کارایی ارتش به امضا رسید. این قرارداد تا اسفند 1329 دو بار تمدید شد. سال بعد آمریکا با درخواست وام 25 میلیون دلاری از سوی ایران برای خرید اسلحه موافقت کرد، ولی مجلس شورای ملی با لایحه وام درخواستی دولت موافقت نکرد. سرانجام مجلس لایحه وام را که مبلغ آن به 10 میلیون دلار کاهش یافته بود به تصویب رساند.[3]

ایران که به کمک آمریکا نیروهای دفاعی خود را تقویت می‌کرد، در سازمان جدید نیروهای مسلح تعداد افراد ارتش را از 80 هزار نفر به 200 هزار تن افزایش داد. آمریکا با فروش 7 /10 میلیون دلار اسلحه و مهمات به ایران موافقت کرد و اولین کشتی حامل اسلحه آمریکایی در زمستان 1327 وارد کشور شد. در بهار 1329 نیز مقادیری سلاح و تجهیرات نظامی در چارچوب موافقت‌نامه کمک نظامی به ایران بر اساس برنامه کمک دفاع مشترک تحویل ایران شد.[4] در تابستان 1330 استراتژی آمریکا از کمک سیاسی - اقتصادی به دفاعی - نظامی تبدیل شد و تحت عنوان قانون امنیت مشترک به تصویب کنگره رسید. به موجب این قانون کمکهای نظامی آمریکا «اهدایی» بود، اما کشورهایی که خواستار دریافت چنین کمکی بودند باید خود را با شرایط تعیین شده از سوی آمریکا تطبیق می‌دادند. مصدق نخست‌وزیر وقت در دی 1330 به آمریکا اطلاع داد از آنجا که پذیرش شرایط پیشنهادی آمریکا را به منزله نقض بی‌طرفی می‌داند، مایل به پذیرفتن آن نیست. در نتیجه ارسال اسلحه و مهمات به ایران و برنامه آموزش نظامی افسران ارتش متوقف شد. همچنین مصدق تمدید قرارداد هیئت مستشاری سال 1947 را نیز نپذیرفت. پس از مذاکراتی سرانجام مصدق پذیرفت که کمکهای نظامی آمریکا را به طور مشروط و در چارچوب اصول منشور سازمان ملل بپذیرد.[5]

با سقوط مصدق کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا به ایران به نحو بی‌سابقه‌ای افزایش یافت. سیاست آمریکا در قبال ایران از اواسط سال 1333 تا 25 سال بعد تقویت نیروهای مسلح کشور بود. آمریکا مایل بود ارتش ایران از جنبه تسلیحات، آموزش و موضع‌گیری یک نیروی عامل چه در صورت وجود شاه یا بدون آن باشد. از این‌رو طی سالهای 1332 تا 1340 کمکهای نظامی رایگان آمریکا به ایران حدود نیمی از مجموع کمکهایی بود که آمریکا طی این سالها به دیگر کشورهای جهان داده بود. طی این مدت تعداد زیادی از افسران ارتش در دانشگاه‌ها و مدارس نظامی آمریکا و کشورهای اروپایی دوره تخصصی نظامی طی کردند.[6]

خط‌مشی کندی تأکید بر اصلاحات از بالا و پشتیبانی از آن از راه استفاده از نیروهای نظامی برای جلوگیری از وقوع انقلاب در جهان سوم و مسابقه تسلیحاتی گسترده با شوروی بود. جانسون جانشین کندی نیز به موضوع اهمیت ایران در حفظ منافع ملی و امنیتی آمریکا توجه زیادی داشت. به حکومت رسیدن جانسون فصل تازه‌ای در روابط ایران و آمریکا گشود و احیای کاپیتولاسیون در سال 1343 که با مخالفت گسترده ایرانیان بویژه امام خمینی مواجه شد در زمان او صورت گرفت.[7] شاه در دوران ریاست جمهوری جانسون دوبار در سالهای 1343 و 1347 به‌طور رسمی از آمریکا بازدید کرد. در این دوران چند تن از مقامات سیاسی و سرمایه‌داران آمریکایی نیز به ایران سفر کردند.[8]

با وجود این و علیرغم روابط گرم میان شاه و جانسون، بین ایران و آمریکا بر سر خرید سلاح اختلاف‌نظرهایی وجود داشت. علاقه شاه برای انبار کردن سلاحهای مدرن پایان‌ناپذیر بود. از دیگر سو در اواسط دهه 40 ایران با کنسرسیوم بر سر میزان سهمیه خرید نفت کشمکش پیدا کرد. شاه خواهان فروش هرچه بیشتر نفت برای کسب پول به منظور اجرای برنامه مدرنیزه‌کردن کشور و نیز خرید جنگ‌افزار بود. سرانجام با مداخله دولت آمریکا کمپانی‌های آمریکایی با افزایش تولید و خرید نفت ایران موافقت کردند، ولی تحویل سلاحهای امریکایی به‌ویژه هواپیماهای مدرن به علت مخالفت کنگره با بن‌بست مواجه شد. شاه از روش آمریکا در بی‌توجهی به خواسته‌هایش گله‌مند بود و این موضوع را در تابستان 1345 با کرمیت روزولت دوست قدیمی خود در میان گذاشت و دلایل لزوم توجه آمریکا به درخواستهایش را چنین توجیه کرد:

1- وضع جغرافیایی ایران به لحاظ مرزهای طولانی با شوروی،

2- پشتیبانی دولت ایران از موضع آمریکا در قضیه ویتنام،

3- تصمیم ایران در مورد پر کردن خلأ ناشی از تخلیه نیروهای انگلیس در منطقه خلیج فارس،

4- ایستادگی ایران به عنوان یک کشور مقتدر منطقه در برابر تندرویهای جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور مصر، و

 5- تصمیم ایران در کمک به اسرائیل و پشتیبانی از آن.

سرانجام دولت جانسون با فروش هواپیماهای جنگی مدرن و سلاحهای دیگر با شرایطی موافقت کرد. روابط جانسون و شاه تا به آنجا رسید که جانسون در سال 1347 در نامه‌ای به سفیر آمریکا در ایران دوستی و همبستگی خود با شاه را از ویژگیهای مسرت‌بخش دوران حکومتش یاد کرد.[9] با این‌حال فروش سلاحهای مورد درخواست شاه با مخالفتهایی در کنگره و مطبوعات آمریکا مواجه شد. در ایران نیز مطبوعات اجازه یافتند از سیاستهای دولت آمریکا به‌ویژه در ویتنام و آسیای جنوب‌شرقی انتقاد کنند. گفتنی است این انتقادات هم‌زمان بود با کشمکش شاه با کنسرسیوم نفت بر سر بالا‌بردن میزان خرید نفت و تصمیم وی برای بهبود روابط سیاسی و تجاری با شوروی و کشورهای اروپای شرقی تا بدین‌وسیله به آمریکا فشار وارد آورده، سلاحهای مدرن بیشتری از آن دریافت کند.[10]

با روی کار آمدن نیکسون در 1969م. (1348ش.) آمریکا به دلایلی ناگزیر از گسترش بیش از پیش روابط نظامی خود با ایران شد. این دلایل عبارت بودند از: 1- علاقه شاه به نظامیگری و خرید اسلحه، 2- جنگ ویتنام و شرایط بحرانی سیاسی و اقتصادی آمریکا، 3- خروج انگلیس از خلیج فارس، 4- افزایش بهای نفت و 5- وجود منافع مشترک.[11] در چنین شرایطی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین کشور منطقه خلیج فارس می‌توانست خلأ ناشی از تخلیه نیروهای انگلیس را پر کرده، شاه را که رویای رهبری منطقه را در سر می‌پروراند راضی و خشنود سازد.[12] سیاست جدید آمریکا مبتنی بر «دکترین نیکسون»، ابداع شده در سال 1969م. (1348ش.) بود و به موجب آن آمریکا بخش عمده مسئولیت‌های دفاعی و امنیتی گذشته را بر عهده دوستان و متحدین خود می‌گذاشت، در عوض اسلحه و تجهیزات نظامی مورد نیاز آنها و آموزش مربوط برای استفاده از این جنگ‌افزارها را تأمین می‌کرد.[13] از سال 1349 اما ایران باید در قبال دریافت اسلحه، از راه درآمد فروش نفت پرداخت نقدی انجام می‌داد.[14] در فاصله سالهای 51 تا 55 حدود 10 میلیارد دلار صرف خرید سلاح از آمریکا شد و در سال 1355 تعداد مستشاران آمریکایی شاغل در نیروهای مسلح ایران به 24 هزار نفر رسید. این امر بندهای وابستگی ایران به آمریکا را مستحکم‌تر کرد.[15] در سالهای بعد نیز علیرغم سیاست جدید دولت کارتر مبنی بر تجدیدنظر در فروش سلاح و تجهیزات نظامی به کشورهایی با رژیم دیکتاتوری، فروش سلاح به ایران رکورد تازه‌ای پیدا کرده،  به 11 میلیارد دلار رسید![16]

ایران در سال 1354 دارای بزرگترین نیروی دریایی خلیج فارس، بزرگترین نیروی هوایی در غرب آسیا و پنجمین ارتش بزرگ جهان بود.[17] بدین ترتیب ارتش ایران در مقایسه با دیگر ارتشهای هم‌تراز خود از لحاظ تعداد واحدهای رزمی و لجستیکی، سلاحهای مدرن و آموزش کادرها ظاهراً نیروی قدرتمندی بود ولی در طول عمر 56 ساله‌اش به استثنای عملیات محدود جنگی ظفار در عمان در اواسط دهه 70 میلادی هیچگاه در یک جنگ کلاسیک مورد آزمایش قرار نگرفت و تجارب رزمی به دست نیاورد. در حقیقت ارتش ایران مأمور سرکوبی ملت بود و در شرایطی که در پیروی از سیاست آمریکا در تعهدات دفاعی این کشور در خاورمیانه و حوزه خلیج فارس سهیم شده بود، هزینه گزافی بر مردم ایران که اکثریت با فقر و محرومیتهای اجتماعی دست به گریبان بودند تحمیل کرد.[18]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1355، ص 399 تا 401.

[2]. برشنده، مرتضی، «عوامل مؤثر در گسترش روابط نظامی ایران و آمریکا در دوران نیکسون و پیامدهای آن»، مطالعات تاریخی، تابستان 1389، ش 29، ص 166 تا 217، ص 201.

[3]. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست‌و‌پنج ساله ایران، ج 1، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 509 و 510.

[4]. همان، ص 511 و 513.

[5]. همان، ص 514 و 515.

[6]. همان، ص 517

[7]. ملکوتیان، مصطفی، «ایران و امنیت ملی آمریکا (1324-1387)»، علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم، زمستان 1380، ش 16، ص 181 تا 194، ص 189.

[8]. نجاتی، همان، ص 337.

[9]. همان، ص 337 تا 339.

[10]. همان، ص 343.

[11]. برشنده، همان، ص 168 تا 187.

[12]. نجاتی، همان، ص 353.

[13]. همان، ص 524.

[14]. همان، ص 518.

[15]. فوران، جان، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1392، ص 465.

[16]. نجاتی، همان، ص 552 و 556.

[17]. آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 228.

[18]. نجاتی، همان، ص 518 و 535.



 
تعداد بازدید: 1851



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.