01 دي 1399
من در سال 1325، در قم میدیدم که میان نسل جوان و نوجوان و میان روحانیت و دین یک حالت ناآشنایی و آشتیناپذیر هست. اما در سال 1341 یعنی شانزده سال بعد که امام دعوتش را در قم آغاز کرد، اولین کوشش پرخروش از شهر قم برخاست و در پانزده خرداد 1342 خونینترین و پرشکوهترین و زیباترین و گرمترین صحنههای پیکار عاشقانه زن و مرد مسلمان با طاغوت در قم بپاخاست. به یاد دارم که زنان چادری پایینشهر، چوبها را به دست گرفته بودند و به سمت میدان نبرد حق و باطل آمده بودند و من همان موقع به برادرانم میگفتم: مژده باد شما را که آنچه در تاریخ و سرگذشت الجزایر میخواندیم و میشنیدیم که زنان چادرپوش سلاح به دست به جنگ عمال استعمار و استکبار در الجزایر رفتند و امروز به برکت قیام این زنان چادر به سر و چوب به دست، به جنگ استکبار و عمال ایرانی استکبار آمدند.
منبع: خاطرات ماندگار، زندگی آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، به کوشش: مرتضی نظری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 78 - 79.
تعداد بازدید: 1230