22 دي 1399
حقیر هر چند در مجموعه علاقمندان و یاران نزدیک به حضرت امام خمینی جزو کمسن و سالترین افراد بودم ولی ظاهراً در این مجموعه بهترین دستخط را داشتم و طبعاً عمده کارهای خطاطی و خوشنویسی را در زمینههای مختلف مربوط به نهضت و امام در قم و سپس در نجف اشرف به عهده داشتم.
علاوه بر طراحی و خطاطی کارهایی که چاپ میشد، نوشتن پلاکاردها و دیوارنویسی فیضیه را حقیر انجام میداد. بعد از حادثه فیضیه در 2 فروردین 1342 و ماجرای 15 خرداد همان سال بهطور مکرر با رنگ قرمز شعارهای کوبندهای را روی دیوارهای مدرسه فیضیه، بهخصوص دیوارهای دالان فیضیه نوشتم. این کار معمولاً در ساعات بعد از نیمهشب و به دور از چشم همه انجام میگرفت و هر بار تا مدتی حال و هوای فیضیه را دگرگون میساخت و انبوه طلاب و مردمی را که از سراسر کشور برای دیدن فیضیه میآمدند، آشکارا به یاد شهدای فیضیه، 15 خرداد، زندانی یا تبعید بودن امام و جنایات شاه میانداخت (شعارها عمدتاً حول این محورها بود) و صحنهای را مشاهده میکردند که در آن زمان در هیچ جای کشور وجود نداشت. مشاهده این شعارها آن هم در مکانی که هم محل وقوع حادثه فجیع 2 فروردین بود و هم مهمترین سخنرانی امام در عاشورای همان سال که منجر به دستگیری امام و کشتار بزرگ 15 خرداد شد در آن ایراد شده بود، بهشدت در مردم بازدیدکننده تأثیر میگذاشت. خشمها را نسبت به شاه برمیانگیخت و اشکها را در اندوه شهیدان و مظلومیت امام جاری میساخت.
طبیعی بود که این صحنه، رژیم را نیز شدیداً خشمگین میکرد و هر بار درصدد بودند در اولین فرصتی که بتوانند شعارها را پاک کنند؛ البته پاک کردن آنها به این صورت بود که با تمهید مقدمات و محاصره کردن محیط، روی شعارها را که به رنگ قرمز بودند با رنگ قرمز میپوشاندند! ولی این کار گرچه به ظاهر شعارها را ناخوانا میکرد اما مردم از مشاهده آن، مطالب بیشتری را میخواندند! و رنگهای قرمز بههم آمیخته یادآور خونهای پاکی میشد که در این محیط ریخته شده بود و حتی بعضی از بازدیدکنندگان به آن دیوارها تبرک میجستند و میگریستند!
متن بسیاری از اعلامیهها، همچنین طومارهایی که خطاب به شاه و سردمداران رژیم نوشته میشد، به خط اینجانب بود.
منبع: حدیث رویش (خاطرات و یادداشتهای حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 88 - 89.
تعداد بازدید: 1305