مقالات

بررسی قیام 15 خرداد به ‌عنوان یک جنبش اجتماعی

بخش اول

مجید فولادیان، زینب فاطمی

06 مرداد 1400


منبع تصویر: همشهری آنلاین

مقدمه

در طول دهه 1330، سرزمین ایران شاهد تحولات و حوادث مهمی بود که از جمله می‌توان به این موارد، اشاره کرد: نهضت ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد 1332، ظهور امریکا در صحنه سیاسی ایران، عضویت ایران در پیمان بغداد، امضای قرار داد دوجانبه ایران و امریکا، تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انقلاب شاه و ملت ‌(انقلاب سفید)، فاجعه مدرسه فیضیه قم، سخنرانی شدیدالحن امام در محرم 1342 ش علیه رژیم شاه که منجر به دستگیری و زندانی شدن ایشان و به دنبال آن، قیام پانزده خرداد 1342 و سرکوبی این قیام از سوی رژیم محمدرضا پهلوی شد.

قیام پانزده خرداد 1342، نقش اساسی در شکل‌گیری روند و زمینه‌های انقلاب اسلامی داشته است. این تأثیر از دو جهت بوده است: اول اینکه پس از قیام پانزده خرداد و به ‌دلیل سرخوردگی نیروهای انقلابی از گروه‌های مبارز قبلی به سمت اسلام و رهبری امام خمینی گرایش پیدا کردند.

دوم اینکه شیوه مبارزه نیز از حالت سیاسی و مبارزه پارلمانی تبدیل به مبارزه مردمی و توده‌ای و گاهی هم مسلحانه و خشن شد. از سوی دیگر ایران در دهه 1340 و اوایل دهه پنجاه از جهت اقتصادی و اجتماعی توسعه پیدا کرد؛ و این توسعه باعث تغییراتی در طبقات اجتماعی شد؛ گروه‌های جدیدی تشکیل شد که دچار سرخوردگی در جامعه سنتی ایران شدند و خواهان مشارکت در قدرت سیاسی بودند و رژیم نیز به دلیل توسعه نیافتن سیاسی، توان پاسخ‌گویی به این درخواست را نداشت؛ در نتیجه توسعه سیاسی خارج از نهادهای سیاسی به شکل گروه‌های اسلامی، ملی و چپ، روز به روز گسترش پیدا کرد و با رژیم وارد مبارزه شدند. تشدید سیاستهای اسلام‌زدایی و سرکوب، از سوی دیگر نیز زمینه‌های انقلاب را فراهم کرد و در نهایت عوامل شتابزا در سال 1357 باعث پیروزی انقلاب اسلامی شد.

ما براین اساس، در این تحقیق ابتدا نظریه‌های مختلفی درباره جنبش‌های اجتماعی مطرح کرده‌ایم و سپس به کمک همین نظریه‌ها، به یک نظریه تلفیقی دست یافته‌ایم. در پایان براساس آن به تجزیه و تحلیل قیام پانزده خرداد پرداختیم که آیا قیام پانزده خرداد یک جنبش اجتماعی است یا نه؟

 

نظریه‌های جنبش‌های اجتماعی

نظریه‌ هانس تاک

به نظرتاک انگیختگی یا حساسیت شرکت‌کنندگان در نهضت نسبت به یک مسئله، عامل اصلی ایجاد جنبش‌های اجتماعی است. نظریه تاک بیشتر فردگرایانه است. چون به عوامل و شرایط روانی آنها به عنوان عامل مؤثر در بروز جنبش‌های اجتماعی توجه می‌کند.

تاک به سه عامل مهم در جنبش‌ها می‌پردازد: 1ـ طبیعت جنبش‌های اجتماعی، 2ـ عامل بسیج‌کننده اعضا، 3ـ عامل تعیین‌کننده انگیزه شرکت‌کنندگان در جنبش‌های اجتماعی.

به عقیده تاک وقتی یک فرد یا افرادی در برابر «موقعیت مسئله‌دار» در جامعه قرار می‌گیرند، اگر توسط عوامل یا نهادهای اجتماعی برای حل آن شرایط تلاشی صورت نگیرد، آن امر به صورت مسئله‌ای برای فرد یا افراد مذکور بروز می‌کند. اگر واکنشی از سوی جامعه نسبت به آن مسئله صورت نگیرد، فرد از خود واکنش نشان خواهد داد. به این ترتیب، انگیختی یا حساسیت بروز می‌کند. افرادی که نسبت به یک مسئله، برانگیخته شده‌اند گردهم می‌آیند و درخواستی تنظیم می‌کنند. برای تنظیم خواسته خود، به یک ایدئولوژی متوسل می‌گردند و از طریق آن، جنبش اجتماعی ایجاد می‌شود. تاک ایدئولوژی را مجموعه‌ای از اعتقادات به هم پیوسته می‌داند که گروهی از اشخاص آن را پذیرفته باشند.

به نظر او ایدئولوژی یک جنبش اجتماعی، آن چیزی است که اعضای جنبش در تلاشند تا با یکدیگر به آن برسند و آرزویشان این است که با همراهی هم به‌ آن دست یابند. به اعتقاد او این ایدئولوژی است که جنبش اجتماعی را تعریف می‌کند و موجب تشخیص آن از دیگر جنبش‌های اجتماعی و نهادها می‌شود. بنابراین از نظر او مقاصد، اهداف شخصی و جهتِ یک جنبش اجتماعی را، ایدئولوژی تعیین می‌کند.

بر این اساس تاک به دو امر بیشتر از همه در جنبش‌ها توجه داشته است: 1ـ افراد و شرایط روانی 2ـ ایدئولوژی.

 

نظریه هربرت بلومر

بلومر، جنبش‌های اجتماعی را «فعالیتی جمعی که در پی ایجاد نظمی نوین است.» تعریف می‌کند.

انواع جنبش از نظر بلومر: 1ـ جنبش عمومی: ویژگی‌های ‌آن: الف) گروه‌های جداگانه‌‌ای که فعالیت‌هایشان هماهنگ نشده است. ب) ادبیات پراکنده و ضعیفی دارند. ج) رهبر در این نوع از جنبش‌های اجتماعی، یک هماهنگ‌کننده و فریادی در برهوت است. د) وسایل ارتباطی این جنبش‌ها خواندن، گفت‌وگو، حرف‌زدن، مباحثه و برداشت از مثال‌ها می‌باشد.

2ـ جنبش‌های خاص: ویژگی‌های آن: الف) اهداف و خواسته‌های کاملاً تعریف شده‌‌ای دارند و در تلاش برای رسیدن به آن هستند. ب) انقلابی یا اصلاح‌طلب هستند. در هر صورت دارای ویژگی‌های شبیه به هم‌اند. مثل: اهداف و خواسته‌‌های کاملاً‌ تعریف شده، سازمان ‌و ساخت، رهبری شناخته شده و مقبول، عضویت تعریف‌شده‌ای که دارای خودآگاهی است، و وفاداری اعضا. ج) مراحل رشد آن عبارت است از: 1ـ تحریک 2ـ رشد روح جمعی 3ـ شکل‌گیری یک ایدئولوژی 5ـ رشد روش‌های اجرایی.

3ـ جنبش‌های اجتماعی ـ بیانی: ویژگی‌های آن: الف) تأثیر زیاد بر شخصیت افراد و ویژگی‌های نظم اجتماعی. ب) بر دو نوع‌ است: 1ـ جنبش‌های اجتماعی مذهبی 2ـ جنبش‌های اجتماعی مدل‌های لباس و...

4 و 5ـ جنبش‌های بازگشت به خود و جنبش‌های ملی‌‌گرایانه: به نظر بلومر زمانی رخ می‌دهند که نوعی شرایط سرخوردگی وجود داشته باشند. در چنین موقعیت‌هایی مردم تلاش می‌کنند تا حرمت و رضایت خویش را در شکوه گذشته بیابند.

از نظر بلومر، ایدئولوژی یکی از عناصر مهم در تشکیل جنبش‌های اجتماعی است و دارای مشخصه‌‌های زیر است «بیانیه‌‌ای است در مورد اهداف، مقاصد و وعده‌های جنبش‌های اجتماعی، جهت مجموعه‌‌ای از انتقادها و محکومیت ساخت موجود که جنبش اجتماعی به آن حمله می‌کند و در تلاش است تا آن را تغییر دهد... توجیه‌ها: مجموعه‌ای از نظریه‌های دفاعی که جنبش اجتماعی را توصیه می‌کند و خواستهایش را نشان می‌دهد. سلاح حمله: مجموعه‌ای از نظریه‌‌ها درباره سیاست‌ها، راه‌کارها، اجرای‌ عمل جنبش اجتماعی ...».

 

نظریه جان مک کارتی و میرزالد

از نظر آنان جنبش‌های اجتماعی، منابع را در جهت اهداف خود بسیج می‌کند. جنبش‌های اجتماعی از سه نوع سازمان یا سه گروه تشکیل شده است: 1ـ سازمان جنبش‌های اجتماعی 2ـ گروه‌های شاغل در جنبش‌های اجتماعی 3ـ بخش جنبش اجتماعی.

افراد و سازمان‌هایی که از سوی جنبش‌های اجتماعی بهره‌برداری می‌شوند، عبارتند از: هواداران (کسانی‌ که به اهداف جنبش‌های اجتماعی اعتقاد دارند)، غیرهواداران و اعضای اصلی (که منابع را فراهم می‌کنند)؛ هواداران آگاه (که به دنبال منفعت مستقیم از جنبش‌های اجتماعی نیستند)؛ اعضای اصلی آگاه (که به حمایت مستقیم از جنبش‌های اجتماعی می‌پردازند؛ اما به دنبال منافع مستقیم نیستند.)

برگزیدگان جنبش‌های اجتماعی، کسانی هستند که کنترل حوزه‌های بزرگ‌تر منابع را در دست دارند. از نظر آنان منابع عبارتند از: «مشروعیت؛ پول، تسهیلات و نیروی کار».

مک کارتی و زالد در نظریه‌‌هایشان برکنشگران و روابط آنها تأکید دارند.

 

نظریه چارلز تیلی

تیلی معتقد است که در هر جنبش اجتماعی، سه عامل اصلی و سه عامل که دارای درجه دوم اهمیت است، مداخله می‌کند. عناصر اصلی را منافع، سازمان، «تجهیز و بسیج» و عناصر درجه دوم را «ممانعت ـ تسهیل»، قدرت و «فرصت ـ تهدید» تشکیل می‌دهد. تأکید او بیشتر بر سازمان و «تجهیز و بسیج» است.

تیلی، منافع را سرمنشأ هر جنبش اجتماعی می‌داند. ‌به نظر او منافع جمعی، تعیین‌کننده میان ‌مدت و بلندمدت رفتار مردم‌ است، در حالی‌ که منافع خود آنها معین‌کننده رفتار کوتاه‌‌مدت آنان می‌باشد. عوامل «ممانعت ـ تسهیل»، قدرت و «فرصت ـ تهدید» در نظریه تیلی، در واقع شرایط اجتماعی را مشخص می‌کند و بر تجهیز و بسیج و کنش جمعی اثر می‌گذارند. سازمان و «تجهیز ـ بسیج» متأثر از شرایط اجتماعی و منافع مردم، کنش جمعی را می‌سازند.

به نظر تیلی، جنبش‌های اجتماعی با اعتقادهای مردم شناخته می‌شوند. یک جنبش اجتماعی وقتی ظهور می‌کند که جمعیتی با اعتقاد‌های مردم شناخته می‌شوند. یک جنبش اجتماعی وقتی ظهور می‌کند که جمعیتی با اعتقادهای مشابه، به صورت جمعی عمل کنند. به تیلی به علت نادیده گرفتن چرایی جنبش‌های اجتماعی و فقط پرداختن به چگونگی وقوع آن، انتقاد شده است.

 

نظریه آلبرتو ملوچی

در نظریه ملوچی، «هویت جمعی» عنصر غالب در کنش‌های جمعی به حساب می‌آید. هویت جمعی، یک تعریف مشترک و تولید ‌شده از روابط متقابل چند فرد در حال ارتباط است که به منشأ کنش خویش و همچنین زمینه امکانات و محدودیت‌هایی توجه دارند که کنش آنها در آن صورت می‌پذیرد.

از نظر ملوچی، جنبش‌های اجتماعی، نوعی از کنش‌های جمعی است که دارای این سه مشخصه باشند: 1ـ انسجام: شناخت متقابل کنشگرانی است که از یک واحد اجتماعی باشد. 2ـ برخورد: مقابله با مخالفتی که مدعی همان کالاها یا ارزش‌هاست. 3ـ شکستن حدود سازگاری یک نظام: اعمال جنبش، مرزها یا حدود تحمل نظام را بشکند؛ به طوری که آن نظام به سوی تغییراتی کشانده شود که به واسطه آن مجبور به تغییر ساختار گردد.

 

نظریه جیمز دیویس

براساس نظریه دیویس، انقلاب‌ها بیشتر هنگامی رخ می‌دهد که به دنبال یک دوره طولانی از رشد اقتصادی و اجتماعی، دوران‌ کوتاهی از رکود شدید اتفاق افتد. به‌طور کلی وقتی بین ارضای نیازهای حقیقی افراد و نیازهای مورد انتظار، فاصله ایجاد شود و به فاصله‌‌ای تحمل‌ناپذیر از ‌آنچه مردم می‌خواهند و آنچه دریافت می‌دارند تبدیل شود، در این شرایط انقلاب اتفاق می‌افتد.

مهم‌ترین مفاهیم از نظر او افراد و روابط هستند نه جامعه؛ و سقوط ناگهانی توسعه اجتماعی ـ اقتصادی یک علت لازم، اما ناکافی برای بروز انقلاب است. اما شرایط ذهنی یا حالت موجود در جامعه، یعنی احساس سرخوردگی نسبی، پدیده لازم و کافی برای ظهور انقلاب می‌باشد. دیویس «سرخوردگی نسبی» را عامل انسجام اجتماعی بین شرکت‌کنندگان در جنبش‌های اجتماعی درنظر می‌گیرد و حالت یا شرایط ذهنی را محصول شرایط اجتماعی می‌داند.

 

نظریه جان ویلسن

نظریه ویلسن یک نظریه تجهیز و بسیج است. از نظر او ایدئولوژی مهم‌ترین عامل در بسیج ناراضیان می‌باشد. ایدئولوژی یک عامل ارتباطی است که افراد را به جامعه ربط می‌دهد.

از نظر ویلسن شرایط اجتماعی با ایجاد «سرخوردگی شخصی» برخورد بین، گروه‌ها و زمینه از دست رفتن وسیع احساس تعلق و معنی، به ایجاد نارضایتی می‌پردازد. افراد ناراضی برای ابراز خواسته‌‌های خود، به عوامل بسیج‌کننده‌ای چون: رهبری، دوستان، ارتباطهای گروهی دیگر و از همه مهم‌تر به ایدئولوژی نیاز دارند؛ اما قدرت اثر این عوامل بسیج‌کننده از سوی «شرایط ساختی اجتماعی، نیروهای کنترل‌کننده اجتماعی» تعریف عموم از این ناآرامی‌ها و «بود یا نبود جنبش‌های اجتماعی رقیب» تعیین می‌شود.

براساس این معادله، ایدئولوژی، رهبری و ارتباط‌های گروهی، عوامل مهم بسیج‌کننده مردم است؛ اما مهم‌ترین عامل زیربنایی در جنبش‌های اجتماعی، شرایط اجتماعی‌ای است که انگیزه‌ها را به وجود می‌آورد و عوامل بسیج را کنترل می‌کند. بنابراین، ویلسن در نظریه عمومی خویش یک جبرگرای اجتماعی است. زیرا شرایط اجتماعی، انگیزه‌های فردی را معین می‌کند و جریان جنبش‌های اجتماعی را کنترل می‌کند. ایدئولوژی و دیگر عوامل ربطی اجتماع، جنبش را زیر نفوذ شرایط اجتماعی، به ‌ظهور می‌رساند. همچنین ویلسن ساخت جنبش‌های اجتماعی را: رهبری، سازمان، مراسم ‌اعتقادی، جریان پذیرش، آموزش و دفع، امکان ابراز خویش و اساس درگیری‌ها می‌داند.

 

نظریه نیل اسملسر

از نظر اسملسر دو نوع جنبش اجتماعی وجود دارد:1ـ جنبش‌های اجتماعی نشأت گرفته از هنجارها، که شامل جنبش‌های اجتماعی اصلاح‌طلبانه است. 2ـ جنبش‌های اجتماعی نشأت گرفته از ارزش‌ها، که انقلاب‌های سیاسی و مذهبی، شکل‌گیری فرقه‌ها، جنبش‌های اجتماعی ملی‌گرا و... را دربر می‌گیرد. به نظر او در تمام رفتارهای جمعی، شش مرحله متوالی وجود دارد: 1ـ ساخت مساعد 2ـ التهاب‌ساختی 3ـ رشد و گسترش یک اعتقاد عمومی 4ـ عوامل مداخله‌گر 5ـ تجهیز و بسیج شرکت‌‌کنندگان برای کنش 6ـ فعال شدن کنترل اجتماعی. برداشت اسملسر از جنبش‌های اجتماعی به‌ «نظریه التهاب» مشهور است. او ادعا می‌کند یک اعتقاد به علت یک التهاب ساختی ـ اجتماعی بروز می‌یابد و مردم را به یکدیگر پیوند می‌دهد تا برای تغییر نظم، هنجارها یا ارزش‌های اجتماعی موجود، کنش جمعی تازه‌ای به وجود آورند. او در این معادله بر تعیین‌کننده‌های اجتماعی رفتار جمعی به همان اندازه عوامل ربطی تأکید می‌کند؛ اما نقش افراد را اندک می‌داند. او ریشه عوامل اجتماعی را در رفتار جمعی می‌بیند و اقلام رابطه‌ای را در بسیج افراد برای ساختن یک کنش جمعی غیرنهادی، مؤثر می‌داند.

 

نظریه آلن تورن

به اعتقاد تورن «جنبش‌های اجتماعی، بیانگر اراده جمعی است».

از نظر تورن، برای ایجاد یک جنبش اجتماعی، به عنوان تخاصمی هماهنگ، باید چهار شرط اصلی در کار باشد: 1ـ جمعیتی وفادار وجود داشته باشد. 2ـ سازمانی در کار باشد. 3ـ جنبش باید علیه یک مخالف که ممکن است گروهی اجتماعی باشد، بجنگد. 4ـ باید مسئله‌‌ای اجتماعی وجود داشته باشد که همه جامعه را متوجه خود کند.

هر جنبش اجتماعی، یک ایدئولوژی دارد که نماینده روابط اجتماعی آن می‌باشد. از نظر تورن، دو نوع تخاصم وجود دارد: مثبت و انتقادی. تخاصم‌های مثبت درون یک تمامیت و تخاصم‌های انتقادی علیه یک تمامیت رخ می‌دهد. براین اساس، جنبش اجتماعی عبارت است از تخاصم مثبت در سطح تاریخ فرهنگی. به نظر او تخاصم انتقادی به انقلاب می‌انجامد، و تخاصم‌های دیگر، مثل: فشارهای سیاسی، اعتراض‌ها، بحران‌ها و... جنبش‌های اجتماعی تلقی می‌گردد.

 

نظریه آلن اسکات

به اعتقاد اسکات، سه عامل اصلی در جنبش‌های اجتماعی دخالت دارد: 1ـ بستگی اجتماعی 2ـ تجهیز و بسیج 3ـ شکل‌گیری منافع. طبقه‌ اجتماعی، ایدئولوی را تولید می‌کند و ایدئولوژی، بستگی اجتماعی را ممکن می‌سازد. بسیج منافع یک بستگی اجتماعی در جریان مشارکت سیاسی، جنبش‌های اجتماعی را می‌سازد.

بنابر اعتقاد اسکات، منافع و ایدئولوژی از طبقه‌ نشأت می‌گیرند و این بدان‌ معناست که عامل رابطه‌ای ـ ایدئولوژی ـ و عنصر تعیین‌کننده عامل ـ منافع ـ توسط جامعه معین می‌شود. در نظر او نقش فرد و روابط، مغلوب نقش جامعه است. بستگی اجتماعی و مشارکت سیاسی مهم‌ترین عناصر نظریه او است.

اسکات در ساخت جنبش‌های اجتماعی، مهم‌ترین اجزا را عوامل ربطی ـ مثل نهادها، سازمان‌های سیاسی و ایدئولوژی ـ می‌داند.

 

نظریه تلفیقی

با توجه به عوامل ذکر شده در نظریه‌‌‌های فوق، می‌توان نتیجه گرفت که در تشکیل جنبش‌های اجتماعی سه عامل اساسی دخالت دارند: 1ـ رفتار کنشگران (افراد) 2ـ ایدئولوژی (روابط) 3ـ زمینه اجتماعی (جامعه). با تلفیق و ترکیب این سه عامل می‌توان به یک نظریه تلفیقی رسید که براساس این نظریه تلفیقی می‌توان جنبش‌های اجتماعی را تجزیه و تحلیل کرد. اکنون با توجه به مطالب فوق، به توضیح عناصر اصلی نظریه تلفیقی می‌پردازیم.

 

الف) ایدئولوژی

با توجه به نظریه‌های فوق، ایدئولوژی یکی از عوامل اصلی جنبش‌های اجتماعی است. برای مثال، به نظر تیلی، اعتقادهای مردم، علامت هر جنبش است. همچنین به نظر اسکات، بلومر، تاک و...، ایدئولوژی اساس انسجام اجتماعی جنبش‌هاست و اهداف آن را تعریف می‌کند. از همه مفصل‌تر، تعریف ویلسن از ایدئولوژی است که او چهار مشخصه برای ایدئولوژی بیان می‌کند: 1ـ‌ آنچه باید انجام گیرد، را مشخص می‌کند. 2ـ یک اعتقاد تمام است. 3ـ به معنای هماهنگی است. 4ـ با حرکت‌های جمعی همراه است. بلومر نیز ایدئولوژی را یکی از عناصر مهم در تشکیل جنبش‌های اجتماعی می‌داند. بنابراین ایدئولوژی، هدف یا اهداف را تعیین می‌کند و جهتِ راهی را نشان می‌دهد که پیروان از طریق آن می‌توانند به‌طور دستجمعی، به مقصد یا مقاصدشان برسند. ایدئولوژی، قوانین، مراسم و مقررات هر جنبش را تشریح می‌کند.

با توجه به نظریه‌های فوق، منشأ ایدئولوژی در جنبش‌های اجتماعی، متفاوت است. برخی آن ‌را به منافع و درخواست‌های شرکت‌‌کنندگان در جنبش‌های اجتماعی نسبت می‌دهند (مثل تاک). برخی دیگر تصور می‌کنند که التهاب ساختی، اعتقاداتی را می‌سازد و به حل آن کمک می‌کند (مثل اسملسر). همچنین دیگرانی نیز هستند که هویت طبقاتی را معنای ایدئولوژی می‌دانند (مثل تورن و اسکات).

 

ب) کنشگران و رفتار آنها

هر جنبش، دارای سه گروه از کنشگران است: 1ـ رهبران جنبش 2ـ کسانی ‌که اندیشه‌ها و فرمان‌های رهبران را توزیع می‌کنند. 3ـ پیروان جنبش. تمام این گروه‌ها متأثر از تأثیر ایدئولوژی هستند و از زمینه اجتماعی اثر می‌پذیرند. رهبران جنبش، براساس تفکر تازه و در مقابله با زمینه اجتماعی، یک ایدئولوژی را می‌سازند. اولین گروه پیروان آن ایدئولوژی، یک حلقه فکری و سازمانی کوچک در اطراف رهبران جنبش یعنی حلقه اولیه را تشکیل می‌دهند. پیروان اولیه براینکه بر تعدادشان افزوده گردد و به‌ تدریج گروه بزرگ‌تری را تشکیل دهند، برای معرفی ایدئولوژی خود به مردم، تلاش می‌کنند. بنابراین کسانی‌که در حلقه اول قرار می‌‌گیرند، وظیفه توزیع یا نشر ایدئولوژی و جذب پیروان جدید را بر عهده دارند. بر همین اساس، می‌توان آنها را توزیع‌کنندگان جنبش نامید؛ و کسانی‌که به درون حلقه اول راه نیافته‌اند را می‌توان پیروان نامید. عملکرد پیروان به عمل درآوردن جنبش است. به عبارت دیگر، وقتی آنان به صحنه می‌آیند، جنبش در عمل صورت می‌گیرد.

 

ج) زمینه اجتماعی

جنبش در زمینه اجتماعی اتفاق می‌افتد. زمینه اجتماعی، مکانی است که در آن کنشگران در راستای جهت جنبش عمل می‌کنند. زمینه اجتماعی، امکاناتی را در اختیار جنبش می‌نهد و محدودیت‌هایی را برای آن، می‌آفریند. کنشگران یک جنبش در حالی ‌که از محدودیت‌ها اجتناب می‌کنند، امکانات را در جهت هدف یا اهداف ایدئولوژیک تجهیز می‌کنند. از نظر تیلی، ملوچی و... زمینه هم قادر می‌سازد و هم محدود می‌کند.

بنابراین در این نظریه تلفیقی، به افراد از دو بعد توجه می‌شود: نخست از نظر نقش آنها در جنبش، مثل: 1ـ نقش رهبری 2ـ نقش توزیع اندیشه‌ها، ایدئولوژی رهبر 3ـ پیروی از رهنمودها. دومین بُعد، رفتار فرد است. سه نوع رفتار عمده وجود دارد که می‌تواند توسط کنشگران به اجرا درآید: 1ـ درباره جهت، قوانین و مقررات جنبش شناخت پیدا کرد. 2ـ ادراک‌های خویش را به دیگران عرضه کنند تا جنبش پر قدرت‌تری داشته باشند. 3ـ براساس شناخت خود و فرامین رهبری عمل کنند.

در این نظریه تلفیقی، زمینه اجتماعی، مکان جنبش‌هاست. امکانات و محدودیت‌های زمینه اجتماعی، تسهیلات و تنگنا‌هایی را برای کنشگران جنبش ایجاد می‌کند. ترکیبی از قابلیت‌های افراد و منابع اجتماعی، ایجاد جنبش را ممکن می‌سازد همچنین در این نظریه، ایدئولوژی، عامل ربطی جنبش‌هاست. اعتقادها، قوانین ‌و مقررات، چگونگی استفاده از منابع و تبیین‌ راه‌های عملی تعقیب اهداف جنبش، همه توسط ایدئولوژی رقم می‌خورد.

براساس این نظریه، جنبش با شناخت رهبران از اندیشه جنبش، (که شامل اهداف کلی یا جهت آن است) آغاز می‌گردد (مثل اندیشه دولت اسلامی امام در انقلاب اسلامی). این مراحل با ساختن یا انتخاب یک ایدئولوژی (مثل ایدئولوژی ولایت فقیه) و عرضه آن از سوی رهبر و توزیع‌کنندگان (مثل شاگردان مستقیم و غیرمستقیم امام) ادامه می‌یابد. فضای اجتماعی این وقایع (مثل: مساجد، بازار، خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اداره‌ها و...) قسمت‌های مربوط به جنبش در زمینه اجتماعی است که کنشگران را با تسهیلات خود، تأمین و با تنگناهای خویش، محدود می‌کند. به بیان کلی‌تر، یک جنبش اجتماعی، در یک زمینه اجتماعی، توسط کنشگران و در جهت رسیدن به اهداف ایدئولوژیک اتفاق می‌افتد. ایدئولوژی، آنها را گردهم آورده و در راستای اهدافشان به حرکت در می‌آورد.

منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد: زمینه‌ها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، جلد 1، تهران، سوره مهر، 1388، صص 433 – 407.

 



 
تعداد بازدید: 1360



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.