زهرا رنجبر کرمانی
24 مرداد 1400
«میهمانت کى خواندن که خود صاحبخانهاى
درود بر مردم مسلمان اصفهان، سلام بر اصفهانى شجاع و مسلمان. آفرین، آفرین بر شما که اینچنین استقبال پرشکوه و جلال از خطیبى شهیر و ناطقى زبردست [حجتالاسلام فلسفی] کردید. سلام بر تو اى دهقان اصفهانى، درود بر تو و آفرین بر آن طاقنصرتهاى زیبا و پرشکوه تو. آن قربانیهاى بیشمار و آن استقبال گرم تو اى دهقان، همه و همه دلیل بر دیانت تو و گواه صادقى بود که حتى یک ذره هم تبلیغات بیدینى هیئت حاکمه در تو نفوذ نکرده، بلکه به ریش گردانندگان خیمهشب بازى انقلاب سفید میخندى. بهطور یقین هرگز در اصفهان چنین استقبال پرشکوه از کس نشده بود. امروز در حالیکه از کامیونهاى ارتشى براى آوردن دهقانان به شهر استفاده نشده بود و محصلین از تحصیل باز نشده بودند و در حالیکه زور سرنیزه پشت سر کسى نبود، حتى گاهى روبروى او بود، جمعیت استقبالکنندگان به حدى بود که از خوراسگان تا دروازه شهر و از دروازه شهر تا منزل حضرت آیتالله خادمى[1] حتى یک مرتبه هم نشد که اتومبیل حامل مهمان گرامى چند مترى عبور کند. همه جا، هر گوشه و کنارى در آن آفتاب سوزان مرداد ماه، پیاده با دوچرخه با سوارى با اتوبوس مردم مسلمان اصفهان در حرکت بودند. ... چه خوش گفتى آقاى فلسفى[2]، این استقبال نبود، بلکه حرکت دستهجمعى حجاج به منا و عرفات بود. این تظاهراتِ عظیم اسلامى بود. این دومنستراسیونى[3] بود بر علیه کسانی که فلسفى و امثال فلسفى را به زندان میبرند. این استقبال گرمى بود که اصفهان از ارواح مقدس شهداى پانزدهم خرداد 42 نمود. این رأى مثبت اصفهان به هدف مقدس حضرت آیتالله خمینى بود. اکنون مردم اصفهان چند کلمه با شما آقاى فلسفى در میان میگذارند .... بر شما است که بىپروا و بیمى از ما به هیئت حاکمه و به دولت اعلام دارید، ما بینهایت از کشتار وحشتناک نیمه خرداد متنفریم. ما آن دقایقى که عزیزان ما در آفتاب خرداد ماه در حالیکه فریاد القتل و یا مرگ یا خمینى آنها بلند بود، در مسگرآبادِ تهران زنده زنده به زیر خاک مدفون گردید، هرگز فراموش نمیکنم. به آنها بگویید اصلاحات قلابى، مجلسین قلابى، حزب قلابى و تبلیغات رسوا براى ما نان و کار و آزادى نمیشود. ملت جز آزادى، جز اجراى قانون اساسى و جز احترام به موازین شرع مقدس هیچ چیز به خدا قسم و به وجدان شرافت سوگند هیچ چیز نمیخواهد. به آنها اعلام کنید آنجا که زعیم بزرگ، پرچمدار عالیقدر اسلام و مرجع تقلید ما حضرت آیتالله العظمى خمینى مُدّ ظلهالعالى دست تمام مراجع تقلید و علماء اسلام را میبوسند، ما پاى تمام مراجع تقلید قم، مشهد، نجف، تهران و هر کجاى دیگر را میبوسم و بر دولت است که خاک پاى علماء اسلام را ببوسد و توتیاى چشم خود کند. به آنها اعلام کنید کارخانجات سوسن زایندهرود و نور که ماهها و سالها است تعطیل گشته، هزاران نفر کارگر و عائله آنها گرسنگى و قرضهاى زیاد به ستوه آمدهاند. به آنها بگویید در حالیکه کارخانههاى ما یکى پس از دیگرى در شرف تعطیل است و کارگر و دهقان هستىشان برباد رفته، ایران بازار اسرائیل گشته، حتى تخممرغ و جوجه از اسرائیل با هواپیما به ایران میآورند. به آنها بگویید اقتصاد ما درشکسته، تجارت ما بىرونق، ذخائر ما به یغماى خارجیان، فرهنگ ما، بقاء ما و هستى ما به فنا رفته است. بگویید ما از زندان بودن اساتید بزرگ دانشگاه که مورد حمایت مراجع عالیقدر هستند، از تبعید و زندانى بودن آزادگان و علماء و خطبا بیزاریم و بگویید ما از مجلسین، از این دولت، از این هیئت حاکمه خائن و از این عمال اسرائیل و وزراءِ بهائى که زندگى ما، آزادى ما، دیانت ما، قانون ما، استقلال ما و هستى ما را به باد دادهاند، بیزار و متنفریم. بگویید، بگویید، باشد که این وظیفه مقدس خود را انجام داده باشید. مردم مسلمان اصفهان.»[4]
پینوشتها:
[1]. آیتالله سیدحسین خادمی از روحانیون اصفهان بود که از ابتدای نهضت امام خمینی در سال 1341 تا پس از پیروزی انقلاب با نهضت همراهی داشت. (مهرعلیزاده، مهدی، «بررسی و تحلیل اسناد ساواک منطقه اصفهان پیرامون آیتالله خادمی در نهضت 15 خرداد». پژوهشنامه انقلاب اسلامی، پاییز و زمستان 1381، ش 7 و 8، ص 39 - 56، ص 41).
[2]. حجتالاسلام محمدتقی فلسفی از نمونههای شاخص عرصه وعظ و به قول امام خمینی «زبان گویای اسلام» بود و شیوه وی در وعظ، الگو و سرمشق بسیاری از واعظان جوان قرار گرفت. وی در دوره پهلوی به سبب انتقاد به حکومت و حمایت از امام خمینی ممنوعالمنبر شد و به زندان افتاد. (ابوالحسنی، علی، 1390، «بر ستیغ سخن، بحثی در ویژگیها و خدمات واعظ شهیر، حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدتقی فلسفی». تاریخ معاصر ایران، زمستان 1390، ش 60، ص 5 - 60، ص 14).
[3]. تظاهرات.
[4]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 266 - 268.
تعداد بازدید: 1013