زهرا رنجبر کرمانی
26 مرداد 1400
ساواک در گزارشی با موضوع «روحانیون» مورخ 26 /5 /1342 مینویسد:
«محترماً معروض میدارد پس از انتقال آیتالله خمینی و دو نفر همراهان او به خانههای خصوصی و ملاقات عدهای از طبقات مختلف مردم در همان روز اول با آنان، هم در تهران و هم در شهرستانها و حتی در کشور عراق به سرعت انتشار یافت که آیاتالله مزبور آزاد شدهاند و بین روحانیون و دولت تفاهمی ایجاد گردیده است و آیتالله نوری نیز تلگرافهایی برای آیاتالله حکیم، شاهرودی و خوئی به عراق مخابره کرد و به آیات نامبرده اطلاع داد که آقایان زندانیان آزاد شدهاند و سه نفر آیاتالله مذکور در پاسخ تلگراف وی از آزادی روحانیون اظهار خوشوقتی نمودند. اطلاع واصله حاکی است که روحانیون مقیم تهران بهویژه آیاتالله شریعتمداری، مرعشی نجفی و بهبهانی از انتشار خبر آزادی روحانیون و اقدام آیتالله نوری ناراحت شده و گفتهاند با این ترتیب برای روحانیون مقیم عراق چنین تعبیر شده که اختلافات موجود بین دولت و روحانیون برطرف گردیده و دولت نظر روحانیون را تأمین کرده است در صورتی که چنین چیزی نیست و روحانیون در واقع در خانههای خود زندانی شدهاند. ناراحتی روحانیون مقیم تهران بیشتر از این جهت بود که میدیدند وسیلهای در اختیار ندارند تا نظر خود را به اطلاع مردم بهویژه به روحانیون مقیم عراق برسانند و در هر حال برای اینکه اثر انتشار خبر آزادی آیتالله خمینی و همراهان او را خنثی نمایند، به پخش اعلامیههایی مبادرت کردند که طی آن آزادی روحانیون مزبور تکذیب شده بود. در زمینه فوق اخیراً نشریهای نیز به نام آیتالله خمینی منتشر گردیده که طی آن آیتالله خمینی خطاب به آیتالله سیدمحمد صادق روحانی اظهار داشته....»[1]
در ادامه گزارش، نویسنده به بازگویی مندرجات نامه امام خمینی به آیتالله روحانی پرداخته که برای اطمینان از درستی آن عیناً از صحیفه امام نقل میشود:
«بسمالله الرحمن الرحیم
به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج محترم و تفقد از حقیر بود موجب تشکر گردید. گرچه ما آزاد نیستیم و دولت به مناسباتی که خودشان میدانند این صحنه را ساخت که ما را آزاد قلمداد کند و سر و صدا راه بیندازد، و الآن ما در اختیار آنها هستیم و ابداً از خود اختیاری نداریم و حق ملاقات با کسی نداریم و کسی نمیتواند بیاجازه، ما را ملاقات کند، و امروز منتقل میشویم به خارج شهر[2]، و این تبعید است تا امَد غیر معلوم. از این جهت ما از همه تکالیف خارج هستیم، لکن معذلک از اظهار لطف جنابعالی و سایر آقایان محترم و علمای اعلام و جمیع مسلمین متشکریم. تلگرافات آقایان نرسید. فقط چهار تلگراف [به] زندان رسید که جواب دادم. از سرکار نرسید. در هر صورت اگر صلاح میدانید به نحوی این محدودیت را به مسلمین برسانید. از جنابعالی ملتمس دعا هستم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.»[3]
پینوشتها:
[1]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 4، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص 64 و 65.
[2]. منظور منطقه قیطریه است که در آن زمان جزء حومه تهران محسوب میشد. (خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 250).
[3]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 250.
تعداد بازدید: 874