زهرا رنجبر کرمانی
29 مهر 1400
«در راه حق کشته شدن آرزوی ماست
دشمن اگرچه تشنه به خون گلوی ماست
گلولهها صفیرزنان دل مردم و سینه هوا را میشکافت. جلادان حرفهای به دست و طپانچه اربابان استعمارگر خود قلوب خراسانیان را جریحهدار ساختند... ایرانیان! پسر پیغمبر شما دانشمند محترم جناب آقای سیدعبدالکریم هاشمینژاد[1] مؤلف کتاب مناظره دکتر و پیر را پس از ختم منبر گرفتند و در گیرودار گرفتاری ایشان فریاد واعلی یا وامحمدا[ی] جمعیت مجتمع مظلوم و بیپناه را به ضرب گلوله خفه کردند.... تعجب نکنید، لازمه حقگویی در کشور دموکراسی ایران کشته شدن یا زندان رفتن است. مگر حضرات آیات عظام آقایان آیتالله قمی و آیت الله خمینی و آیتالله محلاتی جز حقگویی گناهی دارند.... ما با حساب دودوتا چهارتا و با منطق و علم از هیئت حاکمه انتقاد مینماییم، چون انتقاد حق قانونی هر فرد زنده در کشور دموکراسی است. اگر نظریه ما برخلاف قانون اساسی و منطق و علم بود، دستگاه به ما ثابت کند تا حرف خود را در حضور تمام افراد پس بگیریم و اگر گفتار ما صحیح است چرا نقض[2] قانون میکنند....»[3]
[1]. سیدعبدالکریم هاشمینژاد در سال 1311ش، در بهشهر به دنیا آمد، وی که از نوجوانی از رژیم استبدادی بیزار بود در سالهای 1335 تا 1340 در نقاط مختلف کشور به منبر رفته به افشاگری و انتقاد علیه حکومت میپرداخت، با شروع نهضت امام خمینی در سال 1341، هاشمینژاد در جرگه نیروهای پیرو امام قرار گرفته، فعالیت علیه حکومت پهلوی را شدت بخشید و از سال 1342 تا 1357 پنج بار بازداشت شد، (گلزواره، غلامرضا، شبنم شقایق ایمان، سیری در زندگی، مبارزات و اندیشههای شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد، پاسدار اسلام، مهر 1377، ش 202، ص 43 - 46) وی سرانجام در سال 1360 توسط منافقین به شهادت رسید، (در رثای شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد نمونه تعهد و فضیلت و مقاومت، جهاد، 3 مهر 1361، ش 39، ص 68).
[2]. در متن «نطق».
تعداد بازدید: 706