زهرا رنجبر کرمانی
21 بهمن 1400
حجتالاسلام فضلالله محلاتی از بدو نهضت امام خمینی با آن همراه بود. انتقال اعلامیههای امام به تهران و چاپ و نشر آنها و ابلاغ فرامین و رهنمودهای ایشان به وعاظ از جمله فعالیتهای وی در جریان نهضت بود. محلاتی در تعقیب اهداف نهضت خود نیز به منبر رفته، به افشاگری علیه حکومت میپرداخت.[1] گزارش ساواک با موضوع «بیانات آقای محلاتی واعظ در مسجد جامع» به تاریخ 21 بهمن 1342 در همین مورد است:
«... آقایان معذرت میخواهم که دیر آمدم علتش این است که یک عده از رفقایم به من گفتند که وضع مسجد و خانه خدا برگشته است، یعنی قالیها را جمع کردهاند، بلندگو را قطع کردهاند. نفت و هیزم را جمع کردهاند ولی من تصمیم گرفتم هر طوری که شده خودم را به شما برسانم. آقایان خوب فکر کنید این کار بچهگانه نیست؟ این ابلهانه نیست که بلندگوی مسجد، قالی مسجد و غیره را بردارند؟ مگر با قطع بلندگو وضع ما بهم میریزد؟ مگر میتوانید با این کارها عقیده ما را عوض کنید؟ بلندگو نباشد ما میتوانیم بهتر حرفهایمان را به گوش شما برسانیم. اراده ما قوی است و خللناپذیر است و دیدید که چهطور مردم بیش از روزهای قبل آمدند. آیا مگر میشود که مردم را از شنیدن حقایق منع کرد؟ شما که مخالف دین و قرآن هستید و از تلاوت و تفسیر آیات قرآن ناراحت هستید بهتر بود یک دفعه بیایید و درب مسجد را قفل کنید و یا این که اگر از حرفهای ما ناراحت هستید یک نفر پاسبان مسلمان را بفرستید و بگویید که فلان حرف را نزن و یا این که مرا دستگیر کنید... پیغمبران برای بشر عدالت آوردند، تا این که بشر در آسایش به سر برد. تا مردم آزادی داشته باشند، تا مردم زیر بار ظلم و ستم و بیدادگری نروند، حقشان ضایع نشود و دین اسلام هم که بالاتر از سایر ادیان است همه اینها را برای ما و در اختیارمان گذاشته است. اسلام این قانون را 1000 سال پیش برمسلمین آورده است... باید قوانین اسلام را مراجع تقلید ما شیعیان یعنی حضرت آیتالله خمینی و سایرین عمل نمایند... باید علما آزاد باشند و روحانیون آزاد باشند جامعه روحانیت را آزاد گذاشت تا این قوانین اجرا شود. مملکت، مملکت اسلامی است پس چرا مردم این همه در بدبختی و مذلت به سر میبرند؟ چرا خفقان همه جا را گرفته است؟... آخر چه دلیلی دارید که رهبر شیعیان عالم حضرت آیتالله خمینی را در زندان نگه داشتهاید[2] و نمیگذارید که مردم بیچاره از وجود مبارکشان کسب فیض کنند؟... قانون اسلام باید توسط یک فرد مسلمان اداره شود نه این که یک نفر عیاش و شرابخوار بر ما حکومت نماید...»[3]
پینوشتها:
[1] یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستوهفتم: شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص شانزده.
[2] امام خمینی در آن تاریخ در حصر خانگی به سر میبرد.
[3] پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1393، ص 108.
تعداد بازدید: 694