نهضت امام خمینی

احزاب فرمایشی و بازی مضحکی که دموکراسی نام داشت!

زهرا رنجبر کرمانی

08 اسفند 1400


شکل‌گیری احزاب سیاسی در اواخر دهه 30 شمسی نه ضرورتی سیاسی و در راستای استقرار دموکراسی، بلکه پاسخ به ایراداتی بود که بیشتر از طرف محافلی در ایالات متحده آمریکا طرح می‌شد.[1] حکومت پهلوی برای اثبات وجود حکومت دموکراتیک در ایران و بر اساس الگوی کشورهای آمریکا و انگلیس و با تقلیدی ناقص در سال 1336 اقدام به تأسیس نظام دو حزبی کرد: حزب ملیون به ریاست نخست‌وزیر وقت اقبال به عنوان حزب اکثریت و حزب مردم به ریاست علم به عنوان اقلیت. به همین نسبت نیز نمایندگان احزاب یاد شده، مجلس دوره نوزده را بین خود تقسیم کردند. جالب اینکه هیچ‌کس حتی رهبران دو حزب نمی‌توانستند تفاوتی میان آن دو تشخیص دهند. انگیزه اصلی کسانی که به عضویت این دو حزب درمی‌آمدند، حفظ یا کسب مقام و منصب و هدف نهایی از تشکیل این احزابِ فرمایشی تحکیم و تقویت قدرت شاه بود.[2] برای تشکیل حزب مردم حتی پیش از شکل‌گیری حزب ملیون مطالعات مقدماتی آغاز شده، فهرستی از افراد تحصیل‌کرده‌ای که افکار و عملکرد مشخص و گذشته‌ای بدون خدشه داشتند، انتخاب شدند تا نقش اقلیت را ایفا کنند. معیار گزینش افراد شاه‌پرستی بود.[3]

لازم به توضیح است که شاه زیر فشار خردکننده افکار عمومی داخلی و خارجی ناچار بود توهم وجود دموکراسی را در ایران تداعی کند. به زعم شاه دموکراسی یعنی اینکه دو حزب فرمایشی به صورت صوری با یکدیگر رقابت کرده، در مواقع لزوم یکی از آنها برای اجرای مقاصد او وارد میدان شود و دیگری نقش مخالف را ایفا کند. تا آن روز هر اتفاقی در کشور به حساب دربار نوشته می‌شد، لازم بود در این طرز تلقی تا حدودی تغییراتی داده شود تا ضمن تصدی قدرت بالفعل توسط شاه، نارضایتی‌ها از وی به طرف دولت‌ها هدایت شود. اگر دولتی در انجام برنامه‌های خود موفق می‌شد، این موفقیت به حساب حُسن اداره کشور توسط شاه و اگر افکار عمومی از اوضاع کشور ابراز نارضایتی کرده، یا بحرانی سلطنت را تهدید می‌کرد، ناکامی‌ها به حساب عملکرد غلط دولت‌ها گذاشته می‌شد. شاه مدعی بود که سال‌ها در این راز تأمل کرده که علت متلاشی شدن 48 ساعته ارتش ایران در مقابل تجاوز متفقین چه بوده است؟ و در نهایت به این نتیجه رسیده که علت، فقدان تشکل‌هایی بوده که در موارد ضروری بتوانند تمامیت ارضی کشور را حفظ کرده، مانع از فروپاشی ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور شوند. در سال 1336 و در پی تشکیل احزابِ فرمایشی ملیون و مردم شاه مدعی شد مفهوم دموکراسی، آزادی مردم در اظهار عقیده و تشکیل احزاب است و حال که این احزاب به دستور او تشکیل شده‌اند، پس دموکراسی هم در کشور ایجاد شده است![4] هیچ فرد مستقلی اما این بازی را جدی نگرفت و سرنوشت محتوم آن نیز چیزی جز شکست نبود. شاه در سخنانی به تاریخ 8 اسفند 1341 از این عدم موفقیت اظهار تأسف کرده می‌گوید:

«سعی کرده بودم مردم را تشویق کنم برای اینکه اجتماع ما یک اجتماع محکمی باشد در تشکیل احزاب. فکر می‌کردم که در این مملکت برای شروع به کار دو حزب به عنوان حزب اکثریت و یکی به عنوان حزب اقلیت مفید باشد. حزب اقلیت دائم تنقید بکند؛ تنقید البته سازنده و صحیح، ایراد بگیرد و حزب اکثریت یا دولت سعی بکند که این ایراد را برطرف بکند و به هر صورت مثل سایر نقاط و بنا به‌وسیله این نوع دمکراسی که حکومت اکثریت است، ولی در مقابل یک اقلیتی هم هست که نقاط ضعف را تذکر می‌دهد منافع مردم تأمین شود. در این راه هم متاسفانه زیاد نتایجی به‌دست نیامد و آن‌طور که می‌خواستیم کار پیشرفت نکرد.»![5]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. آبادیان، حسین، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1383، ص 68.

[2]. نظرپور، مهدی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، مرکز تحقیقات اسلامی، 1387، ص 201.

[3]. آبادیان، همان، ص 70.

[4]. همان، ص 71.

[5]. اطلاعات، س 37، چهارشنبه 8 اسفند 1341، ش 11033.



 
تعداد بازدید: 1119



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.