26 فروردين 1401
در 15 فروردین 1343 امام خمینی پس از تحمل 10 ماه حبس و حصر خانگی آزاد شده به قم بازگشت.[1] زندان و حصر اما خللی بر عزم راسخ ایشان برای مبارزه با پهلوی و روشنگری علیه اقدامات فریبکارانه آن وارد نکرده، در شرایطی که هیچگونه رسانه ارتباطی نوینی در اختیار نداشت به کمک منبر و با حمایت طلاب جوان نظرات و دیدگاههای خود را در سطح وسیعی منعکس میکرد، از آن جمله افشاگری علیه توطئه «دانشگاه اسلامی». شاه در چند سخنرانی و مصاحبه از «دانشگاه اسلامی» نام برده، بدینوسیله میخواست خود را حامی اسلام نشان دهد و قدمی در راه آشتی با علما و جلب متدینین بردارد.[2] امام خمینی اما در 26 فروردین 1343 در سخنرانی در مسجد اعظم قم ضمن ارائه تحلیلی از قیام 15 خرداد، عملکرد دولت و رسالت علما و روحانیون در خصوص «دانشگاه اسلامی» چنین گفت:
«میخواهند آقایان ـ خنده دارد واقعاً این حرفها ـ میخواهند آقایان دانشگاه اسلامی تأسیس کنند؛ شنیدهام چندین میلیون هم بودجه برایش درست کردهاند؛ شما اگر برای اسلام دلسوز هستید، خوب این دانشگاه ما، اوناها، آنجاست؛ چرا خرابش میکنید؟ اگر شما واقعاً متوجه شدید که اسلام لازم است بودنش، احکام اسلام باید باقی باشد، علمای اسلام باید باقی باشند، ما به خیر شما هیچ امیدی نداریم بابا، شرّ نرسانید. بگذارید ما برای شما خدمت کنیم؛ بگذارید. ما یک شاهی بودجه این مملکت را بحمدالله، صرف نمیکنیم. ما با این بیچارگی و با این شما، هرکس میخواهد برود [ببیند]، خوب این طلاب علوم دینیه اسلام، بروید مکانشان را ببینید؛ بروید زندگی قبل الغارت را ببینید؛ بعد از غارت هم بروید زندگیشان را [ببینید]. چه چیز اینها میخواستند ببرند؟ و الّا به درد آنها نمیخورد که این گلیم کهنه؛ اینها میخواستند اذیت کنند؛ والّا یک گلیم کهنه و یک سماور شکسته حلبی به درد اینها میخورد؟ خوب بروید ببینید آقا این ـ ما که مخفی چیزی نداریم ـ این مدارس ما، همه موجود؛ این منازل ما هم همه موجود؛ بیایید ببینید دیگر. اگر شما دیدید که تمام بودجهای که این ملت اسلام، این ملت فقیر، با تمام اخلاص میآید به ما میدهد برای حفظ اساس احکام اسلام، اگر شما دیدید که تمام بودجه سال ما به قدر یک مهمانی، یک مهمانی که یک نفر از خارج وارد میشود و دولتها مهمانش میکنند، اگر به قدر یک مهمانی آنها، تمام بودجه سال ما بود، بگویید: تف بر شما مرتجعین.... مگر میشود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد. مگر ما میگذاریم شما «دانشگاه اسلامی» درست کنید. ما تفسیق میکنیم آن که وارد بشود در آن دانشگاه؛ بین ملت از بین خواهد رفت. مگر اینها میتوانند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط میکند آن وزارت فرهنگی که دخالت در امر دیانت و اسلام میکند. مگر ما میگذاریم این مطالب بشود. مگر خمینی بمیرد؛ نعوذبالله مراجع اسلام هم خدای نخواسته، از بین بروند. وقتی رفتیم ما دیگر تکلیفی نداریم، لکن ملت اسلام هست؛ ملت اسلام باز زنده است؛...»[3]
پینوشتها:
[1]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 5، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ص 2.
[2]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ص 92.
[3]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 296 - 303.
تعداد بازدید: 777