17 ارديبهشت 1401
روزنامه اطلاعات در شماره روز 17 اردیبهشت 1342 از قول اسدالله علم – نخستوزیر وقت که در حضور جمعی از مردم تهران سخن میگفت مینویسد:
«در مملکتتان یک انقلاب عظیم صورت گرفته است؛ انقلابی که فقط و فقط در جهت منافع شما مردمی است که به مملکت خود علاقهمند هستید. این انقلاب در همه شئون رخ داد. در اجتماع در فرهنگ و در افکار عمومی البته در راه به انجام رسیدن این انقلاب مشکلات کوچکی هست که سرآمد تمام آنها عبارت است از اینکه منافع یک عده اشخاص سودجو به خطر افتاده است. برای همیشه نمیتوان گفت که یک اقلیت کوچک از همه چیز برخوردار باشد، ولی اکثریت از قوت لایموت خود بیبهره بماند...»[1]
گفتنی است الگوی توسعه مورد نظر پهلوی – تئوری اقتصادی «رشد قطرهای»- به طور اجتنابناپذیری شکاف بین گروههای فقیر و دارا را وسیعتر کرد. راهبرد حکومت سرازیر کردن ثروت نفتی به سوی نخبگان وابسته به دربار بود که بعدها کارخانهها، شرکتها و واحدهای کشت و صنعت متعددی را تأسیس کردند. ثروت به لحاظ نظری به صورت قطرهای به پایین جریان مییافت، اما در عمل در ایران همانند بسیاری از دیگر کشورها همچنان به بالا چسبیده، مسیرش به سوی ردههای پایینتر اجتماع روزبهروز کمتر میشد. ثروت همانند یخ در آب در فرآیند دستبهدست شدن ذوب میشد و نتیجه آن نیز چندان تعجبآور نبود. در دهه 1330 ایران یکی از مشکلدارترین کشورهای جهان سوم به لحاظ توزیع نابرابر درآمدها بود، اما بنا بر گزارش سازمان بینالمللی کار در دهه 1350 به یکی از بدترین کشورهای جهان تبدیل شد. سهم درآمدی 20 درصد جمعیت ثروتمند شهری در سالهای 1352 و 1354 از 57 درصد به 63 درصد افزایش یافته، شکاف بین میزان مصرف جمعیت شهری و روستایی به شکل قابل توجهی وسیعتر شد. این نابرابری به ویژه در تهران کاملاً محسوس بود. ثروتمندان در کاخهای شمال شهر زندگی میکردند در حالی که فقرا در آلونکهای حلبی آبادها بدون هیچگونه امکانات عمومی به سر میبردند.[2] بدین ترتیب انقلاب سفیدی که قرار بود موجِد عدالت اجتماعی باشد نتیجه عکس داد!
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، س 37، سهشنبه 17 اردیبهشت 1342، ش 11086.
[2]. آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 252 – 253.
تعداد بازدید: 882