نهضت امام خمینی

همراهی مراجع نجف با نهضت روحانیون ایران


19 ارديبهشت 1401


در تاریخ 19 اردیبهشت 1343 تلگرافی به شرح زیر از بغداد به وزارت امور خارجه ایران فرستاده شد:

«به قرار اطلاع چند روز پیش آقای خمینی تلگراف‌های تحریک‌آمیزی برای آیت‌الله خویی و چند تن دیگر از روحانیون نجف مخابره کرده و نواری هم از اظهارات حمله‌آمیز خود فرستاده است که در نجف در جشن عید غدیر در مدرسه مرحوم بروجردی پخش گردیده است. یکی دو روز است خبر راجع به دستگیری بعضی از روحانیون به کربلا و نجف رسیده که ممکن است انعکاساتی داشته باشد. فعلاً وضع محافل روحانی نجف و کربلا آرام است به سرکنسولگری کربلا مؤکداً دستور داده شد مراقب اوضاع باشند و هر اطلاع تازه‌ای به‌دست آید فوراً گزارش بدهند»[1].

گفتنی است حوزه نجف از ابتدای نهضت روحانیت ایران در نیمه دوم سال 1341 با مطالبات آنان همراه گردیده، در قالب تلگراف، نامه و اعلامیه تذکرات جدی به دولتمردان پهلوی داد. در ایران مواضع مراجع نجف ملاک و معیار اقدامات سیاسی بخش‌هایی از روحانیون تلقی می‌شد. مسائلی چون جلوگیری از اقدامات خلاف شرع و قانون اساسی دولت ایران، حمایت از منویات علمای ایران و پاسخگویی به انتظارات مقلدین و متدینین از مهم‌ترین انگیزه‌های علمای نجف برای موضع‌گیری‌های سیاسی بود. در میان علمای نجف، مواضع آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی در دوران نهضت اسلامی شاخص‌تر از بقیه و رویکرد وی در کنش سیاسی، دفاع از احکام اسلامی، حفظ حریم روحانیت و جلوگیری از اغتشاش و آشوب بود. نقطه اوج موضع‌گیری سیاسی خویی، اعلامیه تحریم همکاری با دولت ایران[2] و متعاقب آن تحریم شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی در شهریور 1342 بود. مواضع تند آیت‌الله خویی حتی به این شایعه دامن زد که او حکم تکفیر شاه را داده است. در حقیقت نیز خویی در مصاحبه‌ای شاه را از جرگه مسلمانی خارج کرد اما با تلاش مقامات ایرانی در عراق مصلحت دانست که گفته خود را از شاه به «زمامداران ایران» تغییر دهد.[3] از همین‌رو بود که با رواج شایعه پیوستن او به علمای مهاجر به تهران برای آزادی امام خمینی، دستور داده شد از ورود وی به ایران جلوگیری شود.[4]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[2]. این اعلامیه که در 17 خرداد 1342 صادر شد به این شرح است: «کمک و همراهی با ظالمین و ستمگران در شریعت مقدسه اسلامیه از اعظم محرمات است و در حرمت آن بین علماء اعلام اختلافی نیست،... بر هر فردی از افراد مسلمان در هر لباس و هر مقامی که باشند واجب است که از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند...»( مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1369، ص 107).

[3]. آیت‌الله خویی برای تشریح مواضع خود در قبال تحولات ایران در اوایل تیر 1342 مصاحبه‌ای مطبوعاتی ترتیب داد که مفاد آن به صورت جزوه‌ای به عربی منتشر شد. محتوای این مصاحبه بیشتر در مورد نفوذ یهودی‌ها و بهایی‌ها در ایران بود، اما پاسخ تند وی به سؤال اول مصاحبه در مورد شخص شاه شائبه تکفیر او را برمی‌انگیخت. این مسئله سبب شد تلاش‌هایی صورت گیرد تا از انتشار این جزوه جلوگیری شود و خویی را قانع کنند که سؤال و جواب از شخص شاه به «زمامداران ایران» تغییر یابد، پرسش و پاسخ حساسیت‌زای اولیه این‌گونه بود:

«سؤال: چرا به شاه که مسلمان است و نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد حمله می‌کنید؟

جواب: اسلام تنها نماز و روزه نیست و باید با عمل و عقیده شخص مسلمان توأم باشد، شخصی که تظاهر به اسلام می‌کند ولی عملاً در راه منهدم کردن آن می‌کوشد مسلمان به شمار نمی‌آید، کسی که با اسلام درمی‌افتد و به نابودی آن کمر می‌بندد و با دست یهودی‌ها بر ضد اسلام توطئه می‌چیند، چگونه می‌توان اسلام او را باور کرد یا چگونه مردم می‌توانند دین و میهن و موجودیت خود را به دست او بسپارند، اگر ما چنین افرادی را مسلمان بدانیم، نتیجه‌اش آن خواهد بود که همه دشمنان خود را مسلمان حقیقی بشماریم، آیا این مطلب صحیح است؟»(بصیرت‌منش، حمید، «واکاوی مواضع آیت‌الله خویی در جریان نهضت روحانیون ایران»، تاریخ اسلام و ایران، پاییز 1393، ش 23، ص 93 - 116).

[4]. بصیرت‌منش، همان، ص 113 – 114.



 
تعداد بازدید: 570



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.