20 ارديبهشت 1401
ساواک در گزارشی با موضوع «اظهارات آقای مهندس انزلچی» به تاریخ 20 اردیبهشت 1343 مینویسد:
«صبح روز 18 /2 /43 آقای مهندس انزلچی در منزل آقای [اسدالله]رشیدیان بطور خصوصی اظهار داشته: نطق شاه را شنیدید؟ خیلی عصبانی بود.[1] با این نطق کار خورده [خرده] مالکین ساخته شد و رعایا بیشتر جری میشوند. من با مالکان کل مخالف هستم، اما گناه آنهایی که ده و یا چند دانگ ملک دارند و اینک آن را هم باید از دست بدهند و در نتیجه تکدی کنند چیست؟ سابق هرکس که میخواست زندگی دوره پیری را بگذراند و برای خود و عائلهاش عایدی کوچکی فراهم سازد یکی دو دانگ یا چند قطعه زمین زراعتی میخرید. ایران مملکت فلاحتی است. فلاحت که از دست رفت. صنعتی هم نخواهیم شد، فقط یک راه در پیش داریم، گدایی. بر سیاستهای خارجی لعنت که با غرض به مقصود خود رسیدند. گندم را از خارج، گوسفند و گوشت را از خارج، مرکبات و همه چیز را از خارج باید تهیه کنیم. بیچاره ملت ایران. شاه هم مکرر سخنرانی میکند و به ملت وعده میدهد. اصلاً شاه نباید نطق کند. نطق و سخنرانی در شأن شاه نیست.[2] آن مطالب را باید وزراء بگویند تا اگر افرادی ناراضی شدند شکایتشان را به شاه ببرند. اصلاً شاه احتیاج به سخنرانیهای سیاسی ندارد. کسانی نطقهای سیاسی مینمایند که قصد احراز مقام دارند و دنبال منصب و ترقی هستند. شاه که ماشاءالله همه چیز دارد و برای ده عقبهاش کافیست. رحمت به رضاشاه[!] چقدر با وقار و سنگین بود و هیچ وقت کار بد نمیکرد[!] نطق کردن شاه به قدری بیارزش شده که دیگر هیچکس مایل به گوش دادن به آنها نمیباشد.»[3]
گفتنی است اسدالله رشیدیان یکی از سه پسر حبیبالله رشیدیان – مستخدم و جاسوس سفارت انگلیس در سالهای پیش از کودتای 1299 - بود. خانواده رشیدیان از آغاز دوره پهلوی فعالانه و آشکارا در خدمت امپریالیسم انگلیس بوده، برادران رشیدیان (سیفالله، اسدالله و قدرتالله) نقش مهمی در کودتای 28 مرداد 1332 ایفا[4] و در دوره پس از کودتا، نهایت بهرهبرداری را از پیشینه خود در مسیر ثروتاندوزیهای کلان کردند. آنان تعمداً همه جا خود را وابستگان درجه اول سیاست انگلیس معرفی و از این شهرت برای تحکیم قدرت و کسب امتیازات مالی استفاده میکردند. اسدالله رشیدیان نه تنها روابط ویژهای با محافل سیاسی و اطلاعاتی انگلیس داشت، بلکه با واسطه با سفارت آمریکا نیز در ارتباط بود. صعود «دموکرات»ها و جان کندی به ریاست جمهوری آمریکا بازتابی جدی در سیاست داخلی ایران داشت که مهمترین آن تحمیل دولت علی امینی به شاه بود. در این دوره، اسدالله رشیدیان بر اساس منافع شخصی، تمایل دربار و تحریکات محافل سیاسی و اطلاعاتی «جمهوریخواه» _ رقیب «دموکرات» _ و «محافظهکار» آمریکا و انگلیس به یکی از مهمترین کانونهای مخالفت با امینی تبدیل شد.[5] صعود اسدالله علم به قدرت، اقدامات تحریکآمیز رشیدیان را متوقف کرد. وی ظاهراً با دولت منصور موافق نبود، ولی فعالیتی نیز علیه آن انجام نداد. با پایان نسبی نبرد جناحهای رقیب در غرب و باندهای داخلی تابع آنان و در نتیجه روی کار آمدن دولت هویدا، رشیدیان در زمره موافقین این دولت قرار گرفت.[6]
به این ترتیب مخالفت هر چند به جا و درست انزلچی _ که پیشکار اسدالله رشیدیان بود[7]_ با برنامه اصلاحات ارضی را میتوان بازتابی از موضع اسدالله رشیدیان در قبال سیاستهای دموکراتهای آمریکایی در ایران دانست.
پینوشتها:
[1] شاه در نطقی به تاریخ 17 اردیبهشت 1343 بر لزوم صنعتی شدن کشور تأکید کرده و گفت: «برای اینکه مملکت مترقی بشود نسبت جمعیت کشاورزان فعلی مملکت ما تا یک نسل دیگر یعنی تا سی سال دیگر باید معکوس جمعیت فعلی بشود؛ یعنی بیش از 25 درصد از جمعیت این مملکت مشغول کشاورزی نباشند و این عده بتوانند نه فقط غذای این ملت را فراهم کنند، بلکه محصولات زیادی نیز برای صادرات فراهم آورند، مازاد جمعیت کشاورزان مملکت باید به صنایع یعنی یک رشته دیگر از وسایل تولید که عبارت از تولید صنعتی و مآلاً تولید ثروت ملی است بپیوندند.» (روزنامه اطلاعات، س 38، شنبه 17 اردیبهشت 1343، ش 11380).
[2]. این رویه شاه بود که بر خلاف قانون اساسی مشروطه در اداره کشور مستقیماً دخالت کرده، فعال مایشاء باشد، سخنرانیهای پیدرپی او نیز بازتابی از این شیوه سلطنتش بود.
[3]. رشیدیانها به روایت اسناد ساواک، ج 3، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1389، ص 142.
[4]. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران، انتشارات اطلاعات، 1369، ص 341.
[5]. همان، ص 344 – 346.
[6]. همان، ص 349 – 350.
[7]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، رشیدیانها به روایت اسناد ساواک، ج 1، همان، ص 116.
تعداد بازدید: 997