26 مرداد 1401
در 26 مرداد 1342 جواد بوشهری – نایب رئیس شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی ایران - در نامهای خطاب به اسدالله علم – نخستوزیر وقت – مینویسد:
«در تعقیب جلسه صبح روز دوشنبه 21 /5 /1342 ... صورت ریز اقلامی را که قبلاً مقرر شده بود از محل بودجه ۲۵۰ میلیون ریالی جشنهای شاهنشاهی به وسیله وزارتخانهها و دستگاههای تابعه دولت پرداخت و مصرف شود و جمع آن بالغ بر ۰۰۰ /۰۵۰ /۱۵۱ ریال میباشد جهت استحضار خاطر شریف لفاً تقدیم میدارد. استدعا دارد دستور فرمایند از کل مبلغ 000 /000 /250 ریال بودجه جشنهای شاهنشاهی ایران کسر گردیده و مستقیماً اقلام مذکور با نظارت مستقیم شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی ایران از محل صرفهجوییهای مربوطه دولت در سالهای ۴۲ - ۴۳ تأمین و به مصرف برسد... استدعا دارد... موافقت آن جناب را با شروع برگزاری مراسم جشنهای شاهنشاهی ایران از روز فرخنده (چهارم آبان ۱۳۴۴) کتباً اعلام فرمایید[1] تا وضعیت جشنهای شاهنشاهی ایران به کلی روشن شود...»[2]
سالهای 1345تا 1355 را میتوان دهه جشنهای شاه نام نهاد. در سال 1345 جشنهای بیستوپنجمین سال سلطنت و سال بعد در آبان 1346 جشنهای تاجگذاری با هزینه و تشریفات بسیار برگزار شد. این دو جشن اما مشارکت جهانی نداشت، پس جشنهای «دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به دست کورش بزرگ» طرح شد تا قدمت و عظمت فرهنگ و تمدن ایران را به دنیا تفهیم، شاه را وارث یک امپراطوری 2500 ساله معرفی و جهانیان را وادار به تکریم آن کند! در مدتی بیش از 4 سال قسمت عمده کار سازمانهای دولتی به برنامهریزی برای این جشنها اختصاص داشت. در سراسر کشور، حتی همه جهان مبالغ هنگفتی برای تهیه و انتشار مقاله و کتاب در مورد شاهنشاهی ایران و سابقه و مشخصات بینظیر آن! هزینه و سال 1350، سال کورش کبیر نامیده شد. آرم جشنها همه جا آویخته، روی جلد کتاب و مجله و حتی دفترچه یادداشت محصلین چاپ و نامههای اداری به آن مزین شد. بخش عمده هزینه این جشنها از بودجه دولت بوده، برای سهیم کردن ملت در آن، سرمایهداران بخش خصوصی با کمک ساواک به مشارکت دعوت شدند.[3]
پینوشتها:
[1]. جشنهای شاهنشاهی ایران پس از سالها برنامهریزی! و صرف هزینه گزاف سرانجام در مهر 1350 برگزار شد. امام خمینی در بهمن 1349 در پیامی به حجاج بیتالله الحرام نسبت به آن واکنش نشان داده، اظهار داشت: «... اکنون در بسیاری از شهرستانها و اکثر روستاها درمانگاه، دکتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و ـ به حَسَب اعتراف بعضی از مطبوعات ـ در بعضی از دهات، کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا میبرند ولی دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشنهای ننگین میکند... بودجه هنگفت و سرسامآوری که در این امر مبتذل صرف میشود اگر برای سیر کردن شکمهای گرسنه و تأمین زندگی سیهروزها خرج میشد، تا اندازهای از مصیبتهای ما میکاست لیکن استفادهجویی و خودکامگی نمیگذارد که اینها به فکر ملت باشند....» (خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 325) بریز و به پاشهای انجام شده در این جشنها آنچنان کمنظیر بود که حتی صاحبنظران دیگر کشورها زبان به انتقاد گشودند. مثلاً نمایندگان پارلمان سوئیس در اعتراض به حضور یک عضو بازنشسته شورای حکومت فدرال این کشور در جشنها تأکید کردند: «وقتی مردم ایران از فقر رنج میبرند نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و میهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل میدهد.» (صمیمی، مینو، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1370، ص 116).
[2]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، بزم اهریمن؛ جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ،ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، ص 380.
[3]. مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ص 165 – 169.
تعداد بازدید: 621