30 شهريور 1401
در 30 شهریور 1342، 4 روز پس از برگزاری انتخابات مجلسین، ساواک گزارشی با موضوع «جلسه منزل اسدالله رشیدیان[i]» مینویسد که برای آگاهی از شیوه انتخاب نمایندگان مجلس - مجرای تحقق مردمسالاری در نظام سلطنت مشروطه - در آن ایام جالب و خواندنی است:
«پیش از ظهر روز گذشته 29 /6 /42 جلسه هفتگی منزل اسدالله رشیدیان تشکیل و در حدود یکصد نفر از طبقات مختلف و از جمله... طلان معینی... در آن شرکت کردند در این جلسه در مورد انتخابات مجلس شورای ملی مذاکره شد و طلان گفت: در بین کسانی که انتخاب شدهاند فقط اکبر امیراحمدی نماینده کارگران بلورسازی بسیار صالح و مورد علاقه کارگران است و منافع زحمتشکان را حفظ خواهد کرد. رشیدیان پاسخ داد: در عین حال که من خوشحالم چند نفر از کارگران را هم از صندوق بیرون آوردهاند ولی بطور کلی هیچیک از انتخابشدگان کاندیدای مردم نبودهاند[!] اکبر امیراحمدی هم هر قدر که مورد حمایت کارگران باشد، حداکثر دارای شش هزار رأی طبیعی بوده است و پر واضح است که دولت اینها را از صندوق بیرون آورده و دولت لااقل میبایستی کسانی را از صندوق بیرون بیاورد که برای مجلس شورای ملی مناسب بوده و شایسته این کار باشند... طلان گفت: اکبر امیراحمدی که در مکتب شما (منظور رشیدیان) ترقی کرده و نماینده کارگران شده، هر جا که در اثر بیسوادی قادر به تهیه طرح و لایحه نباشد باید آخر شب نزد شما بیاید و کسب تکلیف و دستور کند و بالاخره وی با اینکه به دست دولت انتخاب شده ولی منافع طبقه خود را حفظ خواهد کرد. معینی که سابقاً نماینده کارگران قسمتی از بخشهای راه آهن بوده اظهار داشت: قرهچورلو که یک نفر چاقوکش میباشد[!] چگونه میتواند نماینده مجلس شورای ملی و طرفدار حقوق کارگران باشد. من در کنگره به کاندیدا شدن قرهچورلو و چند نفر دیگر اعتراض کردم ولی به تحریک وی میخواستند من را بکشند و دو روز پیش از روز اخذ رأی در راه آهن دستور دادند که کلیه کارگران برگ انتخابات را به رؤسای راه آهن تسلیم نمایند که اسامی کاندیدای دولتی را بنویسند و روز اخذ رأی برای ریختن در صندوقها به کارگران مسترد دارند، ولی من با جمعآوری کارتهای انتخابات مخالفت کردم و در ساعت 11 بعد از ظهر که به منزل بازگشت کردم مقابل منزلم به وسیله مأمور سازمان امنیت دستگیر و من را نزد آقای سرهنگ مولوی بردند. آقای سرهنگ مولوی علت مخالفت من را با جمعآوری کارتها پرسیدند و پاسخ دادم من در زمان جنگ در راه مملکت هفت گلوله خوردهام و اکنون هم که به نام نماینده کارگران به شاهنشاه خدمت میکنم میخواهم منویات شاهنشاه را که آزادی انتخابات است اجرا کنم. آقای سرهنگ مولوی گفتند منویات شاهنشاه این است که لیست کنگره به زور از صندوق بیرون بیایند[!] و اگر شما در راه آهن مخالفت کنید بیچاره خواهید شد. معینی گفت: با این ترتیب همه مردم میدانند این انتخابات با چه وضعی صورت گرفته است.... همگی انتخابات را و اینکه هرکدام از انتخاباتشدگان در حدود 160 هزار رأی داشتند مسخره کردند و گفتند طرز انتخابات این دوره از تمام ادوار مسخرهآمیزتر و ننگینتر بوده است.... مهندس انزلچی پیشکار رشیدیان میگفت: در شهر تبریز نیز توانستند اهالی شهر را مجبور به دریافت کارت الکترال و شرکت در انتخابات کنند...»[ii]
[i]. اسدالله رشیدیان یکی از سه پسر حبیبالله رشیدیان – مستخدم و جاسوس سفارت انگلیس در سالهای پیش از کودتای 1299 - بود، خانواده رشیدیان از آغاز دوره پهلوی فعالانه و آشکارا در خدمت امپریالیسم انگلیس بوده، برادران رشیدیان (سیفالله، اسدالله و قدرتالله) نقش مهمی در کودتای 28 مرداد 1332 ایفا و در دوره پس از کودتا، نهایت بهرهبرداری را از پیشینه خود در جهت ثروتاندوزیهای کلان کردند، آنان تعمداً همه جا خود را وابستگان درجه اول سیاست انگلیس معرفی و از این شهرت برای تحکیم قدرت و کسب امتیازات مالی استفاده میکردند، اسدالله رشیدیان نه تنها روابط ویژهای با محافل سیاسی و اطلاعاتی انگلیس داشت، بلکه با واسطه با سفارت آمریکا نیز در ارتباط بود، (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران، انتشارات اطلاعات، 1369، ص 341 - 346).
[ii]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، رشیدیانها به روایت اسناد ساواک، ج 3، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1389، ص 52.
تعداد بازدید: 521