29 اسفند 1401
خیلی زود همکاری خود را با نیروهایی از جبهه ملی در آمریکا آغاز کردم. در آن دوره مجموعه اقدامات سیاسی در آمریکا را جبهه ملی برنامهریزی و هدایت میکرد. هسته مرکزی جبهه ملی ایران در آمریکا، دکتر علی شایگان و دکتر محمد نخشب بودند. آقایان دکتر شاهین فاطمی، دکتر ابراهیم یزدی و دکتر مصطفی چمران هم در امور اجرایی جبهه ملی در آمریکا حضور فعالی داشتند.
از جمله فعالیتهای جبهه ملی ایران در آمریکا، برگزاری اجتماعات و تظاهراتی به مناسبتهای مختلف بود. مثلاً در خرداد 1343 یعنی یکسال بعد از حادثه 15 خرداد، شاه سفری به آمریکا داشت. با توجه به آغاز دوره جدیدی از استبداد شاه با پشتیبانی مجدد آمریکا، این سفر از جهات مختلف مورد اعتراض فعالان سیاسی داخل و خارج بود. از اینرو سازمانهای سیاسی و دانشجویی در سراسر آمریکا برای یک اعتراض گسترده برنامهریزی کردند.
انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه تصمیم گرفت ضمن تهیه بیانیهای، برخی اعضای خود را جهت شرکت در تظاهرات علیه شاه به واشنگتن اعزام کند. بیانیه را به زبان انگلیسی و با عنوان (Why Protest Against Shah of Iran) «چرا تظاهرات علیه شاه؟» نوشتم. مخاطب اصلی این بیانیه آمریکاییها بودند تا دلیل اعتراض دانشگاهیان به شاه ایران را متوجه شوند. این بیانیه در پنج یا شش صفحه نوشته و پس از قرائت در جلسه انجمن تأیید شد.
در آن دوره زمانی که میخواستیم متنی را ماشیننویسی کنیم، از همان امکانات دفتر فعالیتهای دانشجویی استفاده میکردیم. روزی که میخواستم متن این بیانیه را ماشین و سپس تکثیر کنم، مسئول آنجا که یک سرهنگ بازنشسته بود، بعد از خواندن عنوان بیانیه، بسیار متعجب شد و گفت این بیانیه شما با سیاستهای دولت آمریکا مغایرت دارد و بنابراین ما نمیتوانیم این امکانات را در اختیار شما بگذاریم. مجبور شدم به او اعتراض کنم. برای او توضیح دادم که امکانات اینجا برای فعالیت دانشجویان خارجی است. بنابراین ما به عنوان دانشجوی خارجی میتوانیم بدون هیچ شرطی از این امکانات استفاده کنیم. به علاوه ما به عنوان شهروند ایرانی که در آمریکا تحصیل میکنیم این حق را داریم که نظرات خودمان را به اطلاع مردم آمریکا برسانیم. میگفتم این حق ملت آمریکاست و شما دارید از این حق جلوگیری میکنید. با این حال آن سرهنگ نمیتوانست حرف های مرا بپذیرد. یادم هست که بحث خیلی طولانی شد. اما در نهایت حرف من تأیید شد و موفق شدم نامه را همانجا ماشیننویسی و تکثیر کنم.
بعد از صدور و انتشار بیانیه برای شرکت در تظاهرات راهی و اشنگتن شدیم. از شهری که ما زندگی میکردیم تا واشنگتن بیش از دو هزار کیلومتر راهب ود. اما به هر حال این مراسم برای ما اهمیت داشت و با پنج دانشجو به نمایندگی از انجمن دانشجویان ایرانی راهی واشنگتن شدیم. متأسفانه در این سفر برای ما تصادفی پیش آمد و شدیداً آسیب دیدیم. من، علی اکبریان، فریدون هاشمی و دو تن دیگر تقریباً در 100 کیلومتری واشنگتن، در اتوبان با یک تریلی حمل تیرآهن تصادف شدیدی کردیم. همه ما زخمی شده بودیم، با این حال علی اکبریان با ورزیدگی خاصی ما را نجات داد. حادثه بسیار سنگینی بود که خداوند به ما رحم کرد و جان سالم به در بردیم. به هر حال ما را بلافاصله به بیمارستان بردند و تمام سر و صورت و دست و... که زخمی شده بود را باندپیچی کردند.
ما با همین حالت در تظاهرات واشنگتن شرکت کردیم. زمانی که در محل حاضر شدیم. خیلی از خبرنگارها از ما پرسیدند که داستان چیست؟ چرا شما اینطور شدید؟! همه فکر میکردند در اثر برخوردهایی که در همین تظاهرات انجام شده بود، زخمی شدیم. بنابراین مجبور بودیم بارها توضیح دهیم که تصادف داشتیم.
درباره این تظاهرات گفتنی است که یک اجتماع بزرگ و پر سر و صدا و در مقابل کاخ سفید بود. نیروهای نظامی در سطوح مختلف جلوی ما ایستاده بودند و نیروهای اسبسوار اطراف کاخ سفید را حفاظت میکردند. جمعیت در حریمی که از قبل مشخص شده بود، با شور و هیجان شعار میدادند. در آنجا به صراحت شعار «مرگ بر شاه» و «مرگ بر آمریکا» داده میشد. شاه و کندی اجتماع و تظاهرات را دیده بودند. بعدها در رسانهها آمد که شاه پس از شنیدن شعارها و جمعیت کمی منقلب شد و از این که ایرانیان در آنجا علیه او شعار میدادند، بسیار آشفته شده بود. البته معلوم شد این خبر درست بوده زیرا همین حالت را در رسانهها و تلویزیون آمریکا نیز نشان داد.
منبع: شصت سال ایستادگی و خدمت خاطرات مهندس محمد توسلی، تهران، نشر کویر، 1398، ص 92 - 97.
تعداد بازدید: 444