07 دي 1402
ساواک در گزارشی مورخ 7 دی 1342 مینویسد:
«روز 1 /10 /42 ساعت 16 در مدرسه خان در سر درس آقای مجدالدین محلاتی[1] برای چند نفر از طلاب چنین اظهار میداشت:
1- شما باید افرادی باشید که برای دین و مملکت مفید و مثمر به ثمر واقع شوید و در کشمکشها از هیچ عامل و مانعی نباید هراس داشته باشید. امروز روزیست که آب و خاک بیش از هر موقع احتیاج به فداکاری دارد. اگر کسی در خارج از کشور باشد میداند که چه اندازه اوضاع ایران آشفته و در هم میباشد. میفهمد که حکومت وقت چه بدبختیها را پیش آورده و چه اندازه باعث ناراحتی خانوادهها شده است و واقعاً ممکن است روزی بیاید که بخواهند یکیک شما را به جرم همکاری ملت و به جرم معاضدت با من گرفتار کنند. باید بیم نداشته باشید و مطمئن باشید که این ستمگری دستگاه چند صباحی بیش دوام ندارد.
2-... در هیچ زمانی به این اندازه به ملت فشار وارد نشده. دستگاه فاسد که از پستترین افراد درست شده و بر مردم حکومت میکند. ادارات تحت نظر و سرپرستی رذلترین اشخاص اداره میشود.
نظریه:
اخیراً مانند سابق اعلامیههایی از قم و تهران به وسایل مختلف به شیراز رسیده و بین طلبه و روحانیون تقسیم میشود. مجدالدین محلاتی پسر شیخ بهاءالدین محلاتی[2] از هر موقعیت استفاده و مثل یک مخبر سیار به هر کجا میرود روی مسایل روز بحث و مطالبی اظهار میدارد... به نظر میرسد در وضع فعلی ایجاب مینماید رؤسای اوقاف روش خود را با سیاست دولت منطبق نمایند تا بتوان از اینگونه تحریکات جلوگیری نمود. انتخاب مدرس و تصویب آن با اداره اوقاف و متولی است برای برکناری عناصری مانند مجدالدین محلاتی که در کلاس درس به بحث مسائل سیاسی میپردازد در آغاز باید اداره اوقاف دخالت نماید بنابراین انتخاب رؤسای اوقاف که از هر حیث ملی و با ساواک همکاری داشته باشند به نظر یکی از اقداماتی است که بایستی با سرعت عملی شود.»[3]
گفتنی است در اختیار گرفتن و احاطه بر نهاد دین و حوزههای مرتبط با آن از جمله اقداماتی بود که حکومت پهلوی با آگاهی از نقش مؤثر روحانیت در مقابله با استبداد و استعمار از آغاز پیدایش به جد دنبال میکرد. در همین رابطه امام خمینی در بخشی از سخنرانی مبسوطی در جمع مردم قم مورخ 18 شهریور 1343 اظهار میدارد:
«حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان میخواهند درستش کنند! به تخیل اینکه تقلید از یک مملکت دیگری؛ به تخیل اینکه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند. این خواب را به گور میبرید ـ انشاءالله. شما خیال میکنید که روحانیتِ اسلام را میشود مثل روحانیتِ مسیح کرد؟ هیچ امکان ندارد این. روحانیت شیعه مستقل است، مستقل؛ اتکا به هیچجا ندارد. بیایند بگویند به کی اتکا دارد. این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچجا، این طلاب محترمیکه با سی ـ چهل تومان در ماه ساختهاند و زحمت دارند میکشند، اینها دیگر نمیترسیم ما که طرفدار یک مملکتی و یک دولت دیگری باشند؛ اینها مستقلند در افکار خودشان.... امکان ندارد که ما بگذاریم که این هم بیاید تحتنظر فلان وزیر و فلان. فلان وزیر غلط میکند که همچو حرفهایی را میزند. اشتباه میکنند اینها؛... وزارت اوقاف میخواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد، نه اینکه شما تعیین کنید. تعیین شما قبول نیست؛ شما ارزش ندارید که تعیین کنید؛ ما باید تعیین کنیم. بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را، یک آقایی را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم؛ اوقاف را، آنوقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوطی خور میشود نخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسید. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آنوقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنیشان میکنیم...»[4]
پینوشتها:
[1]. آیتالله مجدالدین محلاتی (1304-1379) فرزند آیتالله العظمی بهاءالدین محلاتی است. وی علاوه بر علوم حوزوی، علوم جدید را نیز فراگرفته، موفق به دریافت درجه کارشناسی ارشد شد. وی در خرداد 1342 همراه پدر دستگیر و به تهران منتقل و در سال 1351 به 14 ماه تبعید محکوم شد. (قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 6، 1382، ص 262 - 263).
[2]. آیتالله بهاءالدین محلاتی (1314ق. -1360ش.) در نجف اشرف متولد شد. در کودکی به همراه پدر عازم شیراز شده، پس از فراگیری علوم دینی و کسب درجه اجتهاد به نجف بازگشته، 8 سال بعد مجدداً به شیراز بازگشت. وی در نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی مشارکت داشته، به سبب انتقادات صریح از حکومت پهلوی در 15 خرداد 1342 دستگیر و به مدت 2 ماه در تهران زندانی شد. (قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 3، 1378، ص 17).
[4]. صحیفه امام، ج 1، ص 390 – 391.
تعداد بازدید: 250