نهضت امام خمینی

بهانه‌ای از جنس دروغ!


04 فروردين 1403


ساواک مشهد در گزارشی مورخ 4 فروردین 1342 می‌نویسد:

«آقای سیداسدالله شعاع رئیس مهمانسرای آستان قدس و شوهر خواهر آیت‌الله قمی ساعت 5 بعد از ظهر روز 3 /1 /42 در سالن تشریفات [در گفت‌وگو] با اینجانب و محسن شهید اظهار داشت: من منزل آقا نبودم، ولی شنیدم جمع زیادی از خودشان[1] که دستور داشتند؛ در مقابل منزل آقای قمی داد و فریاد کنند که دولت بتواند هر کاری را که می‌خواهد بکند[2] و گویا سرگرد امیر رضوی مردم را زده است. آقای محسن شهیدی گفت من تعجب می‌کنم که مأمورین دولت چرا مردم را وادار به کارهای خلاف می‌کنند.»[3]

حجت‌الاسلام فردوسی‌پور[4] در خاطرات خود از واقعه منزل آیت‌الله قمی در 2 فروردین 1342 می‌نویسد:

«... همان روز در مشهد مقدس و در منزل آیت‌‌‌‌الله قمی مراسم روضه و ‎‌مجلس سخنرانی بود. ما در بیرون خیابان بودیم برای اینکه داخل منزل ‎‌دیگر جا نبود، آن قسمتی که بیرون منزل است جمعیت زیادی بود. از ‎‌جلوی منزل ایشان تا بازار و تا جلوی مدرسه سلیمان‌خان که فاصله ‎‌زیادی است جمعیت ایستاده بودند‌‌.‌‌ در این مجلس ابتدا آقای نوغانی ‎‌سخنرانی کرد و بعد قرار شد که اعلامیه امام را بخوانند. به محض اینکه ‎‌منبر نوغانی تمام شد و شروع به خواندن اعلامیه امام کردند، من متوجه ‎‌شدم که یک مرتبه از طرف ‌‌ساختمان اداره ‌‌مخابرات که در سمت چپ ‎‌منزل ایشان بود، یک دسته ژاندارم با تفنگ به وسط جمعیت آمده و ‎‌بدون مقدمه از همان اول کوچه با قنداق تفنگ مردم را زدند‌‌. مردم هم ‎‌وقتی این منظره را دیدند هجوم آوردند برای اینکه فرار بکنند، یک ‎‌عده ای روی زمین افتادند از آن جمله، پدر مقام معظم رهبری مرحوم سید‎‌جواد خامنه‌ای بود که از داخل منزل ‌‌آیت‌‌‌الله قمی ‌‌بیرون آمدند و قصد ‎‌داشتند منزل خودشان بروند که ایشان‌‌ روی زمین‌‌ افتاد و جمعیت روی ‎‌ایشان حرکت می‌‌‌‌‌کردند‌‌.‌ ‌‌ما ‌‌این منظره را که دیدیم با چند نفر از طلبه‌‌‌های‌‌ جوان عمامه‌‌‌‌‌ها را ‌‎‎‌برداشتیم یا علی یا حسین گویان به ژاندارم‌ها حمله کردیم. در همین ‎‌هنگام رئیس کلانتری آن منطقه که مدرسه روبه‌روی ‌‌منزل ‌‌آیت‌‌الله قمی را ‎‌پایگاه قرار داده بود از آنجا بیرون ‌‌آمد ‌‌و یکی از این افراد را که فعالیت ‎‌می‌کرد زد، بلافاصله یکی از این تهرانی‌ها از وسط جمعیت بلند شد و ‎‌یک کشیده به این رئیس کلانتری زد ‌‌به‌طوری که ‌‌عینکش شکست و ‎‌صورتش خونی شد. پاسبان‌ها آن فرد را گرفتند و بیرون مدرسه بردند و ‌‎درب مدرسه را هم بستند.‌ ‌‌این منظره که پیش آمد، ژاندارم ها مردم را به عقب راندند، اما یک ‎‌مرتبه متوقف شدند و ایستادند، ما هم با همین حمله‌ای که کردیم دو یا ‎‌سه تا افسر شهربانی را تعقیب می‌کردیم‌‌ به‌طوری که ‌‌آنها هم فرار کردند.‌‎ ‎‌... در این بین که ما داشتیم این‌طور ‌‌داخل خیابان ‌‌مبارزه ‎‌می‌کردیم، آقای طبسی در منزل آیت‌‌الله قمی رفت و یک سخنرانی مهیج ‎‌و مفصلی در رابطه با مسأله انقلاب و قیام و نهضت روحانیت کرد. البته ‎‌قبل از آن اعلامیه امام هم در آنجا خوانده شد.‌»[5]

‌‎

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. منظور مأموران حکومتی است.

[2]. منظور این است که با ایجاد بلوای ساختگی به دولت بهانه‌ای بدهد تا آیت‌الله قمی را تحت فشار گذارد.

[4]. اسماعیل فردوسی‌پور (1317-1385) روحانی مبارز، شاگرد امام‌خمینی، نماینده خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی.

[5]. خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1390، ص 26 – 27.



 
تعداد بازدید: 150



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.