06 اسفند 1403
ساواک در گزارشی مورخ 6 اسفند 1342 مینویسد:
«منوچهر قبایی فرماندار سابق تهران گفته است: سناتور سابق دکتر امامی (امام جمعه تهران)، به وی اظهار داشته: نظر انگلیسیها این است [که] در ایران حکومت مقتدری تشکیل شود که در نهایت قدرت، جلو پیشرفت نفوذ سیاسی شوروی و آمریکا را بگیرد و کاندید انگلیسیها برای اجرای این نقشه، تیمسار سپهبد بختیار میباشد که قدرت و لیاقت خود را ثابت کرده و در بین عموم محافل داخلی، دارای طرفداران پروپا قرصی میباشد.
امام جمعه تهران گفته است: یک روز متوجه خواهیم شد که مانند سپهبد رزمآرا، فرمان نخستوزیری بختیار صادر میشود و در نهایت قدرت، اختیار حکومت را به دست خواهد گرفت و به این همه کشمکشها و اعمال نفوذهای آمریکاییها خاتمه خواهد داد.»[1]
تیمسار بختیار که قرار بود به کمک انگلیس! ایران را از شر نفوذ آمریکا و شوروی نجات دهد که بود؟
سپهبد تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران و رئیس سازمان امنیت در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 بود. شدت عمل وی در سرکوب مخالفان رژیم، او را به عنوان شخصی وفادار به حکومت در اذهان مبدل کرد اما به مرور زمان قدرت، ثروت و جاهطلبی بختیار او را در کسب مقام بالاتر حریصتر و شاه که پیشتر از سوی اطرافیان، خطر بالقوه بختیار را حس کرده بود، در اوایل سال 1340 او را از کار برکنار کرد. بختیار اما تسلیم نشد و در جهت کسب مقام نخستوزیری به رقابت با دکتر علی امینی پرداخت، اما امینی در این رقابت پیروز و بختیار که به دست داشتن در حوادث اواخر سال 1340 متهم شده بود، به دستور شاه مجبور به ترک کشور شد. این رخداد، بختیار را به عنصری مخالف حکومت بدل کرد و وی علیه رژیم دست به اقداماتی زد که در همان آغاز منجر به بازداشتش در بیروت شد. بختیار به عراق رفته در آنجا، گروهی با عنوان «جنبش آزادی بخش ملت ایران» را با هدف براندازی حکومت پهلوی تشکیل داد و به جذب مخالفین حکومت پرداخت.
بختیار نتوانست راه به جایی ببرد چراکه ساواک – سازمانی که سالها ریاست آن را به عهده داشت - به دقت او را زیر نظر داشت و نزدیکترین افراد به بختیار که پستهای مهم «جنبش» را در اختیار داشتند، نفوذی ساواک بودند. وی عاقبت در سال 1349 در عراق با نقشه ساواک ترور شد.[2]
پینوشتها:
[2]. مختاری، علی و افسانه حیاتی، «نقد و بررسی زندگی سیاسی - نظامی سپهبد تیمور بختیار و نقش وی در تحولات حکومت پهلوی دوم»، پژوهشنامه تاریخ، پاییز 1394، ش 40، ص 135 – 155.
تعداد بازدید: 90