خاطرات

پاکسازی ارتش به روش موذیانه

سران ساواک برای مقابله با مخالفان حکومت در منطقه کردستان و همچنین مقابله با حملات پراکندة عراقی‌ها به مناطق مرزی، نقشه‌ای را طراحی کردند که به قول خودشان دو سر سود بود.

روایتی از حادثه مدرسه طالبیه

بعد از ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی و شکست نقشه رژیم شاه، دولت تصمیم گرفت تا شروع کند به ترساندن مخالفین و مردم؛ یعنی ایجاد محیط رعب و وحشت در میان مردم مبارز و مسلمان. به این ترتیب مأمورین رژیم در مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، طلاب و مردم را مورد هجوم قرار دادند که حتی بزرگان حوزه هم از ضرب و شتم مأمورین ساواک در امان نماندند.

سفر حج

من در اوایل دهه چهل به سفر حج رفتم. آن زمان از ارتش و ژاندارمری و شهربانی به ندرت کسانی به حج یا زیارت مشهد مقدس و عتبات عالیات می‌رفتند.

تهران در قیام 15 خرداد 1342

در موضوع 15 خرداد، روز یازده و دوازده محرم در مسجد حاج ابوالفتح مردم را راه انداختیم. خودمان جزو سردمداران این قصه ولی بی‌نام و نشان بودیم. رفتیم به محل تشکیلات مؤتلفه، خدا رحمت کند آقا مهدی عراقی و بروبچه‌های آنها آمدند.

جمع‌آوری هجده هزار امضا در حمایت از امام خمینی

در جریان حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و بعد سخنرانی عصر عاشورای امام، و دستگیری وی در همه مراحل من سعی کردم روزها به کار خود مشغول باشم و در ساعات استراحت کارهای تکثیر اعلامیه‌ها را انجام دهم.

چگونگی پخش نوارهای درس حکومت اسلامی

نوار اولین درس حکومت اسلامی را بنده مأموریت پیدا کردم که خدمت آیت‌الله صدر ببرم. به خانه ایشان رفتم و در آن اطاق که از مراجعه‌کنندگان پذیرایی می‌کردند نشستم و سلام کردم و نوار را بعد از احوال‌پرسی خدمت ایشان دادم و گفتم این اولین نواری است که آورده‌ام خدمت جنابعالی تا گوش کنید.

آغاز انتشار تحریرالوسیله و نظرات امام

عرض کنم که به‌طور کلی رفت و آمدهای من با امام در رابطه با تکمیل کار تحریرالوسیله بود. در هر صورت چاپ این کتاب را شروع کردم. بعد هنگام چاپ هر شانزده صفحه‌ای را که به صورت یک جزوه در می‌آمد خدمت امام می‌بردم تا اگر مطلب یا نظری دارند بفرمایند تا مراعات کنم.

روحیه توی همسر امام خمینی بعد از دستگیری ایشان (همدم بانوان به بیت امام)

اینک از خانم بشنویم: «زن‌های محل و قمی یکی پس از دیگری وارد منزلمان می‌شدند، دسته‌ای به دنبال دسته دیگر و هیچ‌کدام از آنان را چون خودم، از نظر روحی ندیدم. الحق که من دلداری‌دهنده به تمام آنها بودم. آنچه زجرم می‌داد و تحملش برایم مشکل بود «نق‌نق زدن» بعضی از زنانِ آقایان روحانیونی بود که با عمل امام مخالف بودند.

روایت خانم خدیجه ثقفی از دستگیری امام خمینی(س)

در منزل یخچال قاضی اوضاع شلوغی داشتیم. اول، آقا در دو اتاق کوچکی که برای عروسی مصطفی ساخته بودیم زندگی می‌کرد و به حساب آن روز بیرونی‌اش بود که امروز نام دفتر را بر آن گذاشته‌اند. یک عمر روحانیون با اندرون و بیرونی زندگی کرده‌اند و امروز خود دفتر، دفتر و دستکی شده است! بعد یکی یکی اتاق‌ها را از ما گرفتند و ما را از آن خانه بیرون کردند که هنوز بیرون از آن خانه زندگی می‌کنیم.

روایت حاج عبدالله رجبی، از قیام 15 خرداد مردم ورامین

شهید عزت‌الله رجبی پسر دوم خانواده ما بود. ما شش برادر و یک خواهر بودیم به نام‌های 1ـ بنده عبدالله رجبی 2ـ شهید عزت‌الله رجبی 3ـ حاجیه خانم صغری رجبی 4ـ مشهدی ولی‌الله رجبی 5ـ مشهدی ذبیح‌الله رجبی 6ـ حاج نعمت‌الله رجبی 7ـ برادر کوچکمان مشهدی فتح‌الله رجبی.
1
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.