نهضت امام خمینی

هیاهوی بسیار برای هیچ!

روزنامه اطلاعات در ستون «جریان روز» 15 آبان 1342 می‌نویسد: «با فرا آمدن ماه آذر قرار است دوره سوم سپاه دانش آغاز شود و به قرار مسموع 3500 جوان دیپلمه در این دوره قرار است به عنوان سپاهی دانش به روستاها اعزام شوند. نهضت مبارزه با بی‌سوادی که یکی از آرزوهای دیرین اصلاح‌طلبان این کشور بوده ظرف بیست سال گذشته به اشکال مختلف از طرف دولت‌ها عنوان و اجرا شده ولی هیچ‌گاه متأسفانه شکل ثابت و نافعی به خود نگرفته بود تا آنکه شاهنشاه تشکیل سپاه دانش را ابتکار و اراده فرمودند و ضمن اصول شش‌گانه انقلاب سفید ایران تشکیل سپاه دانش نیز به معرض رأی عمومی گذارده شد و به تصویب ملی[!] رسید.

آتشِ زیر خاکستر

در پی سخنرانی افشاگر امام خمینی علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی ایشان در 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید شد. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی[1] در خاطرات خود از آن ایام می‌گوید: «امام علاوه بر آن سخنرانی یک اعلامیه بسیار تندی هم در خصوص همین مسأله کاپیتولاسیون صادر کردند. اطلاعیه مفصل ایشان که تقریباً یک صفحه بزرگ بود در یک شب و به‌طور شگفت‌انگیزی در تهران پخش شد که وحشت و نگرانی رژیم را دوچندان کرد. صدور بیانیه امام و کیفیت انتشار و پخش آن برای رژیم حکایت از یک تشکیلات گسترده و پشت پرده می‌کرد که می‌توانست زنگ خطر را برای حکومت شاه به صدا درآورد.

مرحله دوم اصلاحات ارضی؛ شتاب در نابودی کشاورزی ایران

روزنامه اطلاعات در ستون «جریان روز» 11 آبان 1342 می‌نویسد: «مرحله اول اصلاحات ارضی که تقسیم اراضی بزرگ بود تقریباً تمام شده و در تمام استان‌های مملکت ظرف مدت کوتاه تحقق یافته است. عملی که در ایران شد بدون تعارف یک کار بی‌سابقه بود زیرا در نقاط دیگر دنیا هستند کشورهایی که سال‌ها پیش از ما تقسیم املاک بزرگ را شروع کرده و هنوز تمام نکرده‌اند. در همین‌جا هم وقتی اصلاحات ارضی وارد مرحله عمل شد هیچ‌کس نمی‌توانست باور کند چنین امر خطیری در چنین مملکتی با این عرض و طول و با این رژیم فئودالیته که ریشه چند هزار ساله داشت بدین سرعت پیش برود... اکنون ما رسیده‌ایم به مرحله بعدی.

و لا تکتموالشهاده

ساواک در گزارشی به تاریخ 8 آبان 1342 می‌نویسد: «چون از تشکیل مجالس ترحیم جهت مقتولین حادثه مسجد فیل[1] در مشهد جلوگیری گردیده به قرار اطلاع شخصی به نام حبیب پوراحمدی (یکی از بستگان مقتولین) روز 7 جاری به تهران عزیمت تا مجلس ترحیمی در مسجد سلمان واقع در خیابان شهباز منعقد سازد و ضمناً تعدادی اعلامیه با خود همراه و قرار است در مجلس مذکور بین مدعوین تقسیم نماید. مقرر فرمایند از انعقاد مجلس مزبور جلوگیری و آدرس شخص منظور تهران بازار آهنگرها مغازه بافندگی پوراحمدی می‌باشد.»[2]

انقلابی به سفیدی خون!

روزنامه اطلاعات در گزارشی از «مراسم سلام چهارم آبان در پیشگاه شاهنشاه»! از قول وی می‌نویسد: «فکر نکنید که اگر این تحول عظیم [انقلاب سفید] در کشور ما به سادگی انجام گرفت و کسی در این راه آسیبی ندید و خونریزی صورت نگرفت این کار به اصطلاح یک چیز حاضر و آماده‌ای بود. البته عامل اصلی موفقیت ما خواست و مشیت‌الهی بود، ولی حس رشد و پختگی ملت کهنسال ایران و تصمیم خلل‌ناپذیر ما نیز در این راه به کار افتاد. این حقیقت را همه شما باید بدانید و در حفظ و اعتلاء و پیشرفت این اصول بکوشید...»![1]

بهانه چشمگیر

در 4 آبان 1343 چند روز بعد از تصویب لایحه کاپیتولاسیون - مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکایی شاغل در ایران - در مجلس شورای ملی، امام خمینی نطقی تاریخی در مخالفت با آن ایراد و ضمن آن به شاه حمله کرده، دولت و مجلس را فاسد و دست نشانده آمریکا و اسرائیل و دشمن مردم ایران و اسلام خواند.[1] آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی[2] در خاطرات خود از آن ایام می‌گوید: «کاپیتولاسیون در واقع یک حرکتی بود که در مجلسین آن روز در جریان بود بدون اینکه مردم را از آن خبردار کنند.

خطابه و اعلامیه به جای توپ و مسلسل

ساواک تبریز در گزارشی به تاریخ 2 آبان 1342 می‌نویسد: «ساعت 19:00 روز جاری آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبایی[1] سخنرانی به شرح زیر در مسجد ایراد نمود:1- در مورد مسرفین [مفسدین] و استعمار گفته بیت‌المال مسلمین را اسراف می‌کنند. خداوند در قرآن فرموده هر کس اسراف کند در هر مقامی که باشد از او اطاعت نکنید. حکومت ایران مسرف و مفسد و استعماری است. چند روز قبل در مشهد وعاظ را که مشغول خطابه بر علیه استعمار بودند، از منبر پایین کشیدند و عده‌ای را مجروح و زخمی نمودند آیا این است مسلمانی؟

«ظالمان و بدکاران و آدم‌کشان مغلوب‌اند.»

ساواک در گزارشی مورخ اول آبان 1342 می‌نویسد: «... روز 30 /7 /42 آقایان سیدعبدالحسین دستغیب[1] و مجدالدین مصباحی[2] و هاشم دستغیب[3] به شیراز وارد و بلافاصله به مسجد جمعه که محل سخنرانی سابق بوده وارد و مجدالدین مصباحی به شرح زیر بیان داشته پس از تشکر از مردم: 1- از مبارزات خلل‌ناپذیر خود قصدی نداشتیم تا اینجا بودیم خونی از بینی کسی نریخت بعد از ما آدم‌کشی شروع شد.

«خدا با اهل حق است.»

ساواک خراسان در گزارشی مورخ 27 مهر 1342 می‌نویسد: «بدین‌وسیله فتوکپی نامه‌ای که آقای آیت‌الله مرعشی نجفی جهت آقای آیت‌الله میلانی ارسال داشته به پیوست تقدیم می‌گردد»[1] آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی در زمره مراجع مهاجری بود که در پی دستگیری امام خمینی در 15 خرداد 1342 به تهران مهاجرت کرد تا پیگیر آزادی امام خمینی و سایر مطالبات روحانیت باشد. ساواک اما ایشان و سایر علما و مراجع را برای بازگشت به شهرهای خود تحت‌ِفشار قرار داد و سرانجام در 15 مهر آیات میلانی، مرعشی و شریعتمداری را به ترتیب به مشهد و قم بازگرداند.[2]

یارانِ نهضت؛ ثابت‌قدم و سازش‌ناپذیر

ساواک مشهد در گزارشی به ساواک تهران مورخ 26 مهر 1343 می‌نویسد: «به ‌محض مراجعت آقای استاندار[1]... موضوع عمل قمی[2] و تحت‌نظر قرار دادن وی به اطلاع ایشان رسید و تقاضای کمیسیون امنیت شد که بلافاصله تشکیل و جریان به استحضار اعضای کمیسیون رسید. آقای استاندار در کمیسیون اظهار داشتند فعلاً به علت تشریف‌فرمایی شهبانو، بازداشت قمی صلاح نیست؛ چند روز به همین حال باقی بماند تا بررسی بیشتر درباره بازداشت وی صورت گیرد.
...
11
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.