بازداشت در سیرجان
[سال 1347] یک روز ساواکیها به منزل ما ریختند. خانواده بنده سر حوض مشغول شستن لباس بود. وقتی مأموران سر زده وارد شدند، ایشان دوید و از فرط عجله برای اینکه به درون اتاق برود. پایش لغزید و زمین خورد و دستش شکست. مأموران داخل شدند و مرا دستگیر کردند و تمام وسایل منزل ما را زیرورو کردند و موفق...