خاطرات

این بچه را از کجا آوردی؟

در اسفند 42، تعدادی از دانشجویان دانشسرای عالی تهران تحصن کرده، کلاس‌ها تعطیل شده بود؛ به همین خاطر، چند روزی زودتر از معمول، در بیستم اسفند، چند روز مانده به تعطیلات عید نوروز،‌ موقعی که آیت‌الله سیدحسین آیت‌اللهی آزاد شده بود، از تهران به جهرم برگشتم. هر کس از من سؤال می‌کرد که چرا به این زودی آمدی؟! می‌گفتم: «در تهران به خاطر اعتصاب و تحصن، کلاس‌ها تعطیل شد؛ به همین دلیل من هم زودتر برگشتم.» خب من معلم بودم و از دولت حقوق می‌گرفتم و به عنوان...

اولین مقاله منتشر شده درباره نظریات سیاسی امام خمینی

روز 13 رجب برابر با 20 دی 1340 که روز ولادت حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ بود، نزدیک ظهر که از درس برمی‌گشتم، دیدم یک جمعیتی به طرف باغ قلعه می‌روند. لباس‌های آنها و وضعیت ظاهرشان با مردم قم تفاوت داشت. کنجکاو شدم، پرسیدم: «این آقایان کی هستند؟ دسته‌جمعی کجا می‌روند؟» گفتند: «نخست‌وزیر است که به منزل حاج آقا می‌رود». از روی کنجکاوی به این فکر افتادم که من هم همراه اینها بروم ببینم چه خبر است؟! چه صحبت‌هایی می‌کنند؟! برایم جالب بود که ببینم حضرت...

مرا روی دست می‌برند

کم‌کم ماه فروردین و عید نوروز [1342] فرا رسید. آقایان مراجع در جلسه‌ای که داشتند تصمیم گرفتند اعلام کنند که به خاطر مبارزاتی که حکومت علیه مذهب شروع کرده، آن سال مراسم عید را تحریم کنند. از این جهت اعلامیه‌ای در خصوص تحریم عید صادر کردند. تبلیغات در سرتاسر کشور بر عدم برگزاری عید انجام شد و همین مسأله برای دولت خیلی سنگین تمام شد. اتز طرف دیگر عید آن سال مصادف با روز 24 شوال بود. 25 شوال سالروز شهادت امام صادق(ع) نیز با روز 2 فروردین همزمان شده بود. من روز اول...

دانشجویی که زاغ‌سیاه چوب می‌زد

اتفاق مبارکی که سال 1348 افتاد، رفتنم به دانشگاه و ارتباط با دانشجویان بیشتر بود. احساس می‌کردم به آنچه می‌اندیشیدم، قدمی نزدیک‌تر شده‌ام و آن اندیشه چیزی نبود جز اینکه بتوانم در ذیل تحصیلات دانشگاهی با جوانان ارتباط بیشتری بیابم و تأثیرگذار باشم. در رشته شیمی دانشکده علوم دانشگاه مشهد پذیرفته شدم و در کنار درس‌های تخصصی که می‌گذراندم با دوستان خوبی از میان دانشجویان آشنا شدم؛ اگرچه پیش از دانشگاه نیز دوستانی در میان دانشجویان داشتم، اما در اینجا...

عبور تانک از روی جیپ

روز 15 خرداد [سال 1342] به همراه دو نفر از دوستان داشتیم می‌رفتیم دانشسرا. آن روز امتحان داشتیم. وقتی رسیدیم، دیدیم دور تا دور دانشسرای عالی را محاصره کرده‌اند. نزدیک که شدیم، دیدیم پلیس و مأموران حکومت نظامی، تفنگ به دست، آنجا را محاصره کرده‌اند. می‌خواستیم برویم داخل که مأموران گفتند: «یکی، یکی برید!» و ما را یکی‌یکی داخل فرستادند. وقتی داخل رفتیم، تازه متوجه شدیم که بیرون آمدن ممنوع است. اگر می‌دانستم رفتنم به دانشسرا، مساوی با گیر افتادن بود،...

رسیدگی به محرومان از محل حصر / حجت‌الاسلام یحیی اهری

در دورانی که حضرت امام در زندان انفرادی بودند و بعد به منزلی واقع در قیطریه منتقل شدند، چند روز اول عده‌ای از دوستان که از ماجرا آگاهی داشتند، توانستند با ایشان ملاقات کنند، اما بعد به تدریج محدودیت‌هایی پیش آمد و ما موفق به زیارت امام نشدیم. تنها کسی که به شکل قانونی اجازه داشت که به زیارت ایشان برود، مرحوم آیت‌الله سیدصادق لواسانی بود که ما همگی به توسط ایشان از حال امام باخبر می‌شدیم. ماه رمضان که پیش آمد، سرمای سختی در آذربایجان حکمفرما شد و مردم...

اجتناب امام از ملاقات با رهبران احزاب سیاسی

یکی دیگر از ویژگی‌های بسیار پر اهمیت قیام پانزدهم خرداد ـ که این هم دوباره بر می‌گردد به خصوصیت و شیوه مبارزه امام خمینی ـ این بود که، استقلال روحانیت در این مبارزه تا به آخر محفوظ ماند. یعنی تا آن جا که حتی حاضر نشدند با جناح‌های سیاسی ـ اسلامی هم به عنوان تشکل خاص سیاسی، ارتباط ویژه برقرار کنند. البته در خانه امام همیشه باز بود و همه می‌توانستند به منزلشان بروند. ولی برای کارهای حزبی و سازمانی خاص، نه! برای نمونه، در آغاز تشکیل نهضت آزادی، مرحوم...

مرگ دسته‌جمعی، عروسی است

در ایام فاطمیه در سال‌های 41 ـ 42 اسدالله علم؛ نخست‌وزیر خانه‌زاد شاه طی مصاحبه‌ای گفته بود: آخوندها می‌گویند ما باید به دوران سابق برگردیم و کجاوه سوار شویم و از این قبیل حرف‌ها. این مطلب را روزنامه‌ها تیتر کرده بودند. من آن روزها دو تا مجلس سخنرانی داشتم. در آن مجالس نسبت به سخنان او واکنش بسیار شدیدی نشان داده و گفتم: ‌این خانه بیرجند (منظور اسدالله علم) خیال می‌کند با رعایای بیرجند طرف است. ما حرفمان این است که شما چرا کشتی‌سازی و هواپیماسازی...

خاطره‌ای از تشییع شهید سعیدی ـ چگونگی تشییع شهید سعیدی در دوران خفقان

سال 49 را یادم می‌آید که مرحوم شهید سعیدی (رحمت‌الله علیه) تازه به شهادت رسیده بود. دقیقاً در همان روزهایی بود که ما در نقل و انتقال بودیم در همین میان خبر شهادت آیت‌الله سعیدی رسید و جنازه ایشان را آوردند قم و تشییع کردیم. خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله حاج آقا مرتضی حائری‌یزدی را، ایشان نماز خواند. جمعیت خوبی هم در مدرسه فیضیه جمع شده بود. جنازه ایشان را تا وادی‌السلام تشییع کردیم. نزدیک وادی‌السلام که رسیدیم بعد از دفن ایشان بود که مأمورها حمله کردند....

جلسات بازاریان با شهید بهشتی

پیش از ملاقات‌های تهران، هیچ‌گاه مرتب با آقای بهشتی محشور نبودم، لیکن موضوع دیدار با ایشان قبل از مسئله‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی و تشکیل جمعیت مؤتلفه‌ اسلامی در حدود سال 1339 هم مطرح شده بود. به غیر از ما عده‌ای دیگر از بازاریان هم خدمت ایشان رسیده و برای برگزاری جلسات مشابه با آقای بهشتی مذاکره کرده بودند. آن‌ها سه‌شنبه شب‌ها با آقای بهشتی دیدار داشتند و گروه ما جمعه صبح‌ها. به این صورت دو گروه از بازاریان با ایشان در ارتباط بودند. هدف هر دو گروه...
...
9
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.